۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''حمدی | '''حمدی حسن علی ابراهیم''' در شهر [[اسکندریه]] در شمال [[مصر]] و در کنار [[دریای مدیترانه]]، در 12 اوت 1956 میلادی در خانوادهای مذهبی و نجیب به دنیا آمد. پدرش مایل بود او را با خود به مسجد ببرد و به او [[قرآن]] بیاموزد. از همان دوران کودکی [[قرآن]] در زندگی او تأثیر داشت. وی تحصیلات خود را در محله خود گذراند تا اینکه به دانشکده پزشکی دانشگاه اسکندریه رفت و در سال 1981 میلادی لیسانس پزشکی را در رشته تخصصی گوش و حلق و بینی گرفت و در سال 1993 میلادی از دانشکده پزشکی منصوره مدرک گوش و حلق و بینی را گرفت.<br> | ||
= آشنایی با اخوان = | |||
زمانی که رژیم نژادپرست و فاشیستی ''عبدالناصر'' علیه مردم اقدام و برای اولین بار پس از سالها سرکوب مردم و پس از عقبنشینی سال 1967 میلادی، که دانشجویان خواستار محاکمه آنها شدند، تظاهرات قابل توجهی را شاهد بود. آن زمان '''حمدی حسن''' دانش آموز دبیرستانی بود که این اتفاق افتاد و تحت تأثیر این حوادث قرار گرفت و با ورود به دانشگاه در دهه هفتاد، نیروهای [[اخوانالمسلمین]] از زندان آزاد شده و در بین دانشجویان فعال شده بود و دانشگاهها شاهد یک فعالیت اسلامی قابل توجه بودند.<br> | |||
در مواجهه با [[کمونیسم]] و انحطاط اخلاقی که دانشجویان احساس میکردند که همین عامل شکست [[مصر]] بود. رهبران [[اخوان المسلمین|اخوان]] توانستند دانشجویان زیادی را به رهبری ''ابراهیم الزعفرانی''، مهندس ''خالد داود''، ''حامد الدفراوی'' و دیگران جمع کنند و با آنان چهره دانشگاه و سیمای اسلامی آن را تغییر دهند و نقش بسزایی در خدمت به دانشگاه داشتند. بزرگترین شهرت او در سال 2000 میلادی بود، زمانی که او را به عنوان نامزد [[اخوان المسلمین|اخوان]] در حوزه انتخابیه انتخاب کردند. او و درمانگاهش نقش بزرگی در نزدیک شدن به مردم در غرب اسکندریه داشتند تا اینکه در انتخابات شورای محلی در سال 1992 میلادی برگزیده شدند، که در آن اخوان توانست قدرتی قوی ارائه دهد. الگوی مبارزه با فساد و خدمت به مردم از طریق این شوراها.<br> | |||
حمدی حسن، نماینده مجلس محبوبیت دکتر حمدی حسن و جایگاه وی در میان مردم دلیلی شد که اخوان در انتخابات مجلس خلق در سال 2000 برای حوزه انتخابیه منا البصال او را هل داد و توانست کرسی را به دست آورد و حضور خود را در پارلمان ثابت کند. برای دوره پنج ساله جایی که دکتر ابراهیم الزعفرانی ظهور دکتر حمدی حسن و اعتماد برادرانش به او را اینگونه توصیف می کند: در دوران تحصیلم در دانشکده پزشکی دانشگاه اسکندریه به دلیل اختلاف سنی بین ما، او را نمی شناختم و فقط این را به یاد دارم که در سال 1998 با حکم دادگاه نظامی از زندان سه نفر آزاد شدم. تا اینکه مقدمات انتخابات مجلس خلق در سال 2000 آغاز شد و دفتر اداری اخوان در اسکندریه نقشه ای را برای نامزدی تعیین کرد که همه نامزدها باید جوان باشند، یک زن را نامزد کنند و با نامزدی برای کلیسای ارتدکس در اسکندریه هماهنگ شوند. | |||
او از مناطق اخوان خواست تا اسامی را برای شرکت در انتخابات معرفی کنند.