پرش به محتوا

عبدالله صولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|زاده
|زاده
|1956 م / [[مصر]]
|1911 م / استان اسماعیلیه[[مصر]]
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
|1443 قمری/ [[مصر]]
|1443 قمری/ [[مصر]]
|-
|-
|دین و مذهب
|دین و مذهب
خط ۲۹: خط ۲۹:
|}
|}
</div>
</div>
او حاج عبدالله حسین حسن الصولی از نسل اول اخوان المسلمین و یکی از مهمترین نمادهای اخوان اسماعیلیه است. وی در تاریخ 1/4/1911 میلادی در استان اسماعیلیه به دنیا آمد و در خانه ای با ایمان و تقوا و پرهیزگاری و درستی پرورش یافت و پدرش از نامداران اسماعیلی و یکی از پنج نفری است که اخوان المسلمین را بنیان نهادند. البنا.پس داماد امام البناء رحمه الله. از ابتدای تشکیل اخوان پدر رحمه الله، آنان را به امام البناء معرفی کرد، زیرا ایشان در تمام حرکات وکالت در مساجد و قهوه خانه ها به امام بسیار محبت و وفادار بودند و آن هم حدود سال 1926 1927م. بلکه پدرش همانطور که در بالا ذکر شد یکی از پنج کارگری بود که با امام این گروه مخلص و مبارک اخوان المسلمین را تأسیس کرد، یعنی خانه هسته ای بود که این گروه از آن راه اندازی شد و بر این اساس کل خانه، همسر و فرزندان به گروه پیوستند. و آنها همیشه این افتخار را داشتند که تا جایی که می توانستند رهبری گروه را بر عهده بگیرند، از جمله اینکه پدرش اولین کسی بود که پول خود را برای تأسیس مسجد و خانه ای برای اخوان المسلمین اهدا کرد. از این رو حاج عبدالله الصولی از زمانی که اندیشه بود زندگی کرد و پس از آن سالیان دراز زندگی با پایداری آن را واقعیتی زیبا دید و وقتی علت تداوم آن را پرسیدند با قاطعیت پاسخ داد که اخلاص است.
حاج '''عبدالله حسین حسن الصولی''' از نسل اول [[اخوان‌المسلمین]] و یکی از مهمترین نمادهای اخوان اسماعیلیه است. وی در تاریخ 1/4/1911 میلادی در استان اسماعیلیه به دنیا آمد و در خانه‌ای با ایمان و تقوا و پرهیزگاری و درستی پرورش یافت و پدرش از نامداران اسماعیلی و یکی از پنج نفری است که اخوان المسلمین را بنیان نهادند. البنا.پس داماد امام البناء رحمه الله. از ابتدای تشکیل اخوان پدر رحمه الله، آنان را به امام البناء معرفی کرد، زیرا ایشان در تمام حرکات وکالت در مساجد و قهوه خانه ها به امام بسیار محبت و وفادار بودند و آن هم حدود سال 1926 1927م. بلکه پدرش همانطور که در بالا ذکر شد یکی از پنج کارگری بود که با امام این گروه مخلص و مبارک اخوان المسلمین را تأسیس کرد، یعنی خانه هسته ای بود که این گروه از آن راه اندازی شد و بر این اساس کل خانه، همسر و فرزندان به گروه پیوستند. و آنها همیشه این افتخار را داشتند که تا جایی که می توانستند رهبری گروه را بر عهده بگیرند، از جمله اینکه پدرش اولین کسی بود که پول خود را برای تأسیس مسجد و خانه ای برای اخوان المسلمین اهدا کرد. از این رو حاج عبدالله الصولی از زمانی که اندیشه بود زندگی کرد و پس از آن سالیان دراز زندگی با پایداری آن را واقعیتی زیبا دید و وقتی علت تداوم آن را پرسیدند با قاطعیت پاسخ داد که اخلاص است.




= برخی از مواضع ایشان با امام البناء =  
= برخی از مواضع ایشان با امام البناء =  
حاج عبدالله الصولی مانند پدرش بود، امام البناء را بسیار دوست می داشت، به او احترام می گذاشت، نصایح او را می پذیرفت و در همه زمان ها و بحران ها با او همراهی می کرد. از مواضع ایشان با امام البناء اشاره می کنیم: (1)
حاج عبدالله الصولی مانند پدرش بود، امام البناء را بسیار دوست می داشت، به او احترام می گذاشت، نصایح او را می پذیرفت و در همه زمان ها و بحران ها با او همراهی می کرد. از مواضع ایشان با امام البناء اشاره می کنیم:  
حاج عبدالله الصولی تصمیم به ثبت نام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پس داده بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به قاهره آماده کرده بود تا شروع کند. در حال تحصیل، اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ حسن البنا با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در این باره می فرماید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که نپیوندم و در واقع با اعتقاد و مهربانی از پیوستن منصرف شدم». (2)
عبدالله الصولی تصمیم به ثبت نام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پس داده بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به قاهره آماده کرده بود تا شروع کند. در حال تحصیل، اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ حسن البنا با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در این باره می فرماید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که نپیوندم و در واقع با اعتقاد و مهربانی از پیوستن منصرف شدم».  
و چون داماد امام بود، پس از تصمیم انتقال خودسرانه امام در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به او سپرد. امام البناء در این باره در نامه ای به پدرش می فرماید: عبدالله افندی الصولی برای بردن بچه ها نزد اسماعیلیان به قاهره آمده بود و در این باره از اسماعیلیان برای من نامه نوشت. (3)
و چون داماد امام بود، پس از تصمیم انتقال خودسرانه امام در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به او سپرد. امام البناء در این باره در نامه ای به پدرش می فرماید: عبدالله افندی الصولی برای بردن بچه ها نزد اسماعیلیان به قاهره آمده بود و در این باره از اسماعیلیان برای من نامه نوشت.  
در سال 1945م در سفر زیارتی با کشتی امام البناء را همراهی کرد و با او همنشین بود. او می گوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به اخوان المسلمین بودند، بنابراین با استاد ناظر خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی امام البنا شرکت کند و به سخنان او گوش دهد، اما او نپذیرفت. چگونه می تواند استاد دبستان را بشنود که استاد دانشگاه است، ولی شاگردان اخوان او را به مهربانی تشویق کردند، پس او موافقت کرد و چون آمد و امام را شنید، بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و او را بسیار تحسین کرد و بسیار قدردانی کرد. به او. (4)
در سال 1945م در سفر زیارتی با کشتی امام البناء را همراهی کرد و با او همنشین بود. او می گوید: دانشجویانی از دانشگاه همراه ما در کشتی بودند و تعدادی از آنها متعلق به اخوان المسلمین بودند، بنابراین با استاد ناظر خود صحبت کردند و از او دعوت کردند تا در سخنرانی امام البنا شرکت کند و به سخنان او گوش دهد، اما او نپذیرفت. چگونه می تواند استاد دبستان را بشنود که استاد دانشگاه است، ولی شاگردان اخوان او را به مهربانی تشویق کردند، پس او موافقت کرد و چون آمد و امام را شنید، بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و او را بسیار تحسین کرد و بسیار قدردانی کرد. به او.  
در این سفر زیارتی و پس از رسیدن به عرفات، امام البناء جلسه ای ترتیب دادند که با حضور محمد حسن الاشموی وزیر معارف وقت تشکیل شد و سخنان امام البناء را گوش فرا دادند و استماع کردند. با علاقه به آن حاج عبدالله الصولی می فرماید:
در این سفر زیارتی و پس از رسیدن به عرفات، امام البناء جلسه ای ترتیب دادند که با حضور محمد حسن الاشموی وزیر معارف وقت تشکیل شد و سخنان امام البناء را گوش فرا دادند و استماع کردند. با علاقه به آن حاج عبدالله الصولی می فرماید:
من کنارش نشسته بودم، رو به من کرد و پرسید: آیا تو از برادران هستی، جوابش را مثبت دادم و به من گفت: این سخنرانی را ضبط کن چون اگر ضبط نکنی پشیمان می شوی. از چیزهایی که جامعه در عرصه مکتب خود فراموش نمی کند، یاری انسان نیکوکار مرحوم محمد حسن الاشموی است. او وزیر آموزش و پرورش در سال 1946 میلادی برای مدارس محلی بود، به خواست خدا تشکر و کمک کرد. آن زمان بود که اخوان برنامه درسی مخصوص به خود را در مدارس خود ایجاد کرد، بنابراین آنها با آن یک مدل کاربردی برای آنچه خواستند ارائه کردند. (5)
من کنارش نشسته بودم، رو به من کرد و پرسید: آیا تو از برادران هستی، جوابش را مثبت دادم و به من گفت: این سخنرانی را ضبط کن چون اگر ضبط نکنی پشیمان می شوی. از چیزهایی که جامعه در عرصه مکتب خود فراموش نمی کند، یاری انسان نیکوکار مرحوم محمد حسن الاشموی است. او وزیر آموزش و پرورش در سال 1946 میلادی برای مدارس محلی بود، به خواست خدا تشکر و کمک کرد. آن زمان بود که اخوان برنامه درسی مخصوص به خود را در مدارس خود ایجاد کرد، بنابراین آنها با آن یک مدل کاربردی برای آنچه خواستند ارائه کردند.  
در سال 1946 به همراه امام به پورت سعید رفت تا در آنجا سخنرانی کند و در منزل برادر حاج محمد العیساوی میزبان ایشان بود، سپس برای سخنرانی در مسجد رفتند و رژه ایشان در خیابان های پورت سعید؛ و این به دستور یکی از افراد ارشد وفد در پورت سعید بود، بنابراین گردشگران اخوان با آنها روبرو شدند. هنگامی که اخوان برای شروع جشن خود وارد مسجد شدند، هواداران حزب وفد شروع به آزار و اذیت اخوان کردند. امام شهيد دستور خروج اخوان را داد و همه رفتند و فقط شهيد محمد فرغالي و حاج عبدالله الصولي باقي ماندند. هواداران هیأت از فرصت استفاده کردند و آنها را محاصره کردند و مدام سنگ پرتاب کردند و گلوله های آتش سوزی کردند و این در حضور پلیسی بود که با آنها تبانی کردند و تا قبل از سحر این وضعیت ادامه داشت تا اینکه استاد علی رضا و عده ای برادرانش با ترفندی امام شهید و همراهانش را از پورت سعید بیرون کردند.
در سال 1946 به همراه امام به پورت سعید رفت تا در آنجا سخنرانی کند و در منزل برادر حاج محمد العیساوی میزبان ایشان بود، سپس برای سخنرانی در مسجد رفتند و رژه ایشان در خیابان های پورت سعید؛ و این به دستور یکی از افراد ارشد وفد در پورت سعید بود، بنابراین گردشگران اخوان با آنها روبرو شدند. هنگامی که اخوان برای شروع جشن خود وارد مسجد شدند، هواداران حزب وفد شروع به آزار و اذیت اخوان کردند. امام شهيد دستور خروج اخوان را داد و همه رفتند و فقط شهيد محمد فرغالي و حاج عبدالله الصولي باقي ماندند. هواداران هیأت از فرصت استفاده کردند و آنها را محاصره کردند و مدام سنگ پرتاب کردند و گلوله های آتش سوزی کردند و این در حضور پلیسی بود که با آنها تبانی کردند و تا قبل از سحر این وضعیت ادامه داشت تا اینکه استاد علی رضا و عده ای برادرانش با ترفندی امام شهید و همراهانش را از پورت سعید بیرون کردند.


   
   
خط ۶۲: خط ۶۲:




حاج عبدالله الصولی می فرماید:
حاج عبدالله الصولی می‌گوید:


این گروه قطعاً از هر حکومت اسلامی که بر مصر حکومت می کند تا زمانی که این حکم در قرآن و سنت باشد، حتی اگر اخوان المسلمین در آن نباشد، حمایت خواهد کرد، بلکه گروه از آن حمایت خواهد کرد و با شنیدن و شنیدن از آن حمایت خواهد کرد. اطاعت تا زمانی که قانونش در قرآن و سنت آمده است.»
این گروه قطعاً از هر حکومت اسلامی که بر مصر حکومت می کند تا زمانی که این حکم در قرآن و سنت باشد، حتی اگر اخوان المسلمین در آن نباشد، حمایت خواهد کرد، بلکه گروه از آن حمایت خواهد کرد و با شنیدن و شنیدن از آن حمایت خواهد کرد. اطاعت تا زمانی که قانونش در قرآن و سنت آمده است.»
خط ۷۰: خط ۷۰:


حاج الصولی در پاسخ گفت: «اصلاً با احزاب کمونیستی هیچ نزدیکی و معامله ای وجود ندارد، اما سایر احزاب اگر صادق باشند و با قانون اساسی این گروه که قرآن و سنت است سر و کار داشته باشند. آنها خوش آمدند، در غیر این صورت نه."
حاج الصولی در پاسخ گفت: «اصلاً با احزاب کمونیستی هیچ نزدیکی و معامله ای وجود ندارد، اما سایر احزاب اگر صادق باشند و با قانون اساسی این گروه که قرآن و سنت است سر و کار داشته باشند. آنها خوش آمدند، در غیر این صورت نه."
پاسخ ایشان در پاسخ به سوالی درباره موضع گروه در خط جهاد این بود: «البته این گروه از جهاد حمایت می کند، زیرا این قانون از جانب خداوند متعال است».
پاسخ ایشان در پاسخ به سوالی درباره موضع گروه در خط جهاد این بود: «البته این گروه از جهاد حمایت می کند، زیرا این قانون از جانب خداوند متعال است».


حاج عبدالله الصولی نیز بر این باور است که زن مسلمان مسئولیتی بر عهده مرد است که کمتر از مسئولیت مرد در برابر نشر این دعوت نیست و غرور او انشاالله او را برای انجام یک کار دشوار بسنده می کند.
حاج عبدالله الصولی نیز بر این باور است که زن مسلمان مسئولیتی بر عهده مرد است که کمتر از مسئولیت مرد در برابر نشر این دعوت نیست و غرور او انشاالله او را برای انجام یک کار دشوار بسنده می کند.