۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
= برخی از مواضع ایشان با امام البنا = | = برخی از مواضع ایشان با امام البنا = | ||
حاج '''عبدالله صولی''' مانند پدرش بود، [[حسن البنا]] را بسیار دوست میداشت، به او احترام میگذاشت، نصایح او را میپذیرفت و در همه زمانها و بحرانها با او همراهی میکرد. از مواضع ایشان با امام | حاج '''عبدالله صولی''' مانند پدرش بود، [[حسن البنا]] را بسیار دوست میداشت، به او احترام میگذاشت، نصایح او را میپذیرفت و در همه زمانها و بحرانها با او همراهی میکرد. از مواضع ایشان با امام البنا اشاره می کنیم: | ||
'''عبدالله صولی''' تصمیم به ثبتنام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشتسر گذاشته بود داده بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به [[قاهره]] آماده کرده بود تا حال تحصیل را درآنجا شروع کند. اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ [[حسن البنا]] با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در این باره میگوید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که نپیوندم و در واقع با اعتقاد و مهربانی از پیوستن منصرف شدم». | '''عبدالله صولی''' تصمیم به ثبتنام در دانشگاه آمریکایی گرفته بود و برای آن، آزمون زبان انگلیسی داده بود و این امتحان را پشتسر گذاشته بود داده بود و اوراق و کیف خود را برای سفر به [[قاهره]] آماده کرده بود تا حال تحصیل را درآنجا شروع کند. اما پدر به این موضوع اعتراض کرد و به او گفت که شیخ [[حسن البنا]] با پیوستن به دانشگاه آمریکایی موافق نیست. حاج عبدالله در این باره میگوید: «شیخ حسن البنا نزد من آمد و در این مورد با من صحبت کرد و مرا متقاعد کرد که نپیوندم و در واقع با اعتقاد و مهربانی از پیوستن منصرف شدم». | ||
و چون داماد [[حسن البنا]] بود، پس از حضور شیخ در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به عبدالله سپرد. امام البناء در این باره در نامهای به پدرش مینوسید: عبدالله افندی صولی برای بردن بچهها به اسماعیلیه به قاهره آمده بود... . | و چون داماد [[حسن البنا]] بود، پس از حضور شیخ در قنا، آوردن پسرانش از قاهره به اسماعیلیه را به عبدالله سپرد. امام البناء در این باره در نامهای به پدرش مینوسید: عبدالله افندی صولی برای بردن بچهها به اسماعیلیه به قاهره آمده بود... . | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
= دستگیری = | = دستگیری = | ||
وی نیز مانند هر کس که راه دعوت بسوی [[خدا]] را میپیماید، به دست ظالمان و سربازانشان بسیار مورد دستگیری و تبعید و شکنجه قرار گرفت، اما به فضل [[خداوند]] متعال. بر عهد خود ثابت قدم بود و صبور بود وهمیشه در زندان و دستگیری اجر خود را نزد پروردگارش طلب میکرد. | وی نیز مانند هر کس که راه دعوت بسوی [[خدا]] را میپیماید، به دست ظالمان و سربازانشان بسیار مورد دستگیری و تبعید و شکنجه قرار گرفت، اما به فضل [[خداوند]] متعال. بر عهد خود ثابت قدم بود و صبور بود وهمیشه در زندان و دستگیری اجر خود را نزد پروردگارش طلب میکرد. او ابتدا به همراه برادرانش در اردوگاه جبل التور در [[صحرای سینا]] در شرق [[کانال سوئز]] دستگیر شد. اردوگاه التور مکانی بود که زائران پس از بازگشت از حج با کشتی برای بازرسی آنجا توقف می کردند. به این ترتیب این مکان به بازداشتگاه اخوان تبدیل شد و 9 ماه در آنجا ماند و در آنجا مسئولیت خزانه [[اخوان المسلمین|اخوان]] را بر عهده داشت. ایشان چند بار دستگیر و زندانی شد.<br> | ||
او ابتدا به همراه برادرانش در اردوگاه جبل التور در [[صحرای سینا]] در شرق [[کانال سوئز]] دستگیر شد. اردوگاه التور مکانی بود که زائران پس از بازگشت از حج با کشتی برای بازرسی آنجا توقف می کردند. به این ترتیب این مکان به بازداشتگاه اخوان تبدیل شد و 9 ماه در آنجا ماند و در آنجا مسئولیت خزانه [[اخوان المسلمین|اخوان]] را بر عهده داشت. | |||
چند | |||
= مناظره بین ایشان و کمونیستها = | |||
شیخ ''عبداللطیف شعشعی'' خطبه [[نماز جمعه|نمازجمعه]] را ایراد کرد و در مورد [[کمونیسم]] و بدخواهی و فساد در زمین، صحبت کرد و بعد از نماز، هیئتی از کمونیستها آمدند و خواستار [[مناظره]] با [[اخوان المسلمین|اخوان]] شدند و پرسیدند که چه کسی می تواند بر آنها تأثیر بگذارد، تا اینکه اخوان حاج '''عبدالله صولی''' را انتخاب کرد. [[مناظره]] بین اخوان و کمونیستها صورت گرفت و تقریباً به جنگ ختم شد، در این هنگام ایشان از جای برخاست و گفت: ما برای جنگ نیامده بودیم و کلام را تمام کرد و این دلیل بر درایت و دغدغه ایشان است. | |||
زمانی که در مورد موضع این گروه در مورد ظهور [[حکومت اسلامی]] که بر اساس قانون [[خدا]] و بدون دخالت [[اخوانالمسلمین]] بر [[مصر]] حکومت میکرد، سوال شد؛ ایشان در پاسخ گفت: این گروه قطعاً از هر [[حکومت اسلامی]] که بر [[مصر]] حکومت میکند تا زمانی که بر اساس [[قرآن]] و [[سنت]] باشد، حتی اگر [[اخوانالمسلمین]] در آن نباشد، حمایت خواهد کرد، اطاعت تا زمانی که قانونش در قرآن و سنت آمده است پا برجاست. | |||
و وقتی از او در مورد احتمال نزدیک شدن این گروه به عنوان یک حزب مذهبی - سیاسی با سایر احزاب حاضر در صحنه از جمله حزب کمونیست سوال شد؛ اینگونه جواب داد: «اصلاً با احزاب کمونیستی هیچ نزدیکی و معاملهای وجود ندارد، اما سایر احزاب اگر صادق باشند و با قانون اساسی این گروه که [[قرآن]] و [[سنت]] است سر و کار داشته باشند. آنها خوش آمدند، در غیر این صورت نه».<br> | |||
= منبع = | = منبع = |