۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کتاب ها' به 'کتابها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=موقعیت جغرافیایى= | =موقعیت جغرافیایى= | ||
این کشور در جنوب شرق آسیا واقع شده است. کشور تایلند در شمال و اندونزى در جنوب شرق آن قرار گرفته اند. دریاى چین در شرق و | این کشور در جنوب شرق آسیا واقع شده است. کشور تایلند در شمال و اندونزى در جنوب شرق آن قرار گرفته اند. دریاى چین در شرق و اقیانوسهاى هند و آرام در جنوب و شرق آن موقعیت دارد.<br> | ||
مساحت کشور 330434 کیلومتر میباشد و مرکب از سه جزیره مهم ساراواک، مالایا و صباح است. سواحل شرقى آن که به دریاى چین جنوبى مشرف است به تعدادى جزایر و تخته | مساحت کشور 330434 کیلومتر میباشد و مرکب از سه جزیره مهم ساراواک، مالایا و صباح است. سواحل شرقى آن که به دریاى چین جنوبى مشرف است به تعدادى جزایر و تخته سنگهاى مرجانى ختم میشود. مهم ترین راه ارتباطى اقیانوس هند و اقیانوس آرام، تنگه مالاکا، در سواحل غربى آن واقع شده است این سواحل بدون بریدگى و بعضاً داراى باتلاق میباشند که براى تأسیسات بندرى مساعد نیست.<br> | ||
رودهاى معروف آن «پاهانگ» و «کلانتان» نام دارند که به دریاى چین جنوبى میریزند. این کشور داراى آب و هواى استوایى بوده 75% خاک آن را | رودهاى معروف آن «پاهانگ» و «کلانتان» نام دارند که به دریاى چین جنوبى میریزند. این کشور داراى آب و هواى استوایى بوده 75% خاک آن را جنگلهاى استوایى پوشش میدهد. آب و هواى آن در کل گرم و مرطوب است و در معرض وزش بادهاى «موسون» قرار دارد. با این همه، پوشش گیاهى شبه جزیره، جنگلهاى انبوه و همیشه سبز استوایى است. در واقع متراکم ترین پوشش گیاهى آب و هواى مناطق گرم و مرطوب را میتوان در مالزى مشاهده کرد. ترکیب گیاهى مالزى در شمار غنى ترین نوع در جهان است و حدود 8000 گونه گیاهى که 2500 نوع آن درخت است در مالزى میروید. میزان تراکم پوشش جنگلى و گیاهى به گونه اى است که غالباً مانع از تابش نور خورشید به زمین میشود، هر چند در دهههاى اخیر وزش بادهاى شدید و طوفانهاى استوایى به قسمتهایى از آن آسیب جدى وارد کرده است.<ref>مالزى، 1373: 4ـ8.</ref><br> | ||
=اقوام و نژادها= | =اقوام و نژادها= | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
گروه ارانگ اصلى از لحاظ کمیت کوچک ترین گروه قومى بوده و به سه گروه عمده کوچک تر تقسیم میشوند: جاکیون، سمانگ و سنویى. این گروهها از لحاظ دینى و فرهنگى نیز همگونى ندارند. شمارى از آنان اسلام آورده اند و بقیه که بیشترشان را شامل میشود پیرو مذاهب سنتى هستند.<br> | گروه ارانگ اصلى از لحاظ کمیت کوچک ترین گروه قومى بوده و به سه گروه عمده کوچک تر تقسیم میشوند: جاکیون، سمانگ و سنویى. این گروهها از لحاظ دینى و فرهنگى نیز همگونى ندارند. شمارى از آنان اسلام آورده اند و بقیه که بیشترشان را شامل میشود پیرو مذاهب سنتى هستند.<br> | ||
قوم مالایو که بیش از نیمى از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و به لحاظ سیاسى مهم ترین قوم کشور شمرده میشوند، قویاً به اسلام معتقد و داراى فرهنگ و زبان و دین مشترک میباشند. دین اسلام مهمترین مؤلفه فرهنگى و ویژگى این قوم است.<br> | قوم مالایو که بیش از نیمى از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و به لحاظ سیاسى مهم ترین قوم کشور شمرده میشوند، قویاً به اسلام معتقد و داراى فرهنگ و زبان و دین مشترک میباشند. دین اسلام مهمترین مؤلفه فرهنگى و ویژگى این قوم است.<br> | ||
قوم دیگر در مالزى یعنى | قوم دیگر در مالزى یعنى چینىها خود به هفت گروه کوچک تر تقسیم شده و در برخى استانها تا یک سوم جمعیت را به خود اختصاص میدهند. قوم چهارم از مردمان شبه قاره «هند» هستند که هندى، پاکستانى و سریلانکایى میباشند و حدود ده درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند.<br> | ||
در مورد اقوام کشور این نکته قابل یادآورى است که جزایر مختلف از لحاظ تنوع قومى شرایط یکسان نداشته و جزایر شرقى یا مالزى شرقى از حیث تنوع بیشتر دارند و در حقیقت دو جزیره ساراواک و صباح، حدود 25 گروه قومى را در خود جاى دادهاند.<br> | در مورد اقوام کشور این نکته قابل یادآورى است که جزایر مختلف از لحاظ تنوع قومى شرایط یکسان نداشته و جزایر شرقى یا مالزى شرقى از حیث تنوع بیشتر دارند و در حقیقت دو جزیره ساراواک و صباح، حدود 25 گروه قومى را در خود جاى دادهاند.<br> | ||
=نگاهى به گذشته= | =نگاهى به گذشته= | ||
مجموعه جزایرى که امروزه به عنوان مالزى خوانده میشود، سرنوشت جدایى از مجموعههاى اطراف آن که کشورهاى [[اندونزى]]، [[فلیپین]] و [[سنگاپور]]، [[تایلند]] و غیره را تشکیل میدهند، ندارد و پیشینه سکونت در آنها به هزاران سال قبل بر میگردد.<br> | مجموعه جزایرى که امروزه به عنوان مالزى خوانده میشود، سرنوشت جدایى از مجموعههاى اطراف آن که کشورهاى [[اندونزى]]، [[فلیپین]] و [[سنگاپور]]، [[تایلند]] و غیره را تشکیل میدهند، ندارد و پیشینه سکونت در آنها به هزاران سال قبل بر میگردد.<br> | ||
پژوهشهاى باستان شناسى نشان میدهد که از حدود شش هزار سال پیش، مردم بومى مالزى در آن منطقه ساکن بوده اند و | پژوهشهاى باستان شناسى نشان میدهد که از حدود شش هزار سال پیش، مردم بومى مالزى در آن منطقه ساکن بوده اند و تمدنهاى کهن عصر برنز و فرهنگهاى کهن در آن نقطه ردپایى از خود بر جاى گذاشتهاند. با آن که سابقه حضور چینىها در حوزه جنوب شرق آسیا بیشتر است اما تأثیر تمدن و فرهنگ هند که به قرن دوم قبل از میلاد بر میگردد، فراگیرتر و ماناتر به چشم میخورد و هندىها با ورود خویش منطقه را به قول معروف (هندونیزه) نموده و مالزى نیز همان تجربه اندونزى را در این رهگذر از سرگذرانده است.<ref>گلى زواره، 1378: 257.</ref> | ||
در طول هزار سال اول بعد از میلاد، ساحل شرقى مالزى با مهاجرتهاى مردم هند و سایر مناطق آسیا دچار تحول شده و دولتهاى کوچک زمام امور مردم را به نحوى در دست گرفتهاند. برخى منابع شمار این دولتها را تا سى دولت دانسته اند. نژادها و اقوام مختلف با مردم بومى که عمدتاً مالایو خوانده میشد، اختلاط نژادى و فرهنگى یافته و تحت تأثیر و تأثر ناشى از آن، گذشته تاریخى مردم ساکن در این جزایر با اندیشه، فرهنگ و بن مایه فکرى و فرهنگى شبه قاره اى چهره بسته است.<br> | در طول هزار سال اول بعد از میلاد، ساحل شرقى مالزى با مهاجرتهاى مردم هند و سایر مناطق آسیا دچار تحول شده و دولتهاى کوچک زمام امور مردم را به نحوى در دست گرفتهاند. برخى منابع شمار این دولتها را تا سى دولت دانسته اند. نژادها و اقوام مختلف با مردم بومى که عمدتاً مالایو خوانده میشد، اختلاط نژادى و فرهنگى یافته و تحت تأثیر و تأثر ناشى از آن، گذشته تاریخى مردم ساکن در این جزایر با اندیشه، فرهنگ و بن مایه فکرى و فرهنگى شبه قاره اى چهره بسته است.<br> | ||
=ورود اسلام= | =ورود اسلام= | ||
همانگونه که اشاره شد، قبل از اسلام وحدت نژادى و فرهنگى و سیاسى در مالزى شکل نگرفته بود و مردم جزایر مختلف و چه بسا جزیره واحد داراى ناهمگونى فراوان بوده و نقاط اشتراک چندانى نداشتند. دولت بزرگ و امپراتورى واحد نیز در آن سرزمین شکل نگرفت تا از لحاظ سیاسى تعامل اقوام گوناگون را هر چند به گونه ظاهرى تسهیل نموده، زمینه هماهنگى و روابط اهالى را فراهم نماید. حکومتهاى کوچک نیز بسا منافع خود را در تضاد بیشتر و فاصله عمیق تر مردم منطقه میدیدند و در صدد رفع | همانگونه که اشاره شد، قبل از اسلام وحدت نژادى و فرهنگى و سیاسى در مالزى شکل نگرفته بود و مردم جزایر مختلف و چه بسا جزیره واحد داراى ناهمگونى فراوان بوده و نقاط اشتراک چندانى نداشتند. دولت بزرگ و امپراتورى واحد نیز در آن سرزمین شکل نگرفت تا از لحاظ سیاسى تعامل اقوام گوناگون را هر چند به گونه ظاهرى تسهیل نموده، زمینه هماهنگى و روابط اهالى را فراهم نماید. حکومتهاى کوچک نیز بسا منافع خود را در تضاد بیشتر و فاصله عمیق تر مردم منطقه میدیدند و در صدد رفع شکافها و فاصله بر نمى آمدند.<br> | ||
شرایط تجارى جزایر مالزى و سودآورى محصولات کشاورزى و حاصل خیزى آن باعث شد تا تاجران مسلمان از جنوب و غرب آسیا وارد آن سرزمین شده، روابط نزدیک و پایدارى را با مردم محلى برقرار نمایند. برخى از آنان به تدریج سکونت دائمى را در آنجا اختیار کرده و شمارى پس از خود جذب آن دیار کردند.<br> | شرایط تجارى جزایر مالزى و سودآورى محصولات کشاورزى و حاصل خیزى آن باعث شد تا تاجران مسلمان از جنوب و غرب آسیا وارد آن سرزمین شده، روابط نزدیک و پایدارى را با مردم محلى برقرار نمایند. برخى از آنان به تدریج سکونت دائمى را در آنجا اختیار کرده و شمارى پس از خود جذب آن دیار کردند.<br> | ||
با افزایش این مهاجران، مردم مالزى به اسلام آشنا شدند و با توجه به جهاندیدگى، خردورزى و تفوق فرهنگى مسلمانان، روند جذب قوم عمده و نسبتاً برتر مالزى (مالایو) به اسلام به روش مسالمت آمیز و فرهنگى آغاز شد و پس از ورود تعدادى از آنان، تبلیغ و ترویج این آیین در میان اهالى آن شکل گرفت و روز به روز افزایش یافت.<br> | با افزایش این مهاجران، مردم مالزى به اسلام آشنا شدند و با توجه به جهاندیدگى، خردورزى و تفوق فرهنگى مسلمانان، روند جذب قوم عمده و نسبتاً برتر مالزى (مالایو) به اسلام به روش مسالمت آمیز و فرهنگى آغاز شد و پس از ورود تعدادى از آنان، تبلیغ و ترویج این آیین در میان اهالى آن شکل گرفت و روز به روز افزایش یافت.<br> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=تفاوتهاى اثرگذار= | =تفاوتهاى اثرگذار= | ||
ورود فرهنگى اسلام در مالزى که در قالب مهاجرت مسلمانان بازرگان، تعامل مالایوها با مسلمانان و پذیرش اسلام و تبلیغ و دعوت مردم به اسلام چهره بست، نخستین تفاوت بین ورود اسلام در جنوب شرق آسیا و لشکرکشى مسلمانان به جنوب آسیا یعنى هند بود. لشکرکشى به شبه قاره هند این مزیت را داشت که ورود اسلام و تلاشهاى مسلمانان را در آن ناحیه مورد ثبت و ضبط مورخان و تمجید شاعران و اهتمام فقها و مباهات خلفا و سلاطین قرار داد و به این منطقه هویت تاریخى بخشید، اما در مجموع پى آمدهاى فراوان در پى داشت و گاه همزمان با پیشروى ظاهرى مسلمانان، حضور اسلام به چالش کشیده میشد.<ref>داوودى: 185 و 221.</ref><br> | ورود فرهنگى اسلام در مالزى که در قالب مهاجرت مسلمانان بازرگان، تعامل مالایوها با مسلمانان و پذیرش اسلام و تبلیغ و دعوت مردم به اسلام چهره بست، نخستین تفاوت بین ورود اسلام در جنوب شرق آسیا و لشکرکشى مسلمانان به جنوب آسیا یعنى هند بود. لشکرکشى به شبه قاره هند این مزیت را داشت که ورود اسلام و تلاشهاى مسلمانان را در آن ناحیه مورد ثبت و ضبط مورخان و تمجید شاعران و اهتمام فقها و مباهات خلفا و سلاطین قرار داد و به این منطقه هویت تاریخى بخشید، اما در مجموع پى آمدهاى فراوان در پى داشت و گاه همزمان با پیشروى ظاهرى مسلمانان، حضور اسلام به چالش کشیده میشد.<ref>داوودى: 185 و 221.</ref><br> | ||
ورود فرهنگى و مسالمت آمیز اسلام در جنوب شرق بدان جهت از پیشینه روشن و مستند تا حدودى محروم است که چنین ورودى معمولا با آهستگى همراه است و به دلیل نامحسوس بودن آن تا | ورود فرهنگى و مسالمت آمیز اسلام در جنوب شرق بدان جهت از پیشینه روشن و مستند تا حدودى محروم است که چنین ورودى معمولا با آهستگى همراه است و به دلیل نامحسوس بودن آن تا سالها بعد مورد اهتمام اهل قلم قرار نمى گیرد، چنان که اهل سیاست نیز یا از آن بى خبرند و یا بدان رغبت نشان نمىدهند.<br> | ||
رویکرد مردم مالزى به اسلام نیز با مردم هند متفاوت بود. در هند اسلام از سوى مردم مستضعف و عمدتاً فقیر پذیرفته شد و اهل دانش، سیاست، فرهنگ و صنعت و هنر یا جزیه پذیرفته بر آیین خود ماندند و یا به سوى مناطق جنوبى هند کوچ نموده و تمدن و فرهنگ هندى را بدان حوزه انتقال دادند. در عمل تا سالیان طولانى، اسلام آیین وارداتى و از خارج شناخته میشد که افراد بى بضاعت بدان روى میآوردند یا ترسوها زیرضربت شمشیر بدان اقبال نشان میدادند. اما در مالزى این طبقه فرهنگى، اشراف، بازرگانان و پیشقراولان اجتماعى بودند که اسلام را پذیرفته و به عنوان یک فرهنگ متعالى و رویکرد فرهنگى تکاملى و شایسته حیات انسانى و مترقى بدان اقبال نشان داده و به تدریج آن را باور نمودند. <ref>گلى زواره، 1378: 259.</ref><br> | رویکرد مردم مالزى به اسلام نیز با مردم هند متفاوت بود. در هند اسلام از سوى مردم مستضعف و عمدتاً فقیر پذیرفته شد و اهل دانش، سیاست، فرهنگ و صنعت و هنر یا جزیه پذیرفته بر آیین خود ماندند و یا به سوى مناطق جنوبى هند کوچ نموده و تمدن و فرهنگ هندى را بدان حوزه انتقال دادند. در عمل تا سالیان طولانى، اسلام آیین وارداتى و از خارج شناخته میشد که افراد بى بضاعت بدان روى میآوردند یا ترسوها زیرضربت شمشیر بدان اقبال نشان میدادند. اما در مالزى این طبقه فرهنگى، اشراف، بازرگانان و پیشقراولان اجتماعى بودند که اسلام را پذیرفته و به عنوان یک فرهنگ متعالى و رویکرد فرهنگى تکاملى و شایسته حیات انسانى و مترقى بدان اقبال نشان داده و به تدریج آن را باور نمودند. <ref>گلى زواره، 1378: 259.</ref><br> | ||
در حوزه جنوب شرقى آسیا، ورود اسلام مساوى پیشرفت روزافزون مردم، رهیدن از دام انواع باورهاى خرافى و تفرقهانگیز، کسب هویت ملى و همبستگى عمیق و فرهنگى ـ عاطفى مردم و پیوستن آن ملت به اقیانوس جهان اسلام تلقى گردید و کمترین تخریب، ویرانى، کشتار و غارتگرى حتى توسط فرماندهان بریده از مرکز و یا حاکمان خودسر با سپر قرار دادن این آیین آسمانى و معجزه جاویدان الهى به وقوع نپیوست. اسلام نه تنها مردم یک جزیره را به هم پیوند زد بلکه جزایر از هم جدا و گاهى در مقابل هم را شیرازه بند گردید و در هماهنگى و یکدستگى و هویت واحد دینى و اسلامى آنها اثر ژرف گذاشت.<br> | در حوزه جنوب شرقى آسیا، ورود اسلام مساوى پیشرفت روزافزون مردم، رهیدن از دام انواع باورهاى خرافى و تفرقهانگیز، کسب هویت ملى و همبستگى عمیق و فرهنگى ـ عاطفى مردم و پیوستن آن ملت به اقیانوس جهان اسلام تلقى گردید و کمترین تخریب، ویرانى، کشتار و غارتگرى حتى توسط فرماندهان بریده از مرکز و یا حاکمان خودسر با سپر قرار دادن این آیین آسمانى و معجزه جاویدان الهى به وقوع نپیوست. اسلام نه تنها مردم یک جزیره را به هم پیوند زد بلکه جزایر از هم جدا و گاهى در مقابل هم را شیرازه بند گردید و در هماهنگى و یکدستگى و هویت واحد دینى و اسلامى آنها اثر ژرف گذاشت.<br> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
قواى استعمار در قرن شانزدهم با پیشاهنگى پرتقال وارد جزایر مالزى شد و پس از مدتى در قرن هفدهم هلند و در قرن نوزدهم انگلیس جاى آنها را گرفت و در آن سرزمین اسلامى لانه کرد. <ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامى : 10/359</ref> این در حالى بود که اسلام هم چنان در میان مردم بومى در حال پیشروى بود و لشکر استعمار نه تنها از سرعت گسترش آن نکاست بلکه در اثر غارتگرى، زورگویى و سرکوبى که از خود نشان داد بر سرعت آن افزود و مردم را به جنبههاى گوناگون اسلام و مزایاى آن بیشتر آشنا کرد.<br> | قواى استعمار در قرن شانزدهم با پیشاهنگى پرتقال وارد جزایر مالزى شد و پس از مدتى در قرن هفدهم هلند و در قرن نوزدهم انگلیس جاى آنها را گرفت و در آن سرزمین اسلامى لانه کرد. <ref>دایرة المعارف بزرگ اسلامى : 10/359</ref> این در حالى بود که اسلام هم چنان در میان مردم بومى در حال پیشروى بود و لشکر استعمار نه تنها از سرعت گسترش آن نکاست بلکه در اثر غارتگرى، زورگویى و سرکوبى که از خود نشان داد بر سرعت آن افزود و مردم را به جنبههاى گوناگون اسلام و مزایاى آن بیشتر آشنا کرد.<br> | ||
در زمان حاکمیت انگلیس در قرن نوزدهم در مالزى، فعالیت عقبه دیگر استعمار یعنى مسیونرها در ترویج مسیحیت تشدید گردید. آنان با پشتیبانى حکومت استعمارگر انگلیس و جهان غرب مسیحى از راههاى مختلف، ترویج مسیحیت را دنبال نمودند و با تأسیس مراکز پزشکى، مدارس مذهبى و غیرمذهبى و تبلیغ مستقیم، در صدد تضعیف اسلام و مسیحى نمودن مردم مالزى برآمدند، اما به گواهى تاریخ با همه هزینه فراوان که در این راه نمودند، توفیق چندانى به دست نیاوردند و با همه مهاجرت مسیحیان و جذب مهاجران چینى و غیره بیش از 7% جمعیت کشور را نتوانستند با خود همراه سازند.<br> | در زمان حاکمیت انگلیس در قرن نوزدهم در مالزى، فعالیت عقبه دیگر استعمار یعنى مسیونرها در ترویج مسیحیت تشدید گردید. آنان با پشتیبانى حکومت استعمارگر انگلیس و جهان غرب مسیحى از راههاى مختلف، ترویج مسیحیت را دنبال نمودند و با تأسیس مراکز پزشکى، مدارس مذهبى و غیرمذهبى و تبلیغ مستقیم، در صدد تضعیف اسلام و مسیحى نمودن مردم مالزى برآمدند، اما به گواهى تاریخ با همه هزینه فراوان که در این راه نمودند، توفیق چندانى به دست نیاوردند و با همه مهاجرت مسیحیان و جذب مهاجران چینى و غیره بیش از 7% جمعیت کشور را نتوانستند با خود همراه سازند.<br> | ||
به هر حال حضور استعمار و | به هر حال حضور استعمار و ستمهاى چند لایه آن، همبستگى بیشتر اسلامى و ملى مجموعه جزایر مالزى را به بار آورد و مردم با تکیه به آموزشهاى اسلامى و فرهنگ پویا و قوى دینى در مقابل استعمار به مقاومت پرداختند و طبیعى است که نخستین فریادهاى مقاومت و اولین پرچم پایدارى از میان مسلمانان سر برآورد. اسلام توانست براى استقلال مالزى نقش مؤثر و قاطع ایفا کند، چنان که به گواهى همگان از تفرق و از هم پاشیدن کشور جلوگیرى کرد و با برترى اى که در میان سایر ادیان و در دل مردم داشت، توانست مالزى را یکپارچه و متحد نگهدارد و به عنوان یک نیروى محکم هویت بخش و وحدت آفرین ایفاى نقش نماید.<br> | ||
با این همه، دست اندازىهاى استعمار جهت عدم تحقق استقلال واقعى مالزى و حفظ اقتدار آن به عنوان قدرت اسلامى پایان نیافت و پس از استقلال آن در سال 1957، نیز ادامه پیدا کرد. سرانجام در سال 1963 سنگاپور از آن جدا شد و بدین ترتیب بر توان آن ضربه زد.<br> | با این همه، دست اندازىهاى استعمار جهت عدم تحقق استقلال واقعى مالزى و حفظ اقتدار آن به عنوان قدرت اسلامى پایان نیافت و پس از استقلال آن در سال 1957، نیز ادامه پیدا کرد. سرانجام در سال 1963 سنگاپور از آن جدا شد و بدین ترتیب بر توان آن ضربه زد.<br> | ||
= | =شاخصهاى حضور اسلام در مالزى= | ||
پس از شکست استعمار و استقلال این کشور، دین اسلام به عنوان مؤثرترین مؤلفه فرهنگ ساز و تأثیرگذار در این کشور به راه خود ادامه داد و تلاشهاى ملى گرایى که از سوى روشنفکران غربگرا هدایت میگردید و عمدتاً جهت ضددینى داشت، به جایى نرسید. ترویج تفکر چپ و مارکسیستى توسط چین و در میان | پس از شکست استعمار و استقلال این کشور، دین اسلام به عنوان مؤثرترین مؤلفه فرهنگ ساز و تأثیرگذار در این کشور به راه خود ادامه داد و تلاشهاى ملى گرایى که از سوى روشنفکران غربگرا هدایت میگردید و عمدتاً جهت ضددینى داشت، به جایى نرسید. ترویج تفکر چپ و مارکسیستى توسط چین و در میان چینىهاى ساکن مالزى که به بودیسم تعلق داشتند نیز نتوانست غلبه تفکر دینى و رویکرد کلى اسلامى مردم را تحت تأثیر قرار دهد و اسلام را از صحنه سیاست و اجتماع دور سازد.<br> | ||
نشانهها و شاخصهایى حیات دینى و معنوى مردم مالزى را در دوران استعمار (قرون نوزدهم و بیستم میلادى) و شرایط کنونى نشان میدهد و میتواند در مجموع اعتقاد ژرف مردم آن دیار را به اسلام و مساعدت جامعه مالزى را جهت ترویج دین و پاسدارى از ارزشهاى دینى و معنوى، آفتابى کند.<br> | نشانهها و شاخصهایى حیات دینى و معنوى مردم مالزى را در دوران استعمار (قرون نوزدهم و بیستم میلادى) و شرایط کنونى نشان میدهد و میتواند در مجموع اعتقاد ژرف مردم آن دیار را به اسلام و مساعدت جامعه مالزى را جهت ترویج دین و پاسدارى از ارزشهاى دینى و معنوى، آفتابى کند.<br> | ||
بیش از 60% جمعیت بالاى بیست میلیونى مالزى به اسلام معتقدند و چنانکه اشاره شد این آیین، مؤلّفه اصلى هویت قوم عمده این کشور یعنى مالایو را به خود اختصاص میدهد. اگر بپذیریم که اکثریت داشتن مالایو از سویى و اصالت آنان در مالزى و مهاجر دانستن بقیه اقوام و نژادها را از سوى دیگر، مفهوم غلبه فرهنگى آنان را به دیگران میرساند و این امر دست کم در مورد مالزى مورد تشکیک نیست، اسلام به عنوان دین مورد اعتقاد مالایوها و بخشى دیگر از اقوام کشور، وجهه غالب فرهنگى و جلوه اجتماعى آن کشور را فرا گرفته است و در مظاهر گوناگون حیات اجتماعى و ظواهر فرهنگى اهالى آن خودنمایى دارد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:<br> | بیش از 60% جمعیت بالاى بیست میلیونى مالزى به اسلام معتقدند و چنانکه اشاره شد این آیین، مؤلّفه اصلى هویت قوم عمده این کشور یعنى مالایو را به خود اختصاص میدهد. اگر بپذیریم که اکثریت داشتن مالایو از سویى و اصالت آنان در مالزى و مهاجر دانستن بقیه اقوام و نژادها را از سوى دیگر، مفهوم غلبه فرهنگى آنان را به دیگران میرساند و این امر دست کم در مورد مالزى مورد تشکیک نیست، اسلام به عنوان دین مورد اعتقاد مالایوها و بخشى دیگر از اقوام کشور، وجهه غالب فرهنگى و جلوه اجتماعى آن کشور را فرا گرفته است و در مظاهر گوناگون حیات اجتماعى و ظواهر فرهنگى اهالى آن خودنمایى دارد که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:<br> | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
مذهب و دیانت در مالزى نقشى عمده و جایگاهى فراتر از مراسم فردى و آیینى دارد. بنیادگرایى اسلامى مالزى در جنبش دعوت خلاصه میشود. هدف جنبش دعوت تنها تبلیغ اسلام براى غیر مسلمانان و ترویج آن در راستاى خط افقى نیست، بلکه میکوشد تا از طریق وحدت در میان مسلمانان و حذف موضوعاتى که باعث اختلاف میشود، همبستگى و پیوستگى آنها را استحکام بخشد. گروههاى کوچک تر افراطى نیز وجود دارند که گاهى به غیر مسلمانان به ویژه معبد هندوها یا ایستگاههاى پلیس حمله میکنند، اما چندان قابل توجه نمى باشند و در میان توده مردم جایگاهى ندارند. | مذهب و دیانت در مالزى نقشى عمده و جایگاهى فراتر از مراسم فردى و آیینى دارد. بنیادگرایى اسلامى مالزى در جنبش دعوت خلاصه میشود. هدف جنبش دعوت تنها تبلیغ اسلام براى غیر مسلمانان و ترویج آن در راستاى خط افقى نیست، بلکه میکوشد تا از طریق وحدت در میان مسلمانان و حذف موضوعاتى که باعث اختلاف میشود، همبستگى و پیوستگى آنها را استحکام بخشد. گروههاى کوچک تر افراطى نیز وجود دارند که گاهى به غیر مسلمانان به ویژه معبد هندوها یا ایستگاههاى پلیس حمله میکنند، اما چندان قابل توجه نمى باشند و در میان توده مردم جایگاهى ندارند. | ||
طبق قانون اساسى مالزى، اسلام دین رسمى کشور است ولى افراد در انتخاب دین و انجام مراسم دینى آزاد میباشند و حتى پیروان سایر ادیان اجازه تبلیغ اعتقادات دینى خود را در میان هم دینان خود دارند.<br> | طبق قانون اساسى مالزى، اسلام دین رسمى کشور است ولى افراد در انتخاب دین و انجام مراسم دینى آزاد میباشند و حتى پیروان سایر ادیان اجازه تبلیغ اعتقادات دینى خود را در میان هم دینان خود دارند.<br> | ||
پادشاه، نخست وزیر و حاکمان ایالات مالزى باید مسلمان باشند ولى اعضاى کابینه لزوماً پیروان اسلام نبوده و میتوانند از میان | پادشاه، نخست وزیر و حاکمان ایالات مالزى باید مسلمان باشند ولى اعضاى کابینه لزوماً پیروان اسلام نبوده و میتوانند از میان اقلیتهاى غیرمسلمان میباشند. حاکمان ایالات در مناطق خود حکم رهبر مذهبى را دارند و پادشاه، پیشواى دیانت اسلامى در ایالت خود و نیز ایالات مالاکا، پنانگ، صباح و منطقه فدرال است و به طور متناوب از حاکمان ایالات انتخاب میشود. | ||
حکومت مالزى جهت حفظ یکپارچکى و جلوگیرى از گسست مذهبى و دینى، سازمانها و نهادهاى مختلف را جهت نظارت بر فعالیتهاى مسلمانان و سامان دادن امور آنان ایجاد کرده است؛ نظیر «شوراى ملى امور اسلامى » و «کمیته فتوا» که فعالیتهاى اسلامى را کنترل میکنند و در واقع امور دینى را با حکومت هماهنگ نموده و کتابهاى دینى، فتاواى دینى و فعالیتهاى مساجد، مدارس دینى و به طور کلى غیردولتى را زیر نظر دارند.<br> | حکومت مالزى جهت حفظ یکپارچکى و جلوگیرى از گسست مذهبى و دینى، سازمانها و نهادهاى مختلف را جهت نظارت بر فعالیتهاى مسلمانان و سامان دادن امور آنان ایجاد کرده است؛ نظیر «شوراى ملى امور اسلامى » و «کمیته فتوا» که فعالیتهاى اسلامى را کنترل میکنند و در واقع امور دینى را با حکومت هماهنگ نموده و کتابهاى دینى، فتاواى دینى و فعالیتهاى مساجد، مدارس دینى و به طور کلى غیردولتى را زیر نظر دارند.<br> | ||
سیاست کلى دولت مالزى در زمینه مسائل فرهنگى مبتنى بر این پیش فرض است که اسلام دین مصلحت گرا و همساز با روح دموکراسى است. هم چنین برخى از | سیاست کلى دولت مالزى در زمینه مسائل فرهنگى مبتنى بر این پیش فرض است که اسلام دین مصلحت گرا و همساز با روح دموکراسى است. هم چنین برخى از ارزشهاى اسلامى مثل اخوت اسلامى و مدارا کردن با غیر مسلمانان، صداقت، درستکارى، نظم، هماهنگى، پاکیزگى و احترام به سالمندان را از ارزشهاى جهانى تلقى کرده و اشاعه آن را در جامعه به نفع همه مردم حتى غیرمسلمانان میداند. از این رو دولت مالزى با برداشتهاى افراطى از اسلام مخالف است و تندروى برخى از جریانهاى اسلامى را ناهمساز با اصول دموکراتیک حاکم بر اسلام میداند.<ref>همان: 45.</ref><br> | ||
=زبان و خط= | =زبان و خط= | ||
زبان رسمى مالزى مالایویا | زبان رسمى مالزى مالایویا یاهاسامالیزیا است که در سیستم آموزشى و کلیه مکاتبات کشور از آن استفاده میشود. قبل از سلطه استعمار انگلیس، این زبان با خط و الفباى عربى تحریر میشد، اما پس از آن، در اثر سیاستهاى استعمارى و ضد اسلامى، رسم الخط این کشور به الفباى لاتین تغییر یافت؛ هر چند هنوز تعداد فراوانى از لغات عربى را در آن میتوان یافت. | ||
زبان انگلیسى زبان دوم کشور است و | زبان انگلیسى زبان دوم کشور است و زبانهاى محلى که بدان اقوام مختلف کشور تکلم میکنند، متعدد و متنوع میباشند. از جمله آن میتوان به زبانهاى چینى، هندى، تامیلى، مون ضرى، پنجابى، بنگالى، پشتو و سینهالى اشاره کرد.<ref>همان: 33.</ref><br> | ||
=اسلام، عامل پیشرفت همه جانبه= | =اسلام، عامل پیشرفت همه جانبه= | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
=برگزارى همه ساله مسابقات قرآنى= | =برگزارى همه ساله مسابقات قرآنى= | ||
یکى از برنامههاى ثابت دولت مالزى که | یکى از برنامههاى ثابت دولت مالزى که سالهاست مرتب و با شکوه خاص برگزار میگردد، برگزارى مسابقات بینالمللى حفظ، قرائت و تفسیر قرآن کریم میباشد که معمولا در ماه نزول وحى و ماه دعا و قرآن کریم یعنى ماه مبارک رمضان هر سال منعقد میگردد. این امر توجه دولت این کشور و مهمتر از آن اقبال مردم آن را به قرآن مجید و انواع آثار مثبت معنوى و روحانى و اجتماعى آن، نشان میدهد.<br> | ||
موضوع دیگر، برگزارى انواع همایشهاى سیاسى چون اجلاس سران و وزراى خارجه کشورهاى اسلامى ، تجارى و اقتصادى و صنفى در آن کشور است که همه ساله شاهد آن هستیم. جالب آن که نه تنها در همایشهاى قرآنى و سیاسى، حتى در | موضوع دیگر، برگزارى انواع همایشهاى سیاسى چون اجلاس سران و وزراى خارجه کشورهاى اسلامى ، تجارى و اقتصادى و صنفى در آن کشور است که همه ساله شاهد آن هستیم. جالب آن که نه تنها در همایشهاى قرآنى و سیاسى، حتى در همایشهاى تجارى نیز این کشور به جهان اسلام و تقویت امت اسلامى و مردم مسلمان از لحاظ تجارى و اقتصادى توجه ویژه دارد و براى تقویت روح همبستگى دینى و سیاسى مسلمانان از این رهگذر میکوشد. آخرین همایش تجارت که در تاریخ 20 تا 21 ژوئن در آن کشور برگزار شد با سخنرانى نخست وزیر جدید آن کشور عبدالله احمد بداوى، افتتاح گردید:<br> | ||
«گفته میشود که هدف از اجراى چنین همایشى، تقویت و استحکام روابط اقتصادى میان کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى است و براى حمایت و تقویت مشارکت میان | «گفته میشود که هدف از اجراى چنین همایشى، تقویت و استحکام روابط اقتصادى میان کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى است و براى حمایت و تقویت مشارکت میان انجمنهاى تجارى کشورهاى اسلامى و تسهیلات و خدمات تجارى میان اعضا میباشد. در کنار این همایش، نمایشگاه تجارت بازرگانى برپا خواهد شد که محصولات کشاورزى و صنفى شامل وسایل نقلیه، قطعات یدکى، کالاهاى الکتریکى و الکترونیکى نمایش داده خواهد شد. همچنین فرآوردههایى در بخش خدماتى مانند بانکدارى، مالى، ایجاد بیمههاى اسلامى ، فناورى، ارتباطات و اطلاعات، جهان گردى و بهداشت به نمایش گذاشته میشود».<ref>پگاه حوزه، 21/3/1384: 17.</ref><br> | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||