۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
= در خانه مجاهدین = | = در خانه مجاهدین = | ||
(إنهم فتية آمنوا بربهم وزدناهم هدي)؛(آنها جوانانی هستند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم) <ref>سوره کهف:13.</ref> ایشان در خانهای ساده و محقر بزرگ شد که از کودکی با توکل به خدا معروف بود. به این دلیل که او در دامان خانواده ای بزرگ شد که جهاد را بر همه چیز در زندگی ترجیح می دادند، اما جهاد دغدغه آن شد. احمد و خانواده اش در طائف، اولین کشورشان زندگی می کردند. این بدان معنا نیست که بقیه اهل الطائف از وقایع افغانستان مسلمان منزوی شده اند، بلکه حدیثی که مردم را برمی انگیزد، پیروی از حوادث جهاد، جایگاه امت اسلامی و مقام است. کل جهان. احمد در میان برادرانش زندگی آرامی داشت و در میان آنها جایگاه برجسته ای داشت زیرا در کشور خود و در ماه رمضان سال 1406 ه. احمد می خواست روی ماهیت جهاد در افغانستان بایستد و وارد افغانستان شد و مورد استقبال عده ای از مجاهدین قرار گرفت و ماموریت های خود را در مقابل دشمنان برای او توضیح دادند.احمد الزهرانی که شروع به لبخند زدن کرد این را توضیح داد. گویا آنچه را که می خواست می خواست و سینه اش را گشاد می کرد، بلکه مجاهدان را به عشق جان دوست می داشت. احمد قبول کرد که به مجاهدین بپیوندد، با اینکه سختی زندگی در منطقه (جاجی) محل سکونت او را توضیح دادند - زمستان سخت است. سربازها در میان برف زندگی می کنند. اما همه اینها بر روح مجاهد احمد اثری نگذاشت، بلکه او عاشق شهادت بود و با اخلاص و نرمی و صفای روح پذیرفت، فقط می خواهد دین خود را ادا کند و به مسلمانان کمک کند. | (إنهم فتية آمنوا بربهم وزدناهم هدي)؛(آنها جوانانی هستند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم) <ref>سوره کهف:13.</ref> ایشان در خانهای ساده و محقر بزرگ شد که از کودکی با توکل به [[خدا]] معروف بود. به این دلیل که او در دامان خانواده ای بزرگ شد که جهاد را بر همه چیز در زندگی ترجیح می دادند، اما جهاد دغدغه آن شد. احمد و خانواده اش در طائف، اولین کشورشان زندگی می کردند. این بدان معنا نیست که بقیه اهل الطائف از وقایع افغانستان مسلمان منزوی شده اند، بلکه حدیثی که مردم را برمی انگیزد، پیروی از حوادث جهاد، جایگاه امت اسلامی و مقام است. کل جهان. احمد در میان برادرانش زندگی آرامی داشت و در میان آنها جایگاه برجسته ای داشت زیرا در کشور خود و در ماه رمضان سال 1406 ه. احمد می خواست روی ماهیت جهاد در افغانستان بایستد و وارد افغانستان شد و مورد استقبال عده ای از مجاهدین قرار گرفت و ماموریت های خود را در مقابل دشمنان برای او توضیح دادند.احمد الزهرانی که شروع به لبخند زدن کرد این را توضیح داد. گویا آنچه را که می خواست می خواست و سینه اش را گشاد می کرد، بلکه مجاهدان را به عشق جان دوست می داشت. احمد قبول کرد که به مجاهدین بپیوندد، با اینکه سختی زندگی در منطقه (جاجی) محل سکونت او را توضیح دادند - زمستان سخت است. سربازها در میان برف زندگی می کنند. اما همه اینها بر روح مجاهد احمد اثری نگذاشت، بلکه او عاشق شهادت بود و با اخلاص و نرمی و صفای روح پذیرفت، فقط می خواهد دین خود را ادا کند و به مسلمانان کمک کند. | ||
=مجاهد جوان = | =مجاهد جوان = |