پرش به محتوا

تاویل در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کرده‌اند')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


یکی از مبانی تفسیری [[قرآن]] که لازم است مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد مفهوم  تاویل درقرآن است . برخی از مفسران و عالمان علوم قرآنی مدعی ترادف بین تفسیر و تاویل بوده و برخی به تباین ایندو معتقدند . از طرفی بین دیدگاه قائلین به تباین ایندو نیز، از جهاتی با یکدیگر متفاوت است بدین معنا که از منظر عده ای  تاویل مختص برخی از ایات بوده و علم به ان هم منحصر به خداوند می‌باشد در حالی که از منظر برخی دیگر تمام ایات قرآن مشتمل بر تاویل می‌باشد . از اینرو لازم است در مبانی تفسیری قرآن  این مساله نیز مورد بحث قرار گیرد .
یکی از مبانی تفسیری [[قرآن]] که لازم است مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد مفهوم  تاویل درقرآن است. برخی از مفسران و عالمان علوم قرآنی مدعی ترادف بین تفسیر و تاویل بوده و برخی به تباین این‌دو معتقدند. از طرفی بین دیدگاه قائلین به تباین این‌دو نیز از جهاتی با یکدیگر متفاوت است. بدین معنا که از منظر عده ای  تاویل مختص برخی از آیات بوده و علم به ان هم منحصر به خداوند می‌باشد در حالی که از منظر برخی دیگر تمام آیات قرآن مشتمل بر تاویل می‌باشد. از اینرو لازم است در مبانی تفسیری قرآن  این مساله نیز مورد بحث قرار گیرد.


==دیدگاه برخی از اعلام فریقین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر==
==دیدگاه برخی از اعلام فریقین در معنای تاویل و فرق آن با تفسیر==
===1-علامه طباطبائی===
===1-علامه طباطبائی===


 
ایشان در دو کتاب القرآن فی الاسلام و تفسیر المیزان ذیل ایه 7سوره آل عمران بصورت تفصیلی به بررسی این موضوع پرداخته اند.
ایشان در دو کتاب القرآن فی الاسلام و تفسیر المیزان ذیل ایه 7سوره ال عمران بصورت تفصیلی به بررسی این موضوع پرداخته اند .
ایشان  در کتاب القرآن فی الاسلام  نخست به اختلاف دیدگاه مفسران در معنای تاویل پرداخته و اظهار می‌دارد:  
ایشان  در کتاب القرآن فی الاسلام  نخست به اختلاف دیدگاه مفسران در معنای تاویل پرداخته و اظهار می‌دارد:  
مفسرین و علماء در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و باتتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می‌باشد دو قول است:  
مفسرین و علماء در معنی تاویل اختلاف شدید دارند و باتتبع اقوال در تاویل ممکن است به بیشتر از ده قول برخورد ولی آنچه مشهورتر از همه اقوال می‌باشد دو قول است:  


1-  قول قدماء که تاویل را با تفسیر - محصل معنی کلام - مرادف می‌دانند . بر این اساس همه آیات قرآنی تاویل داشته و به مقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» تاویل و تفسیر متشابهات را کسی جز خدای نمی داند. 
1-  قول قدماء که تاویل را با تفسیر - محصل معنی کلام - مرادف می‌دانند. بر این اساس همه آیات قرآنی تاویل داشته و به مقتضای آیه «و ما یعلم تاویله الا الله» تاویل و تفسیر متشابهات را کسی جز خدای نمی‌داند.   
 
 
2- قول متاخرین:  «تاویل» بمعنای ان است که  است که از کلامی،  خلاف ظاهرش قصد شود . بنابراین همه آیات قرآنی دارای تاویل نمی‌باشند.بلکه فقط  آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را برآنها احاطه نخواهد داشت مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می‌دهند و نیز آیاتی که برخی از معاصی را بفرستادگان خدا و پیامبران معصوم نسبت می‌دهد. <ref>القرآن فی الاسلام  ص 39-49  اختلف المفسرون فی معنى التأویل اختلافا شدیدا ، وبعد الفحص فی أقوالهم یمکن ارجاعها إلى أکثر من عشرة  إلا أن المشهور فیه قولان: 1 -قول القدماء ، ومحصل کلامهم أن التفسیر والتأویل بمعنى واحد وهما مترادفان . وعلیه فلکل الآیات القرآنیة تأویل ، وبمقتضى قوله تعالى ( وما یعلم تأویله الا الله ) یختص العلم بالآیات المتشابهة بالله عز شأنه... 2 -قول المتأخرین ، وهو أن التأویل المعنى خلاف الظاهر الذی یقصد من الکلام . وعلیه فلیس لکل الآیات تأویل ، وانما یختص ذلک بالآیات المتشابهة التی لا یحیط بعلمها الا الله ، کالآیات الظاهرة فی الجسیمة والمجئ و الاستواء والرضا والسخط والأسف وغیرها من الأوصاف المنسوبة الیه جل جلاله وکذلک الآیات الظاهرة فی نسبة الذنب إلى الرسل والأنبیاء المعصومین علیهم السلام .</ref>


2- قول متاخرین:  «تاویل» بمعنای آن است که  است که از کلامی، خلاف ظاهرش قصد شود. بنابراین همه آیات قرآنی دارای تاویل نمی‌باشند. بلکه فقط آیات متشابه است که دارای تاویل و معنی خلاف ظاهر دارند که جز خدا کسی را برآنها احاطه نخواهد داشت مانند آیاتی که تجسم و آمدن و نشستن و رضا و سخط و تاسف و سایر لوازم مادیت را به خدا نسبت می‌دهند و نیز آیاتی که برخی از معاصی را بفرستادگان خدا و پیامبران معصوم نسبت می‌دهد. <ref>القرآن  فی الاسلام  ص 39-49  اختلف المفسرون فی معنى التأویل اختلافا شدیدا ، وبعد الفحص فی أقوالهم یمکن ارجاعها إلى أکثر من عشرة  إلا أن المشهور فیه قولان: 1 -قول القدماء ، ومحصل کلامهم أن التفسیر والتأویل بمعنى واحد وهما مترادفان . وعلیه فلکل الآیات القرآنیة تأویل ، وبمقتضى قوله تعالى ( وما یعلم تأویله الا الله ) یختص العلم بالآیات المتشابهة بالله عز شأنه... 2 -قول المتأخرین ، وهو أن التأویل المعنى خلاف الظاهر الذی یقصد من الکلام . وعلیه فلیس لکل الآیات تأویل ، وانما یختص ذلک بالآیات المتشابهة التی لا یحیط بعلمها الا الله ، کالآیات الظاهرة فی الجسیمة والمجئ و الاستواء والرضا والسخط والأسف وغیرها من الأوصاف المنسوبة الیه جل جلاله وکذلک الآیات الظاهرة فی نسبة الذنب إلى الرسل والأنبیاء المعصومین علیهم السلام .</ref>


علامه  معتقد است معنای دوم  تاویل – که متاخرین بدان معتقدند – بحدی مشهور شده است که بمنزله حقیقت ثانویه برای این کلمه گردید ه است . <ref>همان: بلغ هذا القول من الاشتهار بحیث أصبحت لفظة التأویل کالحقیقة الثانیة فی المعنى خلاف الظاهر ، فان تأویل الآیات القرآنیة فی المباحث الکلامیة والخصام العقائدی یعنی هذا المعنى بالذات ، کما أن حمل الآیة على خلاف ظاهرمعناها بدلیل یسمونه التأویل موضوع دائر على الألسن مع أنه لا یخلو من تناقض.</ref>
علامه  معتقد است معنای دوم  تاویل – که متاخرین بدان معتقدند – بحدی مشهور شده است که بمنزله حقیقت ثانویه برای این کلمه گردید ه است. <ref>همان: بلغ هذا القول من الاشتهار بحیث أصبحت لفظة التأویل کالحقیقة الثانیة فی المعنى خلاف الظاهر ، فان تأویل الآیات القرآنیة فی المباحث الکلامیة والخصام العقائدی یعنی هذا المعنى بالذات ، کما أن حمل الآیة على خلاف ظاهرمعناها بدلیل یسمونه التأویل موضوع دائر على الألسن مع أنه لا یخلو من تناقض.</ref>


 
ایشان قول متاخرین در معنای تاویل را مخالف مفهوم قرآنی آن دانسته و پذیرش آنرا مستلزم تناقض در قرآن می داند. ایشان در نقد دیدکاه متاخرین می‌نویسد:  
ایشان قول متاخرین در معنای تاویل را مخالف مفهوم قرآنی ان دانسته و پذیرش انرا مستلزم تناقض در قرآن می داند. ایشان در نقد دیدکاه متاخرین می‌نویسد:  
اولا قول متاخرین برغم شهرتش مخالف آیات قرآنی است بدلیل انکه آیات بیانگر ان است که تاویل اختصاص به متشابهات نداشته بلکه تمام قرآن برخوردار از تاویل می‌باشد.  
اولا قول متاخرین برغم شهرتش مخالف ایات قرآنی است بدلیل انکه ایات بیانگر ان است که تاویل اختصاص به متشابهات نداشته بلکه تمام قرآن برخوردار از تاویل می‌باشد.  




ثانیا دیدگاه متاخرین در معنای تاویل مستلزم وجود ایاتی است که مفهومش جز بر خداوند بر همگان پوشیده  می‌باشد . بدیهی است چنین سخنی فاقد بلاغت بوده و نمی‌توان بوسیله ان بلغا را دعوت به تحدی نمود .  
ثانیا دیدگاه متاخرین در معنای تاویل مستلزم وجود آیاتی است که مفهومش جز بر خداوند بر همگان پوشیده  می‌باشد. بدیهی است چنین سخنی فاقد بلاغت بوده و نمی‌توان بوسیله ان بلغا را دعوت به تحدی نمود.  


   
   
ثالثا بر اساس دیدگاه متاخرین حجیت قرآن برای مردم تمام نخواهد بود بجهت انکه دعوت قرآن به تدبردر ایات و اثبات هماهنگی کامل در ان بمعنای ان است که همه قرآن برای مردم قابل درک می‌باشد بنابر این عدم دسترسی مردم به فهم متشابهات و ارجاع به اینکه علمش اختصاص به خداوند دارد بمعنای عدم حجیت قرآن برای مردم خواهد بود .
ثالثا بر اساس دیدگاه متاخرین حجیت قرآن برای مردم تمام نخواهد بود بجهت انکه دعوت قرآن به تدبردر آیات و اثبات هماهنگی کامل در ان بمعنای ان است که همه قرآن برای مردم قابل درک می‌باشد بنابر این عدم دسترسی مردم به فهم متشابهات و ارجاع به اینکه علمش اختصاص به خداوند دارد بمعنای عدم حجیت قرآن برای مردم خواهد بود.




خط ۳۵: خط ۳۱:
ایشان  بعد از بررسی موارد دیگر واژه تاویل در قرآن – که بعنوان حقیقت عمل بکار رفته است – و بیان مخالفت ان  با مبنای متاخرین–  که انرا بمعنای خلاف ظاهرمی‌دانند  - می‌نویسد:
ایشان  بعد از بررسی موارد دیگر واژه تاویل در قرآن – که بعنوان حقیقت عمل بکار رفته است – و بیان مخالفت ان  با مبنای متاخرین–  که انرا بمعنای خلاف ظاهرمی‌دانند  - می‌نویسد:


شکی نیست که تاویل بمعنای حقیقت و روح عمل با تاویل بمعنای خلاف ظاهر متفاوت می‌باشد . <ref>القرآن  فی الاسلام  ص 39-49 : ومعلوم أن حقیقة الاعمال والنظر الحقیقی فی انجازها کالروح لها سمیت بالتأویل ، ولیست هی المعنى خلاف الظاهر لها  ویقول تعالى بشأن الوزن والکیل: ( وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیرا وأحسن تأویلا )  وواضح أنه یرید من التأویل فی الکیل والوزن وضعا اقتصادیا خاصا یوجد فی السوق بواسطة البیع والشراء والنقل والانتقال . والتأویل بهذا المعنى لیس معنى خلاف الظاهر من الکیل والوزن ، بل هو حقیقة خارجیة ، وروح أوجدت فی الکیل والوزن تقوى وتضعف بواسطة استقامة المعاملة وعدم استقامتها . ویقول تعالى فی موضع آخر: ( فان تنازعتم فی شئ فردوه إلى الله والرسول . . . ذلک خیر وأحسن تأویلا. من الواضح أن المراد من التأویل فی هذه الآیة هو ثبات الوحدة وإقامة علاقات روحیة فی المجتمع ، وهذه حقیقة خارجیة ولیست معنى خلاف الظاهر لردع النزاع .</ref>
شکی نیست که تاویل بمعنای حقیقت و روح عمل با تاویل بمعنای خلاف ظاهر متفاوت می‌باشد. <ref>القرآن  فی الاسلام  ص 39-49 : ومعلوم أن حقیقة الاعمال والنظر الحقیقی فی انجازها کالروح لها سمیت بالتأویل ، ولیست هی المعنى خلاف الظاهر لها  ویقول تعالى بشأن الوزن والکیل: ( وأوفوا الکیل إذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیرا وأحسن تأویلا )  وواضح أنه یرید من التأویل فی الکیل والوزن وضعا اقتصادیا خاصا یوجد فی السوق بواسطة البیع والشراء والنقل والانتقال . والتأویل بهذا المعنى لیس معنى خلاف الظاهر من الکیل والوزن ، بل هو حقیقة خارجیة ، وروح أوجدت فی الکیل والوزن تقوى وتضعف بواسطة استقامة المعاملة وعدم استقامتها . ویقول تعالى فی موضع آخر: ( فان تنازعتم فی شئ فردوه إلى الله والرسول . . . ذلک خیر وأحسن تأویلا. من الواضح أن المراد من التأویل فی هذه الآیة هو ثبات الوحدة وإقامة علاقات روحیة فی المجتمع ، وهذه حقیقة خارجیة ولیست معنى خلاف الظاهر لردع النزاع .</ref>


ایشان در ادامه نقد دیدگاه متاخرین از تاویل  ومخالفت ان با مفهوم قرآنی تاویل می‌نویسد:  
ایشان در ادامه نقد دیدگاه متاخرین از تاویل  ومخالفت ان با مفهوم قرآنی تاویل می‌نویسد:  
در تمام  16 مورد  استعمال قرآنی کلمه تاویل ، معنای تاویل مخالف مبنای متاخرین در تعریف این واژه «مدلول خلاف ظاهر»  می‌باشد .<ref>القرآن  فی الاسلام  ص 45  وهکذا المواضع الأخرى من القرآن الکریم الواردة فیها لفظة التأویل ، وهی مع ما سبق ستة عشر موضعا . ففی کل هذه المواضع لا یمکن أخذ التأویل بمعنى المدلول خلاف الظاهر ، بل هو معنى آخر یلائم أیضا مع التأویل الواردة فی آیة المحکم والمتشابه کما سنذکره فی الفصل الآتی . ولهذا لا موجب لتفسیر التأویل فی الآیة المذکورة بمعنى المدلول خلاف الظاهر .</ref>   
در تمام  16 مورد  استعمال قرآنی کلمه تاویل ، معنای تاویل مخالف مبنای متاخرین در تعریف این واژه «مدلول خلاف ظاهر»  می‌باشد.<ref>القرآن  فی الاسلام  ص 45  وهکذا المواضع الأخرى من القرآن الکریم الواردة فیها لفظة التأویل ، وهی مع ما سبق ستة عشر موضعا . ففی کل هذه المواضع لا یمکن أخذ التأویل بمعنى المدلول خلاف الظاهر ، بل هو معنى آخر یلائم أیضا مع التأویل الواردة فی آیة المحکم والمتشابه کما سنذکره فی الفصل الآتی . ولهذا لا موجب لتفسیر التأویل فی الآیة المذکورة بمعنى المدلول خلاف الظاهر .</ref>   




خلاصه دیدگاه علامه در معنای تاویل درقرا ن  :  
خلاصه دیدگاه علامه در معنای تاویل درقرا ن  :  
بطور کلی ایشان  تاویل را در مقابل تنزیل دانسته و معتقد است  تاویل علاوه بر انکه از سنخ لفظ و معنا  نیست عبارتست از حقائقی از همه ایات قرآن  که در نزد خداوند موجود است که در قرآن از ان جایگاه بعنوان مقام  مکنون  و لوح محفوظ یاد شده است ؛ در مقابل تنزیل که نزول تدریجی ان حقائق اسمانی در قالب الفاظ ومعانی ان است که در اختیار بشر قرار گرفته است  و خداوند علم به تاویل قرآن را  به برخی از بندگان خاصش – پیامبر ص و اهل بیتش ع – اعطا نموده است .–  <ref>القرآن فی الاسلام ص 45-49</ref>   
بطور کلی ایشان  تاویل را در مقابل تنزیل دانسته و معتقد است  تاویل علاوه بر انکه از سنخ لفظ و معنا  نیست عبارتست از حقائقی از همه آیات قرآن  که در نزد خداوند موجود است که در قرآن از ان جایگاه بعنوان مقام  مکنون  و لوح محفوظ یاد شده است ؛ در مقابل تنزیل که نزول تدریجی ان حقائق اسمانی در قالب الفاظ ومعانی ان است که در اختیار بشر قرار گرفته است  و خداوند علم به تاویل قرآن را  به برخی از بندگان خاصش – پیامبر ص و اهل بیتش ع – اعطا نموده است.–  <ref>القرآن فی الاسلام ص 45-49</ref>   


===2-تاویل از دیدگاه محمد باقر حکیم===  
===2-تاویل از دیدگاه محمد باقر حکیم===  
   
   


ایشان معتقد  است تاویل در قرآن  بمعنای تفسیر عینی و حقیقی معنا – در برابر تفسیر لفظ - بوده بگونه‌ای که موول  به ان برمی‌گردد و تفسیر حقیقی ایات متشابه هم مختص خداوند و راسخین در علم است که به اذن الهی قادر به تفسیر ان می‌باشند . ایشان برخلاف  علامه طباطبائی که تاویل را خارج از محدوده الفاظ و معانی می داند تاویل را مربوط به حقیقت معانی برخی از الفاظ می داند
ایشان معتقد  است تاویل در قرآن  بمعنای تفسیر عینی و حقیقی معنا – در برابر تفسیر لفظ - بوده بگونه‌ای که موول  به ان برمی‌گردد و تفسیر حقیقی آیات متشابه هم مختص خداوند و راسخین در علم است که به اذن الهی قادر به تفسیر ان می‌باشند. ایشان برخلاف  علامه طباطبائی که تاویل را خارج از محدوده الفاظ و معانی می داند تاویل را مربوط به حقیقت معانی برخی از الفاظ می داند


تبیین :  
تبیین :  


ایشان  در بیان اختلاف دیدگاه بین متقدمین و متاخرین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر می‌نویسد:   
ایشان  در بیان اختلاف دیدگاه بین متقدمین و متاخرین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر می‌نویسد:   
بین متقدمین  و متاخران در معنای تاویل اختلاف است متقدمین ایندو را مترادف دانسته در حالی که متاخرین ایندو را از یکدیگر متفاوت می‌دانند<ref>علوم القرآن ص 228-231- همان-الاتجاه العام لدى قدماء المفسرین الذی یمیل إلى القول بالترادف بینهما ، فکل تفسیر تأویل ، والعکس صحیح أیضا ، وعلى هذا فالنسبة بینهما هی التساوی ، 2-الاتجاه العام لدى من تأخر عنهم من المفسرین الذی یمیل إلى القول بأن التفسیر یخالف التأویل فی بعض الحدود: اما فی طبیعة المجال المفسر والمؤول ، أو فی نوع الحکم الذی یصدره المفسر والمؤول ، أو فی طبیعة الدلیل الذی یعتمد علیه التفسیر والتأویل</ref>  
بین متقدمین  و متاخران در معنای تاویل اختلاف است متقدمین این‌دو را مترادف دانسته در حالی که متاخرین این‌دو را از یکدیگر متفاوت می‌دانند<ref>علوم القرآن ص 228-231- همان-الاتجاه العام لدى قدماء المفسرین الذی یمیل إلى القول بالترادف بینهما ، فکل تفسیر تأویل ، والعکس صحیح أیضا ، وعلى هذا فالنسبة بینهما هی التساوی ، 2-الاتجاه العام لدى من تأخر عنهم من المفسرین الذی یمیل إلى القول بأن التفسیر یخالف التأویل فی بعض الحدود: اما فی طبیعة المجال المفسر والمؤول ، أو فی نوع الحکم الذی یصدره المفسر والمؤول ، أو فی طبیعة الدلیل الذی یعتمد علیه التفسیر والتأویل</ref>  




