پرش به محتوا

ابن فارض: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'اینگونه' به 'این‌گونه'
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدین' به 'شهاب‌الدین')
جز (جایگزینی متن - 'اینگونه' به 'این‌گونه')
خط ۹۹: خط ۹۹:
==کتب بقاعی==
==کتب بقاعی==


بقاعی‌ دو کتاب‌ دیگر هم‌ در این‌ زمینه‌ دارد: تنبیه‌ الغبی‌ الی‌ تکفیر ابن‌عربی‌ و تحذیر العباد من‌ اهل‌ العناد ببدعة الاتّحاد، که‌ هر دو تحت‌ عنوان‌ مصرع‌ التصوف‌ چاپ‌ شده‌ است<ref>عبدالرحمان‌ وکیل‌، مقدمه‌ بر مصرع‌ التصوف‌ (بقاعی‌ در همین‌ مآخذ)، ص ۱۰</ref>.بقاعی‌ در این‌ کتابها روشی‌ دارد که‌ با روش‌ بیشتر نویسندگان‌ عصر او متفاوت‌ است‌. وی‌ در نقد و رد آراء ابن‌عربی‌ و ابن‌فارض‌ و پیروان‌ آنان‌ و در ارائه نظریات‌ خود کلی‌ گویی‌ نمی‌کند، بلکه‌ به‌ روشی‌ نقادانه‌ و مستند در هر مورد عین‌ اقوال‌ آنان‌ را همراه‌ با گفته‌های‌ مخالفانشان‌ نقل‌ کرده‌، درباره آن‌ها به‌ استدلال‌ و داوری‌ می‌پردازد. او در این‌ کتابها توجه‌ خاص‌ به‌ اشعار ابن‌فارض‌ دارد و چه‌ در بررسی‌ آراء [[صوفیه]] دیگر و چه‌ در فصولی‌ که‌ به‌ افکار ابن‌فارض‌ اختصاص‌ دارد، به‌ اشعار وی‌ استناد می‌کند<ref>برهان‌الدین‌ بقاعی‌، مصرع‌ التصوف‌، ص‌ ۵۴، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ وکیل‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/ ۱۹۸۰م‌</ref>. بقاعی‌ همچنین‌ فهرست‌ مفصلی‌ از علما و مشایخی‌ که‌ در دوره‌های‌ مختلف‌ به‌ تکفیر ابن‌فارض‌ رأی‌ داده‌اند، ارائه‌ می‌کند <ref>برهان‌الدین‌ بقاعی‌، مصرع‌ التصوف‌، ص‌ ۲۱۳-۲۱۷، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ وکیل‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/ ۱۹۸۰م‌</ref>و در بخشهایی‌ از کتاب‌ فساد عقاید ابن‌فارض‌ را در موضوعاتی‌ چون‌ حلول‌ و ظهور خداوند در هیأت‌ مخلوقات‌، به‌ کار بردن‌ ضمیر مؤنث‌ برای‌ ذات‌ حق‌، وحدت‌ همه ادیان‌ و سایر اینگونه‌ اقوال‌ او را که‌ می‌توانست‌ ریختن‌ خونش‌ را واجب‌ گرداند، برمی‌شمارد<ref>برهان‌الدین‌ بقاعی‌، مصرع‌ التصوف‌، ص‌ ۲۴۶، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ وکیل‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/ ۱۹۸۰م‌</ref>.
بقاعی‌ دو کتاب‌ دیگر هم‌ در این‌ زمینه‌ دارد: تنبیه‌ الغبی‌ الی‌ تکفیر ابن‌عربی‌ و تحذیر العباد من‌ اهل‌ العناد ببدعة الاتّحاد، که‌ هر دو تحت‌ عنوان‌ مصرع‌ التصوف‌ چاپ‌ شده‌ است<ref>عبدالرحمان‌ وکیل‌، مقدمه‌ بر مصرع‌ التصوف‌ (بقاعی‌ در همین‌ مآخذ)، ص ۱۰</ref>.بقاعی‌ در این‌ کتابها روشی‌ دارد که‌ با روش‌ بیشتر نویسندگان‌ عصر او متفاوت‌ است‌. وی‌ در نقد و رد آراء ابن‌عربی‌ و ابن‌فارض‌ و پیروان‌ آنان‌ و در ارائه نظریات‌ خود کلی‌ گویی‌ نمی‌کند، بلکه‌ به‌ روشی‌ نقادانه‌ و مستند در هر مورد عین‌ اقوال‌ آنان‌ را همراه‌ با گفته‌های‌ مخالفانشان‌ نقل‌ کرده‌، درباره آن‌ها به‌ استدلال‌ و داوری‌ می‌پردازد. او در این‌ کتابها توجه‌ خاص‌ به‌ اشعار ابن‌فارض‌ دارد و چه‌ در بررسی‌ آراء [[صوفیه]] دیگر و چه‌ در فصولی‌ که‌ به‌ افکار ابن‌فارض‌ اختصاص‌ دارد، به‌ اشعار وی‌ استناد می‌کند<ref>برهان‌الدین‌ بقاعی‌، مصرع‌ التصوف‌، ص‌ ۵۴، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ وکیل‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/ ۱۹۸۰م‌</ref>. بقاعی‌ همچنین‌ فهرست‌ مفصلی‌ از علما و مشایخی‌ که‌ در دوره‌های‌ مختلف‌ به‌ تکفیر ابن‌فارض‌ رأی‌ داده‌اند، ارائه‌ می‌کند <ref>برهان‌الدین‌ بقاعی‌، مصرع‌ التصوف‌، ص‌ ۲۱۳-۲۱۷، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ وکیل‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/ ۱۹۸۰م‌</ref>و در بخشهایی‌ از کتاب‌ فساد عقاید ابن‌فارض‌ را در موضوعاتی‌ چون‌ حلول‌ و ظهور خداوند در هیأت‌ مخلوقات‌، به‌ کار بردن‌ ضمیر مؤنث‌ برای‌ ذات‌ حق‌، وحدت‌ همه ادیان‌ و سایر این‌گونه‌ اقوال‌ او را که‌ می‌توانست‌ ریختن‌ خونش‌ را واجب‌ گرداند، برمی‌شمارد<ref>برهان‌الدین‌ بقاعی‌، مصرع‌ التصوف‌، ص‌ ۲۴۶، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ وکیل‌، بیروت‌، ۱۴۰۰ق‌/ ۱۹۸۰م‌</ref>.


