confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
از [[امام صادق(ع)]] نیز روایت شده: هر که بر قرائت سوره نجم مداومت داشته باشد در بین مردم زندگی خواهد کرد در حال که او را می ستایند و [[خداوند]] گناهان او را می بخشد و مردم او را دوست دارند <ref>ثواب الاعمال، ص 116.</ref>. | از [[امام صادق(ع)]] نیز روایت شده: هر که بر قرائت سوره نجم مداومت داشته باشد در بین مردم زندگی خواهد کرد در حال که او را می ستایند و [[خداوند]] گناهان او را می بخشد و مردم او را دوست دارند <ref>ثواب الاعمال، ص 116.</ref>. | ||
=شأن نزول و محتوای سوره= | |||
'''محتوای آیات 1-24''' | |||
در ابتدای این سوره، صحت دریافت و ابلاغ [[وحی]] بوسیله ی [[رسول اکرم(ص)]] تایید شده و تهمتهایی مانند دروغ گویی، انحراف از مسیر حق، سخن گفتن از روی هوا و هوس و... از [[رسول الله(ص)]] نفی می شود ساحت آن بزرگوار از این افتراها پاک شمرده می شود. سپس به ماجرای [[معراج]] اشاره شده و مکاشفات آن حضرت در شب معراج مورد تایید قرار می گیرد- و در ضمن اشاره ی کوچکی به آنچه در برخی مراحل معراج رخ داده می شود- در آیات بعدی [[بت]] های مهم عرب یعنی - لات -، - عزی - و - منات - و عناوین آنها، نامهایی بی محتوا و اشیایی بی اعتبار شمرده شده و به این حقیقت که آنها ساخته ی دست بشر هستند و به خودی خود اعتباری ندارند اشاره می شود. بعد از این آیات سخن از سیطره ی جهانی خداوند به میان آمده و احاطه ی او به تمام عوالم گوشزد می شود. در ادامه اشاره ای به اعتقاد سخیف [[مشرکان]]، که [[ملائکه]] را دختران خدا می دانند شده و این ظن موهون ایشان رد می شود. | |||
'''موضوعات تاریخی:''' | |||
در این سوره به معراج [[پیامبر اکرم(ص)]] اشاره شده و در برخی [[روایات]] عامه آمده است که وقتی رسول الله(ص) از معراج بازگشت و سوره ی نجم نازل شد، هنگامی که خبر معراج به - [[عتبه ابن ابولهب]] - رسید، نزد آن حضرت آمد و دختر آن جناب را [[طلاق]] داد و آب دهان به روی حضرتش ریخت و گفت: - به رب نجم سوگند که به نجم [[کافر]] شده ای - رسول الله(ص) (با دیدن این صحنه ناراحت شده و) او را نفرین کرد و عرضه داشت: - بارالها سگسانی از سگسانان خود را بر او مسلط کن - این ماجرا ماند تا اینکه عتبه به [[شام]] سفر کرد، (وقتی) در یکی از توقف گاه ها پیاده شد و خداوند متعال وحشتی در دلش انداخت، به رفقايش گفت: - شب هنگام مرا در وسط خود بخوابانید - آنان هم این کار را کردند ولی با همه ی این مراقبت ها در نیمه شب شیری آمد و او را پاره پاره کرد. روایات دیگری نیز در [[شان نزول]] این آیات آمده که لب آنها را در بیان ماجرای معراج بازگو کردیم. | |||
'''محتوای آیات 24 الی 32:''' | |||
در این آیات اعتقاد غلط [[مشرکان]] مبنی بر [[شفاعت]] بت ها و کار آمدی آنها باطل اعلام شده و تاکید می شود که دنیا و آخرت همه در دست خداست. سپس این مطلب عنوان می شود که حتی ملائکه و مقربان درگاه الهی نیز بدون اجازه ی خداوند نمی توان شفاعت موثری داشته باشند، در ادامه ی آیات به اعتقاد غلط مشرکان در مورد ملائکه که آنها را دختران خدا می دانستند اشاره شده سپس به رسول اکرم(ص) دستور داده می شود که از غافلان پرهیز نماید. بعد از این آیات، به آیاتی پیرامون جزای الهی مغفرت و بخشایش خداوند و علم و خلاقیت او برمی خوریم. | |||
در این آیات به واقعه ی تاریخی خاصی اشاره نشده. | |||
'''محتوای آیت 33 الی 62:''' | |||
در آیات مذکور ابتدا [[انفاق]] کم و به گردن دیگران انداختن گناهان مورد مذمت قرار گرفته و سپس مطالبی از صحف [[ابراهیم]] و [[موسی]] در زمینه ی قیامت و اینکه هر کسی خود بار اعمال خود را حمل می کند و اینکه چیزی جز سعی و تلاش انسان نصیبش نخواهد شد گفته شده و مطالبی نیز در زمینه ی [[توحید]] و اینکه امور در دست خداست بیان شده. در آیات بعدی سرگذشت اقوام پیشین نقل گشته و غفلت انسان از [[معاد]] مورد سرزنش قرار گرفته. | |||
در کشاف [[زمخشری]]: ذیل آیه ی - افرایت الذی تولی... - آمده است که [[عثمان]] مال خود را در راه خیر انفاق می کرد (و در این راه زیاده روی می نمود) [[عبدالله ابن سعد ابن ابی سرح]] برادر رضاعیش به او گفت: - اینطور که تو پیش می روی بیم آن هست که مالی برایت نماند - عثمان گفت: - من خطایا و گناهانی دارم، می خواهم با این عمل، رضای خدا را جلب نمایم (و) امید عفو او را دارم - عبدالله گفت: - تو این ماده شتر خود و بارش را به من بده، من همه گناهانت را به عهده می گیریم - عثمان این کار را کرد و چند نفر را شاهد این معامله گرفت و از آن پس دیگر در راه خیر چیزی نداد. بدین مناسبت بود که آیه ی محل بحث [[نازل]] شد. | |||
عده ای دیگر نیز گفته اند که این آیه راجع به ولید ابن مغیره است که نزد رسول خدا و [[ابوبکر]] می آمد و به گفتگوی آن دو گوش می داد و منظور از - اعطا -، همین گوش دادن است و منظور از جمله ی - و اکدی - این است که ولید عطای خود را ترک کرد. [[علامه ی طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می فرمایند که - ظاهر آیات با این روایت اخیر سازگار نیست - بنابراین بهتر است قائل شویم که این آیه در مورد [[عثمان]] و انفاق او نازل شده. | |||
=پانویس= | =پانویس= |