۸۷٬۹۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
فرمود: انما اختلفنا عنه لا فیه | فرمود: انما اختلفنا عنه لا فیه | ||
تو اشتباه میکنی. ما درباره خود پیامبرمان [[اختلاف]] نکردیم. اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان | تو اشتباه میکنی. ما درباره خود پیامبرمان [[اختلاف]] نکردیم. اختلاف ما درباره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان. | ||
این سخن امام علیه السلام بیانگر آن است که اختلاف بین مسلمانان در مساله خلافت | این سخن امام علیه السلام بیانگر آن است که اختلاف بین مسلمانان در مساله خلافت امری صغروی است نه کبروی. | ||
بدین معنا که همه مسلمانان نسبت به نبوت رسول اکرم و حجیت تمام گفتارش اذعان داشته و اختلافات مطرح شده ناشی از صدور یا عدم صدور یا صراحت و عدم صراحت گفتارشان در مساله جانشینی آن حضرت میباشد | بدین معنا که همه مسلمانان نسبت به نبوت رسول اکرم و حجیت تمام گفتارش اذعان داشته و اختلافات مطرح شده ناشی از صدور یا عدم صدور یا صراحت و عدم صراحت گفتارشان در مساله جانشینی آن حضرت میباشد. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
بنابراین بر اساس این سخن امام علی علیه السلام منکرین امامت را نمیتوان بدلیل سوء برداشت شان از مساله امامت در زمره کافران دانست | بنابراین بر اساس این سخن امام علی علیه السلام منکرین امامت را نمیتوان بدلیل سوء برداشت شان از مساله امامت در زمره کافران دانست. | ||
بلکه آنان نیز مسلمانانی هستند که به اسلام و رسالت پیامبر اکرم ایمان داشته و تفاوت آنان با شیعیان – معتقدین به امامت معصومین علیهم السلام- در نوع نگاه و برداشت شان از نصوص میباشد. | بلکه آنان نیز مسلمانانی هستند که به اسلام و رسالت پیامبر اکرم ایمان داشته و تفاوت آنان با شیعیان – معتقدین به امامت معصومین علیهم السلام- در نوع نگاه و برداشت شان از نصوص میباشد. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
شهید مطهری در تبیین سخن امام علی علیه السلام میفرماید: | شهید مطهری در تبیین سخن امام علی علیه السلام میفرماید: | ||
امیرالمؤمنین جواب خیلى عجیبى | امیرالمؤمنین جواب خیلى عجیبى مىدهد، مىفرماید: انَّمَا اخْتَلَفْنا عَنْهُ لا فیهِ وَ لکِنَّکُمْ ما جَفَّتْ ارْجُلُکُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتّى قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمُ «اجْعَلْ لَنا الهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ فَقالَ انَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلونَ» | ||
ما درباره پیغمبر اختلاف نکردیم، اختلاف ما درباره دستورى بود که از پیغمبر ما رسیده بود؛ ولى شما هنوز پایتان از آب دریا خشک نشده بود که از پیغمبرتان خواستید که همان اصل اول توحیدتان را زیر پا بگذارید، گفتید براى ما بتى بساز مثل اینها. | ما درباره پیغمبر اختلاف نکردیم، اختلاف ما درباره دستورى بود که از پیغمبر ما رسیده بود؛ ولى شما هنوز پایتان از آب دریا خشک نشده بود که از پیغمبرتان خواستید که همان اصل اول توحیدتان را زیر پا بگذارید، گفتید براى ما بتى بساز مثل اینها. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
ما درباره خود پیغمبر اختلاف نکردیم بلکه درباره این اختلاف کردیم که مفهوم و مفاد دستور پیغمبر چیست. | ما درباره خود پیغمبر اختلاف نکردیم بلکه درباره این اختلاف کردیم که مفهوم و مفاد دستور پیغمبر چیست. | ||
ایندو با هم خیلى فرق دارد که کارى که به هر حال آن را انجام مىدادند توجیهش در خارج این طور باشد (نه اینکه در واقع این طور بود) که بگویند [آنها که مرتکب این خطا شدند]خیال میکردند مقصود پیغمبر این بوده و در نتیجه گفته پیغمبر را به این صورت توجیه کردند | ایندو با هم خیلى فرق دارد که کارى که به هر حال آن را انجام مىدادند توجیهش در خارج این طور باشد (نه اینکه در واقع این طور بود) که بگویند [آنها که مرتکب این خطا شدند]خیال میکردند مقصود پیغمبر این بوده و در نتیجه گفته پیغمبر را به این صورت توجیه کردند و یا اینکه بگویند نصّ آیه قرآن با این صراحت را کنار گذاشتند یا قرآن را تحریف کردند.<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج4، ص: 769-768</ref> | ||
و یا | |||
=امام محمد باقر علیه السلام= | =امام محمد باقر علیه السلام= | ||
خط ۵۳: | خط ۵۱: | ||
[[زرارة بن اعین|زرارة]] نقل مىکند که: «با برادرم حمران- یا برادر دیگرم بکیر- بر امام باقر (ع) وارد شدیم؛ | [[زرارة بن اعین|زرارة]] نقل مىکند که: «با برادرم حمران- یا برادر دیگرم بکیر- بر امام باقر (ع) وارد شدیم؛ | ||
من به امام گفتم: ما افراد را با شاقول اندازه مى گیریم، هر کس مانند ما شیعه باشد، خواه از اولاد على و خواه از غیر آنها، با او پیوند دوستى (به عنوان یک مسلمان و اهل نجات) برقرار | من به امام گفتم: ما افراد را با شاقول اندازه مى گیریم، هر کس مانند ما شیعه باشد، خواه از اولاد على و خواه از غیر آنها، با او پیوند دوستى (به عنوان یک مسلمان و اهل نجات) برقرار مىکنیم. | ||
و هر کس با عقیده ما مخالف باشد ما از او (به عنوان یک گمراه و اهل هلاک) تبرّى مى جوییم.» | و هر کس با عقیده ما مخالف باشد ما از او (به عنوان یک گمراه و اهل هلاک) تبرّى مى جوییم.» | ||
خط ۵۹: | خط ۵۷: | ||
امام علیه السلام فرمود: | امام علیه السلام فرمود: | ||
«اى زرارة! سخن خدا از سخن تو راستتر است؛ اگر آنچه تو | «اى زرارة! سخن خدا از سخن تو راستتر است؛ اگر آنچه تو مىگویى درست باشد، پس سخن خدا آنجا که مىفرماید: | ||
«إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ. وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا»<ref>(نساء: 98)</ref> کجا رفت؟! | «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ. وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا»<ref>(نساء: 98)</ref> کجا رفت؟! | ||
خط ۷۳: | خط ۷۱: | ||
«[[الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ]]»<ref>(توبه: 60)</ref> چه کسانى هستند و کجایند؟!» | «[[الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ]]»<ref>(توبه: 60)</ref> چه کسانى هستند و کجایند؟!» | ||
اگر کسى در روایاتى که از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است که بیشترین آنها در «کتاب الحجّة» کافى و «کتاب الایمان و الکفر» کافى گرد آمده است دقت کند | اگر کسى در روایاتى که از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است که بیشترین آنها در «کتاب الحجّة» کافى و «کتاب الایمان و الکفر» کافى گرد آمده است دقت کند مىیابد که: | ||
ائمه (علیهم السلام) | ائمه (علیهم السلام) تکیهشان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مىآید از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق تعصّب و عناد بورزد و یا لااقل در شرایطى باشد که مى بایست تحقیق و جستجو کند و نکند؛ | ||
اما افرادى که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطى بسر | اما افرادى که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطى بسر مىبرند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمىروند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از «مستضعفین»( یعنى بیچارگان و دست نارسان) و «[[مرجون لامر اللّه]]» (یعنى کسانى که درباره آنها باید گفت کار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوى که حکمت و رحمتش ایجاب مىکند عمل خواهد کرد.) به شمار مىروند؛ | ||
از روایات استفاده مى شود که ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه | از روایات استفاده مى شود که ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. | ||
<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج1 ؛ ص323-322-با تلخیص و ویرایش جزئی -</ref> | <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج1 ؛ ص323-322-با تلخیص و ویرایش جزئی -</ref> | ||
=امام صادق علیه السلام= | =امام صادق علیه السلام= | ||
==بررسی روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال | ==بررسی روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال میداند== | ||