دفتر الوردیان دکتر حمدی حسن را برای کرسی رده الف معرفی کرد. حسین محمد در مورد صندلی کارگری من حسین را می شناختم، اما دکتر حمدی را نمی شناختم، اما به نامزدی دفتر غرب (الوردین) اطمینان داشتم، زیرا شامل نخبگان برجسته ای از برادران بود که توسط حاج محمود شکری پرورش یافتند. . من توسط یک دفتر اداری در اسکندریه انتخاب شدم و در آن زمان در تیم نظارت بر انتخابات و همچنین به عنوان نماینده اخوان در مقابل شعبه امنیت دولتی در اسکندریه، من و برادرم عضو آن بودم. م. علی عبدالفتاح. در یکی از گردش های انتخاباتی دکتر حمدی در حوزه انتخابیه وی، گروهی از البلطحیه به تحریک پلیس به همراهان وی از سوی برادران حمله کرده و با ضربات چاقو و زنجیر آهنی آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و جراحات شدیدی به آنها وارد کردند. دکتر حمدی به همراه مجروحان برای تهیه گزارش حادثه به اداره پلیس دخیلا رفتند و م.علی نیز به تعقیب آنها رفت و مجروحان بازداشت شدند و تحت فشار قرار گرفتند که در ازای آزادی از گزارش خود صرف نظر کنند. ما منتظر پیشرفت در وضعیت بودیم و برای مدت طولانی با م تماس گرفتم. علی از حضور سرلشکر ع.ک. مسئول فعالیت های مذهبی و امنیت کشور خبر داد و وضعیت همچنان به همین منوال است و از من در مورد تصمیم اخوان سوال کرد و به او گفتم که اکنون تصمیم در دست شما و دکتر است. حمدی، چون میتوانی شرایط را ارزیابی کنی، پس مشورت کن و هر تصمیمی گرفتی. خاموش بودن گوشی را تایید نکردم تا اینکه صدایی شنیدم که به مهندس که در خط همراه شماست و م. علی به من می گوید که سرلشکر ع.ک از من می پرسد که چه کسی با من تلفنی صحبت می کند، گفتم اسمم را بگو، بعد ادامه داد و گفت سرلشکر ع. . او پس از صلح با سرلشکر A.K صحبت کرد و از من پرسید که اکنون اخوان در مورد وضعیت چه فکر می کند؟ گفتم: نظر را م. علی واد حمدی گفت: تا این حد به آنها اعتماد داری؟به او گفتم بله و بیشتر. بعد ادامه داد، دکتر ابراهیم، این جوان، یعنی دکتر حمدی کجا بود؟! من او را نمی شناختم و قبلاً در مورد او چیزی نشنیده بودم اما در مدتی که در اینجا سالم بودیم ، دفتر سرپرست اداره ، با او آشنا شدم ، انتخاب او بسیار موفق بود ، این مرد کجا بود ؟! او با شجاعت، جسارت، صداقت، صراحت و صراحت متمایز است، به علاوه شخصیتی قوی، شاد، سینه گشاد که کسانی را که او را می شناسند یا با او سروکار دارند مجبور می کند او را دوست داشته باشند و به او احترام بگذارند، گفتم: چه زود طبقه بندی کردید. مرد؟! شرمنده دکتر، این یکی از وظایف اصلی ماست.» و هنگامی که انتخابات 2005 برگزار شد (و علیرغم آنچه که شاهد بودند)، مردم منیه البسال معاون خود را بر دوش گرفتند تا اینکه او را برای دومین جلسه به مجلس آوردند که در آن حمدی حسن واقعاً نماینده مردم بود. و نه نماینده گروه یا نهادی در مجلس. حمدی حسن با چهره بشاش و خندانش که چهره کسی را دستکاری نمی کرد و درخواست خدمتی از کسی را رها نمی کرد، متمایز بود، بلکه مشتاق بود حتی با هزینه شخصی به مردم حلقه خود خدمت کند. تا جایی که دفتری به سختی از افراد حلقه خالی بود و تا آنجا که می توانست به درخواست های آنها پاسخ می داد. او همچنین به دلیل شخصیت والای خود مورد پذیرش رژیم حاکم قرار گرفت تا جایی که بحرانی پیش آمد که نامش مستقل نبود، اما او یک برادر مسلمان است، بنابراین حزب ملی خواستار برکناری او شد، پس از فتحی سرور نبود. که او به آنها پاسخ داد که مستحق آن نیست و وقتی دکتر حمدی حسن در این مورد پرسید، گفت: «مردم حلقه من را انتخاب کردند چون برادرم و مستقل نیستم. همچنین به دلیل موقعیتش در میان اخوان بود که به عنوان دبیر رسانه بلوک اخوان المسلمین انتخاب شد و همچنین به عنوان عضو کمیته بهداشت در سرزمین انتخاب شد. | او از مناطق اخوان خواست تا اسامی را برای شرکت در انتخابات معرفی کنند.دفتر الوردیان دکتر حمدی حسن را برای کرسی رده الف معرفی کرد. حسین محمد در مورد صندلی کارگری من حسین را می شناختم، اما دکتر حمدی را نمی شناختم، اما به نامزدی دفتر غرب (الوردین) اطمینان داشتم، زیرا شامل نخبگان برجسته ای از برادران بود که توسط حاج محمود شکری پرورش یافتند. . من توسط یک دفتر اداری در اسکندریه انتخاب شدم و در آن زمان در تیم نظارت بر انتخابات و همچنین به عنوان نماینده اخوان در مقابل شعبه امنیت دولتی در اسکندریه، من و برادرم عضو آن بودم. م. علی عبدالفتاح. در یکی از گردش های انتخاباتی دکتر حمدی در حوزه انتخابیه وی، گروهی از البلطحیه به تحریک پلیس به همراهان وی از سوی برادران حمله کرده و با ضربات چاقو و زنجیر آهنی آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و جراحات شدیدی به آنها وارد کردند. دکتر حمدی به همراه مجروحان برای تهیه گزارش حادثه به اداره پلیس دخیلا رفتند و م.علی نیز به تعقیب آنها رفت و مجروحان بازداشت شدند و تحت فشار قرار گرفتند که در ازای آزادی از گزارش خود صرف نظر کنند. ما منتظر پیشرفت در وضعیت بودیم و برای مدت طولانی با م تماس گرفتم. علی از حضور سرلشکر ع.ک. مسئول فعالیت های مذهبی و امنیت کشور خبر داد و وضعیت همچنان به همین منوال است و از من در مورد تصمیم اخوان سوال کرد و به او گفتم که اکنون تصمیم در دست شما و دکتر است. حمدی، چون میتوانی شرایط را ارزیابی کنی، پس مشورت کن و هر تصمیمی گرفتی. خاموش بودن گوشی را تایید نکردم تا اینکه صدایی شنیدم که به مهندس که در خط همراه شماست و م. علی به من می گوید که سرلشکر ع.ک از من می پرسد که چه کسی با من تلفنی صحبت می کند، گفتم اسمم را بگو، بعد ادامه داد و گفت سرلشکر ع. . او پس از صلح با سرلشکر A.K صحبت کرد و از من پرسید که اکنون اخوان در مورد وضعیت چه فکر می کند؟ گفتم: نظر را م. علی واد حمدی گفت: تا این حد به آنها اعتماد داری؟به او گفتم بله و بیشتر. بعد ادامه داد، دکتر ابراهیم، این جوان، یعنی دکتر حمدی کجا بود؟! من او را نمی شناختم و قبلاً در مورد او چیزی نشنیده بودم اما در مدتی که در اینجا سالم بودیم ، دفتر سرپرست اداره ، با او آشنا شدم ، انتخاب او بسیار موفق بود ، این مرد کجا بود ؟! او با شجاعت، جسارت، صداقت، صراحت و صراحت متمایز است، به علاوه شخصیتی قوی، شاد، سینه گشاد که کسانی را که او را می شناسند یا با او سروکار دارند مجبور می کند او را دوست داشته باشند و به او احترام بگذارند، گفتم: چه زود طبقه بندی کردید. مرد؟! شرمنده دکتر، این یکی از وظایف اصلی ماست.» و هنگامی که انتخابات 2005 برگزار شد (و علیرغم آنچه که شاهد بودند)، مردم منیه البسال معاون خود را بر دوش گرفتند تا اینکه او را برای دومین جلسه به مجلس آوردند که در آن حمدی حسن واقعاً نماینده مردم بود. و نه نماینده گروه یا نهادی در مجلس. حمدی حسن با چهره بشاش و خندانش که چهره کسی را دستکاری نمی کرد و درخواست خدمتی از کسی را رها نمی کرد، متمایز بود، بلکه مشتاق بود حتی با هزینه شخصی به مردم حلقه خود خدمت کند. تا جایی که دفتری به سختی از افراد حلقه خالی بود و تا آنجا که می توانست به درخواست های آنها پاسخ می داد. او همچنین به دلیل شخصیت والای خود مورد پذیرش رژیم حاکم قرار گرفت تا جایی که بحرانی پیش آمد که نامش مستقل نبود، اما او یک برادر مسلمان است، بنابراین حزب ملی خواستار برکناری او شد، پس از فتحی سرور نبود. که او به آنها پاسخ داد که مستحق آن نیست و وقتی دکتر حمدی حسن در این مورد پرسید، گفت: «مردم حلقه من را انتخاب کردند چون برادرم و مستقل نیستم. همچنین به دلیل موقعیتش در میان اخوان بود که به عنوان دبیر رسانه بلوک اخوان المسلمین انتخاب شد و همچنین به عنوان عضو کمیته بهداشت در سرزمین انتخاب شد. |