=مدافعان=
=مدافعان=
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
===ادله نقلی===
===ادله نقلی===


او برای‌ توجیه‌ عقیده خود به‌ ادله نقلی‌ هم‌ توسل‌ می‌جوید. موضوع‌ دحیه کلبی‌ که‌ [[جبرئیل|جبرئیل‌]] در صورت‌ او بر [[پیامبر]] ظاهر می‌شد، نمونه اینگونه‌ ادله‌ است‌: وقتی‌ که‌ جبرئیل‌ در هیأت‌ دحیه کلبی‌ ظاهر شد، آیا جبرئیل‌ همان‌ دحیه‌ بود؟<ref>عمر بن‌ فارض‌، دیوان‌، ج۱، ص‌ ۷۳، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌</ref>. او همین‌ دلیل‌ را برای‌ نفی‌ حلول‌ از عقیده خویش‌ به‌ کار می‌گیرد. [۹۴] اما با اینهمه‌ مشاهده‌ می‌شود که‌ او را هم‌ به‌ حلول‌ متهم‌ کرده‌اند، هم‌ به‌ وحدت‌ وجود<ref>عمر بن‌ فارض‌، دیوان‌، ج۱، ص‌ ۷۳، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌</ref>.
او برای‌ توجیه‌ عقیده خود به‌ ادله نقلی‌ هم‌ توسل‌ می‌جوید. موضوع‌ دحیه کلبی‌ که‌ [[جبرئیل|جبرئیل‌]] در صورت‌ او بر [[پیامبر]] ظاهر می‌شد، نمونه این‌گونه‌ ادله‌ است‌: وقتی‌ که‌ جبرئیل‌ در هیأت‌ دحیه کلبی‌ ظاهر شد، آیا جبرئیل‌ همان‌ دحیه‌ بود؟<ref>عمر بن‌ فارض‌، دیوان‌، ج۱، ص‌ ۷۳، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌</ref>. او همین‌ دلیل‌ را برای‌ نفی‌ حلول‌ از عقیده خویش‌ به‌ کار می‌گیرد. [۹۴] اما با اینهمه‌ مشاهده‌ می‌شود که‌ او را هم‌ به‌ حلول‌ متهم‌ کرده‌اند، هم‌ به‌ وحدت‌ وجود<ref>عمر بن‌ فارض‌، دیوان‌، ج۱، ص‌ ۷۳، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌</ref>.


=پایه‌گذار زبان‌ رمزی=
=پایه‌گذار زبان‌ رمزی=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش