۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'برنامه ریزی' به 'برنامهریزی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=تحصیلات= | =تحصیلات= | ||
در سن پنج سالگی به منظور حفظ [[قرآن کریم]] به مکتب خانهاش فرستادند و در سن هفت سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. پیش از آنکه به سن ده سالگی برسد حافظ کل [[قرآن کریم]] شد. در همان دوران کودکی به خاطر آن که قرآن را خوب تلاوت می کرد، اهالی روستا استاد یوسف صدایش می کردند. | در سن پنج سالگی به منظور حفظ [[قرآن کریم]] به مکتب خانهاش فرستادند و در سن هفت سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. پیش از آنکه به سن ده سالگی برسد حافظ کل [[قرآن کریم]] شد. در همان دوران کودکی به خاطر آن که قرآن را خوب تلاوت می کرد، اهالی روستا استاد یوسف صدایش می کردند. | ||
در سن دوازده سالگی دوره | در سن دوازده سالگی دوره ابتدایی را به پایان رسانید. سپس در شهر طنطا دورههای دانش سرای مقدماتی و دانش سرای عالی دینی را گذرانید و برای ادامه تحصیل به [[قاهره]] رفت و به دانشکده اصول دین راهافت و در سال ۱۹۵۲ به اخذ دانش نامه لیسانس با درجه ممتاز موفق شد سپس در رشته دبیری دانشکده زبان عربی ثبت نام کرد و از آن جا نیز به دریافت لیسانس با درجه ممتاز نایل گردید. در سال ۱۹۵۷ به مؤسسه تحقیقات و مطالعات زبان عربی وابسته به جامعه کشورهای عربی وارد شد و دیپلم عالی زبان و ادبیات عربی را دریافت نمود و در همین سالها دوره سه ساله دکترای دانشکده اصول دین را نیز با موفقیت در سال ۱۹۶۰ به پایان رسانید و به آماده ساختن رسالهاش پیرامون زکات در اسلام پرداخت، ولی پیشآمدهایی چند باعث تأخیر آن شد و اوضاع مصر رو به وخامت گذاشت تا بالاخره ۱۳ سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۳ دکترای خود را با رتبه عالی گرفت. | ||
=فعالیت های سیاسی - اجتماعی= | =فعالیت های سیاسی - اجتماعی= | ||
در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی [[وزارت اوقاف مصر]] در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد و سردبیری انجمن ائمه جماعات را عهده دار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره | در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی [[وزارت اوقاف مصر]] در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد و سردبیری انجمن ائمه جماعات را عهده دار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره فرهنگ اسلامی الأزهر مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه علوم دینی نوبنیاد به کشور [[قطر]] دعوت شد. سپس دانشکده علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. اما دانش پژوهی او در محدوده علوم اسلامی متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات، تاریخ، فلسفه، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و مکتب های فکری معاصر نیز صاحب نظر باشد. | ||
وی در کنار همه | وی در کنار همه این اشتغالات علمی و اداری، هیچ گاه از مسایل اجتماعی نیز بر کنار نبوده و از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و نظم و نثر خویش در صحنه فعالیت های اجتماعی حضور داشت و با سرودن قصیده های شیوا و ایراد خطابه های مؤثر، دانشجویان را به تظاهرات بر علیه ستم دیکتاتوری تشویق می کرد. قرضاوی مسؤل انجمن دانشجویان نهضت اسلامی در دانشکده اصول دین و سایر دانشکده های دانشگاه الأزهر بود و در نبرد کانال سوئز بر علیه استعمار انگلیس در کادر فرماندهی اکیپهای دانشجویی الأزهر عضویت داشت. او در سال ۱۹۴۹ در روزگار حکومت فاروق زندانی شد. همچنین در دوران حکومت [[جمال عبدالناصر]] در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۲ به زندان رفت. | ||
وی در نوجوانی تحت تأثیر [[مکتب اخوان المسلمین]] و شخصیت های بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار می گرفت، [[امام حسن البنا]] بود. وقتی که در سال ۱۹۶۵ آزاد شد حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید و ابزار دیگری به جز قلم برای او باقی نماند. ناگزیر افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتاب ها و رساله ها در اختیار مردم گذاشت. | وی در نوجوانی تحت تأثیر [[مکتب اخوان المسلمین]] و شخصیت های بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار می گرفت، [[امام حسن البنا]] بود. وقتی که در سال ۱۹۶۵ آزاد شد حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید و ابزار دیگری به جز قلم برای او باقی نماند. ناگزیر افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتاب ها و رساله ها در اختیار مردم گذاشت. | ||
نخستین نوشته او، یک نمایشنامه | نخستین نوشته او، یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامه های لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند می شناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر می شناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی اکنون رئیس [[اتحادیه ی جهانی علمای مسلمان|اتحادیه جهانی علمای مسلمان]] است. | ||
=نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی= | =نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی= | ||
حکومت مدنی اسلامی حکومتی دینی یا «تئوکراسی» که به نام نیابت از خداوند خود را بر قلوب و مشاعر و زندگی مردم تحمیل نماید، نیست. حکومت اسلامی حکومت «پدران روحانی» و «رجال دین» نیست که به گمان خود برای حاکمیت از جانب خداوند نیابت دارند یا نماینده اراده آسمانی بر اهل زمین اند، و هرچه را روا دانتسند خداوند هم آن را روا میداند و هر تصمیم و قراری را که اتخاد کنند تصمیم و | حکومت مدنی اسلامی حکومتی دینی یا «تئوکراسی» که به نام نیابت از خداوند خود را بر قلوب و مشاعر و زندگی مردم تحمیل نماید، نیست. حکومت اسلامی حکومت «پدران روحانی» و «رجال دین» نیست که به گمان خود برای حاکمیت از جانب خداوند نیابت دارند یا نماینده اراده آسمانی بر اهل زمین اند، و هرچه را روا دانتسند خداوند هم آن را روا میداند و هر تصمیم و قراری را که اتخاد کنند تصمیم و ارادهای باشد که در آسمانها اتخاذ شده است. | ||
واقعیت آن است که حکومت اسلامی حکومتی مدنی است که نظام اسلام را مبنای حاکمیت خویش قرار میدهد، بنیان آن بر «بیعت» و «انتخاب» و «شوری» قرار گرفته و مسئولان را از میان انسانهایی با دو ویژگی «قوت و امانت» یا کاردانی و امانت داری و به تعبیر دیگر «متخصص» و «متقی» برمی گزیند. | واقعیت آن است که حکومت اسلامی حکومتی مدنی است که نظام اسلام را مبنای حاکمیت خویش قرار میدهد، بنیان آن بر «بیعت» و «انتخاب» و «شوری» قرار گرفته و مسئولان را از میان انسانهایی با دو ویژگی «قوت و امانت» یا کاردانی و امانت داری و به تعبیر دیگر «متخصص» و «متقی» برمی گزیند. | ||
همچنین اسلام در نگاه درست با | همچنین اسلام در نگاه درست با پدیدهای به نام «رجال دین» ناآشناست. زیرا هر انسان مسلمانی رجل دین خویش است و تنها جیزی که وجود دارد آن است که در اسلام - همچون علمای فیزیک، فلسفه، حقوق و ... در جامعه های دیگر – علمای متخصص در علوم اسلامی وجود دارد. | ||
ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید. | ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اساسا حاکم و رهبر حکومت اسلامی باید با شریعت آشنایی داشته و برای شناخت احکام آن اهل اجتهاد باشد. خلفای راشدین و رهروان راه آنان در فقه و اجتهاد نیز امام و پیشوا بودند و به همین خاطر است که علمای فقه در مورد شرط مجتهد بودن خلفا و رهبران و قضات اتفاق نظر دارند. و تنها در شرایط بسیار غیرعادی و ضروری است که از این شرط صرف نظر می شود. | اساسا حاکم و رهبر حکومت اسلامی باید با شریعت آشنایی داشته و برای شناخت احکام آن اهل اجتهاد باشد. خلفای راشدین و رهروان راه آنان در فقه و اجتهاد نیز امام و پیشوا بودند و به همین خاطر است که علمای فقه در مورد شرط مجتهد بودن خلفا و رهبران و قضات اتفاق نظر دارند. و تنها در شرایط بسیار غیرعادی و ضروری است که از این شرط صرف نظر می شود. | ||
حکومت اسلامی حکومتی نژادی و | حکومت اسلامی حکومتی نژادی و منطقهای نیست و خود را در چهارچوب مرزهای جغرافیایی محبوس نمی کند و درهای خود را بر روی همه کسانی که بر اساس آزادی به اصول و ارکان آن ایمان بیاورند باز نگاه میدارد. از آن جهت که رسالت اسلام عام و جهانی است، حکومت آن هم فراگیر و جهانی خواهد بود. | ||
