۸۸٬۲۳۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==خواستگاری== | ==خواستگاری== | ||
از دیدگاه شیعیان علی بن ابیطالب خواستگاری را به برادرش عقیل میسپارد. ولی به نزد حزام بن خالد پدر ام البنین میرود. حزام بن خالد به رسم عربها سه روز از عقیل پذیرایی میکند و روز چهارم علت آمدنش را میپرسد. عقیل میگوید به خواستگاری دخترت فاطمه آمدهام برای علی بن ابیطالب. حزام در ابتدا از نسب و خاندان علی بن ابیطالب تعریف میکند و سپس میگوید علی بن ابیطالب باید کسی را برای همسری انتخاب کند که دارای آداب و منش شهری باشد درحالی که ما بادیه نشین هستیم و با شهریها فرق داریم. عقیل در پاسخ میگوید برادرم به آنچه میگویی آگاه است ولی تمایل به این ازدواج دارد. سپس حزام میگوید مهلت بده تا از دخترم و مادرش بپرسم که آیا علی بن ابیطالب را | از دیدگاه شیعیان علی بن ابیطالب خواستگاری را به برادرش عقیل میسپارد. ولی به نزد حزام بن خالد پدر ام البنین میرود. حزام بن خالد به رسم عربها سه روز از عقیل پذیرایی میکند و روز چهارم علت آمدنش را میپرسد. عقیل میگوید به خواستگاری دخترت فاطمه آمدهام برای علی بن ابیطالب. حزام در ابتدا از نسب و خاندان علی بن ابیطالب تعریف میکند و سپس میگوید علی بن ابیطالب باید کسی را برای همسری انتخاب کند که دارای آداب و منش شهری باشد درحالی که ما بادیه نشین هستیم و با شهریها فرق داریم. عقیل در پاسخ میگوید برادرم به آنچه میگویی آگاه است ولی تمایل به این ازدواج دارد. سپس حزام میگوید مهلت بده تا از دخترم و مادرش بپرسم که آیا علی بن ابیطالب را میپذیرند یا نه؟ زیرا زنان نسبت به اخلاق و آداب دخترانشان از مردان داناتر و آگاهتر هستند. در نهایت عقیل بااجازه از ام البنین عقد بین آنها با مهریه 500 درهم که سنت رسول الله بود جاری کرد<ref>ناهید طیبی؛ «مادر ماه; پژوهشی در زندگی و شخصیت ام البنین(س)». پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref>. | ||
در منابع تاریخی هیچ | در منابع تاریخی هیچ اشارهای به ازدواج وی پس از علی ابن ابیطالب نشده است حتی هنگامی که برخی از همسران علی بن ابیطالب برای مشورت درباره ازدواجشان به او مراجعه میکردند به آنان میگفت سزوار نیست پس از علی با مردی دیگر پیمان همسری ببنیدید <ref>ستاره درخشان، نوشته علی ربانی خلخالی، صفحه ۴۸.</ref>. | ||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
او را بخاطر داشتن چهار پسر به نامهای: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، امالبنین (مادر پسران) خواندند. امالبنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از کشته شدن فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت [[حسین]] (ع) پرسید و وقتی که خبر کشته شدن حسین(ع) را شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین(ع) میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به [[اهلبیت]] و حسین (ع) دانستهاند. هر چهار فرزند او در کربلا کشته شدند<ref>«ام البنین». دائره المعارف بزرگ اسلامی.</ref>. | او را بخاطر داشتن چهار پسر به نامهای: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، امالبنین (مادر پسران) خواندند. امالبنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از کشته شدن فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت [[حسین]] (ع) پرسید و وقتی که خبر کشته شدن حسین(ع) را شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین(ع) میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به [[اهلبیت]] و حسین (ع) دانستهاند. هر چهار فرزند او در کربلا کشته شدند<ref>«ام البنین». دائره المعارف بزرگ اسلامی.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده: شخصیت های اسلامی]] | [[رده: شخصیت های اسلامی]] |