۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
هنگامى که امام علی (ع) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب، به الهام الهى توافق کردند که وى را <sub>على</sub> بنامند. | هنگامى که امام علی (ع) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب، به الهام الهى توافق کردند که وى را <sub>على</sub> بنامند. | ||
به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون [[کعبه]] رفتم و از میوه ها و روزى هاى بهشتى خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسى مرا ندا داد: اى فاطمه! او را على بنام که او على (بلند مرتبه) است و خداوندِ علىّ اعلى مىفرماید: نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربیتش کرده ام و بر دشوارى هاى دانشم آگاهش کرده ام. اوست که بت ها را در خانه ام مى شکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان مى گوید و مرا تقدیس و تمجید مى کند. پس خوشا به سعادت کسى که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و واى بر کسى که سرپیچى اش کند و دشمنش بدارد!. <ref>وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلى یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته على غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبى لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبیطالب " | به نقل از فاطمه بنت اسد: من به درون [[کعبه]] رفتم و از میوه ها و روزى هاى بهشتى خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسى مرا ندا داد: اى فاطمه! او را على بنام که او على (بلند مرتبه) است و خداوندِ علىّ اعلى مىفرماید: نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربیتش کرده ام و بر دشوارى هاى دانشم آگاهش کرده ام. اوست که بت ها را در خانه ام مى شکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان مى گوید و مرا تقدیس و تمجید مى کند. پس خوشا به سعادت کسى که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و واى بر کسى که سرپیچى اش کند و دشمنش بدارد!. <ref>وقد روی عن فاطمة بنت أسد أنها قالت: إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمیه علیاً، فهو علی، والله العلی الأعلى یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدبته بأدبی، ووقَّفته على غامض علمی، وهو الذی یکسر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبى لمنحبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه (موسوعة الإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" فی الکتاب والسنة والتاریخ ج۱ ص۷۶ و ۷۷ وعلل الشرائع ج۱ ص۱۶۴ و (ط المطبعة الحیدریة) ج۱ ص۱۳۶ ومعانی الأخبار ص۶۲ و ۶۳ وروضة الواعظین ص۷۷ والأمالی للشیخ الصدوق ص۱۹۵ والأمالی للشیخ الطوسی ص۷۰۷ والثاقب فی المناقب لابن حمزة الطوسی ص۱۹۷ و ۱۹۸ والمحتضر لحسن بن سلیمان الحلی ص۲۶۴ وکتاب الأربعین للشیرازی ص۶۱ والجواهر السنیة للحر العاملی ص۲۳۰ وحلیة الأبرار للسید هاشم البحرانی ج۲ ص۲۲ ومدینة المعاجز ج۱ ص۴۸ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۹ و ۳۷ والأنوار البهیة ص۶۸ والإمام علی بن أبیطالب "علیهالسلام" لأحمد الرحمانی الهمدانی ص۶۳۶ وبشارة المصطفى لمحمد بن علی الطبری ص۲۷ والدر النظیم لابن حاتم العاملی ص۲۳۵ وکشف الغمة للإربلی ج۱ ص۶۱ وکشف الیقین للعلامة الحلی ص۱۹ والخصائص الفاطمیة للکجوری ج۲ ص۹۹ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۵ ص۵۷. )</ref> | ||
=القاب و کنیههای امام علی (ع)= | =القاب و کنیههای امام علی (ع)= | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (ص) برای على (ع) مشهور بود زیرا رسول خدا (ص) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به [[یوم الدار]] یا [[یوم الانذار]] معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید». <ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۳۸، ص: ۲۲۴</ref> | این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (ص) برای على (ع) مشهور بود زیرا رسول خدا (ص) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به [[یوم الدار]] یا [[یوم الانذار]] معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید». <ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۳۸، ص: ۲۲۴</ref> | ||
امام علی (ع)، کنیه هاى متعدّدى داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است.<ref>الطبقات الکبرى: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳ ؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهم السلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref> کنیه های دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین، <ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹ ؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الورى: ج ۱ ص ۳۰۷</ref> ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر مىآید که کنیه «ابوتراب»، محبوب ترین کنیه نزد امام | امام علی (ع)، کنیه هاى متعدّدى داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است.<ref>الطبقات الکبرى: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳ ؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهم السلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref> کنیه های دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین، <ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹ ؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الورى: ج ۱ ص ۳۰۷</ref> ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر مىآید که کنیه «ابوتراب»، محبوب ترین کنیه نزد امام علیهالسلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن مى خوانده اند، شادمان مى شده است. <ref> المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبیطالب "علیهالسلام" وما نزل من القرآن فی علی "علیهالسلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبیطالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبرى للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک</ref> | ||
=همسران و فرزندان= | =همسران و فرزندان= | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
