پرش به محتوا

سالم نجم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن تصویر)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|زاده
|زاده
|1956 م / [[اردن]]
|1956 م / [[قاهره]]
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
|1443 قمری/ [[اردن]]
|1443 قمری/ [[عربستان]]
|-
|-
|دین و مذهب
|دین و مذهب
خط ۲۹: خط ۲۹:
|}
|}
</div>
</div>
مسیر زندگی او دکتر سالم نجم سالم سویلم شکر در سال 1935 پس از میلاد در روستای الدیمون وابسته به مرکز فقوس در استان شرکیه به دنیا آمد و قبل از نقل مکان به دانشکده پزشکی دانشگاه ملک فواد اول در شهر خود تحصیل کرد. (دانشگاه کنونی قاهره) در سال 1948 میلادی که علیرغم مشکلاتی که با آن روبرو بود، توانست فارغ التحصیل شود در سال 1954 بود که رژیم ناصر او را تعقیب کرد. وی پس از تحمل رنج‌ها توانست به کشور کویت و عراق فرار کند و در آنجا تابعیت عراق را گرفت و فوق لیسانس گرفت و سپس برای اخذ مدرک دکترا به لندن انگلیس رفت و سپس برای کار به عربستان بازگشت.
'''سالم نجم سالم سویلم شکر''' در سال 1935 میلادی در روستای الدیمون وابسته به مرکز فقوس در استان شرکیه به دنیا آمد و قبل از نقل مکان به دانشکده پزشکی دانشگاه ملک فواد اول در شهر خود تحصیل کرد. (دانشگاه کنونی [[قاهره]]) در سال 1948 میلادی که علیرغم مشکلاتی که با آن روبرو بود، توانست فارغ التحصیل شود در سال 1954 بود که رژیم ناصر او را تعقیب کرد. وی پس از تحمل رنج‌ها توانست به کشور [[کویت]] و [[عراق]] فرار کند و در آنجا تابعیت عراق را گرفت و فوق لیسانس گرفت و سپس برای اخذ مدرک دکترا به لندن انگلیس رفت و سپس برای کار به عربستان بازگشت.
=شناخت اخوان=
=شناخت اخوان=
سالم نگم از دوران دانشجویی با اخوان آشنا شد، به طوری که فعالیت او در میان شاگردان اخوان به ویژه در زمان آمادگی برای جنگ کانال در سال 1951 میلادی، پدیدار شد و از نزدیک با دکتر محمود جامه همکار بود. کلاس او و یکی از رهبران شاگردان اخوان در آن زمان. او با وقوع مصیبت در سال 1954 میلادی متواری شد و در زمره دانشجویان تحت تعقیب اخوان بود و مدتی در آپارتمان محمود جامه که نیروهای امنیتی از آن مطلع بودند فرار کرد و با محمود جامه گریخت و با کارگران مهاجر کار کرد تا اینکه جامه را دستگیر کرد. او به لندن سفر کرد و دکترای خود را گرفت و برای کار به عربستان بازگشت. محمود جامعه با بیان این خاطرات می گوید: دکتر بود سالم نجم در سال 54 چون اخوانی بود از امنیت فرار کرد و من چون از اخوان و رژیم خاص جدا شده بودم فرار نکردم. او جایی برای ماندن پیدا نکرد به او گفتم: با من بیا. در اتاق من و خداوند ما را حفظ کند. وقتی ساعت دوم بعد از نیمه شب رسید، نگهبانی در را زد. بنابراین من و سالم از پنجره بیرون پریدیم و به لوله های فاضلاب وصل شدیم. بنابراین آنها وارد شدند و جستجو کردند و کسی را پیدا نکردند و رفتند. این شرایط سخت ترین شرایطی بود که در زندگی مان پشت سر گذاشتیم.. مدت زیادی در اتاق جستجو کردند "و دستم خسته شد و طاقت نیاورد.. دعا می کنم و دعا می کنم.. چون جایگزینش افتادن و مردن است.. اما خدا نجات داد.. و به طرز معجزه آسایی بعد از رفتن آنها از ما فرار کرد.. و من می دانستم که ما تحت تعقیب هستیم. .. و چاره ای جز فرار نداشتیم.. پس رفتیم کار ساختمانی و مهاجر.» تا خرج خودمان کنیم و جایی برای اقامت پیدا کنیم. من هر روز یک ریال دستمزد می گرفتم و دکتر سالم هم همینطور... ما کاسرول «یا قراوانه» را بیرون می آوردیم و هر روز لوبیا و کوثری می خوردیم. با معجزه ای دستگیر شدم که شاید تکرار نشود.. یک شب که در محل کار می خوابیدیم، گروه ضد جیب بر برای بررسی کارت های کارگران رد شد. من یک کارت مسیحی به نام "هانا گابریل گرگس" به همراه داشتم. .. و تا به امروز نامش را به یاد دارم.. عجیب است که ناگهان خود را در مقابل افسری که در دبیرستان همراهم بود دیدم.. با تعجب به کارتم نگاه کرد و گفت: مگه تو محمود جامه نیستی.. که از اخوان هستی؟.. تو. در دبیرستان با من بودند و از این دوراهی گریزی نیافتم جز اینکه بگویم: بله. گفت: چرا این کارت عجیب؟ به او گفتم: اوضاع و احوال حكم كرد. به من گفت: باشه مشکلی نیست. اما رئیس عالی او گفت: نه، این از اخوان است و ما هم او را می خواهیم. او دستگیر شد و دکتر جان سالم به در برد. به طرز معجزه آسایی سالم.. به این ترتیب او در تمام عمرش از زندان نجات یافت و من با وجود اینکه او از [[اخوان‌المسلمین]] است، سلامتی را برایش نوشتم و با وجود اخراج از اخوان دستگیر شدم. دکتر سالم نگم یکی از نخبگان اخوان بود که برای اتحاد اخوان در خارج از کشور تلاش می کرد و وقتی ناصر درگذشت و سادات قدرت را به دست گرفت و خواست صفحه جدیدی را با اسلام گرایان باز کند، دوست نزدیک خود دکتر محمود جامه را فرستاد و با او ملاقات کرد. رهبران فراری اخوان المسلمین، از جمله یوسف القرضاوی، دکتر احمد العسل و مهندس عبدالرئوف مشهور، عبدالمنعم مشهور و دکتر سالم نجم و گفتگو با آنها، کشف مقاصد آنها و اطمینان دادن به آنها در آمادگی برای بازگشتشان. جامه در کتاب «من سادات را شناختم» می گوید که موفق شد سادات و اخوان را به هم نزدیک کند و نقش عمده ای در آزادی رهبران اخوان که جمال عبدالناصر رهبر فقید جمال عبدالناصر در زندان ها انداخته بود، مانند صالح ابورقاق و عبدالقادر حلمی داشت. و اینکه او توانست در مکه با هماهنگی رهبری عربستان با رهبران اخوان المسلمین مانند یوسف القرضاوی، احمد العسل و سالم نگم ملاقات کند و با آنها موافقت کرد که به مصر بازگردند و ملیت مصری را به آنها بازگردانند. آنها بازگشتند و سازمان را در مصر احیا کردند. سادات ابتکار عمل را برای آزاد کردن رهبران اخوان المسلمین که در زندان ها بازداشت شده بودند به دست گرفت و دستور داد تا ملیت مصری را به کسانی که در دوران عبدالناصر از آنها پس گرفته شده بود، بازگردانند، از جمله دکتر سالم نجم، که تابعیت عراق را دریافت کرد و به عنوان یک شهروند بازگردانده شد. استاد طب الازهر. به عنوان یک حرکت از سادات، او دستور داد که تابعیت مصر را به تمام اخوانی هایی که تابعیت آنها سلب شده بود، بازگرداند، از جمله دکتر سالم نگم، که بازگردانده شد و به عنوان استاد بیماری های داخلی در دانشکده پزشکی الازهر منصوب شد. جایی که او با پروفسور [[عمر تلمسانی]] و برادرانش فعال بود و در تأسیس انجمن پزشکی اسلامی در سال 1977 که به عنوان نایب رئیس آن، دکتر احمد الملت انتخاب شد، مشارکت داشت.
سالم نگم از دوران دانشجویی با اخوان آشنا شد، به طوری که فعالیت او در میان شاگردان اخوان به ویژه در زمان آمادگی برای جنگ کانال در سال 1951 میلادی، پدیدار شد و از نزدیک با دکتر محمود جامه همکار بود. کلاس او و یکی از رهبران شاگردان اخوان در آن زمان. او با وقوع مصیبت در سال 1954 میلادی متواری شد و در زمره دانشجویان تحت تعقیب اخوان بود و مدتی در آپارتمان محمود جامه که نیروهای امنیتی از آن مطلع بودند فرار کرد و با محمود جامه گریخت و با کارگران مهاجر کار کرد تا اینکه جامه را دستگیر کرد. او به لندن سفر کرد و دکترای خود را گرفت و برای کار به عربستان بازگشت. محمود جامعه با بیان این خاطرات می گوید: دکتر بود سالم نجم در سال 54 چون اخوانی بود از امنیت فرار کرد و من چون از اخوان و رژیم خاص جدا شده بودم فرار نکردم. او جایی برای ماندن پیدا نکرد به او گفتم: با من بیا. در اتاق من و خداوند ما را حفظ کند. وقتی ساعت دوم بعد از نیمه شب رسید، نگهبانی در را زد. بنابراین من و سالم از پنجره بیرون پریدیم و به لوله های فاضلاب وصل شدیم. بنابراین آنها وارد شدند و جستجو کردند و کسی را پیدا نکردند و رفتند. این شرایط سخت ترین شرایطی بود که در زندگی مان پشت سر گذاشتیم.. مدت زیادی در اتاق جستجو کردند "و دستم خسته شد و طاقت نیاورد.. دعا می کنم و دعا می کنم.. چون جایگزینش افتادن و مردن است.. اما خدا نجات داد.. و به طرز معجزه آسایی بعد از رفتن آنها از ما فرار کرد.. و من می دانستم که ما تحت تعقیب هستیم. .. و چاره ای جز فرار نداشتیم.. پس رفتیم کار ساختمانی و مهاجر.» تا خرج خودمان کنیم و جایی برای اقامت پیدا کنیم. من هر روز یک ریال دستمزد می گرفتم و دکتر سالم هم همینطور... ما کاسرول «یا قراوانه» را بیرون می آوردیم و هر روز لوبیا و کوثری می خوردیم. با معجزه ای دستگیر شدم که شاید تکرار نشود.. یک شب که در محل کار می خوابیدیم، گروه ضد جیب بر برای بررسی کارت های کارگران رد شد. من یک کارت مسیحی به نام "هانا گابریل گرگس" به همراه داشتم. .. و تا به امروز نامش را به یاد دارم.. عجیب است که ناگهان خود را در مقابل افسری که در دبیرستان همراهم بود دیدم.. با تعجب به کارتم نگاه کرد و گفت: مگه تو محمود جامه نیستی.. که از اخوان هستی؟.. تو. در دبیرستان با من بودند و از این دوراهی گریزی نیافتم جز اینکه بگویم: بله. گفت: چرا این کارت عجیب؟ به او گفتم: اوضاع و احوال حكم كرد. به من گفت: باشه مشکلی نیست. اما رئیس عالی او گفت: نه، این از اخوان است و ما هم او را می خواهیم. او دستگیر شد و دکتر جان سالم به در برد. به طرز معجزه آسایی سالم.. به این ترتیب او در تمام عمرش از زندان نجات یافت و من با وجود اینکه او از [[اخوان‌المسلمین]] است، سلامتی را برایش نوشتم و با وجود اخراج از اخوان دستگیر شدم. دکتر سالم نگم یکی از نخبگان اخوان بود که برای اتحاد اخوان در خارج از کشور تلاش می کرد و وقتی ناصر درگذشت و سادات قدرت را به دست گرفت و خواست صفحه جدیدی را با اسلام گرایان باز کند، دوست نزدیک خود دکتر محمود جامه را فرستاد و با او ملاقات کرد. رهبران فراری اخوان المسلمین، از جمله یوسف القرضاوی، دکتر احمد العسل و مهندس عبدالرئوف مشهور، عبدالمنعم مشهور و دکتر سالم نجم و گفتگو با آنها، کشف مقاصد آنها و اطمینان دادن به آنها در آمادگی برای بازگشتشان. جامه در کتاب «من سادات را شناختم» می گوید که موفق شد سادات و اخوان را به هم نزدیک کند و نقش عمده ای در آزادی رهبران اخوان که جمال عبدالناصر رهبر فقید جمال عبدالناصر در زندان ها انداخته بود، مانند صالح ابورقاق و عبدالقادر حلمی داشت. و اینکه او توانست در مکه با هماهنگی رهبری عربستان با رهبران اخوان المسلمین مانند یوسف القرضاوی، احمد العسل و سالم نگم ملاقات کند و با آنها موافقت کرد که به مصر بازگردند و ملیت مصری را به آنها بازگردانند. آنها بازگشتند و سازمان را در مصر احیا کردند. سادات ابتکار عمل را برای آزاد کردن رهبران اخوان المسلمین که در زندان ها بازداشت شده بودند به دست گرفت و دستور داد تا ملیت مصری را به کسانی که در دوران عبدالناصر از آنها پس گرفته شده بود، بازگردانند، از جمله دکتر سالم نجم، که تابعیت عراق را دریافت کرد و به عنوان یک شهروند بازگردانده شد. استاد طب الازهر. به عنوان یک حرکت از سادات، او دستور داد که تابعیت مصر را به تمام اخوانی هایی که تابعیت آنها سلب شده بود، بازگرداند، از جمله دکتر سالم نگم، که بازگردانده شد و به عنوان استاد بیماری های داخلی در دانشکده پزشکی الازهر منصوب شد. جایی که او با پروفسور [[عمر تلمسانی]] و برادرانش فعال بود و در تأسیس انجمن پزشکی اسلامی در سال 1977 که به عنوان نایب رئیس آن، دکتر احمد الملت انتخاب شد، مشارکت داشت.
خط ۳۶: خط ۳۶:
=درگذشت=
=درگذشت=
   
   
سالم نجم در میان برادرانش کارگر ماند و در سندیکای پزشکان فعال بود تا اینکه پس از انتخابات سال 2005 به عربستان رفت و در عربستان ماند تا اینکه خداوند در روز چهارشنبه 8 ذی قعده 1435 هجری قمری سوم سپتامبر درگذشت. ، 2014.
سالم نجم در میان برادرانش کارگر ماند و در سندیکای پزشکان فعال بود تا اینکه پس از انتخابات سال 2005 به [[عربستان]] رفت و در عربستان ماند تا اینکه خداوند در روز چهارشنبه 8 ذی قعده 1435 هجری قمری سوم سپتامبر درگذشت. 2014.