ایشان در ادامه می‌نویسد: با قطع نظر از معنای اصطلاحی تاویل در بین مفسرین ،  مهم ان است که تاویل و تفسیر را در قرآن و روایات مورد بحث قرار دهیم  و در همین راستا اظهار می‌دارد:  
ایشان در ادامه می‌نویسد: با قطع نظر از معنای اصطلاحی تاویل در بین مفسرین ،  مهم ان است که تاویل و تفسیر را در قرآن و روآیات مورد بحث قرار دهیم  و در همین راستا اظهار می‌دارد:  




خط ۶۴: خط ۶۰:




1-سورة آل عمران: ( هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن أم الکتاب واخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأویله . . . ) . که ایات متشابه برای اهل ضلالت بستر حدوث فتنه قرار گرفته است  )
1-سورة آل عمران: ( هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن أم الکتاب واخر متشابهات فاما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأویله... ). که آیات متشابه برای اهل ضلالت بستر حدوث فتنه قرار گرفته است  )




خط ۷۰: خط ۶۶:




3-: سوره أعراف: ( ولقد جئناهم بکتاب فصلناه على علم هدى ورحمة لقوم یؤمنون * هل ینظرون الا تأویله یوم یأتی تأویله یقول الذین نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق . . . )  
3-: سوره أعراف: ( ولقد جئناهم بکتاب فصلناه على علم هدى ورحمة لقوم یؤمنون * هل ینظرون الا تأویله یوم یأتی تأویله یقول الذین نسوه من قبل قد جاءت رسل ربنا بالحق... )  




4-: سوره یونس: ( بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ولما یأتهم تأویله . . .  
4-: سوره یونس: ( بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ولما یأتهم تأویله...  




5-: سوره یوسف: ( وکذلک یجتبیک ربک ویعلمک من تأویل الأحادیث . . .
5-: سوره یوسف: ( وکذلک یجتبیک ربک ویعلمک من تأویل الأحادیث...


   
   
6و7: سوره اسراء و کهف ، که واژه تاویل در انها همانند ایات دیگر ذکر شده است ( إذ جاءت فیهما کلمة التأویل على هذا المنوال أیضا .)
6و7: سوره اسراء و کهف ، که واژه تاویل در انها همانند آیات دیگر ذکر شده است ( إذ جاءت فیهما کلمة التأویل على هذا المنوال أیضا.)
ایشان معتقد است که دقت در موارد استعمال کلمه تاویل در قرآن مبین ان است که معنای اصطلاحی که مفسران برای تاویل ذکر کرده‌اند در صدر اسلام وجود نداشته است . <ref>علوم القرآن ص 228-23ونحن بإزاء موقف من هذا القبیل یجب أن نعرف قبل کل شئ أن المعنى الاصطلاحی هل کان موجودا فی عصر القرآن ؟ وهل جاءت کلمة التأویل بهذا المعنى وقتئذ ؟ ولا یکفی مجرد انسیاق المعنى الاصطلاحی مع سیاق الآیة لنحمل کلمة التأویل فیها علیه  وملاحظة ما عدا الآیة الأولى من الآیات التی جاءت فیها کلمة التأویل تدل على أنها کانت تستعمل فی القرآن الکریم بمعنى آخر غیر التفسیر ، ولا نملک دلیلا على أنها استعملت بمعنى التفسیر فی مورد ما من القرآن</ref>  
ایشان معتقد است که دقت در موارد استعمال کلمه تاویل در قرآن مبین ان است که معنای اصطلاحی که مفسران برای تاویل ذکر کرده‌اند در صدر اسلام وجود نداشته است. <ref>علوم القرآن ص 228-23ونحن بإزاء موقف من هذا القبیل یجب أن نعرف قبل کل شئ أن المعنى الاصطلاحی هل کان موجودا فی عصر القرآن ؟ وهل جاءت کلمة التأویل بهذا المعنى وقتئذ ؟ ولا یکفی مجرد انسیاق المعنى الاصطلاحی مع سیاق الآیة لنحمل کلمة التأویل فیها علیه  وملاحظة ما عدا الآیة الأولى من الآیات التی جاءت فیها کلمة التأویل تدل على أنها کانت تستعمل فی القرآن الکریم بمعنى آخر غیر التفسیر ، ولا نملک دلیلا على أنها استعملت بمعنى التفسیر فی مورد ما من القرآن</ref>  




ایشان در ادامه می‌نویسد:  
ایشان در ادامه می‌نویسد:  


تاویل در همه  ایات مذکور بمعنای ان چیزی است که شی موول بوسیله  ان در خارج تحقق و تشخص می یابد .<ref>همان: والمعنى الذی یناسب تلک الآیات هو ان یکون المراد بتأویل الشئ هو ما یؤول وینتهی إلیه فی الخارج والحقیقة ، کما تدل علیه مادة الکلمة نفسها ، ولهذا أضیف التأویل إلى الرد إلى الله والرسول تارة ، والى الکتاب أخرى ، والى الرؤیا ، والى الوزن بالقسطاس المستقیم .</ref>
تاویل در همه  آیات مذکور بمعنای ان چیزی است که شی موول بوسیله  ان در خارج تحقق و تشخص می یابد.<ref>همان: والمعنى الذی یناسب تلک الآیات هو ان یکون المراد بتأویل الشئ هو ما یؤول وینتهی إلیه فی الخارج والحقیقة ، کما تدل علیه مادة الکلمة نفسها ، ولهذا أضیف التأویل إلى الرد إلى الله والرسول تارة ، والى الکتاب أخرى ، والى الرؤیا ، والى الوزن بالقسطاس المستقیم .</ref>


    
    
ایشان  اظهار می‌دارد حتی در ایه نخست – ایه 7سوره ال عمران -نیز کلمه تاویل بمعنائی که ذکر شد بکار رفته است بدین معنا که تاویل ایات متشابه در سوره ال عمران بمعنای تفسیر معنای لغوی ان نمی‌باشد بلکه بمعنای مصادیق خارجی است که ان معانی لغوی بدان  بر می‌گردد. <ref>همان وهذا نفسه هو المراد - کما عرفنا سابقا - من کلمة التأویل فی الآیة الأولى التی أضیف فیها التأویل إلى الآیات المتشابهة فی قوله تعالى: ( . . . . فأما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأویله . . . ) ، فتأویل الآیات المتشابهة لیس بمعنى بیان مدلولها وتفسیر معانیها اللغویة ، بل هو ما تؤول إلیه تلک المعانی ، لان کل معنى عام حین یرید العقل ان یحدده ویجسده ویصوره فی صورة معینة ، فهذه الصورة المعینة هی تأویل ذلک المعنى العام . </ref>
ایشان  اظهار می‌دارد حتی در ایه نخست – ایه 7سوره آل عمران -نیز کلمه تاویل بمعنائی که ذکر شد بکار رفته است بدین معنا که تاویل آیات متشابه در سوره آل عمران بمعنای تفسیر معنای لغوی ان نمی‌باشد بلکه بمعنای مصادیق خارجی است که ان معانی لغوی بدان  بر می‌گردد. <ref>همان وهذا نفسه هو المراد - کما عرفنا سابقا - من کلمة التأویل فی الآیة الأولى التی أضیف فیها التأویل إلى الآیات المتشابهة فی قوله تعالى: ( . . . . فأما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة وابتغاء تأویله . . . ) ، فتأویل الآیات المتشابهة لیس بمعنى بیان مدلولها وتفسیر معانیها اللغویة ، بل هو ما تؤول إلیه تلک المعانی ، لان کل معنى عام حین یرید العقل ان یحدده ویجسده ویصوره فی صورة معینة ، فهذه الصورة المعینة هی تأویل ذلک المعنى العام . </ref>


ایشان در مقام جمعبندی از مطالب ذکر شده می‌نویسد:   
ایشان در مقام جمعبندی از مطالب ذکر شده می‌نویسد:   
خط ۹۴: خط ۹۰:
از مباحث مطرح شده دو نکته بدست می‌آید:  
از مباحث مطرح شده دو نکته بدست می‌آید:  


نکته اول: تاویل درقرآن بمعنای تفسیر الفاظ نیست بلکه مایوول الیه الشی بوده که این امر بمعنای تفسیر حقیقت معناست .  
نکته اول: تاویل درقرآن بمعنای تفسیر الفاظ نیست بلکه مایوول الیه الشی بوده که این امر بمعنای تفسیر حقیقت معناست.  




نکته دوم: تاویل ایات متشابه مختص به خداوند و راسخان در علم می‌باشد اما معنای این گفتار ان نیست که ایات متشابه فاقد مفهوم می‌باشند چون در اینصورت تبعیت از ان معنا نداشت – فیتبعون ما تشابه منه ...- <ref>علوم القرآن ص 228-231- ونستخلص من ذلک أمرین :   
نکته دوم: تاویل آیات متشابه مختص به خداوند و راسخان در علم می‌باشد اما معنای این گفتار ان نیست که آیات متشابه فاقد مفهوم می‌باشند چون در اینصورت تبعیت از ان معنا نداشت – فیتبعون ما تشابه منه...- <ref>علوم القرآن ص 228-231- ونستخلص من ذلک أمرین :   
أحدهما: التأویل جاء فی القرآن بمعنى ما یؤول إلیه الشئ لا بمعنى التفسیر ، وقد استخدم بهذا المعنى للدلالة على تفسیر المعنى لا تفسیر اللفظ ، ای على تجسید المعنى العام فی صورة ذهنیة معینة والاخر: ان اختصاص الله سبحانه والراسخین فی العلم بالعلم بتأویل الآیات المتشابهة لا یعنی أن الآیات المتشابهة لیس لها معنى مفهوم ، وان الله وحده الذی یعلم بمدلول اللفظ وتفسیره ، بل یعنی أن الله وحده الذی یعلم بالواقع الذی تشیر إلیه تلک المعانی ، ویستوعب حدوده وکنهه . وأما معنى اللفظ فی الآیة المتشابهة فهو مفهوم بدلیل أن القرآن یتحدث عن اتباع مرضى القلوب للآیة المتشابهة ، فلو لم یکن لها معنى مفهوم لما صدق لفظ ( الاتباع ) هنا ، فما دامت الآیة المتشابهة یمکن ان تتبع فمن الطبیعی ان یکون لها معنى مفهوم ، وکیف لا یکون لها معنى مفهوم وهی جزء من القرآن الذی أنزل لهدایة الناس وتبیان کل شئ... ! وهکذا یمکننا فی هذا الضوء ان نضیف إلى المعانی الاصطلاحیة التی مرت بکلمة التأویل معنى آخر یمکن استنباطه من القرآن الکریم هو: تفسیر معنى اللفظ ، والبحث عن استیعاب ما یؤول إلیه المفهوم العام ، ویتجسد به من صورة ومصداق .:- انتهی</ref>
أحدهما: التأویل جاء فی القرآن بمعنى ما یؤول إلیه الشئ لا بمعنى التفسیر ، وقد استخدم بهذا المعنى للدلالة على تفسیر المعنى لا تفسیر اللفظ ، ای على تجسید المعنى العام فی صورة ذهنیة معینة والاخر: ان اختصاص الله سبحانه والراسخین فی العلم بالعلم بتأویل الآیات المتشابهة لا یعنی أن الآیات المتشابهة لیس لها معنى مفهوم ، وان الله وحده الذی یعلم بمدلول اللفظ وتفسیره ، بل یعنی أن الله وحده الذی یعلم بالواقع الذی تشیر إلیه تلک المعانی ، ویستوعب حدوده وکنهه . وأما معنى اللفظ فی الآیة المتشابهة فهو مفهوم بدلیل أن القرآن یتحدث عن اتباع مرضى القلوب للآیة المتشابهة ، فلو لم یکن لها معنى مفهوم لما صدق لفظ ( الاتباع ) هنا ، فما دامت الآیة المتشابهة یمکن ان تتبع فمن الطبیعی ان یکون لها معنى مفهوم ، وکیف لا یکون لها معنى مفهوم وهی جزء من القرآن الذی أنزل لهدایة الناس وتبیان کل شئ... ! وهکذا یمکننا فی هذا الضوء ان نضیف إلى المعانی الاصطلاحیة التی مرت بکلمة التأویل معنى آخر یمکن استنباطه من القرآن الکریم هو: تفسیر معنى اللفظ ، والبحث عن استیعاب ما یؤول إلیه المفهوم العام ، ویتجسد به من صورة ومصداق .:- انتهی</ref>
   
   


نتیجه انکه از منظر علامه محمد باقر حکیم تاویل در قرآن – در همه مواردی که ذکر شد -  بمعنای مایوول الیه معنی اللفظ  بوده و بیانگر تحقق و تجسد عینی معنا می‌باشد و تاویل ایات متشابه در سوره ال عمران ، به معنای تفسیر حقیقت معنای الفاظ  می‌باشد که علم ان – تاویل ایات متشابه – نیز مختص به خداوند متعال و راسخان ماذون از ناحیه او می‌باشد و از دسترس انسانهای متعارف خارج است .   
نتیجه انکه از منظر علامه محمد باقر حکیم تاویل در قرآن – در همه مواردی که ذکر شد -  بمعنای مایوول الیه معنی اللفظ  بوده و بیانگر تحقق و تجسد عینی معنا می‌باشد و تاویل آیات متشابه در سوره آل عمران ، به معنای تفسیر حقیقت معنای الفاظ  می‌باشد که علم ان – تاویل آیات متشابه – نیز مختص به خداوند متعال و راسخان ماذون از ناحیه او می‌باشد و از دسترس انسانهای متعارف خارج است.   


===3-دیدگاه ایه الله معرفت در زمینه تاویل===
===3-دیدگاه ایه الله معرفت در زمینه تاویل===
خط ۱۰۹: خط ۱۰۵:




معنای اول: بازگشت ظهور کلام یا ظهور عمل به حقیقت و اصلش همانگونه که گفتار و افعال متشابه به محکمات بازگشت داده می شود .
معنای اول: بازگشت ظهور کلام یا ظهور عمل به حقیقت و اصلش همانگونه که گفتار و افعال متشابه به محکمات بازگشت داده می شود.
   
   
معنای دوم: عبور از معنای ظاهری خاص  به معنای عام و باطنی که مقصود اصلی می‌باشد. <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص10  ...فالتاویل ارجاع لظاهر الکلام او العمل الی حیث حقیقته و اصله المراد منه کما فی باب المتشابهات من الافعال والاقوال و هناک مصطلح اخر للتاویل بمعنی ارجاع ظاهر التعبیر الذی یبدو خاصا حسب التنزیل الی مفهوم عام یکون هو المقصور الاصل من الکلام و قد اصطلحووا علیه بالبطن فی مقابله ظهر الایه ای المعنی العام الخابئ وراء ستار ظاهر اللفظ  والذی انطوت علیه الایه فی فحواها العام فالتاویل فی باب المتشابهات هو توجیهها الی وجهها المقبول اما التاویل بمعنی البطن فی مقابله الظهر فهو الاخذ بمفهوم الایه العام بعداعفاء ملابساته الخاصه التی کانت تجعلها قید التاریخ و لتصبح الایه ذات رساله خالده عبرالدهور</ref>   
معنای دوم: عبور از معنای ظاهری خاص  به معنای عام و باطنی که مقصود اصلی می‌باشد. <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص10  ...فالتاویل ارجاع لظاهر الکلام او العمل الی حیث حقیقته و اصله المراد منه کما فی باب المتشابهات من الافعال والاقوال و هناک مصطلح اخر للتاویل بمعنی ارجاع ظاهر التعبیر الذی یبدو خاصا حسب التنزیل الی مفهوم عام یکون هو المقصور الاصل من الکلام و قد اصطلحووا علیه بالبطن فی مقابله ظهر الایه ای المعنی العام الخابئ وراء ستار ظاهر اللفظ  والذی انطوت علیه الایه فی فحواها العام فالتاویل فی باب المتشابهات هو توجیهها الی وجهها المقبول اما التاویل بمعنی البطن فی مقابله الظهر فهو الاخذ بمفهوم الایه العام بعداعفاء ملابساته الخاصه التی کانت تجعلها قید التاریخ و لتصبح الایه ذات رساله خالده عبرالدهور</ref>   
خط ۱۲۲: خط ۱۱۸:
ایشان بعد از بیان اقوال متقدمین و متاخرین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر معتقد است تفسیر به ایضاح لفظ بر می‌گردد در حالی که تاویل از جنس کلام نبوده بلکه به واقعیت و حقیقت خارجی شی برمی‌گردد  <ref>وَتَفْسِیرُ کَلَامِهِ لَیْسَ هُوَ نَفْسَ مَا یُوجَدُ فِی الْخَارِجِ ؛ بَلْ هُوَ بَیَانُهُ وَشَرْحُهُ وَکَشْفُ مَعْنَاهُ . َ مجموعه الفتاوی ج  17ص -370  -364-فالتَّفْسِیرُ مِنْ جِنْسِ الْکَلَامِ: یُفَسَّرُ الْکَلَامُ بِکَلَامٍ یُوَضِّحُهُ .وَأَمَّا التَّأْوِیلُ فَهُوَ فِعْلُ الْمَأْمُورِ بِهِ وَتَرْکُ الْمَنْهِیِّ عَنْهُ لَیْسَ هُوَ مِنْ جِنْسِ الْکَلَامِ</ref>
ایشان بعد از بیان اقوال متقدمین و متاخرین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر معتقد است تفسیر به ایضاح لفظ بر می‌گردد در حالی که تاویل از جنس کلام نبوده بلکه به واقعیت و حقیقت خارجی شی برمی‌گردد  <ref>وَتَفْسِیرُ کَلَامِهِ لَیْسَ هُوَ نَفْسَ مَا یُوجَدُ فِی الْخَارِجِ ؛ بَلْ هُوَ بَیَانُهُ وَشَرْحُهُ وَکَشْفُ مَعْنَاهُ . َ مجموعه الفتاوی ج  17ص -370  -364-فالتَّفْسِیرُ مِنْ جِنْسِ الْکَلَامِ: یُفَسَّرُ الْکَلَامُ بِکَلَامٍ یُوَضِّحُهُ .وَأَمَّا التَّأْوِیلُ فَهُوَ فِعْلُ الْمَأْمُورِ بِهِ وَتَرْکُ الْمَنْهِیِّ عَنْهُ لَیْسَ هُوَ مِنْ جِنْسِ الْکَلَامِ</ref>


باید گفت دیدگاه مذکور نظیر دیدگاهی است که از سید محمد باقر حکیم نقل گردید .  
باید گفت دیدگاه مذکور نظیر دیدگاهی است که از سید محمد باقر حکیم نقل گردید.  




ایشان در بخش دیگری از گفتارشان ضمن تقسیم کلام به دو نوع انشاء و اخبار،  نسبت به معنای تاویل در انشائیات نظیر امر و نهی – جملات انشائیه – معتقد است که تاویل در این نوع از کلام بمعنای نفس انجام خارجی ماموره به  یا نفس ترک خارجی ان- ترک منهی عنه -  می‌باشد .    <ref>وَالْکَلَامُ نَوْعَانِ: إنْشَاءٌ وَإِخْبَارٌ .فَالْإِنْشَاءُ الْأَمْرُ وَالنَّهْیُ وَالْإِبَاحَةُ وَتَأْوِیلُ الْأَمْرِ وَالنَّهْیِ نَفْسُ فِعْلِ الْمَأْمُورِ وَنَفْسُ تَرْکِ الْمَحْظُورِ  همان:  کَمَا فِی الصَّحِیحِ { عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ  یَقُولُ فِی رُکُوعِهِ وَسُجُودِهِ سُبْحَانَک اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِک اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی یَتَأَوَّلُ الْقُرْآنَ } فَکَانَ هَذَا الْکَلَامُ تَأْوِیلَ قَوْلِهِ: { فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ</ref>   
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان ضمن تقسیم کلام به دو نوع انشاء و اخبار،  نسبت به معنای تاویل در انشائیات نظیر امر و نهی – جملات انشائیه – معتقد است که تاویل در این نوع از کلام بمعنای نفس انجام خارجی ماموره به  یا نفس ترک خارجی ان- ترک منهی عنه -  می‌باشد.    <ref>وَالْکَلَامُ نَوْعَانِ: إنْشَاءٌ وَإِخْبَارٌ .فَالْإِنْشَاءُ الْأَمْرُ وَالنَّهْیُ وَالْإِبَاحَةُ وَتَأْوِیلُ الْأَمْرِ وَالنَّهْیِ نَفْسُ فِعْلِ الْمَأْمُورِ وَنَفْسُ تَرْکِ الْمَحْظُورِ  همان:  کَمَا فِی الصَّحِیحِ { عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ  یَقُولُ فِی رُکُوعِهِ وَسُجُودِهِ سُبْحَانَک اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِک اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی یَتَأَوَّلُ الْقُرْآنَ } فَکَانَ هَذَا الْکَلَامُ تَأْوِیلَ قَوْلِهِ: { فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ</ref>   


    
    
ایشان در تبیین  مفهوم  تاویل در نوع دوم کلام  - اخبارو جملات خبریه  – می گوید: تاویل در جملات اخباری نظیر اخبارالهی از اسماء و صفات و نیز اخباراز وعده و وعیدهائی که به بندگانش می‌دهد ، می‌باشد . <ref>همان :وَالنَّوْعُ الثَّانِی: الْخَبَرُ کَإِخْبَارِ الرَّبِّ عَنْ نَفْسِهِ تَعَالَى بِأَسْمَائِهِ وَصِفَاتِهِ وَإِخْبَارِهِ عَمَّا ذِکْرِهِ لِعِبَادِهِ مِن الوَعْدِ وَالْوَعِیدِ وَهَذَا هُوَ التَّأْوِیلُ الْمَذْکُورُ فِی قَوْلِهِ: { وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ } { هَلْ یَنْظُرُونَ إلَّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ } وَهَذَا کَقَوْلِهِمْ: { یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ }...</ref>  
ایشان در تبیین  مفهوم  تاویل در نوع دوم کلام  - اخبارو جملات خبریه  – می گوید: تاویل در جملات اخباری نظیر اخبارالهی از اسماء و صفات و نیز اخباراز وعده و وعیدهائی که به بندگانش می‌دهد ، می‌باشد. <ref>همان :وَالنَّوْعُ الثَّانِی: الْخَبَرُ کَإِخْبَارِ الرَّبِّ عَنْ نَفْسِهِ تَعَالَى بِأَسْمَائِهِ وَصِفَاتِهِ وَإِخْبَارِهِ عَمَّا ذِکْرِهِ لِعِبَادِهِ مِن الوَعْدِ وَالْوَعِیدِ وَهَذَا هُوَ التَّأْوِیلُ الْمَذْکُورُ فِی قَوْلِهِ: { وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ } { هَلْ یَنْظُرُونَ إلَّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ } وَهَذَا کَقَوْلِهِمْ: { یَا وَیْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ }...</ref>  


ایشان در ادامه  ضمن جمعبندی در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر می‌نویسد:
ایشان در ادامه  ضمن جمعبندی در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر می‌نویسد:


تفسیر ، احاطه علمی به موضوع و تاویل ، واقعیت اعمالی است  که به انسانها وعده داده شده است نظیر اگاهی و احاطه علمی پیامبر ص به نزول ایات الهی که تاویل ان – تحقق نفس وعده و وعیدهای الهی – در گذشته ، حال یا اینده محقق می‌گردد .  <ref>همان: فَالتَّفْسِیرُ هُوَ الْإِحَاطَةُ بِعِلْمِهِ وَالتَّأْوِیلُ هُوَ نَفْسُ مَا وُعِدُوا بِهِ إذَا أَتَاهُمْ فَهُمْ کَذَّبُوا بِالْقُرْآنِ الَّذِی لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ ؛ وَقَدْ یُحِیطُ النَّاسُ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ فَالرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُحِیطُ بِعِلْمِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَإِنْ کَانَ تَأْوِیلُهُ لَمْ یَأْتِ بَعْدُ وَفِی الْحَدِیثِ { عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ: { قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِکُمْ } الْآیَةُ: قَالَ: إنَّهَا کَائِنَةٌ وَلَمْ یَأْتِ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ } ...</ref>
تفسیر ، احاطه علمی به موضوع و تاویل ، واقعیت اعمالی است  که به انسانها وعده داده شده است نظیر اگاهی و احاطه علمی پیامبر ص به نزول آیات الهی که تاویل ان – تحقق نفس وعده و وعیدهای الهی – در گذشته ، حال یا اینده محقق می‌گردد.  <ref>همان: فَالتَّفْسِیرُ هُوَ الْإِحَاطَةُ بِعِلْمِهِ وَالتَّأْوِیلُ هُوَ نَفْسُ مَا وُعِدُوا بِهِ إذَا أَتَاهُمْ فَهُمْ کَذَّبُوا بِالْقُرْآنِ الَّذِی لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ ؛ وَقَدْ یُحِیطُ النَّاسُ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ فَالرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُحِیطُ بِعِلْمِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَإِنْ کَانَ تَأْوِیلُهُ لَمْ یَأْتِ بَعْدُ وَفِی الْحَدِیثِ { عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ: { قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِکُمْ } الْآیَةُ: قَالَ: إنَّهَا کَائِنَةٌ وَلَمْ یَأْتِ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ } ...</ref>
    
    


خط ۱۴۱: خط ۱۳۷:
در مقایسه این سه دیدگاه باید گفت:   
در مقایسه این سه دیدگاه باید گفت:   


بر اساس هر سه دیدگاه ، تاویل از سنخ لفظ و کلام نبوده  بلکه واقعیت خارجی می‌باشد . بعلاوه انکه از منظر هر سه انان علم به تاویل را مختص خداوند و رسولش می‌دانند.در افتراق این سه  دیدگاه نیز می‌توان گفت:
بر اساس هر سه دیدگاه ، تاویل از سنخ لفظ و کلام نبوده  بلکه واقعیت خارجی می‌باشد. بعلاوه انکه از منظر هر سه انان علم به تاویل را مختص خداوند و رسولش می‌دانند.در افتراق این سه  دیدگاه نیز می‌توان گفت:


از منظر علامه  تاویل در برابر تنزیل بوده و بمعنای حقیقت خارجی است که عند الله است و از ان در قرآن بعنوان عالم لوح محفوظ و مقام مکنون یاد شده است در حالی که از منظر مولف علوم القرآن و ابن تیمیه تاویل در قرآن بمعنای واقعیت خارجی است که کلام به ان بر می‌گردد نظیر ثواب یا عقاب اعمال در قیامت .  
از منظر علامه  تاویل در برابر تنزیل بوده و بمعنای حقیقت خارجی است که عند الله است و از ان در قرآن بعنوان عالم لوح محفوظ و مقام مکنون یاد شده است در حالی که از منظر مولف علوم القرآن و ابن تیمیه تاویل در قرآن بمعنای واقعیت خارجی است که کلام به ان بر می‌گردد نظیر ثواب یا عقاب اعمال در قیامت.  


بعلاوه انکه از منظرعلامه طباطبائی تاویل بمعنائی که ابن تیمیه بدان قائل است فقط  در کلمات اخباری صدق می کند چون در اخباریات است که می‌توان برای محتوای و مضمون خبر مطابقی در خارج تصور نمود در حالی که در جملات انشائی- که مطابق " به فتح ب "وخارجیتی وجود ندارد - معنای مذکور از تاویل قابل تطبیق نخواهد بود .
بعلاوه انکه از منظرعلامه طباطبائی تاویل بمعنائی که ابن تیمیه بدان قائل است فقط  در کلمات اخباری صدق می کند چون در اخباریات است که می‌توان برای محتوای و مضمون خبر مطابقی در خارج تصور نمود در حالی که در جملات انشائی- که مطابق " به فتح ب "وخارجیتی وجود ندارد - معنای مذکور از تاویل قابل تطبیق نخواهد بود.


فرق دیگر دیدگاه علامه با ابن تیمیه ان است که از منظر علامه تمام ایات قرآن دارای تاویل بوده در حالی که از منظر ابن تیمیه چنین تعمیمی در تاویل  وجود ندارد .   
فرق دیگر دیدگاه علامه با ابن تیمیه ان است که از منظر علامه تمام آیات قرآن دارای تاویل بوده در حالی که از منظر ابن تیمیه چنین تعمیمی در تاویل  وجود ندارد.   


===5-دیدگاه فخر رازی در تفسیر الکبیر===  
===5-دیدگاه فخر رازی در تفسیر الکبیر===  


ایشان ذیل ایه 7سوره ال عمران تاویل  را  مترادف  تفسیر دانسته و معتقد است تاویل اخبار ، چیزی است که معنای لفظ به ان بر می‌گردد و بر این امر به ایاتی از قرآن استشهاد می کند .  ref>تفسیر الکبیر ج 7ص188 فاعلم أن التأویل هو التفسیر وأصله فی اللغة المرجع والمصیر ، من قولک آل الأمر إلى کذا إذا صار إلیه ، وأولته تأویلاً إذا صیرته إلیه ، هذا معنى التأویل فی اللغة ،  ثم یسمى التفسیر تأویلاً ، قال تعالى: * ( سأنبئک بتأویل ما لم تستطع علیه صبراً ) * ( الکهف: 78 ) وقال تعالى: * ( وأحسن تأویلا ) * ( النساء: 59 ) وذلک أنه إخبار عما یرجع إلیه اللفظ من المعنى ، <nowiki></ref></nowiki>  
ایشان ذیل ایه 7سوره آل عمران تاویل  را  مترادف  تفسیر دانسته و معتقد است تاویل اخبار ، چیزی است که معنای لفظ به ان بر می‌گردد و بر این امر به آیاتی از قرآن استشهاد می کند.  ref>تفسیر الکبیر ج 7ص188 فاعلم أن التأویل هو التفسیر وأصله فی اللغة المرجع والمصیر ، من قولک آل الأمر إلى کذا إذا صار إلیه ، وأولته تأویلاً إذا صیرته إلیه ، هذا معنى التأویل فی اللغة ،  ثم یسمى التفسیر تأویلاً ، قال تعالى: * ( سأنبئک بتأویل ما لم تستطع علیه صبراً ) * ( الکهف: 78 ) وقال تعالى: * ( وأحسن تأویلا ) * ( النساء: 59 ) وذلک أنه إخبار عما یرجع إلیه اللفظ من المعنى ، <nowiki></ref></nowiki>  
   
   
==نتائج==   
==نتائج==   
خط ۱۵۸: خط ۱۵۴:
از مباحث مطرح شده در مقاله حاضر امور ذیل اثبات شد:  
از مباحث مطرح شده در مقاله حاضر امور ذیل اثبات شد:  


1-در بین اراء مطرح شده در معنای تاویل ، دیدگاه علامه طباطبائی با دیدگاههای دیگران متفاوت می‌باشد .
1-در بین اراء مطرح شده در معنای تاویل ، دیدگاه علامه طباطبائی با دیدگاههای دیگران متفاوت می‌باشد.


   
   
2-از منظر علامه طباطبائی تاویل قرآن ، اختصاص به محکمات نداشته بلکه همه ایات دارای تاویل می‌باشند .
2-از منظر علامه طباطبائی تاویل قرآن ، اختصاص به محکمات نداشته بلکه همه آیات دارای تاویل می‌باشند.




خط ۱۶۷: خط ۱۶۳:




و افتراقشان در این است که از منظر علامه طباطبائی تاویل ایات حقائقی است که در نزد خداوند بوده و ارتباطی با معانی الفاظ ندارد در حالی که از منظر ابن تیمیه و برخی دیگر تاویل متعلق به واقعیات و معانی خارجی الفاظ می‌باشد .  
و افتراقشان در این است که از منظر علامه طباطبائی تاویل آیات حقائقی است که در نزد خداوند بوده و ارتباطی با معانی الفاظ ندارد در حالی که از منظر ابن تیمیه و برخی دیگر تاویل متعلق به واقعیات و معانی خارجی الفاظ می‌باشد.  




خط ۱۷۳: خط ۱۶۹:




ایشان برخلاف علامه طباطبائی که تاویل را خارج از محدوده الفاظ و معانی می داند تاویل را مربوط به حقیقت معانی برخی از الفاظ می داند .
ایشان برخلاف علامه طباطبائی که تاویل را خارج از محدوده الفاظ و معانی می داند تاویل را مربوط به حقیقت معانی برخی از الفاظ می داند.




5-تشابه بین دیدگاه مولف علوم القرآن و فخر رازی  این است که هر دو تاویل را از سنخ معنای الفاظ و کلمات می‌دانند .
5-تشابه بین دیدگاه مولف علوم القرآن و فخر رازی  این است که هر دو تاویل را از سنخ معنای الفاظ و کلمات می‌دانند.




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش