۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'میدهد') |
جز (جایگزینی متن - '¬' به '') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
«علی عبدالرازق» در کتاب «الاسلام و اصول الحکم» آورده است: «بر مسلمانان واجب است که به خلیفه گوش فرا دهند و در ظاهر و باطن از او اطاعت کنند»<ref>عبدالرزاق، بیتا، ص3</ref> | «علی عبدالرازق» در کتاب «الاسلام و اصول الحکم» آورده است: «بر مسلمانان واجب است که به خلیفه گوش فرا دهند و در ظاهر و باطن از او اطاعت کنند»<ref>عبدالرزاق، بیتا، ص3</ref> | ||
=ادله وجوب اطاعت از حكم حكومتی در نگاه اهل تسنن= | =ادله وجوب اطاعت از حكم حكومتی در نگاه اهل تسنن= | ||
در گفتار پیش ثابت شد که همه علماء اهل تسنن، اطاعت از امام و حاکم خود را واجب دانسته و در نتیجه تخلف و سرپیچی از او را حرام می دانند. حال در این گفتار در صددیم تا ادله ایشان را در این مسأله بیان کنیم. مجموعه | در گفتار پیش ثابت شد که همه علماء اهل تسنن، اطاعت از امام و حاکم خود را واجب دانسته و در نتیجه تخلف و سرپیچی از او را حرام می دانند. حال در این گفتار در صددیم تا ادله ایشان را در این مسأله بیان کنیم. مجموعه ادلهای که از کلمات آنها قابل اصطیاد است عبارتند از: | ||
==الف) عقد بودن ریاست و خلافت== | ==الف) عقد بودن ریاست و خلافت== | ||
توضیح این دلیل نیاز به مقدمه ذیل دارد: | توضیح این دلیل نیاز به مقدمه ذیل دارد: | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
جمهور فقهاء و متکلمین اهل سنت معتقدند که صرف وجود جمیع شروط امامت در شخصی از اشخاص، برای تحقق منصب امامت و حاکمیت کافی نیست، بلکه باید از طریق یکی از راه هایی که فقهاء قبول دارند این منصب برای فردی ثابت شود. یکی از این راه ها که همه فقهاء اهل تسنن آن را قبول دارند، این است که اشخاصی که موسوم هستند به اهل حلّ و عقد، یکی از واجدین شرایط را انتخاب کنند و در صورت انتخاب و قبول آن شخص، این منصب تحقق می یابد. آنچه که بین اهل حل و عقد و حاکم تحقق مییابد، در واقع بیعت بین آنها است. | جمهور فقهاء و متکلمین اهل سنت معتقدند که صرف وجود جمیع شروط امامت در شخصی از اشخاص، برای تحقق منصب امامت و حاکمیت کافی نیست، بلکه باید از طریق یکی از راه هایی که فقهاء قبول دارند این منصب برای فردی ثابت شود. یکی از این راه ها که همه فقهاء اهل تسنن آن را قبول دارند، این است که اشخاصی که موسوم هستند به اهل حلّ و عقد، یکی از واجدین شرایط را انتخاب کنند و در صورت انتخاب و قبول آن شخص، این منصب تحقق می یابد. آنچه که بین اهل حل و عقد و حاکم تحقق مییابد، در واقع بیعت بین آنها است. | ||
با توجه به این مقدمه، استدلال فوق را چنین تقریر میکنند: فقهاء معتقد هستند که امامت، در حقیقت عقدی از عقود است که دارای دو طرف است و یک طرف آن را امت اسلامی و طرف دیگر را رئیس و امام تشکیل | با توجه به این مقدمه، استدلال فوق را چنین تقریر میکنند: فقهاء معتقد هستند که امامت، در حقیقت عقدی از عقود است که دارای دو طرف است و یک طرف آن را امت اسلامی و طرف دیگر را رئیس و امام تشکیل میدهد. پس در حقیقت، امامت، عقد حقیقی است که مبتنی بر رضایت طرفین است و در این عقد، طرفین خود را ملزم میکنند که یک سری امور را انجام دهند. رئیس و امام ملزم است تا مبنای عملی خود را احکام اسلامی قرار داده و بر طبق آن سیر کند و امت بر خود لازم می دانند از او اطاعت کرده و از اوامر و نواهی او تخلف و سرپیچی ننمایند. بنابراین، وجوب اطاعت به خاطر عهدی است که با امام و خلیفه بسته شده است. | ||
البته باید خاطر نشان کنیم که این بیعت که به معنی تعهد بر اطاعت است، در واقع بین امت و امام بسته می شود، اما اهل حل و عقد در این بیعت نایب از طرف مردم می باشند و مفاد این بیعت، التزام رئیس بر عمل به احکام کتاب و سنت و در مقابل، مردم نیز ملزم هستند که از او اطاعت کنند<ref>رافت عثمان، بیتا، ص241-236</ref> | البته باید خاطر نشان کنیم که این بیعت که به معنی تعهد بر اطاعت است، در واقع بین امت و امام بسته می شود، اما اهل حل و عقد در این بیعت نایب از طرف مردم می باشند و مفاد این بیعت، التزام رئیس بر عمل به احکام کتاب و سنت و در مقابل، مردم نیز ملزم هستند که از او اطاعت کنند<ref>رافت عثمان، بیتا، ص241-236</ref> |