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل میکند: | شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل میکند: | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۶: | ||
[[محمد بن مسلم]] مىگوید: | [[محمد بن مسلم]] مىگوید: | ||
در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصیر وارد شد و پرسید: چه | در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصیر وارد شد و پرسید: چه مىگویى درباره کسى که در خدا شک کند؟ | ||
امام فرمود: - کافر است. | امام فرمود: - کافر است. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۲۹: | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
هنگامى میان شما قضاوت مىکنم و به این سؤال پاسخ | هنگامى میان شما قضاوت مىکنم و به این سؤال پاسخ مىدهم که آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعده گاه من و شما سه نفر همین امشب در منى نزدیک جمره وسطى. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۳۹: | ||
- پس تکلیف آنها به عقیده شما چیست؟ - عقیده من این است که هر کس امام را نشناسد کافر است. | - پس تکلیف آنها به عقیده شما چیست؟ - عقیده من این است که هر کس امام را نشناسد کافر است. | ||
- سبحان اللّه! آیا مردم کوچه و بازار را ندیدهاى، سقّاها را | - سبحان اللّه! آیا مردم کوچه و بازار را ندیدهاى، سقّاها را ندیدهاى؟ - چرا، دیده و مىبینم. | ||
- آیا اینها نماز | - آیا اینها نماز نمىخوانند؟ روزه نمىگیرند؟ حج نمىکنند؟ به وحدانیّت خدا و رسالت پیغمبر شهادت نمىدهند؟ - چرا. | ||
- خوب آیا اینها مانند شما امام را میشناسند؟ - نه. | - خوب آیا اینها مانند شما امام را میشناسند؟ - نه. | ||
- پس وضع اینها چیست؟ - به عقیده من هر که امام را نشناسد کافر است. | - پس وضع اینها چیست؟ - به عقیده من هر که امام را نشناسد کافر است. | ||
- سبحان اللّه! آیا وضع کعبه و طواف این مردم را | - سبحان اللّه! آیا وضع کعبه و طواف این مردم را نمىبینى؟ هیچ نمىبینى که اهل یمن چگونه به پردههاى کعبه مىچسبند؟ | ||
- چرا. - آیا اینها به توحید و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز | - چرا. - آیا اینها به توحید و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز نمىخوانند؟ روزه نمىگیرند؟ حج نمىکنند؟ | ||
- چرا. - خوب آیا اینها مانند شما امام را میشناسند؟ - نه. | - چرا. - خوب آیا اینها مانند شما امام را میشناسند؟ - نه. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۴: | ||
هاشم که به قول مرحوم فیض، | هاشم که به قول مرحوم فیض، مىدانست قضاوت امام بر ضدّ عقیده او است، گفت: نه. | ||
امام فرمود: بسیار بد است براى شما که چیزى را که از ما | امام فرمود: بسیار بد است براى شما که چیزى را که از ما نشنیدهاید از پیش خود بگویید. | ||
هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید میکند و | هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید میکند و مىخواهد ما را به سخن او برگرداند <ref>رک به: مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (عدل الهى)، ج1، ص: 327-320)</ref> | ||
همانگونه که در روایت مذکور میبینیم امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج میداند. | |||
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر | شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر میپردازد: | ||
در «کافى» آخر «کتاب الایمان و الکفر» بابى دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى زیان | در «کافى» آخر «کتاب الایمان و الکفر» بابى دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى زیان نمىرساند و با کفر، هیچ عملى سود نمىبخشد.» | ||
ولى روایاتى که در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمیکند؛ از آن جمله این روایت است: یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: | ولى روایاتى که در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمیکند؛ از آن جمله این روایت است: یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۶: | ||
مقصود این روایت این است که خداوند تنها به مؤمنین وعده پاداش داده است و به موجب وعدهاى که داده است البته لزوماً به وعده خود وفا میکند، ولى در غیر مورد اهل ایمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا کند، و چون وعده نداده است پس با خود او است که پاداش بدهد یا ندهد. | مقصود این روایت این است که خداوند تنها به مؤمنین وعده پاداش داده است و به موجب وعدهاى که داده است البته لزوماً به وعده خود وفا میکند، ولى در غیر مورد اهل ایمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا کند، و چون وعده نداده است پس با خود او است که پاداش بدهد یا ندهد. | ||
امام با این بیان | امام با این بیان مىخواهد بفهماند که غیر اهل ایمان از نظر اینکه خدا پاداش مىدهد یا نمىدهد در حکم مستضعفین و مرجون لامر اللّه میباشند؛ باید گفت کار اینها با خداست که پاداش بدهد یا ندهد. | ||
شهید مطهری بعد از مباحث روایی میفرماید: | شهید مطهری بعد از مباحث روایی میفرماید: | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۵: | ||
نتیجه | نتیجه | ||
بطور کلی | بطور کلی نتیجهای که از مجموع مباحث مطرح شده در بررسی روایات بدست آمد این است که: | ||
حکم تکفیر منکران امامت تنها در صورتی صحیح است که انکار از روی جحد و عناد باشد و در غیر اینصورت نمیتوان حکم تکفیر را بر آنان مترتب نمود | حکم تکفیر منکران امامت تنها در صورتی صحیح است که انکار از روی جحد و عناد باشد و در غیر اینصورت نمیتوان حکم تکفیر را بر آنان مترتب نمود. | ||
حتی آنان که انکارشان معلول عدم احساس نیاز به تحقیق در این مسائل باشد در زمره کفار نخواهند بود. تمامی اینان در زمره قاصران و مستضعفان قرار خواهند گرفت و مصداق مرجون لامر الله خواهند بود. | حتی آنان که انکارشان معلول عدم احساس نیاز به تحقیق در این مسائل باشد در زمره کفار نخواهند بود. تمامی اینان در زمره قاصران و مستضعفان قرار خواهند گرفت و مصداق مرجون لامر الله خواهند بود. | ||
= | =شاخصههای اسلام و مسلمان بودن از منظر روایات= | ||
نگاه | نگاه اجمالی به روایات نشان میدهد که اعتقاد به وحدانیت الهی و نبوت پیامبر ص و نیز اعتقاد به مرتبه نازله امامت یعنی محبت اهل بیت علیهم السلام در تحقق اسلامیت و مسلمان بودن کافی است. | ||
بنابر این انکار امامت معصومین تا زمانی که به نفی محبت به آنان نینجامد مستلزم خروج از اسلام نخواهد بود. | بنابر این انکار امامت معصومین تا زمانی که به نفی محبت به آنان نینجامد مستلزم خروج از اسلام نخواهد بود. | ||
در اینجا برخی از روایاتی که بیانگر مضمون فوق است را بیان | در اینجا برخی از روایاتی که بیانگر مضمون فوق است را بیان میکنیم: | ||
===روایت اول=== | ===روایت اول=== | ||
یکی از خدام امام صادق علیه السلام | یکی از خدام امام صادق علیه السلام میگوید: در باز گشت از سفری که به همراه جمعی به امر امام به حیره داشتیم خدمت امام رسیده و به آن حضرت عرض کردم: | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۴: | ||
نعم | نعم | ||
امام علیه السلام فرمود:در | امام علیه السلام فرمود: در اینصورت از آنجا که مراتب اعتقاد و التزام شما در سطح اعتقاد و التزام ما نیست بنابر این ما هم باید از شما تبری جوئیم. | ||
:فهوذا عندنا ما لیس عندکم فینبغی لنا أن نبرأ | :فهوذا عندنا ما لیس عندکم فینبغی لنا أن نبرأ منکم؟ | ||
به امام عرض کردم: | به امام عرض کردم: | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۵: | ||
وهوذا عند الله ما لیس عندنا أفتراه أطرحنا ؟ | وهوذا عند الله ما لیس عندنا أفتراه أطرحنا ؟ | ||
در نزد خداوند اموری است که در نزد مانیست آیا | در نزد خداوند اموری است که در نزد مانیست آیا دیدهاید که خداوند ما را بدین جهت رها نماید؟ | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۵: | ||
فتولوهم ولا تبرؤوا منهم، إن من المسلمین من له سهم ومنهم من له سهمان ومنهم من له ثلاثة أسهم، ومنهم من له أربعة أسهم، و منهم من له خمسة أسهم، ومنهم من له ستة أسهم، ومنهم من له سبعة أسهم: | فتولوهم ولا تبرؤوا منهم، إن من المسلمین من له سهم ومنهم من له سهمان ومنهم من له ثلاثة أسهم، ومنهم من له أربعة أسهم، و منهم من له خمسة أسهم، ومنهم من له ستة أسهم، ومنهم من له سبعة أسهم: | ||
با کسانی که به اهل بیت محبت داشته اما در امامت آنان همانند شما نمی اندیشند محبت بورزدید چون اسلام دارای مراتب گوناگونی است برخی از مردم تنها به | با کسانی که به اهل بیت محبت داشته اما در امامت آنان همانند شما نمی اندیشند محبت بورزدید چون اسلام دارای مراتب گوناگونی است برخی از مردم تنها به مرتبهای از آن فقط نائل شدهاند و برخی دو مرتبه و برخی سه مرتبه وبرخی....هفت مرتبه | ||
آنگاه فرمود: | |||
فلیس ینبغی أن یحمل صاحب السهم على ما علیه صاحب السهمین ولا صاحب السهمین على ما علیه صاحب الثلاثة ولا صاحب الثلاثة على ما علیه صاحب الأربعة ولا صاحب الأربعة على ما علیه صاحب الخمسة ولا صاحب الخمسة على ما علیه صاحب الستة ولا صاحب الستة على ما علیه صاحب السبعة، | فلیس ینبغی أن یحمل صاحب السهم على ما علیه صاحب السهمین ولا صاحب السهمین على ما علیه صاحب الثلاثة ولا صاحب الثلاثة على ما علیه صاحب الأربعة ولا صاحب الأربعة على ما علیه صاحب الخمسة ولا صاحب الخمسة على ما علیه صاحب الستة ولا صاحب الستة على ما علیه صاحب السبعة، | ||
:بنابراین وقتی اسلام دارای مراتبی است شایسته نیست کسانی را که در مرتبه اول ان قرار دارند به اموری وادار نمود که | :بنابراین وقتی اسلام دارای مراتبی است شایسته نیست کسانی را که در مرتبه اول ان قرار دارند به اموری وادار نمود که مختص مسلمانان مرتبه دوم است و همینطور کسانی را در مرتبه دوم اسلام قراردارند وادار به اموری نمود که مختص به مسلمانان مرتبه سوم است و... | ||
امام علیه السلام بعد از بیان نکات فوق داستانی را که بیانگر آثار منفی رعایت ننمودن اصل مذکور- مراتب اسلام و متناسب بودن تکالیف در | امام علیه السلام بعد از بیان نکات فوق داستانی را که بیانگر آثار منفی رعایت ننمودن اصل مذکور- مراتب اسلام و متناسب بودن تکالیف در ردههای مختلف آن - میباشد بیان فرمود- ماجرای مسلمانی که زمینه پذیرش فردی مسیحی را به اسلام فراهم نمود و در کمتر از یک شبانه روز هم سبب خروج او از اسلام گردید- <ref>اصول کافی ج 2ص 44 </ref> | ||
تبیین | تبیین | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۲: | ||
1-اسلام (و ولایت ائمه ((ع) دارای مراتبی است که یکی از آنها اصل محبت به اهل بیت علیهم السلام است | 1-اسلام (و ولایت ائمه ((ع) دارای مراتبی است که یکی از آنها اصل محبت به اهل بیت علیهم السلام است | ||
2-تمام کسانی که در مراتب برتری از | 2-تمام کسانی که در مراتب برتری از اسلام قرار دارند باید حقوق دینی افرادی را که در مراتب نازلتر دینی قرار دارند رعایت نمایند. بدین معنا که در تعامل با آنان متناسب با سطح ایمان و اعتقاد آنها سخن گفته و تکلیفی بیش از حد توانشان را بر آنان تحمیل نکنند. | ||
خط ۲۶۱: | خط ۲۵۹: | ||
4- نکته بسیار مهم در روایت مذکور شیوه استدلال عقلانی امام بر لزوم وحدت و انسجام بین همه مسلمانان و عدم تبری آنان از یکدیگر است. | 4- نکته بسیار مهم در روایت مذکور شیوه استدلال عقلانی امام بر لزوم وحدت و انسجام بین همه مسلمانان و عدم تبری آنان از یکدیگر است. | ||
امام ع در تصحیح نگرش | امام ع در تصحیح نگرش صحابی اش نسبت به چگونگی تعامل او با مسلمانانی که در مساله امامت همانند او نمی اندیشند میفرماید: | ||
بر اساس مبنائی که در برائت از دیگران اتخاذ نمودی- برائت از کسانی که امامت بمعنای خاص شیعی آنرا انکار نموده و تنها به اصل محبت اهل بیت معتقد هستند- | بر اساس مبنائی که در برائت از دیگران اتخاذ نمودی- برائت از کسانی که امامت بمعنای خاص شیعی آنرا انکار نموده و تنها به اصل محبت اهل بیت معتقد هستند- باید ما هم از شما تبری جسته و خداوند نیز از ما تبری جسته و ما را طرد نماید. | ||
بدلیل آنکه مراتب اسلام و ایمان ما از شما بیشتر و مراتب کمالاتی که در نزد خداوند است بسیار بیش از اموری است که در نزد ما وجود دارد. | بدلیل آنکه مراتب اسلام و ایمان ما از شما بیشتر و مراتب کمالاتی که در نزد خداوند است بسیار بیش از اموری است که در نزد ما وجود دارد. | ||
5-نکته مهم دیگر بکار گیری واژه اسلام– در برابر ایمان – است. این امر بیانگر آن است که همه مسلمانان در اصل اسلام شریک بوده | 5-نکته مهم دیگر بکار گیری واژه اسلام– در برابر ایمان – است. این امر بیانگر آن است که همه مسلمانان در اصل اسلام شریک بوده هر چند در مراتبش از یکدیگر متفاوتند چون اسلام یعنی اعلام تسلیم در برابر معارف، احکام و دستوراتی که از ناحیه خداوند متعال توسط رسول اکرم ص برای بشریت نازل شده است . | ||
مفهوم مذکور مورد پذیرش همه مسلمانان میباشد حتی | مفهوم مذکور مورد پذیرش همه مسلمانان میباشد حتی کسانی که در مساله امامت و ولایت به محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام اکتفا نموده و به عصمت آنان معتقد نیستند. | ||
===روایت دوم=== | ===روایت دوم=== | ||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۳: | ||
نکته مهم در این روایت آن است که معیار اصلی مسلمان بودن دو صفت: شهادت ظاهری به وحدانیت الهی و تصدیق ظاهری رسول اکرم به نبوت دانسته شده است. | نکته مهم در این روایت آن است که معیار اصلی مسلمان بودن دو صفت: شهادت ظاهری به وحدانیت الهی و تصدیق ظاهری رسول اکرم به نبوت دانسته شده است. | ||
یعنی نه تنها اعتقاد به امامت بلکه اعتقاد به معاد نیز از | یعنی نه تنها اعتقاد به امامت بلکه اعتقاد به معاد نیز از شاخصههای اسلامیت نیست. | ||
توجه به این نکته از آنجا اهمیت دارد که روایت مذکور از امام صادق نقل گردیده است و نمیتوان آن | توجه به این نکته از آنجا اهمیت دارد که روایت مذکور از امام صادق نقل گردیده است و نمیتوان آن را متعلق به اوائل صدر اسلام دانست که مساله امامت ائمه علیهم السلام چندان مطرح نبوده است بنابراین عصر صدور این این قبیل روایات نشان میدهد که به رغم وجود مذاهب مختلف اسلامی و تمایز امامیه از آنان ائمه علیهم السلام از پیروان مذاهب دیگر بعنوان مسلمان یاد نمودهاند. | ||
بدیهی است با این دو معیار زمینه وحدت اسلامی در جمعیت ملیاردی مسلمین ایجاد گردیده و اساس و مبنای هر نوع جریان تکفیری بطور کلی از جوامع اسلامی رخت بر خواهد بست | بدیهی است با این دو معیار زمینه وحدت اسلامی در جمعیت ملیاردی مسلمین ایجاد گردیده و اساس و مبنای هر نوع جریان تکفیری بطور کلی از جوامع اسلامی رخت بر خواهد بست. | ||
===روایت سوم=== | ===روایت سوم=== | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۲: | ||
تبیین | تبیین | ||
1- فقره | 1- فقره "والاسلام ما ظهر من قول أو فعل و هو الذی علیه جماعة الناس من الفرق کلها" نص بر این است که شاخصه ورود در حوزه اسلام همان شهادت ظاهری به آن بوده که همه فرق اسلامی آنرا واجد میباشند بنابر این ایمان و اعتقاد راسخ به دین از جمله اعتقاد به امامت معصومین علیهم السلام شرط ورود در زمره مسلمین نخواهد بود. بدیهی است لازمه این فقره از روایت مذکور نفی تکفیر بین مسلمانان میباشد | ||
2- در این روایت نیز همانند روایت قبل از مسلمانان خواسته شده که تمام احکام عمومی اسلام از معاملات و... نسبت به همه کسانی که شاخصه مذکور را دارند – به اصطلاح اسلام حداقلی را دارا هستند- اجرا نمایند. | 2- در این روایت نیز همانند روایت قبل از مسلمانان خواسته شده که تمام احکام عمومی اسلام از معاملات و... نسبت به همه کسانی که شاخصه مذکور را دارند – به اصطلاح اسلام حداقلی را دارا هستند- اجرا نمایند. | ||
3- نکته مهم دیگر در روایت مذکور تساوی مسلمانان و مومنین در اجرای احکام عمومی اسلام میباشد | 3- نکته مهم دیگر در روایت مذکور تساوی مسلمانان و مومنین در اجرای احکام عمومی اسلام میباشد یعنی نازلترین درجه اسلام با عالیترین درجات ایمان در اجرای احکام اسلام مساوی اند. | ||
=منابع= | =منابع= | ||