۸۷٬۸۱۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'میتوان') |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
وقتى جان داد، وحشى به سراغ حمزه رفت و نیزهاش را از بدن او بیرون کشید. مسلمانان که سرگرم فرار بودند، از وحشى غافل شدند.<ref>الارشاد، ۵؛ بحار الانوار، ۲۰/ ۸۴.</ref> وحشى به اردوگاه قریش بازگشت و در آنجا توقف کرد. هدف دیگرى جز کشتن حمزه نداشت. هند لباس و زیور آلات خود را به او داد و وعده کرد که در [[مکه]] نیز ده دینار به او پاداش خواهد داد. | وقتى جان داد، وحشى به سراغ حمزه رفت و نیزهاش را از بدن او بیرون کشید. مسلمانان که سرگرم فرار بودند، از وحشى غافل شدند.<ref>الارشاد، ۵؛ بحار الانوار، ۲۰/ ۸۴.</ref> وحشى به اردوگاه قریش بازگشت و در آنجا توقف کرد. هدف دیگرى جز کشتن حمزه نداشت. هند لباس و زیور آلات خود را به او داد و وعده کرد که در [[مکه]] نیز ده دینار به او پاداش خواهد داد. | ||
<br> | <br> | ||
از جمله جنایت هایی که بر روی پیکر حضرت حمزه (سیدالشهدا) رخ داد | از جمله جنایت هایی که بر روی پیکر حضرت حمزه (سیدالشهدا) رخ داد میتوان به موارد زیر اشاره کرد: | ||
<br> | <br> | ||
هند بنت عتبه همسر ابوسفیان به سراغ جنازه حمزه آمد و آن را مثله کرد، بینى، گوشها و اندامهاى نرینه وى را جدا کرد و چونان دستبند و گردنبند، زیور خویش ساخت و تا مکه همچنان بر خود داشت. سایر زنان قریش نیز همین کار را با دیگر شهداى احد انجام دادند، امّا هند افزون بر این، شکم حمزه را شکافت و جگرش را بیرون آورد و به دندان گرفت، امّا نتوانست بجود.<ref>تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۳۹</ref> | هند بنت عتبه همسر ابوسفیان به سراغ جنازه حمزه آمد و آن را مثله کرد، بینى، گوشها و اندامهاى نرینه وى را جدا کرد و چونان دستبند و گردنبند، زیور خویش ساخت و تا مکه همچنان بر خود داشت. سایر زنان قریش نیز همین کار را با دیگر شهداى احد انجام دادند، امّا هند افزون بر این، شکم حمزه را شکافت و جگرش را بیرون آورد و به دندان گرفت، امّا نتوانست بجود.<ref>تاریخ الخمیس، ۱/ ۴۳۹</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
ابوسفیان کعب نیزه خود را به کنار دهان حمزه مى زد و سخنى جسارت آمیز مى گفت. حلیس بن زیان بر وى گذر کرد و کار ناپسند او را دید و گفت: این مرد سرور قریش است که با پیکر بىجان عموزاده خود چنین مىکند، ابوسفیان گفت: این کارم را نهفتهدار که لغزشى بود.<ref>سیره حلبى، ۲/ ۲۴۴</ref> | ابوسفیان کعب نیزه خود را به کنار دهان حمزه مى زد و سخنى جسارت آمیز مى گفت. حلیس بن زیان بر وى گذر کرد و کار ناپسند او را دید و گفت: این مرد سرور قریش است که با پیکر بىجان عموزاده خود چنین مىکند، ابوسفیان گفت: این کارم را نهفتهدار که لغزشى بود.<ref>سیره حلبى، ۲/ ۲۴۴</ref> | ||
<br> | <br> | ||
همچنین پس از شهادت ایشان به نکات زیر نیز | همچنین پس از شهادت ایشان به نکات زیر نیز میتوان اشاره کرد: | ||
<br> | <br> | ||
حمزه (سیدالشهدا) به هنگام شهادت پنجاه و نه سال سن داشت. پیامبر(ص) بر جنازه حمزه نماز خواند و هفت تکبیر گفت. سپس سایر شهدا را مى آوردند و در کنار حمزه مى گذاشتند و حضرت بر او و حمزه نماز مى خواند تا هفتاد و دو نماز بر وى گزارده شد. | حمزه (سیدالشهدا) به هنگام شهادت پنجاه و نه سال سن داشت. پیامبر(ص) بر جنازه حمزه نماز خواند و هفت تکبیر گفت. سپس سایر شهدا را مى آوردند و در کنار حمزه مى گذاشتند و حضرت بر او و حمزه نماز مى خواند تا هفتاد و دو نماز بر وى گزارده شد. |