confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
«يزيديه» در كتاب «مصحف رش» كه دومين كتاب دينى آنان است چنين عقيده دارند که از طوفان(نوح) تا امروز هفت هزار سال گذشته و در این مدت هر سال يك خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و شريعت هايى نيز آوردهاند و سپس به آسمان بازگشته اند. اين خدايان بدان جهت بر ما نازل می گشتند كه جايگاه هاى مقدسی در محل اقامت وجود داشته و در اين زمان خداوند بيش از گذشته بر ما نازل می شد و با زبان كردى سخن می گفت و به سوى [[محمد (ص)]] پيامبر اسلاميان كرنش می کرد. | «يزيديه» در كتاب «مصحف رش» كه دومين كتاب دينى آنان است چنين عقيده دارند که از طوفان(نوح) تا امروز هفت هزار سال گذشته و در این مدت هر سال يك خدا نازل شده است که هر کدام قوانين و شريعت هايى نيز آوردهاند و سپس به آسمان بازگشته اند. اين خدايان بدان جهت بر ما نازل می گشتند كه جايگاه هاى مقدسی در محل اقامت وجود داشته و در اين زمان خداوند بيش از گذشته بر ما نازل می شد و با زبان كردى سخن می گفت و به سوى [[محمد (ص)]] پيامبر اسلاميان كرنش می کرد. | ||
===معاویه خادم حضرت محمد(ص=== | ===معاویه خادم حضرت محمد(ص)=== | ||
محمد (ص) خادمى داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه كرد ديد وى به راه مستقيم نمی رود و می خواهد سر از اسرار او درآورد. | محمد (ص) خادمى داشت به نام معاويه، خدا به او نگاه كرد ديد وى به راه مستقيم نمی رود و می خواهد سر از اسرار او درآورد. | ||
محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى می توانست سرتراشى كند. معاويه به آرامى آمد، ولى با شدت سر محمد (ص) را تراشید به طور که خون از سر ایشان جاری شد، چون معاويه خون را ديد، آن را با زبان خود لیسید تا مبادا خون حضرت (ص) روى زمين بچكد. محمد (ص) به معاويه گفت: اين چه كاری بود كردى؟ معاويه گفت: ترسيدم خون تو بر زمين بريزد. محمد (ص) به او گفت: خطا كردى و تو امتى را به دنبال خود می کشاند و امت من لقب | محمد (ص) به معاويه گفت: سر من را بتراش زيرا تنها وى می توانست سرتراشى كند. معاويه به آرامى آمد، ولى با شدت سر محمد (ص) را تراشید به طور که خون از سر ایشان جاری شد، چون معاويه خون را ديد، آن را با زبان خود لیسید تا مبادا خون حضرت (ص) روى زمين بچكد. محمد (ص) به معاويه گفت: اين چه كاری بود كردى؟ معاويه گفت: ترسيدم خون تو بر زمين بريزد. محمد (ص) به او گفت: خطا كردى و تو امتى را به دنبال خود می کشاند و امت من لقب تو را می گیرند. | ||
معاويه گفت: پس من وارد عالم نمی شوم و ازدواج نمی کنم. پس از مدتى خداوند كژدم هايى را بر او مسلط كرد تا او را بگزند و مسموم کنند. پزشكان براى دفع سم، زن گرفتن را بر معاويه تجويز كردند. معاويه ناچار شد زن بگيرد و زنى كه برايش آوردند پيرزنى هشتادساله بود تا آبستن نشود، ولى معاويه با او نزديكى كرد و بامداد روز بعد آن پيرزن بيست و پنجساله شد و اين امر به قدرت خداوند روى داد و يزيد را كه خداى ما است به دنيا آورد. ظاهرا نسبت اخير ايشان به يزيد براى آن است كه شيخ عدى از خاندان اموى بود. | معاويه گفت: پس من وارد عالم نمی شوم و ازدواج نمی کنم. پس از مدتى خداوند كژدم هايى را بر او مسلط كرد تا او را بگزند و مسموم کنند. پزشكان براى دفع سم، زن گرفتن را بر معاويه تجويز كردند. معاويه ناچار شد زن بگيرد و زنى كه برايش آوردند پيرزنى هشتادساله بود تا آبستن نشود، ولى معاويه با او نزديكى كرد و بامداد روز بعد آن پيرزن بيست و پنجساله شد و اين امر به قدرت خداوند روى داد و يزيد را كه خداى ما است به دنيا آورد. ظاهرا نسبت اخير ايشان به يزيد براى آن است كه شيخ عدى از خاندان اموى بود. | ||
===خلق پرنده ای به نام انقز=== | |||
یزیدیه معتقد بودند که خداوند در ابتدای خلقت، درّ سفيدى را از سر خود به وجود آورد و پرنده اى را خلق كرد كه نامش انقز بود و آن درّ سفيد گرانبها را بر پشت آن پرنده گذاشت تا چهل هزار سال در آنجا بماند. | یزیدیه معتقد بودند که خداوند در ابتدای خلقت، درّ سفيدى را از سر خود به وجود آورد و پرنده اى را خلق كرد كه نامش انقز بود و آن درّ سفيد گرانبها را بر پشت آن پرنده گذاشت تا چهل هزار سال در آنجا بماند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
===وجود دو نیروی خیر و شر=== | ===وجود دو نیروی خیر و شر=== | ||
«يزيديه» معتقدند كه عالم از دو نيروى خير و شرّ به وجود آمده است. خير همان خداوند است كه بر شرّ غلبه كرده و شرّ همان شيطان است كه نامش اهريمن است. طاووس ملک ظاهرا تمثل اهريمن است که او را به شكل طاووس تصوير | «يزيديه» معتقدند كه عالم از دو نيروى خير و شرّ به وجود آمده است. خير همان خداوند است كه بر شرّ غلبه كرده و شرّ همان شيطان است كه نامش اهريمن است. طاووس ملک ظاهرا تمثل اهريمن است که او را به شكل طاووس تصوير می کنند. | ||
===اعتقاد به قرآن=== | ===اعتقاد به قرآن=== |