۸۷٬۷۷۵
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
کتاب ها و دانش ها و افزار جنگ و آنچه را از روا و ناروا امت اسلام نیازمند بود به وى سپرد و به او وصیت کرد که هرگاه مرگ پدرش فرا رسد همه آنچه را که گفته به برادرش جعفر (کذاب) بسپارد. جز پدرش کسی از این راز آگاه نشد و این کار به آن جهت بود که به وی تهمتی نزنند و آن راز پوشیده بماند. چون ابو جعفر محمد درگذشت اهل خانه و کسانى که به ابو محمد حسن العسکرى (ع) گرایشى داشتند، آگاه شده راز او را دریافتند و از روى حسد به نفیس دشنام دادند و قصد آزارش را کردند. | کتاب ها و دانش ها و افزار جنگ و آنچه را از روا و ناروا امت اسلام نیازمند بود به وى سپرد و به او وصیت کرد که هرگاه مرگ پدرش فرا رسد همه آنچه را که گفته به برادرش جعفر (کذاب) بسپارد. جز پدرش کسی از این راز آگاه نشد و این کار به آن جهت بود که به وی تهمتی نزنند و آن راز پوشیده بماند. چون ابو جعفر محمد درگذشت اهل خانه و کسانى که به ابو محمد حسن العسکرى (ع) گرایشى داشتند، آگاه شده راز او را دریافتند و از روى حسد به نفیس دشنام دادند و قصد آزارش را کردند. | ||
نفیس از این موضوع یعنی بطلان امر امامت ترسید و جعفر را طلبید و وصیت محمد را با وى در میان گذاشت و از امامت به او بازگفت و آنچه را که از کتاب ها و سلاح محمد بن على بود بدو سپرده بود به وى بازدارد. آنان گفتند که امر انتقال امامت در [[امامان شيعه|امامان شیعه]] سابقه دارد زیرا زمانی که [[حسين بن على (ع)|حسین بن على (ع)]] به سوى [[كوفه|کوفه]] رهسپار شد، کتاب ها و وصیت و سلاح و چیزهاى دیگرش را به ام سلمه (زن پیغمبر (ص)) سپرد و به او سفارش کرد که وقتی به مدینه بازگردد، آن ها را به حضرت [[على بن الحسين(ع)|على بن الحسین(ع)]] تحویل دهد و چون على بن الحسین (ع) از شام بازگشت ام سلمه امانت را به وی تحویل داد و امامت حضرت زین العابدین(ع) تثبیت شد و این جا نیز عین همین واقعه براى جعفر روى داد و «نفیس» مأمور شد که وصیت برادرش محمد را به وى بسپارد. این گروه امامت امام عسکرى را باور نداشتند و می گفتند که پدرش وى را امام نکرده و وصیت خود را نسبت به محمد تغییر نداده است و بدین جهت جعفر را امام دانستند و درباره او به گفتگو پرداختند. | نفیس از این موضوع یعنی بطلان امر امامت ترسید و جعفر را طلبید و وصیت محمد را با وى در میان گذاشت و از امامت به او بازگفت و آنچه را که از کتاب ها و سلاح محمد بن على بود بدو سپرده بود به وى بازدارد. آنان گفتند که امر انتقال امامت در [[امامان شيعه|امامان شیعه]] سابقه دارد زیرا زمانی که [[حسين بن على (ع)|حسین بن على (ع)]] به سوى [[كوفه|کوفه]] رهسپار شد، کتاب ها و وصیت و سلاح و چیزهاى دیگرش را به ام سلمه (زن پیغمبر (ص)) سپرد و به او سفارش کرد که وقتی به مدینه بازگردد، آن ها را به حضرت [[على بن الحسين(ع)|على بن الحسین(ع)]] تحویل دهد و چون على بن الحسین (ع) از شام بازگشت ام سلمه امانت را به وی تحویل داد و امامت حضرت زین العابدین(ع) تثبیت شد و این جا نیز عین همین واقعه براى جعفر روى داد و «نفیس» مأمور شد که وصیت برادرش محمد را به وى بسپارد. این گروه امامت امام عسکرى را باور نداشتند و می گفتند که پدرش وى را امام نکرده و وصیت خود را نسبت به محمد تغییر نداده است و بدین جهت جعفر را امام دانستند و درباره او به گفتگو پرداختند. | ||
نفیسیه همچنین به امام حسن عسکرى (ع) نسبت هاى ناشایست مى دادند و هواخواهان امامتش را کافر مى شمردند و بالعکس | نفیسیه همچنین به امام حسن عسکرى (ع) نسبت هاى ناشایست مى دادند و هواخواهان امامتش را کافر مى شمردند و بالعکس درباره جعفر مبالغه مى کردند و وى را [[قائم آل محمد]] می خواندند و حتی بر [[علی بن أبي طالب(ع)|علی بن أبی طالب(ع)]] برترى مى دادند. سرانجام هواخواهان امامت حسن بن على بن العسکرى (ع) شبى «نفیس» را دستگیر کرده در حوض بزرگى که آب بسیار داشت انداختند تا آن که غرق شد. <ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 447 با ویرایش مختصر</ref> <ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشيعة، تحقیق محمدجواد مشکور، تهران، نشر مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص 106- 108.</ref> <ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، تحقيق دكتر محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی، ص 112- 113- 114.</ref> <ref>دهلوی شاه عبدالعزیز، تحفه اثنى عشريه، چاپ سنگی، سال 1896 میلادی، ص 15.</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |