پرش به محتوا

بررسی ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' گیری' به '‌گیری'
جز (جایگزینی متن - 'دیدگاهها' به 'دیدگاه‌ها')
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به '‌گیری')
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:


نکته مهم دیگری که در ادامه گفتار شیخ وجود دارد این است که از منظر ایشان در فهم ظواهر قرآن و عمل بدان لازم است دقت و تعمق زیادی صورت گیرد تا بتوان احکامی را از آن استنباط نمود از اینرو ایشان بعد از بیان روایت اخیر- در وضوی جبیره - که امام ع شیوه فهم و استناد به قرآن را به یکی از پیروانش تعلیم فرمود -می‌نویسد استفاده حکم مذکور – مسح بر جبیره در صورت حرج – جز با تدبر و تامل در آیات ممکن نیست.  
نکته مهم دیگری که در ادامه گفتار شیخ وجود دارد این است که از منظر ایشان در فهم ظواهر قرآن و عمل بدان لازم است دقت و تعمق زیادی صورت گیرد تا بتوان احکامی را از آن استنباط نمود از اینرو ایشان بعد از بیان روایت اخیر- در وضوی جبیره - که امام ع شیوه فهم و استناد به قرآن را به یکی از پیروانش تعلیم فرمود -می‌نویسد استفاده حکم مذکور – مسح بر جبیره در صورت حرج – جز با تدبر و تامل در آیات ممکن نیست.  
ایشان ضمن نتیجه گیری از مطلب ذکر شده – در مساله وضوی جبیره – می‌نویسد: وقتی امام علیه‌السلام حکم دقیقی همانند وضوی جبیره ای را که با دقت از آیه استفاده می‌شود به صحابی اش اموزش می‌دهد بنابر این چگونه می‌توان ادعا نمود احکامی‌ که ظهور آیات بدان دلالت می‌کند – نظیر نفی وجوب غسل و وضوء در موارد حرج شدید - قابل استخراج از قرآن نبوده و درک آن مبتنی بر روایات تفسیری است.   
ایشان ضمن نتیجه‌گیری از مطلب ذکر شده – در مساله وضوی جبیره – می‌نویسد: وقتی امام علیه‌السلام حکم دقیقی همانند وضوی جبیره ای را که با دقت از آیه استفاده می‌شود به صحابی اش اموزش می‌دهد بنابر این چگونه می‌توان ادعا نمود احکامی‌ که ظهور آیات بدان دلالت می‌کند – نظیر نفی وجوب غسل و وضوء در موارد حرج شدید - قابل استخراج از قرآن نبوده و درک آن مبتنی بر روایات تفسیری است.   




خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:


ایشان در نفی ادعای کسانی که حدیث ثقلین را مانع توانائی عقل درفهم قرآن دانسته و تنها راه درک معارف قرآنی را مراجعه به اهل بیت می‌دانند می‌نویسد: بر اساس حدیث ثقلین، اهل بیت ع راهنما و دلیل در فهم قرآن هستند بدین معنا که آنان روش صحیح استفاده و مراجعه به قرآن را به دیگران تعلیم می‌دهند نظیر روایاتی که پیامبر ص و اهل بیت ع مردم را به تدبر در قرآن دعوت نموده و از آنان می‌خواهد روایات نقل شده از آنان را به قرآن عرضه کنند تا صحت و سقم آنها روشن گردد.  
ایشان در نفی ادعای کسانی که حدیث ثقلین را مانع توانائی عقل درفهم قرآن دانسته و تنها راه درک معارف قرآنی را مراجعه به اهل بیت می‌دانند می‌نویسد: بر اساس حدیث ثقلین، اهل بیت ع راهنما و دلیل در فهم قرآن هستند بدین معنا که آنان روش صحیح استفاده و مراجعه به قرآن را به دیگران تعلیم می‌دهند نظیر روایاتی که پیامبر ص و اهل بیت ع مردم را به تدبر در قرآن دعوت نموده و از آنان می‌خواهد روایات نقل شده از آنان را به قرآن عرضه کنند تا صحت و سقم آنها روشن گردد.  
ایشان در ادامه اظهار می‌دارند که بسیاری از روایات تفسیریه - وارد شده از ناحیه ائمه ع- نیز بیانگر آن است که به مخاطبین خویش شیوه صحیح استنباط و برداشت معارف قرآنی را بیاموزند همانگونه که برخی روایات با صراحت کسانی را که معتقد به عدم امکان بهره گیری عقل ازقرآن را می‌باشد در زمره هلاک شوندگان می‌داند.  
ایشان در ادامه اظهار می‌دارند که بسیاری از روایات تفسیریه - وارد شده از ناحیه ائمه ع- نیز بیانگر آن است که به مخاطبین خویش شیوه صحیح استنباط و برداشت معارف قرآنی را بیاموزند همانگونه که برخی روایات با صراحت کسانی را که معتقد به عدم امکان بهره‌گیری عقل ازقرآن را می‌باشد در زمره هلاک شوندگان می‌داند.  
بنظرمی‌رسد بهترین طریق جمع بین روایات مذکور بیان علامه طباطبائی است که ذکر گردید.  
بنظرمی‌رسد بهترین طریق جمع بین روایات مذکور بیان علامه طباطبائی است که ذکر گردید.  


خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:
   
   
ایشان در پایان این بحث می‌فرماید: پس تکلم به رأى پیرامون قرآن، و قول به غیر علم که در روایات گذشته بود، و « ضرب بعض القرآن ببعض » که در این روایات آمد، همه مىخواهند یک چیز را بفهمانند، و آن این است که براى درک معناى قرآن از غیر قرآن استمداد نجویید.  
ایشان در پایان این بحث می‌فرماید: پس تکلم به رأى پیرامون قرآن، و قول به غیر علم که در روایات گذشته بود، و « ضرب بعض القرآن ببعض » که در این روایات آمد، همه مىخواهند یک چیز را بفهمانند، و آن این است که براى درک معناى قرآن از غیر قرآن استمداد نجویید.  
نتیجه: روایات ضرب القرآن بر اساس مباحثی که از علامه مطرح گردید منافاتی با آیات و روایات امر کننده به تدبر در قرآن نخواهد داشت چون روایات مذکور– ضرب القرآن – بیانگر آن است که ورود درقرآن می بایست با تدبر و تعمق همراه بوده و تنها کسانی شایستگی بهره گیری از قرآن را دارند که اشراف بر عام و خاص محکم و متشابه مطلق و مقید و...قرآنی داشته باشند.  
نتیجه: روایات ضرب القرآن بر اساس مباحثی که از علامه مطرح گردید منافاتی با آیات و روایات امر کننده به تدبر در قرآن نخواهد داشت چون روایات مذکور– ضرب القرآن – بیانگر آن است که ورود درقرآن می بایست با تدبر و تعمق همراه بوده و تنها کسانی شایستگی بهره‌گیری از قرآن را دارند که اشراف بر عام و خاص محکم و متشابه مطلق و مقید و...قرآنی داشته باشند.  
==2-دلیل عقلی قائلین بر فهم ناپذیری قرآن: خطاپذیری عقل==
==2-دلیل عقلی قائلین بر فهم ناپذیری قرآن: خطاپذیری عقل==
   
   
خط ۳۰۹: خط ۳۰۹:




سابقا تصور می شد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن می‌شود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز می‌شود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهت گیری‌ها، پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌هایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن می‌رود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمی‌تواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز می‌شود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد.
سابقا تصور می شد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن می‌شود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز می‌شود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهت‌گیری‌ها، پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌هایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن می‌رود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمی‌تواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز می‌شود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد.
به گفته شلایر ماخر، در فهمیدن از مدلول زبان فراتر رفته می‌شود؛ داستان فهمیدن، داستان رسیدن به معنا نیست، بلکه داستان حصول فهم است. ما دنبال فهمیم نه دنبال فهمیدن معنای این الفاظ. ساختارگرایی به دنبال این مسئله رفت که معنا چیست، اما هرمنوتیک بر فهم تاکید کرد
به گفته شلایر ماخر، در فهمیدن از مدلول زبان فراتر رفته می‌شود؛ داستان فهمیدن، داستان رسیدن به معنا نیست، بلکه داستان حصول فهم است. ما دنبال فهمیم نه دنبال فهمیدن معنای این الفاظ. ساختارگرایی به دنبال این مسئله رفت که معنا چیست، اما هرمنوتیک بر فهم تاکید کرد
«شما وقتی می خواهید متن را بفهمید باید فرد گوینده آن را روان شناسی بکنید و ببینید در ذهن او چه خبر است نه اینکه ببینید جمله به چه چیزی دلالت می‌کند
«شما وقتی می خواهید متن را بفهمید باید فرد گوینده آن را روان شناسی بکنید و ببینید در ذهن او چه خبر است نه اینکه ببینید جمله به چه چیزی دلالت می‌کند
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش