پرش به محتوا

جمال الدین سنهوری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


=نقش او در ایجاد دعوت اخوان=
=نقش او در ایجاد دعوت اخوان=
نقش او در ایجاد دعوت اخوان در اواسط دهه 1940، اخوان المسلمین در مصر تصمیم گرفت در فضای باز سیاسی مصر به روی سودان باز شود، بنابراین هیئتی را به رهبری صلاح عبدالحافظ وکیل مصری و همراه وی یک شهروند سودانی به نام جمال الدین الدین فرستاد. سنهوری که برای دریافت علم به آنجا رفت و در آنجا به اخوان المسلمین پیوست و تماس آنها پاسخی یافت که اولین سازمان اخوان المسلمین را تشکیل داد. ، علی طالب الله. دکتر حسن مکی محمد احمد می گوید: از نظر تاریخی ثابت شده است که سه جریان اصلی وجود دارد که در شکل گیری نهضت اسلامی و ظهور آن در واقعیت سیاسی و اجتماعی سودان سهیم بوده است که همان جنبش توده ای مصر است که برخی از اخوان المسلمین مصر در آن حضور دارند.
در اواسط دهه 1940 میلادی [[اخوان‌المسلمین]] در [[مصر]] تصمیم گرفت در فضای باز سیاسی در [[سودان]] فعالیت داشته باشد؛ بنابراین هیئتی را به رهبری ''صلاح عبدالحافظ'' وکیل مصری و همراه وی یک شهروند سودانی به نام '''جمال‌الدین سنهوری''' فرستاد. سنهوری که برای تحصیل علم به آنجا رفت و در آنجا به [[اخوان‌المسلمین]] پیوست و اولین سازمان اخوان المسلمین را تشکیل داد. ، علی طالب الله. دکتر حسن مکی محمد احمد می گوید: از نظر تاریخی ثابت شده است که سه جریان اصلی وجود دارد که در شکل گیری نهضت اسلامی و ظهور آن در واقعیت سیاسی و اجتماعی سودان سهیم بوده است که همان جنبش توده ای مصر است که برخی از اخوان المسلمین مصر در آن حضور دارند.
رهبران شروع به هجوم به سودان کردند و ایده های جنبش اخوان المسلمین را تبلیغ کردند تا بتوانند شعبه هایی را در خارطوم و بقیه روستاهای سودان تأسیس کنند. از جمله کسانی که تحت تأثیر این جریان قرار گرفتند، علی طالب الله است که اولین کسی بود که متعهد شد. بیعت با رهبر این گروه در سودان بر اساس بیعتی که با امام حسن البناء داده بود. در مورد جریان دوم، این جنبش دانشجویی از فرستادگان مصر است که نقش مستقیمی در تأسیس اولین هسته جنبش اخوان المسلمین در سودان داشت و در ایام تعطیلات، ندای اخوان المسلمین را در میان مردم پخش و پخش کردند. سودانی‌ها، به‌ویژه در مجاورت والدین، آشنایان و همسالان جوانان، و در رأس آنها صادق عبدالله عبدالمجید، جمال الدین السنهوری، کمال مدنی و محمد خیر عبدالقادر بودند.
رهبران شروع به هجوم به سودان کردند و ایده های جنبش اخوان المسلمین را تبلیغ کردند تا بتوانند شعبه هایی را در خارطوم و بقیه روستاهای سودان تأسیس کنند. از جمله کسانی که تحت تأثیر این جریان قرار گرفتند، علی طالب الله است که اولین کسی بود که متعهد شد. بیعت با رهبر این گروه در سودان بر اساس بیعتی که با امام حسن البناء داده بود. در مورد جریان دوم، این جنبش دانشجویی از فرستادگان مصر است که نقش مستقیمی در تأسیس اولین هسته جنبش اخوان المسلمین در سودان داشت و در ایام تعطیلات، ندای اخوان المسلمین را در میان مردم پخش و پخش کردند. سودانی‌ها، به‌ویژه در مجاورت والدین، آشنایان و همسالان جوانان، و در رأس آنها صادق عبدالله عبدالمجید، جمال الدین السنهوری، کمال مدنی و محمد خیر عبدالقادر بودند.
در مورد جریان سوم، جنبش استقلال طلبان یا نهضت آزادی اسلامی است که ایده این جنبش برای دفع جنبش کمونیستی و کنار گذاشتن آن از زندگی دانشجویان و جلوگیری از گسترش افکار آن ایجاد شد. انجمن دانشجویان سودانی در مدرسه برای مقابله با فعالیت‌های کمونیستی حضور داشتند، اما این ایده در ابتدای راه از بین رفت، اما بابکر کرار برای احیای آن در کالج دانشگاه در سال 1949، به ویژه در ماه مارس، زمانی که از محمد یوسف محمد خواست تا یادداشتی مقدماتی بنویسد تلاش کرد. به نمایندگی از (جنبش آزادیبخش اسلامی) در مصاحبه با جنبش سودان جنبش آزادیبخش ملی کمونیستی، زیرا این جنبش شامل یوسف حسن سعید، طیب صالح، عماد فضل، محمد احمد محمدعلی، علاوه بر محمد یوسف محمد و بابکر کرار می شد.  
در مورد جریان سوم، جنبش استقلال طلبان یا نهضت آزادی اسلامی است که ایده این جنبش برای دفع جنبش کمونیستی و کنار گذاشتن آن از زندگی دانشجویان و جلوگیری از گسترش افکار آن ایجاد شد. انجمن دانشجویان سودانی در مدرسه برای مقابله با فعالیت‌های کمونیستی حضور داشتند، اما این ایده در ابتدای راه از بین رفت، اما بابکر کرار برای احیای آن در کالج دانشگاه در سال 1949، به ویژه در ماه مارس، زمانی که از محمد یوسف محمد خواست تا یادداشتی مقدماتی بنویسد تلاش کرد. به نمایندگی از (جنبش آزادیبخش اسلامی) در مصاحبه با جنبش سودان جنبش آزادیبخش ملی کمونیستی، زیرا این جنبش شامل یوسف حسن سعید، طیب صالح، عماد فضل، محمد احمد محمدعلی، علاوه بر محمد یوسف محمد و بابکر کرار می شد.