پرش به محتوا

طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى قرائتى در منطق تقريب و گونه‌هاى فرهنگ دينى (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مهم ترین' به 'مهم‌ترین'
جز (جایگزینی متن - 'مهم ترین' به 'مهم‌ترین')
خط ۸۸: خط ۸۸:
در چهارچوب موضوع هویت به روابط طولى منسجم و متکامل میان عضویت در یک مذهب ویژه و یا پیوستگى، به دایره بزرگ اسلامى عام اشاره داشتیم؛ نه روابط عرضى متعارض و متضاد متنافى با هم. موضوع دیگرى که در ارتباط با آن ظاهر مى‌شود، تحقق انسجام میان هویت‌هاى مذهبى و هویت‌هاى ملى است، و آن، هنگامى است که‌اتباع یک مذهب، اقلیتى را در یک کشور که‌اکثر آن پیرو مذهب دیگرى باشند در بر داشته باشد. همان گونه که‌اهل تسنن در جمهورى اسلامى ایران یا مذهب شیعه در عربستان سعودى این گونه‌است.<br>
در چهارچوب موضوع هویت به روابط طولى منسجم و متکامل میان عضویت در یک مذهب ویژه و یا پیوستگى، به دایره بزرگ اسلامى عام اشاره داشتیم؛ نه روابط عرضى متعارض و متضاد متنافى با هم. موضوع دیگرى که در ارتباط با آن ظاهر مى‌شود، تحقق انسجام میان هویت‌هاى مذهبى و هویت‌هاى ملى است، و آن، هنگامى است که‌اتباع یک مذهب، اقلیتى را در یک کشور که‌اکثر آن پیرو مذهب دیگرى باشند در بر داشته باشد. همان گونه که‌اهل تسنن در جمهورى اسلامى ایران یا مذهب شیعه در عربستان سعودى این گونه‌است.<br>
احساس اکثریت گاهى به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملى که‌اکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر مى‌گردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف هاى مذهبى را پیچیده مى‌کند و به تشنج و آمیختگى و ابهام آن مى‌افزاید. از این رو لازم است براى حل این موضوع به گونه‌اى اندیشید که‌از یک سو هویت ملى آن گروه‌اقلیت حفظ شود و از سوى دیگر هویت دینى و مذهبى آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز به‌ارائه نظریه‌هاى فقهى نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهاى سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسى به‌این وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که به‌اعتقاد ما چنان چه واقع گرا باشیم برطرف سازى همه مشکلات این نوع از هم گسیختگى، امکان ناپذیر است. <br>
احساس اکثریت گاهى به عدم پیوستن اقلیت به دایره ملى که‌اکثریت آن را در ارتباط با خود دارند منجر مى‌گردد و گرایش هویت اقلیت به خارج که پیروان این مذهب در یک کشور دیگر هستند روابط میان طرف هاى مذهبى را پیچیده مى‌کند و به تشنج و آمیختگى و ابهام آن مى‌افزاید. از این رو لازم است براى حل این موضوع به گونه‌اى اندیشید که‌از یک سو هویت ملى آن گروه‌اقلیت حفظ شود و از سوى دیگر هویت دینى و مذهبى آن در پرستش خداوند محفوظ بماند. به عبارت دیگر، باید این دو هویت را با هم محترم شمرد و تلاش کرد میانشان وفق داده شود. این موضوع، بیش از هر چیز به‌ارائه نظریه‌هاى فقهى نیاز دارد که فقها تلاش خواهند کرد با اجتهادهاى سالم خود موانع موجود بر سر راه دسترسى به‌این وفق دادن را برطرف نمایند، هر چند که به‌اعتقاد ما چنان چه واقع گرا باشیم برطرف سازى همه مشکلات این نوع از هم گسیختگى، امکان ناپذیر است. <br>
مهم ترین نظریه فقهى که باید با جدیت بررسى شود، مسئله تبعیت در فقه‌اسلامى است. تبعیت یک گروه دینى از یک رهبر مذهبى که خارج از کشور خود زندگى مى‌کند، مشکل واقعى را تشکیل نمى‌دهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتى را دنبال مى‌کنند بى‌آن‌که پیروان این مذهب با مشکلى از این نوع در بسیارى از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقه‌اسلامى باید با دقت بازسازى و بازیابى کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br>
مهم‌ترین نظریه فقهى که باید با جدیت بررسى شود، مسئله تبعیت در فقه‌اسلامى است. تبعیت یک گروه دینى از یک رهبر مذهبى که خارج از کشور خود زندگى مى‌کند، مشکل واقعى را تشکیل نمى‌دهد، چنان که مسیحیت چنین تابعیتى را دنبال مى‌کنند بى‌آن‌که پیروان این مذهب با مشکلى از این نوع در بسیارى از جاها روبه رو شوند. بنابراین تولید مفهوم تبعیت را در فقه‌اسلامى باید با دقت بازسازى و بازیابى کرد که ما در این جا فعلا مجال بحث آن را نداریم.<br>
روند وفق دادن میان هویت‌ها تا حد زیادى امکان‌پذیر است. «دوستى در آغاز با دوست داشتن خانواده‌اغاز مى‌شود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس به‌اسلام مى‌رسد و درجه بالاتر درجه‌هاى پایین‌تر خود را از بین نمى‌برد. ولى آن چه نباید باشد آن دوستى‌اى است که موجب تفرقه و دودستگى شود و به‌اعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستى‌اى عصبیت جاهلى است.»  (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref><br>
روند وفق دادن میان هویت‌ها تا حد زیادى امکان‌پذیر است. «دوستى در آغاز با دوست داشتن خانواده‌اغاز مى‌شود و پس از آن به طایفه و گروه و میهن و گروه بزرگ و سپس به‌اسلام مى‌رسد و درجه بالاتر درجه‌هاى پایین‌تر خود را از بین نمى‌برد. ولى آن چه نباید باشد آن دوستى‌اى است که موجب تفرقه و دودستگى شود و به‌اعمال ظلم تشویق نماید. چنین دوستى‌اى عصبیت جاهلى است.»  (<ref>محمد ابوزهره، الوحدة الاسلامية، ص 87ـ88).</ref><br>


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۹۴

ویرایش