پرش به محتوا

ادیان و مذاهب در بنگلادش (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بر قراری' به 'برقراری'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بر قراری' به 'برقراری')
خط ۲۳: خط ۲۳:
==نفوذ ادیان==
==نفوذ ادیان==
با گسترش اسلام در بنگلادش حاکمان مسلمان در تمام قسمت‌های این کشور قدرت را به دست گرفتند. اسلام توسط ترک‌ها در بنگال توسعه یافت. قبل از ورود ترک‌ها مسلمانان سایر مناطق بنگال به لحاظ ارتباط تجاری و اقتصادی با اسلام آشنا بودند، اما با ورود ترک‌ها موجبات تقویت و پیدایش حکومت مسلمانان در بنگال پدیدار گردید. پس از ترک‌ها مغول‌ها در بنگال به حکومت رسیدند که آنان نیز تا حدودی به توسعه فرهنگ اسلام پرداختند. مبدأ تاریخ بنگلادش در زمان سلطنت اکبر به هجری شمسی تغییر نمود. اورنگ زاد یکی دیگر از پادشاهان مغول که اعتقاد زیادی به اسلام داشت شخصاً از قرآن نسخه برداری کرد. پس از استیلای بریتانیا بر شبه قاره، مسلمانان بیشترین ضربه را از جانب آنان متحمل شدند و خسارات فراوانی دیدند. برای مثال در سال1793 استعمارگران انگلیسی قانونی را به تصویب رساندند که معروف به اقامت دائمی است. بر اساس این قانون، مالکیت بنگال برای همیشه به عهده هندوها واگذار شد و این در حالی بود که مسلمانان سال‌های طولانی حاکمیت مطلق سراسر قاره را در اختیار داشتند. گرچه مسلمانان استیلای سیاسی خود را از دست دادند، با توجه به غنای فرهنگ و شرایط بهتر اقتصادی، نسبت به هندوها، در درجه بالاتری از ارزش اجتماعی قرار داشتند. در تمام مناطق شبه قاره، مسلمانان همگام با هندوها و سایر قشرهای تحت ستم، علیه استعمارگران به مبارزه برخاستند.  
با گسترش اسلام در بنگلادش حاکمان مسلمان در تمام قسمت‌های این کشور قدرت را به دست گرفتند. اسلام توسط ترک‌ها در بنگال توسعه یافت. قبل از ورود ترک‌ها مسلمانان سایر مناطق بنگال به لحاظ ارتباط تجاری و اقتصادی با اسلام آشنا بودند، اما با ورود ترک‌ها موجبات تقویت و پیدایش حکومت مسلمانان در بنگال پدیدار گردید. پس از ترک‌ها مغول‌ها در بنگال به حکومت رسیدند که آنان نیز تا حدودی به توسعه فرهنگ اسلام پرداختند. مبدأ تاریخ بنگلادش در زمان سلطنت اکبر به هجری شمسی تغییر نمود. اورنگ زاد یکی دیگر از پادشاهان مغول که اعتقاد زیادی به اسلام داشت شخصاً از قرآن نسخه برداری کرد. پس از استیلای بریتانیا بر شبه قاره، مسلمانان بیشترین ضربه را از جانب آنان متحمل شدند و خسارات فراوانی دیدند. برای مثال در سال1793 استعمارگران انگلیسی قانونی را به تصویب رساندند که معروف به اقامت دائمی است. بر اساس این قانون، مالکیت بنگال برای همیشه به عهده هندوها واگذار شد و این در حالی بود که مسلمانان سال‌های طولانی حاکمیت مطلق سراسر قاره را در اختیار داشتند. گرچه مسلمانان استیلای سیاسی خود را از دست دادند، با توجه به غنای فرهنگ و شرایط بهتر اقتصادی، نسبت به هندوها، در درجه بالاتری از ارزش اجتماعی قرار داشتند. در تمام مناطق شبه قاره، مسلمانان همگام با هندوها و سایر قشرهای تحت ستم، علیه استعمارگران به مبارزه برخاستند.  