=امام علی (ع) در دوران پیامبر= | =امام علی (ع) در دوران پیامبر= | ||
اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا (ص) با ایشان بیعت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی (ع) بود.<ref>مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی | اولین مردی که بلافاصله پس از بعثت رسول خدا (ص) با ایشان بیعت کرد و رسالت ایشان را پذیرفت، امام علی (ع) بود.<ref>مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیهالسلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل میکنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی علیهالسلام فردای آن روز ایمان آورد</ref> رسول اکرم (ص)، در این باره به اصحاب چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز رستاخیر با من در حوض (کوثر) ملاقات میکند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است.<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹</ref> | ||
==نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب== | ==نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب== | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
==ویژگی علی (ع) در میان بنی هاشم== | ==ویژگی علی (ع) در میان بنی هاشم== | ||
بنی هاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیک ترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنی هاشم،علی | بنی هاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیک ترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنی هاشم،علی علیهالسلام نزدیک ترین شخص به پیامبر بود; ازخردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود. <ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه.ق، ص 41</ref> شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانتهای آن جناب را به مردم بر گرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد. <ref>مروج الذهب، ص 294</ref> | ||
مهمتر از همه، جایگاه علی (ع) در اسلام بود; رسول اکرم صلی الله علیه وآله جایگاه علی (ع) را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود;آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (ص) شد، علی (ع) بود. با اینکه سن آن جناب ازهمه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیر مردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست. <ref>یوسفی غروی، محمد هادی،موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی،قم، ط اول، 1417 ه.ق، الجزء الاول، ص 410</ref> | مهمتر از همه، جایگاه علی (ع) در اسلام بود; رسول اکرم صلی الله علیه وآله جایگاه علی (ع) را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود;آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (ص) شد، علی (ع) بود. با اینکه سن آن جناب ازهمه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیر مردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست. <ref>یوسفی غروی، محمد هادی،موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی،قم، ط اول، 1417 ه.ق، الجزء الاول، ص 410</ref> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (ع) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (ص) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سالهای آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (ع) عمومی تر می شد، به حدی که لقب «وصی » ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست ودشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد اززمانی که پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود:«انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی » که این قضیه پیش از رفتن به جنگ تبوک بود. | اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (ع) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (ص) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سالهای آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (ع) عمومی تر می شد، به حدی که لقب «وصی » ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست ودشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد اززمانی که پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود:«انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی » که این قضیه پیش از رفتن به جنگ تبوک بود. | ||
بالاخص در جریان حجة الوداع در منی وعرفات، پیامبر اکرم (ص) در سخنرانی های خود به مردم گوشزد میکرد که دوازده نفرجانشین او خواهند شد که همه از بنی هاشم هستند. بالاخره در باز گشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور میشود که جانشینی علی | بالاخص در جریان حجة الوداع در منی وعرفات، پیامبر اکرم (ص) در سخنرانی های خود به مردم گوشزد میکرد که دوازده نفرجانشین او خواهند شد که همه از بنی هاشم هستند. بالاخره در باز گشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور میشود که جانشینی علی علیهالسلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند.رسول اکرم (ص) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهازشتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله » بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref> | ||
بدین ترتیب رسول خدا(ص) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودندکه بعد از رحلت پیامبر (ص)، علی (ع) خلیفه او خواهد شد; چنان که زبیر بن بکار - که ازخاندان زبیر و از مخالفان علی | بدین ترتیب رسول خدا(ص) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودندکه بعد از رحلت پیامبر (ص)، علی (ع) خلیفه او خواهد شد; چنان که زبیر بن بکار - که ازخاندان زبیر و از مخالفان علی علیهالسلام است. -مینویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علیع 09 خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا(ص) است.» .<ref>زبیر بن بکار: اخبار الموفقیات، منشورات الشریف الرضی، قم، 1416 ه.ق، ص 580</ref> همچنین این مطالب از اشعاری که از جریان سقیفه بر جای مانده، به خوبی مشهود است; زیرا تحریف کمتر به شعر راه یافته است. | ||
این مطلب به قدری روشن بود که دشمنی چون معاویه نیزبه آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه محمد بن ابیبکر نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خداصلی الله علیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم می دیدیم و فضلش را برخودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به یعت خودشان فراخواندند.» <ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف،منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه.ق، ج 2، ص 296</ref> بدین جهت آنان که درماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و ازبعضی توطئه ها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردندکه ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود راخلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید ، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع راچنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب وعلی | این مطلب به قدری روشن بود که دشمنی چون معاویه نیزبه آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه محمد بن ابیبکر نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خداصلی الله علیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم می دیدیم و فضلش را برخودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به یعت خودشان فراخواندند.» <ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف،منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه.ق، ج 2، ص 296</ref> بدین جهت آنان که درماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و ازبعضی توطئه ها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردندکه ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود راخلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید ، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع راچنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب وعلی علیهالسلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند. <ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref> | ||
اما این که چگونه ورق برگشت و ابوبکر برمسند خلافت نشست و از این جهت بامخالفت جدی روبرو نشد؟ باید در نفوذسیاسی و نقش تبلیغاتی قریش و نوبنیادبودن جامعه اسلامی جستجو کرد. | اما این که چگونه ورق برگشت و ابوبکر برمسند خلافت نشست و از این جهت بامخالفت جدی روبرو نشد؟ باید در نفوذسیاسی و نقش تبلیغاتی قریش و نوبنیادبودن جامعه اسلامی جستجو کرد. | ||
خط ۳۱۷: | خط ۳۱۷: | ||
'''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع''' | '''تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع''' | ||
برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره ی حضرت علی | برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره ی حضرت علی علیهالسلام نقل کردهاند که نشانه ی عظمت مقام امام علیهالسلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر (ص) و وراثت همه ی علوم رسول الله - درود ایزد بر او و دودمان اش باد - است. | ||
حدیث، از آن جا آغاز میشود که رسول اکرم (ص) و آله هنگام نزول آیه ی «وتعیها اذن واعیة » فرمود: | حدیث، از آن جا آغاز میشود که رسول اکرم (ص) و آله هنگام نزول آیه ی «وتعیها اذن واعیة » فرمود: | ||
خط ۳۳۵: | خط ۳۳۵: | ||
34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتابهای خود، این آیات را درباره ی ایثار امام علی (ع) و خاندان تاب ناک او دانستهاند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان شان (ع) شمرده اند.<ref> الغدیر، علامه امینی، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسیر نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 274 ; الجدید، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسیر، ج 7، ص 139 ; الکاشف، ج 4، ص 670 ; کشف الاسرار، ج 10 ص 319</ref> | 34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتابهای خود، این آیات را درباره ی ایثار امام علی (ع) و خاندان تاب ناک او دانستهاند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان شان (ع) شمرده اند.<ref> الغدیر، علامه امینی، ج 3، ص 107 تا 111 ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج 3، ص 157 تا 171 ; تفسیر نمونه، ج 25، ص 345 ; تفسیر احسن الحدیث، ج 12، ص 274 ; الجدید، ج 7، ص 283 ; حجة التفاسیر، ج 7، ص 139 ; الکاشف، ج 4، ص 670 ; کشف الاسرار، ج 10 ص 319</ref> | ||
ماجرای نزول آیات، بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر (ص) و آله با جمعی از یاران به عیادت شان رفتند و به علی | ماجرای نزول آیات، بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر (ص) و آله با جمعی از یاران به عیادت شان رفتند و به علی علیهالسلام گفتند: «ای ابوالحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود میکردی.». | ||
علی (ع)، فاطمه (ع) و فضه، (رضوان الله علیها)، - خادم آنان - نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز، روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهما السلام نیز گفتند: «ما هم نذر می کنیم و روزه می گیریم.». | علی (ع)، فاطمه (ع) و فضه، (رضوان الله علیها)، - خادم آنان - نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز، روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهما السلام نیز گفتند: «ما هم نذر می کنیم و روزه می گیریم.». | ||
چیزی نگذشت که هر دو، شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی، دست خالی بودند. علی | چیزی نگذشت که هر دو، شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی، دست خالی بودند. علی علیهالسلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت. | ||
هنگام افطار، سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مست مندی از مست مندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! ایزد، به شما، از غذاهای بهشتی مرحمت کند!». | هنگام افطار، سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مست مندی از مست مندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! ایزد، به شما، از غذاهای بهشتی مرحمت کند!». |