confirmed، مدیران
۳۷٬۴۵۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''حُجْر بن عَدِی بن معاویة بن جَبَله کندی کوفی''' کنیهاش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی [[حضرت محمد(ص)]] و از یاران خاص و [[شیعیان]] [[حضرت علی(ع)]] و از بزرگان و فضلای [[کوفه]] میباشد. در [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار میرفت. «حجر» به دفاع از [[امیرالمومنین(ع)]] و انتقاد از [[معاویه]] میپرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به [[شهادت]] رسید. | '''حُجْر بن عَدِی بن معاویة بن جَبَله کندی کوفی''' کنیهاش ابوعبدالرحمن، معروف به حجرالخیر، صحابی [[حضرت محمد(ص)]] و از یاران خاص و [[شیعیان]] [[حضرت علی(ع)]] و از بزرگان و فضلای [[کوفه]] میباشد. در [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار میرفت. «حجر» به دفاع از [[امیرالمومنین(ع)]] و انتقاد از [[معاویه]] میپرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به [[شهادت]] رسید. | ||
=حُجر بن عَدی کیست= | |||
نام و نسب او ابو عبدالرحمن حجر بن عدی الأدبر<ref>در اسد الغابه آمده است: در جنگی بر یکی از اعضای او شمشیری اصابت کرده و او را مجروح ساخت. از این رو وی را به این لقب ملقب کردند. اسد الغابة، ابن اثیر 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 207، اعیان الشیعه، امین عاملی:4: 57.</ref> معاویة بن کندة<ref>. ابن سعد در طبقات چنین آورده: «مرتع بن معاویة بن کندی»؛ ابن عساکر گوید: نسب او به کهلان بن سبا میرسد. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 207.</ref> الکندی الکوفی معروف به حجر الخیر است<ref>. اسد الغابه، ابن اثیر، 1: 461؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 329؛ الاصابة، ابن حجر عسقلانی 2: 32؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 207؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468؛ اعیان الشیعة، امین عاملی 4: 750. اصل این قبیله از قبایل یمنی میباشند و بنا به دلائل تاریخی که مجال ذکرش نیست به سرزمین عراق کوچ کرده و در آنجا سکنی گزیدند.</ref>. | |||
وی پیش از اسلام در قبیله ی کنده چشم به جهان گشود و به همراه برادرش هانی بن عدی به محضر [[رسول گرامی اسلام(ص)]] شرفیاب و مسلمان شدند. از تولد و زمان اسلام آوردن این صحابی بزرگوار در کتاب های تاریخ و سیره مطلبی ذکر نشده است<ref>ابن سعد مینویسد: وفد کندة: عن الزهری قال: قدم الأشعث بن قیس علی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فی بضعة عشر راکبا من کندة فدخلوا علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ..... الطبقات الکبری، 1: 328. شاید وی نیز جزء همین گروه بوده باشد.</ref>. | |||
حجر بن عدی کندی یکی از شخصیت ها ی برجسته ی جهان اسلام و از دوستداران ویژه خاندان پیامبر خدا(ص) بود، در کتابهای تاریخی و سیره أوصافی برای وی نقل کرده اند که نشان از عظمت و بزرگی این صحابی جلیل القدر دارد. او زاهدی پرهیزگار و عابدی مجاهد بود که حکایت [[نماز]] هزار رکعتِ شبانه روزیِ وی میان سیره نویسان و مورخان مشهور است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر 12: 121 و سفینة البحار، محدث قمی 1: 545.</ref>. ابن عبدالبر مینویسد: حجر بن عدی با کمی سنش از بزرگان و فضلای [[اصحاب]] رسول خدا (ص) به شمار می آمد<ref>الاستیعاب: ابن عبدالبر 1: 329 و اسد الغابه، ابن اثیر 1: 461.</ref>. در اسد الغابه نوشته است، حجر بن عدی 2500 درهم عطا می گرفت<ref>اسد الغابة، ابن اثیر 1: 462.</ref>. [[فضل بن شاذان]] وی را از رؤسای زهاد می داند<ref>رجال الکشی، کشی :69.</ref>. او را جزء ابدال به شمار آورده اند<ref> رجال الطوسی، شیخ طوسی: 60؛ اعیان الشیعة، امین عاملی 4: 570؛ سفینة البحار، محدث قمی 1: 545 و قاموس الرجال، شوشتری 3: 122.</ref>. | |||
در [[جنگ جمل]] همراه امام علی(ع) بود و در [[جنگ صفین]] بر [[طایفه کنده]] امیر و در [[نهروان]] فرماندهی سمت راست لشکر امام علی (ع) را بر عهده داشت، وی دارای مقامی بسیار ارجمند و مردی شجاع و دلیر بود، به ویژه اینکه در راه [[دین]] هرگونه رنج و اذیت و مصیبتی را بر خود هموار می کرد و از هیچ خطر و ملامتی در این راه نمی هراسید و عاقبت در سال 51 هجری به دستور [[معاویه]] در مرج عذراء که به دست شخص او فتح شده بود به شهادت رسید<ref>اندک اختلافی در سال شهادت این صحابی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وجود دارد که در پایان به آن اشاره خواهد شد.</ref>. حجر مردی مستجاب الدعوة بود، چنانکه نقل می شود در راه [[شام]] موقع [[وضو]] و [[نماز]] آب نداشت از نگهبانان آب خواست ولی آنها امتناع کردند، حجر دست به [[دعا]] برداشت ناگهان ابری ظاهر شد که از آن آب ریزش می نمود<ref>الاصابه، ابن حجر 2: 33 (روی ابراهیم بن الجنید فی کتاب «الاولیاء» بسند منقطع: أنّ حجر بن عدی اصابته جنابة فقال للموکل به «اعطنی شرابی أطهر به ولا تعطنی غدا شیئا» فقال: اخاف ان تموت عطشا فیقتلنی معاویه، قال: فدعا الله فانسبکت له سحاب بالماء فأخذ منها الذی احتاج الیه)؛والاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 331.</ref>. [[حاکم نیشابوری]] وی را با عنوان [[راهب]] اصحاب [[محمد(ص)]] آورده است<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 468.</ref>. | |||
شخصیت حجر بن عدی چنان درخشان است که پس از شهادت وی به دستور مستقیم [[معاویه]]، بزرگان صحابه و همسران پیامبر به این سبب وی را سرزنش می کردند<ref> الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 332 و البدایة و النهایة، ابن کثیر 6: 225.</ref> و سرانجام معاویه در پایان عمر بارها می گفت: «مرا چه کار با حجر» و این جمله را پیوسته تکرار می کرد<ref>اریخ الطبری، طبری 5: 207 «لما حضرته الوفاة جعل یغر غر بالصوت و یقول: یومی منک یا حجر یوم طویل». الاعلام من الصحابة و التابعین، حسین شاکرج6.</ref> و بالاخره این شخصیت بزرگوار علاوه بر صحبت و دیدار با رسول خدا(ص) از فضیلت [[جهاد]] در راه خدا و دین حق و حمایت از [[ولایت]] نیز برخوردار بوده است<ref> اعیان الشیعة از مرآة الجنان نقل میکند که وی در ضمن حوادث سال 51هجری مینویسد: «فیها قتل حجر بن عدی الکندی و اصحابه یقال: بامر معاویة وله صحبة و وفادة و جهاد و عبادة». لازم به ذکر است که شهادت حجر بن عدی به دستور مستقیم معاویة بن ابی سفیان جزء مسلمات و مسائل قطعی تاریخی است. 4: 570.</ref>. | |||
[[ابو معشر]] گوید: حجر عابدی بود که [[محدث]] نمی شد مگر اینکه وضو می گرفت و پس از هر وضو نماز میخواند و نیز آبی نمی ریخت مگر اینکه وضو می ساخت و نماز می خواند<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212. وی هیچ وقت بیوضو نبود، و هر وقت تجدید وضو میکرد حداقل دو رکعت نماز میخواند.</ref>. | |||
برای اینکه مادرش در رخت خواب راحت استراحت کند، پیش از مادر دست بر رخت خواب می کشید و گاهی خود بر آن می خوابید تا مبادا چیزی بدن مادر را آزار دهد<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. روزی خانواده ای نزد زیاد آمدند و از فردی شکایت کردند که یکی از ما را کشته است، اولیاء قاتل گفتند: البته مقتول نبطی است و قاتل عربی و هیچ عربی به خاطر نبطی [[قصاص]] نمی شود!! زیاد گفت: البته دیه اش را بپردازند بستگان مقتول گفتند: ما نیازی به [[دیه]] نداریم فکر می کردیم همه ی مردم مساوی هستند! حجر بن عدی برخواست وگفت: با این حکم و سخن کتاب خدا و سنت پیامبرش را تعطیل کردید. تا زمانی که جان دارم شمشیر میزنم تا اینکه بمیرم و اسلام عزیز گردد. به خدا سوگند آرام نمی گیرم تا اینکه چاقو زیر گلوی قاتل قرار گیرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر 12: 212.</ref>. | |||
[[امام حسین(ع)]] طی نامهی توبیخ آمیزی به معاویه می نویسد: | |||
«ألست قاتل حجر بن عدی اخی کندة و اصحابه الصالحین المطیعین العابدین، کانوا ینکرون الظلم و یستعظمون المنکر و البدع و یؤثرون حکم الکتاب و لا یخافون فی الله لومة لاثم و قتلتهم ظلماً و عدواناً. ...» | |||
آیا تو قاتل و کشنده ی حجر بن عدی و اصحاب صالحین و مطیعین و عابدین نیستی، آنهایی که ظلم ستیز بودند و منکر بدعت را عظیم می شمردند و حکم کتاب خدا به پا می کردند و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت گری نمی هراسیدند و تو ایشان را با ستم و دشمنی به قتل رسانیدی و. ..<ref> الاحتجاج، طبرسی 2: 297 و بحارالانوار، علامه مجلسی 44: 212.</ref>. | |||
[[زهیر بن قین]] در روز [[عاشورا]] وقتی مشاهده کرد سخنان امام حسین(ع) در لشکریان [[عمر سعد]] اثر نکرد، از امام(ع) اجازه گرفت تا او نیز نصیحت کند از این روی در مقابل لشکر قرار گرفت و گفت: ای اهل کوفه ما شما را برای یاری خاندان پیامبر (صلی لله علیه وآله وسلم) فرا می خوانیم و برای نابودی و خواری ظالمان و ستمگرانی چون عبیدالله بن زیاد دعوت می کنیم، به جز بدی و ناپسندی از [[یزید]] و عبیدالله چیزی نصیب شما نمی شود، پیشینه ی حکومت ایشان قتل و جنایت و مصلح کردن است، همین ها بودند که بزرگان و رهبران شما را کشتند افرادی چون حجر بن عدی و یاران او و. .. را به کام مرگ فرستادند<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی 6: 154.</ref>. | |||
عبیدالله بن حر جعفی از عثمانیان کوفه بود، به شام رفت و به همراه آنان (پس از صلح امام حسن(ع)) به کوفه بازگشت، وقتی زیاد حجر بن عدی و ده نفر از اصحابش را گرفت آرزو می کرد اگر ده نفر یار داشت ایشان را از دست ماموران زیاد بن ابیه نجات میداد<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی 6: 125.</ref>. | |||
[[ابن شهر آشوب]] وقتی یاران [[امام حسن مجتبی(ع)]] را نام می برد می نویسد: از خواص و یاران ویژه امام علی(ع) و امام حسن(ع) حجر بن عدی می باشد<ref> مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 4: 40.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |