پرش به محتوا

عادل فرید: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


=زندگی پس از سختی =
=زندگی پس از سختی =
او پس از آزادی از زندان در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، و چون در منطقه هلیوپولیس در سال 1975 میلادی زندگی می‌کرد، دوباره فعالیتش را در [[اخوان‌المسلمین]]  از سر گرفت و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده داشت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سال‌ها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کناره‌گیری کند و همه در اخوان از او راضی بودند.
او پس از آزادی از زندان در سال 1971 میلادی، او گروه خود را ترک نکرد، و چون در منطقه هلیوپولیس در سال 1975 میلادی زندگی می‌کرد، دوباره فعالیتش را در [[اخوان‌المسلمین]]  از سر گرفت و تا زمانی که مسئولیت منطقه هلیوپولیس را به عهده داشت، در خدمت برادرانش ماند. اما خستگی سال‌ها بر او وارد شد که باعث شد از مسئولیت کناره‌گیری کند و همه در اخوان از او راضی بودند. پس از رهایی از زندان، شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال با پیمانکاران عرب مشغول کار شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانه‌هایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و درکارخانه پلاستیک الشریف مشغول به کار شد تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد.<br>


پس از رفتن او شروع به جستجوی همسرش کرد تا اینکه او را پیدا کرد و به مدت دو سال در کار خود با پیمانکاران عرب مستقر شد و وقتی الشریف به او پیشنهاد کار در کارخانه هایش را داد، پیمانکاران را رها کرد و در پلاستیک الشریف مشغول به کار شد. کارخانه ها تا اینکه در سال 1996 بازنشسته شد.
= ارتباط با راهنمایان =
 
وی در مورد ارتباط خود با راهنمایان چنین می‌گوید: با 4 نفر از راهنمایان به نام‌های حسن الهدیبی، [[عمر تلمسانی]] حامد ابوالنصر و النصر همراهی کردم. و همه در زندان وحات بودیم. درباره رابطه‌اش با استاد الهدیبی می‌گوید: ایشان دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت: مواظب این مرد یعنی [[جمال عبدالناصر]] باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که [[جمال عبدالناصر]] همین است. و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیام‌های معنوی می‌فرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا می‌کنم: پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمی‌بخشد، پس مرا بیامرز.
وی در مورد ارتباط خود با راهنماها می گوید: با 4 نفر از راهنمایان سابق رحمه الله همراهی کردم و آنها حسن الهدیبی، [[عمر تلمسانی]] پانزده ساله، حامد ابوالنصر و النصر هستند. حاج مصطفی مشهور هرگز و همه در زندان وحات بودیم.
 
و درباره رابطه اش با استاد الهدیبی می گوید: ایشان رحمه الله دوراندیش بودند و هوش بسیار بالایی داشتند و اولین بار که در شورای فرماندهی انقلاب نشستیم به ما گفت. : مواظب این مرد زرد در مورد جمال عبدالناصر باشید و همانا بعد از آن معلوم شد که [[جمال عبدالناصر]] همین است.
 
و یادم هست که مشاور حسن الهدیبی در داخل زندان برای ما پیام های معنوی میفرستاد، یک بار که در ماه مبارک رمضان بودیم، دعایی را برای ما فرستاد که بیشترین تأثیر را بر من گذاشت و من تا امروز دعا می کنم: «پروردگارا. من به خود بسیار ستم کردم و جز تو هیچ کس گناهان را نمی بخشد، پس مرا بیامرز.


او همچنین حافظه بسیار قوی داشت که او را متمایز می کرد و در زندان توره به مدت 3 سال که در اواخر عمرش بود با ما در بازداشت بود و اغلب فراموش می کند که یک خبرنگار در زندان نزد او آمده و با او مصاحبه مطبوعاتی کرده است. و مدتها الهدیبی به او گفت: انشاءالله فردا ادامه می دهیم، خبرنگار چند روز غیبت داشت و بعد آمد و به او گفت: فلان را به من گفتی، الهدیبی کرد. یادم نمی‌آید تا زمانی که ضبط صوت را برای او چرخاند، بنابراین وقتی این مصاحبه را انجام داد، شوکه شد و شگفت‌زده ماند.
او همچنین حافظه بسیار قوی داشت که او را متمایز می کرد و در زندان توره به مدت 3 سال که در اواخر عمرش بود با ما در بازداشت بود و اغلب فراموش می کند که یک خبرنگار در زندان نزد او آمده و با او مصاحبه مطبوعاتی کرده است. و مدتها الهدیبی به او گفت: انشاءالله فردا ادامه می دهیم، خبرنگار چند روز غیبت داشت و بعد آمد و به او گفت: فلان را به من گفتی، الهدیبی کرد. یادم نمی‌آید تا زمانی که ضبط صوت را برای او چرخاند، بنابراین وقتی این مصاحبه را انجام داد، شوکه شد و شگفت‌زده ماند.