۲۱٬۸۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=تحصیلات= | =تحصیلات= | ||
ایشان چنین نقل میکند: زمانی که برای تحصیل به [[مصر]] رفتم، او را می شناختم، جایی که او با گروهی از برادرانش بود: حسن عشماوی، عبدالله حلمی، منیرالدلا، صالح ابورقاق و دیگران که گروهی از برادران مسئول را تشکیل می دهند که با آنها در ارتباط هستند. افسران انقلاب قبل از وقوع آن و پس از موفقیت آن به سفارش راهنمای عمومی پروفسور حسن الهدیبی، سپس پس از فارغ التحصیلی و خروج من از مصر ارتباط قطع شد، جایی که عبدالناصر ظالم لشکر کشی خود را علیه مردم به راه انداخت. | ایشان چنین نقل میکند: زمانی که برای تحصیل به [[مصر]] رفتم، او را می شناختم، جایی که او با گروهی از برادرانش بود: حسن عشماوی، عبدالله حلمی، منیرالدلا، صالح ابورقاق و دیگران که گروهی از برادران مسئول را تشکیل می دهند که با آنها در ارتباط هستند. افسران انقلاب قبل از وقوع آن و پس از موفقیت آن به سفارش راهنمای عمومی پروفسور حسن الهدیبی، سپس پس از فارغ التحصیلی و خروج من از مصر ارتباط قطع شد، جایی که [[جمال عبدالناصر]] ظالم لشکر کشی خود را علیه مردم به راه انداخت. [[اخوانالمسلمین]]، و هزاران نفر از آنها را به رهبری رهبران اخوان، از جمله برادر صلاح شادی، مسئول اداره یگان ها و پلیس دستگیر کرد. | ||
پس از مرگ ظالم به مصر رفتم و پس از آزادی از زندان با برادران و معلمانم از جمله برادر صلاح شادی آشنا شدم که بارها در دفتر راهنمای عمومی سوم عمر تلمیسانی و خانه های اخوان المسلمین ملاقات کردم. در مصر، برادران، و من در او برادر صبور، واعظ فعالی را یافتم که در هر کجا که باشد و هر کجا که باشد، خدا را نمی خواند. | پس از مرگ ظالم به مصر رفتم و پس از آزادی از زندان با برادران و معلمانم از جمله برادر صلاح شادی آشنا شدم که بارها در دفتر راهنمای عمومی سوم عمر تلمیسانی و خانه های اخوان المسلمین ملاقات کردم. در مصر، برادران، و من در او برادر صبور، واعظ فعالی را یافتم که در هر کجا که باشد و هر کجا که باشد، خدا را نمی خواند. |