۸۶٬۴۲۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می فرماید' به 'میفرماید') |
جز (جایگزینی متن - 'نشانه ها' به 'نشانهها') |
||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
- ادیان، جملگی به گفتگوی منطقی فرامیخوانند و از آنجا که ادیان روح تمدنها را تشکیل میدهند، گفتگوی آنها با یکدیگر، زمینه را برای گفتگوی اصیل تمدنها در عرصههای مختلف زندگی، هموار میسازد و آن را به سمت هرچه انسانیتر شدن سوق میدهد. | - ادیان، جملگی به گفتگوی منطقی فرامیخوانند و از آنجا که ادیان روح تمدنها را تشکیل میدهند، گفتگوی آنها با یکدیگر، زمینه را برای گفتگوی اصیل تمدنها در عرصههای مختلف زندگی، هموار میسازد و آن را به سمت هرچه انسانیتر شدن سوق میدهد. | ||
=گفتگوی تمدن ها و نقش ارزشها در آن= | =گفتگوی تمدن ها و نقش ارزشها در آن= | ||
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت مسیر طبیعی حرکت بشریت مستلزم آن است که منطق گفتگوی تمدنها بر آن سایهافکن شود زیرا تمدنها چه به لحاظ فلسفی فطرت را بپذیرند یا نپذیرند، <ref>در توضیح این مطلب دیده میشود که فلسفههای مبتنی بر شکاکیت در حقایق مطلق اندیشه ی و رفتار از جمله مارکسیسم، فرویدیسم، دورکیسم، کانتیسم و فلسفه بارکلی و جز آنها همگی مسلماً نوعی جزم و قطع [و مطلقیّت] را در خود دارند وگرنه نسبت به خودشان نیز شک میکردند که البته چنین نکردهاند.</ref>ـ | با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت مسیر طبیعی حرکت بشریت مستلزم آن است که منطق گفتگوی تمدنها بر آن سایهافکن شود زیرا تمدنها چه به لحاظ فلسفی فطرت را بپذیرند یا نپذیرند، <ref>در توضیح این مطلب دیده میشود که فلسفههای مبتنی بر شکاکیت در حقایق مطلق اندیشه ی و رفتار از جمله مارکسیسم، فرویدیسم، دورکیسم، کانتیسم و فلسفه بارکلی و جز آنها همگی مسلماً نوعی جزم و قطع [و مطلقیّت] را در خود دارند وگرنه نسبت به خودشان نیز شک میکردند که البته چنین نکردهاند.</ref>ـ نشانههای فطرت را به طور آشکار در خود دارند و در نتیجه از جنبههای مشترکی برخوردارند که خود لاجرم عرصة گفتگو را باز میکند. | ||