مانعی وجود ندارد | مانعی وجود ندارد کهاین حکومت که طبیعتا حکومتی جهانی است بر اساس انتخاب و اختیار مردم در کشوری معین بنیانگذاری شود. هرگاه در چند مملکت چنان وضع و شرایطی فراهم گردید و حکومت های اسلامی تشکیل گردیدند، زمینه برای تشکیل حکومتی قوی و فراگیر بر اساس [[فدرال یا کنفدرالی]] فراهم می شود. | ||
در این صورت زمینه برای احیای [[خلافت اسلامی آرمانی]] – که اسلام برداشتن موانع آن را بر [[امت اسلامی]] واجب گردانیده است – فراهم میگردد. | در این صورت زمینه برای احیای [[خلافت اسلامی آرمانی]] – که اسلام برداشتن موانع آن را بر [[امت اسلامی]] واجب گردانیده است – فراهم میگردد. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
حسن بصری در توصیف امام عادل می گوید: کسی است که میان خداوند و مردم قرار نمیگیرد، از خداوند می شنود و به مردم می شنواند، هدایت خداوند را نگاه نموده و راه را به مردم نمی نمایاند، و خداوند را فرمانبرداری کرده و مردم را رهبری می کند.»و خلافت از نظر تفتازانی و ابن خلدون به معنای «نیابت از رسول خدا در حراست از دین و اداره صحیح امود دنیاست.» | حسن بصری در توصیف امام عادل می گوید: کسی است که میان خداوند و مردم قرار نمیگیرد، از خداوند می شنود و به مردم می شنواند، هدایت خداوند را نگاه نموده و راه را به مردم نمی نمایاند، و خداوند را فرمانبرداری کرده و مردم را رهبری می کند.»و خلافت از نظر تفتازانی و ابن خلدون به معنای «نیابت از رسول خدا در حراست از دین و اداره صحیح امود دنیاست.» | ||
و [[امام]] یا [[خلیفه]] | و [[امام]] یا [[خلیفه|خلیف]]<nowiki/>ها رییس جمهور یکی از مردم است که زمانی حق را می یابد و گاهی هم ممکن است دچار خطا و اشتباه شود. همچنین ممکن است نیکوکاری نماید یا عمل بدی را مرتکب شود. وظیفه مسلمان دیگر آن است که هرگاه راه درست را در پیش گرفت و کارها و تصمیماتش صحیح بود با او همکاری کنند و هر زمانی که دچار خطا و اشتباه گردید، او ا سر راه بیاورند. | ||
امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و تدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمی باشد. | امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و تدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمی باشد. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل ایمان و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. | اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل ایمان و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. | ||
البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و فضیلت های اخلاقی را کنار بگذارد و ضدارزشها را گسترش دهد. | البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و فضیلت های اخلاقی را کنار بگذارد و ضدارزشها را گسترش دهد. | ||
بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمی توان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار | بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمی توان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار نمیگیرند. زیرا آنچه که خداوند مقرر گردانیده انسان حق ندار ملغی نماید. | ||
از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و گواهی دهنده است و باید از شروطی مانند علدات و حسن سلوک برخوارد باشد. همچنین هرگاه از رای دهندگان دارای شرایط عدالت و پاکی سیرت خواسته شود که رای خود را بدهند، نباید از آن خودداری نمایند. | از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و گواهی دهنده است و باید از شروطی مانند علدات و حسن سلوک برخوارد باشد. همچنین هرگاه از رای دهندگان دارای شرایط عدالت و پاکی سیرت خواسته شود که رای خود را بدهند، نباید از آن خودداری نمایند. | ||
کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانت داری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد. | کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانت داری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد. |