فکیر منجوساه نخستین مسلمانی بود که در سال1763 علیه نیروهای بریتانیا قیام کرد. وی جنگ‌های مختلفی را علیه انگلیسیها هدایت کرد، ولی سرانجام شکست خورد. شاه ولی الله که بر قراری خلافت اسلامی را به عنوان هدف تعیین کرده بود نیز در طول سال‌های 1779- 1831 به جنگ با انگلیس پرداخت. ولی وی نیز سرانجام از آنها شکست خورد. حاجی شریعت الله و مولانا کرامت علی و محسن الدین الیاس نیز جنگ‌هایی را علیه انگلیس رهبری کردند. آنان با الهام از تعالیم اسلامی، روحیه مبارزه طلبی و جهاد را علیه انگلیسیها در بین مسلمانان تبلیغ و تشویق می‌کردند.  
فکیر منجوساه نخستین مسلمانی بود که در سال1763 علیه نیروهای بریتانیا قیام کرد. وی جنگ‌های مختلفی را علیه انگلیسیها هدایت کرد، ولی سرانجام شکست خورد. شاه ولی الله که برقراری خلافت اسلامی را به عنوان هدف تعیین کرده بود نیز در طول سال‌های 1779- 1831 به جنگ با انگلیس پرداخت. ولی وی نیز سرانجام از آنها شکست خورد. حاجی شریعت الله و مولانا کرامت علی و محسن الدین الیاس نیز جنگ‌هایی را علیه انگلیس رهبری کردند. آنان با الهام از تعالیم اسلامی، روحیه مبارزه طلبی و جهاد را علیه انگلیسیها در بین مسلمانان تبلیغ و تشویق می‌کردند.  
این دوره از حرکت تجدید بنای اسلام بین سال‌های 1700-1873 میلادی ادامه یافت. پس از این سال‌ها نیز مسلمانان و هندوان متحداً علیه استعمارگران انگلیسی به مبارزه پرداختند. در سال1905 لرد کرزن، فرمانروای معروف هندوستان، ایالت بنگال را به دو بخش تقسیم نمود. نواب سلیم الله، رهبر مسلمانان بنگال، مشوق لرد کرزن در امر تقسیم بنگال بود. وی به رغم مخالفت‌های زیاد، با او در این زمینه همکاری نمود. بعد از تقسیم بنگال، بخشهای عقب افتاده آن سرزمین مورد توجه قرار گرفت و از توسعه و عمران برخوردار شد.
این دوره از حرکت تجدید بنای اسلام بین سال‌های 1700-1873 میلادی ادامه یافت. پس از این سال‌ها نیز مسلمانان و هندوان متحداً علیه استعمارگران انگلیسی به مبارزه پرداختند. در سال1905 لرد کرزن، فرمانروای معروف هندوستان، ایالت بنگال را به دو بخش تقسیم نمود. نواب سلیم الله، رهبر مسلمانان بنگال، مشوق لرد کرزن در امر تقسیم بنگال بود. وی به رغم مخالفت‌های زیاد، با او در این زمینه همکاری نمود. بعد از تقسیم بنگال، بخشهای عقب افتاده آن سرزمین مورد توجه قرار گرفت و از توسعه و عمران برخوردار شد.
نواب سلیم الله در سال 1906 با گرد آوری رهبران مسلمانان سراسر هند، نخستین کنفرانس سراسری رهبران اسلامی را تشکیل داد. که در این کنفرانس تصمیم به تشکیل حزب مسلم لیگ اتخاذ گردید و رهبران این حزب در مراحل بعدی، طرح تشکیل پاکستان را ارائه نمودند. رهبران حزب مسلم لیگ بر این عقیده بودند که مسلمانان شبه قاره باید دارای موطن جداگانه‌ای بوده، قوانین شرع مقدس اسلام ناظر بر روابط سیاسی و اجتماعی مملکت باشد. در رأس رهبران این حزب، محمد علی جناح قرار داشت. علاوه بر جناح می‌توان از لیاقت علی خان، عبدالرب پیشتار، خواجه ناظم الدین و شهید سهروردی نام برد. در طول سال‌های 1930 – 1932 سه کنفرانس با حضور 58 تن از رهبران برجسته مسلمانان و هندوها در یک طرف و دولت بریتانیا در طرف دیگر انجام پذیرفت. در نخستین کنفرانس که موضوع چگونگی اداره امور و آینده شبه قاره در آن به بحث گذاشته شد، رهبران مسلمانان خواهان بررسی جداگانه مسئله مسلمانان گردیدند.
نواب سلیم الله در سال 1906 با گرد آوری رهبران مسلمانان سراسر هند، نخستین کنفرانس سراسری رهبران اسلامی را تشکیل داد. که در این کنفرانس تصمیم به تشکیل حزب مسلم لیگ اتخاذ گردید و رهبران این حزب در مراحل بعدی، طرح تشکیل پاکستان را ارائه نمودند. رهبران حزب مسلم لیگ بر این عقیده بودند که مسلمانان شبه قاره باید دارای موطن جداگانه‌ای بوده، قوانین شرع مقدس اسلام ناظر بر روابط سیاسی و اجتماعی مملکت باشد. در رأس رهبران این حزب، محمد علی جناح قرار داشت. علاوه بر جناح می‌توان از لیاقت علی خان، عبدالرب پیشتار، خواجه ناظم الدین و شهید سهروردی نام برد. در طول سال‌های 1930 – 1932 سه کنفرانس با حضور 58 تن از رهبران برجسته مسلمانان و هندوها در یک طرف و دولت بریتانیا در طرف دیگر انجام پذیرفت. در نخستین کنفرانس که موضوع چگونگی اداره امور و آینده شبه قاره در آن به بحث گذاشته شد، رهبران مسلمانان خواهان بررسی جداگانه مسئله مسلمانان گردیدند.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
این تقیه و اختفای کتاب‌های شیعه نبود که سنی‌ها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه‌ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده‌اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتاب‌های شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه‌های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه‌ای که در کتابخانه‌های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
این تقیه و اختفای کتاب‌های شیعه نبود که سنی‌ها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه‌ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده‌اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتاب‌های شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه‌های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه‌ای که در کتابخانه‌های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
شاید مولانا کتابخانه‌های حوزه‌های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه‌ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتاب‌های علوم قرآن در کتابخانه‌های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه‌های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه‌های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتاب‌های کتابخانه‌های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتاب‌ها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می‌شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شاید مولانا کتابخانه‌های حوزه‌های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه‌ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتاب‌های علوم قرآن در کتابخانه‌های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه‌های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه‌های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتاب‌های کتابخانه‌های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتاب‌ها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می‌شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنی‌ها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیه‌ها یا سنی‌هایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول مى‌دانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی بر قراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند.
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنی‌ها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیه‌ها یا سنی‌هایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول مى‌دانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی برقراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند.
به هر حال، مصالح سیاسی و اقتصادی حکومت مغول کوشش‌های اورا خنثا کرد. جانشینان او نیز توانستند حتی در حکومت اورنگ زیب، که مطالعه یاد داشت‌های مجدد را ممنوع کرده بود، احساسات عامه را در مقابل شیعیان برانگیزند. متفکرین شیعه نه تنها قرن‌ها نقش مهمی در تقویت دولت‌های شیعی دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبر شاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولت‌ها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانز دهم میلادی، طرح تحقیقات فلسفی و علمی را در شمال هندوستان پایه ریزی کردند و از همین راه، تاثیر عمیقی حتی بر افکار دیگر فرق اسلامی گذاشتند. شهادت قاضی نورالله شوشتری به طور جدی موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوق فکری و استعداد نظامی شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان بسیار بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در بنگلادش شد.  
به هر حال، مصالح سیاسی و اقتصادی حکومت مغول کوشش‌های اورا خنثا کرد. جانشینان او نیز توانستند حتی در حکومت اورنگ زیب، که مطالعه یاد داشت‌های مجدد را ممنوع کرده بود، احساسات عامه را در مقابل شیعیان برانگیزند. متفکرین شیعه نه تنها قرن‌ها نقش مهمی در تقویت دولت‌های شیعی دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبر شاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولت‌ها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانز دهم میلادی، طرح تحقیقات فلسفی و علمی را در شمال هندوستان پایه ریزی کردند و از همین راه، تاثیر عمیقی حتی بر افکار دیگر فرق اسلامی گذاشتند. شهادت قاضی نورالله شوشتری به طور جدی موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوق فکری و استعداد نظامی شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان بسیار بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در بنگلادش شد.  
=منابع=
=منابع=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش