۸۷٬۷۷۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اختلافها' به 'اختلافها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به 'گیری') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
مهمترین واقعه در زندگى اشعری، تحول عمیقى بود که در اندیشه او روی داد. ابن عساکر به نقل از ابن فورک تاریخ این فصل تازه از حیات اشعری و انتشار آثار جدید او را بعد از 300ق دانسته است <ref>ص 56، 127</ref>. اشعری تا دیر زمانى بر مذهب اعتزال بود و با استادش ابوعلى جبایى پیوندی نزدیک داشت. در برخى منابع آمده است که او 40 سال شاگرد ملازم جبایى بود <ref>ابن جوزی، همانجا</ref> که البته این مطلب را با توجه به سال درگذشت جبایى نمیتوان پذیرفت؛ اما این روایت را که وی 40 سال معتزلى بود <ref>همانجا؛ ابن عساکر، 39</ref>، میتوان به معتزلى بودن او تا 40 سالگى تعبیر کرد. در برخى منابع متأخر نیز گفته شده است که مادر اشعری پس از مرگ پدر او به همسری جبایى درآمده، و اشعری فرزندخوانده او محسوب میشده است <ref>ابوالفدا، 3/113؛ مقریزی، 2/359</ref>. | مهمترین واقعه در زندگى اشعری، تحول عمیقى بود که در اندیشه او روی داد. ابن عساکر به نقل از ابن فورک تاریخ این فصل تازه از حیات اشعری و انتشار آثار جدید او را بعد از 300ق دانسته است <ref>ص 56، 127</ref>. اشعری تا دیر زمانى بر مذهب اعتزال بود و با استادش ابوعلى جبایى پیوندی نزدیک داشت. در برخى منابع آمده است که او 40 سال شاگرد ملازم جبایى بود <ref>ابن جوزی، همانجا</ref> که البته این مطلب را با توجه به سال درگذشت جبایى نمیتوان پذیرفت؛ اما این روایت را که وی 40 سال معتزلى بود <ref>همانجا؛ ابن عساکر، 39</ref>، میتوان به معتزلى بودن او تا 40 سالگى تعبیر کرد. در برخى منابع متأخر نیز گفته شده است که مادر اشعری پس از مرگ پدر او به همسری جبایى درآمده، و اشعری فرزندخوانده او محسوب میشده است <ref>ابوالفدا، 3/113؛ مقریزی، 2/359</ref>. | ||
اشعری درباره کتابى که در موضوع [[صفات الهى]] نوشته است، میگوید که در آن کتاب به نقد و نقض اثری که خود پیش از کشف حقیقت، بر پایه اصول معتزلى نوشته بوده، پرداخته است. وی میافزاید که مانند آن اثر را در نوشته های معتزله نمیتوان یافت <ref>نک: ابن عساکر، 131</ref>. درباره روی گردانى او از اعتزال روایات گوناگونى وجود دارد و قدیم ترین آنها از [[ابن ندیم]] است که میگوید وی روز آدینه ای در مسجد جامع بصره بر بلندی قدم نهاد و با صدای رسا خود را معرفى کرد و اعلام داشت که من معتقد بوده ام که [[قرآن]] مخلوق است و خداوند رؤیت نمیشود و افعال بد آدمیان مخلوق خود ایشان است. اکنون [[توبه]] کرده ام و به رد معتزله معتقد گشته ام و عیب و رسوایى ایشان را بر ملا میسازم <ref>ابن ندیم، 231</ref>. به روایت ابن عساکر، وی پس از 15 روز | اشعری درباره کتابى که در موضوع [[صفات الهى]] نوشته است، میگوید که در آن کتاب به نقد و نقض اثری که خود پیش از کشف حقیقت، بر پایه اصول معتزلى نوشته بوده، پرداخته است. وی میافزاید که مانند آن اثر را در نوشته های معتزله نمیتوان یافت <ref>نک: ابن عساکر، 131</ref>. درباره روی گردانى او از اعتزال روایات گوناگونى وجود دارد و قدیم ترین آنها از [[ابن ندیم]] است که میگوید وی روز آدینه ای در مسجد جامع بصره بر بلندی قدم نهاد و با صدای رسا خود را معرفى کرد و اعلام داشت که من معتقد بوده ام که [[قرآن]] مخلوق است و خداوند رؤیت نمیشود و افعال بد آدمیان مخلوق خود ایشان است. اکنون [[توبه]] کرده ام و به رد معتزله معتقد گشته ام و عیب و رسوایى ایشان را بر ملا میسازم <ref>ابن ندیم، 231</ref>. به روایت ابن عساکر، وی پس از 15 روز کنارهگیری از مردم به مسجد درآمد و اعلام کرد که آن مدت را به تأمل گذرانده، و نتوانسته است از راه دلایل عقلى به حقیقت دست یابد، و سرانجام به هدایت الهى و بازخوانى کتاب و سنت، بطلان عقاید پیشین بر او آشکار گشته است <ref>ص 39</ref>. درباره انگیزه تحول فکری اشعری روایتهای دیگری نیز وجود دارد که در پاره ای از آنها از رؤیا و الهام نیز سخن رفته است <ref>نک: ابن عساکر، 38-43، 91؛ابن جوزی، 6/333؛ سبکى،3/347- 349</ref>. | ||
موضوع دیگری که درباره روی گردانى او از معتزله نقل کردهاند، وقوع چند مناظره میان او و استادش ابوعلى جبایى است که همه این مناظره ها با غلبه اشعری پایان مییابند. مشهورترین آنها بحثى است در موضوع عدل و اصلح. وی در این بحث میکوشد تا برای این اعتقاد معتزله که خداوند همواره بهترین خیر ممکن را به بندگانش میرساند، نمونه نقض بیاورد <ref>درباره گزارشهای گوناگون از این مناظره ها، نک: بغدادی، الفرق...، 110-111؛ اسفراینى، 85 -86؛ سبکى، 3/356- 358؛ [[فخرالدین رازی]]، 13/185؛ [[ابن خلکان]] 4/267- 268</ref>. روشن نیست که بحثها میان این دو، بعد از جدایى اشعری از معتزله روی داده است یا آنکه اسباب این جدایى را فراهم ساخته است، اما آنچه در این باره تأمل برانگیز است، نبودن ذکری از این مناظره ها در کتاب ابن عساکر است، با آنکه به نظر میرسد او از نقل هیچ خبر معتبری درمورد اشعری فروگذار نکرده باشد. وی همین اندازه اشاره میکند که اشعری گاهى پرسشهایى را در مجلس درس بر استادانش عرضه میداشته، اما جواب قانع کننده ای از آنها نمیگرفته است <ref>ابن عساکر، 38</ref>. اگر تاریخ نگارش رسالة الثغر اشعری، چنانکه از دیباچه آن بر میآید، 298ق باشد، نظر به اینکه موضوع آن عقاید اهل سنت است و از سوی دیگر در آن انتقاد آشکاری از معتزله دیده نمیشود، باید آن را دلیل بر گسستن تدریجى او از معتزله دانست، و گفته ابن فورک را در تعیین تاریخ بعد از 300ق به اعلام برائت از آنان بازگرداند. | موضوع دیگری که درباره روی گردانى او از معتزله نقل کردهاند، وقوع چند مناظره میان او و استادش ابوعلى جبایى است که همه این مناظره ها با غلبه اشعری پایان مییابند. مشهورترین آنها بحثى است در موضوع عدل و اصلح. وی در این بحث میکوشد تا برای این اعتقاد معتزله که خداوند همواره بهترین خیر ممکن را به بندگانش میرساند، نمونه نقض بیاورد <ref>درباره گزارشهای گوناگون از این مناظره ها، نک: بغدادی، الفرق...، 110-111؛ اسفراینى، 85 -86؛ سبکى، 3/356- 358؛ [[فخرالدین رازی]]، 13/185؛ [[ابن خلکان]] 4/267- 268</ref>. روشن نیست که بحثها میان این دو، بعد از جدایى اشعری از معتزله روی داده است یا آنکه اسباب این جدایى را فراهم ساخته است، اما آنچه در این باره تأمل برانگیز است، نبودن ذکری از این مناظره ها در کتاب ابن عساکر است، با آنکه به نظر میرسد او از نقل هیچ خبر معتبری درمورد اشعری فروگذار نکرده باشد. وی همین اندازه اشاره میکند که اشعری گاهى پرسشهایى را در مجلس درس بر استادانش عرضه میداشته، اما جواب قانع کننده ای از آنها نمیگرفته است <ref>ابن عساکر، 38</ref>. اگر تاریخ نگارش رسالة الثغر اشعری، چنانکه از دیباچه آن بر میآید، 298ق باشد، نظر به اینکه موضوع آن عقاید اهل سنت است و از سوی دیگر در آن انتقاد آشکاری از معتزله دیده نمیشود، باید آن را دلیل بر گسستن تدریجى او از معتزله دانست، و گفته ابن فورک را در تعیین تاریخ بعد از 300ق به اعلام برائت از آنان بازگرداند. |