پرش به محتوا

بررسی تطبیقی آیات صفاتی خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


==5ـ اثبات تمام صفات وارد شده در کتاب و سنت بدون تأویل، تمثیل، تکییف و تعطیل==
==5ـ اثبات تمام صفات وارد شده در کتاب و سنت بدون تأویل، تمثیل، تکییف و تعطیل==
در المنار دربارۀ ایمان به تمام صفات خداوند گفته شده: «خداوند انسان را مکلف نموده است که به تمام صفاتی که خود را به آنها توصیف نموده است، ایمان آورده و خدا را به وسیلۀ آن صفات توصیف نماید بدون این‌که در این کار دچار تشبیه و تعطیل گردد» (پیشین، ج9، ص168). مذهب سلف صالح دربارۀ آیات صفات از دیدگاه رشیدرضا ایمان به ظاهر صفاتی است که خداوند آنها را در کتابش وارد نموده یا در روایات صحیح، پیامبر خداوند را با آنها توصیف نموده است؛ بدون تعطیلی معنای لغوی این صفات و بدون تمثیلی که با آن، بین خداوند و مخلوقاتش مشابهتی ایجاد شود و بدون تأویلی که معنای ظاهریِ متبادر به ذهن از این صفات، به معنای دیگری انصراف یابد (پیشین، ج11، ص321).  
در المنار دربارۀ ایمان به تمام صفات خداوند گفته شده: «خداوند انسان را مکلف نموده است که به تمام صفاتی که خود را به آنها توصیف نموده است، ایمان آورده و خدا را به وسیلۀ آن صفات توصیف نماید بدون این‌که در این کار دچار تشبیه و تعطیل گردد».<ref>پیشین، ج9، ص168.</ref> مذهب سلف صالح دربارۀ آیات صفات از دیدگاه رشیدرضا ایمان به ظاهر صفاتی است که خداوند آنها را در کتابش وارد نموده یا در روایات صحیح، پیامبر خداوند را با آنها توصیف نموده است؛ بدون تعطیلی معنای لغوی این صفات و بدون تمثیلی که با آن، بین خداوند و مخلوقاتش مشابهتی ایجاد شود و بدون تأویلی که معنای ظاهریِ متبادر به ذهن از این صفات، به معنای دیگری انصراف یابد. <ref>پیشین، ج11، ص321.</ref> <br>
رشیدرضا این عقیده را می‌پذیرد که صفات خداوند از نظر کلیت ثابت و معلوم می‌باشد ولی از جهت کیفیت و حدود، غیرمعقول می‌باشد، پس کسی که به صفات خداوند ایمان می‌آورد، از جهتی بیناست و از جهتی دیگر نابیناست؛ از جهت وجود داشتن آنها بیناست و از جهت کیفیت و حدود نابیناست و به این ترتیب میان اثبات آن‌چه که خدا خودش را به آن وصف نموده و بین نفی تحریف (تأویل) و تشبیه (تشبیه)، اجتماع به وجود می‌آید (پیشین، ج9، ص 164)
 
مفسر المنار معتقد است تمام صفات خداوند در این‌که شبیه به صفات انسان‌ها نمی‌باشد مشترک‌اند و تفاوتی بین علم و حب وجود ندارد. وی بر این باور است که اثبات صفاتی مثل حب برای خداوند آن‌طور که لایق بزرگی خداوند می‌باشد، موجب تشبیه خداوند به مخلوقات نمی‌گردد، زیرا اگر تأویل این‌گونه صفات لازم باشد، صفاتی مثل علم و قدرت هم باید تأویل گردد، در حالی‌که خود مؤوّله هم این صفات را تأویل نکرده‌اند (پیشین، ج6، ص 376).  
رشیدرضا این عقیده را می‌پذیرد که صفات خداوند از نظر کلیت ثابت و معلوم می‌باشد ولی از جهت کیفیت و حدود، غیرمعقول می‌باشد، پس کسی که به صفات خداوند ایمان می‌آورد، از جهتی بیناست و از جهتی دیگر نابیناست؛ از جهت وجود داشتن آنها بیناست و از جهت کیفیت و حدود نابیناست و به این ترتیب میان اثبات آن‌چه که خدا خودش را به آن وصف نموده و بین نفی تحریف (تأویل) و تشبیه (تشبیه)، اجتماع به وجود می‌آید.<ref>پیشین، ج9، ص 164.</ref> <br>
 
مفسر المنار معتقد است تمام صفات خداوند در این‌که شبیه به صفات انسان‌ها نمی‌باشد مشترک‌اند و تفاوتی بین علم و حب وجود ندارد. وی بر این باور است که اثبات صفاتی مثل حب برای خداوند آن‌طور که لایق بزرگی خداوند می‌باشد، موجب تشبیه خداوند به مخلوقات نمی‌گردد، زیرا اگر تأویل این‌گونه صفات لازم باشد، صفاتی مثل علم و قدرت هم باید تأویل گردد، در حالی‌که خود مؤوّله هم این صفات را تأویل نکرده‌اند. <ref>پیشین، ج6، ص 376.</ref> <br>
 
==6ـ توجه به اسلوب لغت و بلاغت زبان اصیل عربی==  
==6ـ توجه به اسلوب لغت و بلاغت زبان اصیل عربی==  
از مبانی دیگر تفسیر آیات صفات در المنار، توجه به معانی کلمات در زبان عربی و دریافت معنای کنایه‌ای آیات با توجه به بلاغت و عرف تکلم مردم در زمان نزول آیات می‌باشد. بر اساس این، در المنار، به هنگام تفسیر آیات صفات، به خصوص در تفسیر کنایه‌ای برخی از آنها، از تفسیر به رأی و حمل آیات بر معانی‌ای که لغت اصیل عرب آن را برنتابد، و تنها به منظور تأیید مذهبی خاص صورت گیرد، خودداری شده است، از این رو یکی از مراجع و منابع اصلی آنها در بهره گرفتن از معانی کلمات و عبارت‌های قرآنی کتاب ارزشمند مفردات راغب اصفهانی است که به معنای واژگان قرآنی بسیار دقت داشته است.  
از مبانی دیگر تفسیر آیات صفات در المنار، توجه به معانی کلمات در زبان عربی و دریافت معنای کنایه‌ای آیات با توجه به بلاغت و عرف تکلم مردم در زمان نزول آیات می‌باشد. بر اساس این، در المنار، به هنگام تفسیر آیات صفات، به خصوص در تفسیر کنایه‌ای برخی از آنها، از تفسیر به رأی و حمل آیات بر معانی‌ای که لغت اصیل عرب آن را برنتابد، و تنها به منظور تأیید مذهبی خاص صورت گیرد، خودداری شده است، از این رو یکی از مراجع و منابع اصلی آنها در بهره گرفتن از معانی کلمات و عبارت‌های قرآنی کتاب ارزشمند مفردات راغب اصفهانی است که به معنای واژگان قرآنی بسیار دقت داشته است. <br>


=نظریۀ المنار دربارۀ دو شیوۀ تفسیری آیات صفات=  
=نظریۀ المنار دربارۀ دو شیوۀ تفسیری آیات صفات=  
از نظر رشیدرضا، هر دو مکتب مثبته و مؤوّله در حد اعتدال مورد پذیرش هستند و قائلین به آنها از مؤمنین صادقی هستند که به نصوص قرآن، ایمان داشته و آنها را بزرگ می‌شمارند. هر کدام از مثبتین و مؤوّلین با اثبات یا تأویل خود قصد عظمت بخشیدن به خداوند را دارند و می‌خواهند کاری انجام دهند تا کسی در مورد ذات و صفات خداوند، چیزی نگوید که مخالف رضای او باشد. بنابراین گروه اول (سلف یا مثبتین) از تعطیلی صفات خداوند به دلیل تأویل خودسرانه آنها ترسیدند، پس ظاهرگرایی بر آنها غلبه یافت و دسته دوم (خلف یا مؤوّلین) هم از خوف پذیرش عقیدۀ مشابهت خداوند با مخلوقات، تأویل بر آنها غالب گردید (پیشین، ج9، ص 118).  
از نظر [[رشید رضا|رشیدرضا]]، هر دو مکتب مثبته و مؤوّله در حد اعتدال مورد پذیرش هستند و قائلین به آنها از مؤمنین صادقی هستند که به نصوص قرآن، ایمان داشته و آنها را بزرگ می‌شمارند. هر کدام از مثبتین و مؤوّلین با اثبات یا تأویل خود قصد عظمت بخشیدن به خداوند را دارند و می‌خواهند کاری انجام دهند تا کسی در مورد ذات و صفات خداوند، چیزی نگوید که مخالف رضای او باشد. بنابراین گروه اول (سلف یا مثبتین) از تعطیلی صفات خداوند به دلیل تأویل خودسرانه آنها ترسیدند، پس ظاهرگرایی بر آنها غلبه یافت و دسته دوم (خلف یا مؤوّلین) هم از خوف پذیرش عقیدۀ مشابهت خداوند با مخلوقات، تأویل بر آنها غالب گردید.<ref>پیشین، ج9، ص 118.</ref> <br>
رشیدرضا، افراط در هر یک از عقاید مذکور را سبب به وجود آمدن عقایدی برخلاف اصول مشترک مسلمانان می‌داند. وی بر این باور است که گمراهی در نتیجۀ افراط‌گرایی گروه دوم، بسیار بیشتر از گروه اول است تا آن‌جا که به ایجاد فرقه‌های باطلی مثل غلات صوفیه گردیده است، در حالی‌که این گمراهی به باور وی در گروه مثبین زیاد اتفاق نیفتاد (پیشین).  
 
رشیدرضا، افراط در هر یک از عقاید مذکور را سبب به وجود آمدن عقایدی برخلاف اصول مشترک مسلمانان می‌داند. وی بر این باور است که گمراهی در نتیجۀ افراط‌گرایی گروه دوم، بسیار بیشتر از گروه اول است تا آن‌جا که به ایجاد فرقه‌های باطلی مثل غلات صوفیه گردیده است، در حالی‌که این گمراهی به باور وی در گروه مثبین زیاد اتفاق نیفتاد <ref>پیشین.</ref> <br>
 


=روش تفسیر المنار=  
=روش تفسیر المنار=  
رشیدرضا، در جای جای المنار خود را پیرو مکتب سلفیه و شیوه تفسیری آنها در تفسیر آیات صفات معرفی می‌کند و در توضیح این روش می‌گوید: «جمهور سلف و حنابله و اکثر اهل حدیث، تمام نصوصی را که در مورد صفات و افعال و ویژگی‌های خداوند وارد شده است تفویض می‌کنند؛ به این معنا که آنها این نصوص را همان‌طور که وارد شده برای خداوند به کار می‌برند بدون آن‌که تأویلاتی را در مورد آنها به کار برده و آنها را از معانی ظاهریشان خارج نمایند، و خداوند را از مشابهت با مخلوقات در تمام صفات و افعالش منزه می‌دانند» (پیشین، ص 135).  
رشیدرضا، در جای جای المنار خود را پیرو مکتب سلفیه و شیوه تفسیری آنها در تفسیر آیات صفات معرفی می‌کند و در توضیح این روش می‌گوید: «جمهور سلف و حنابله و اکثر اهل حدیث، تمام نصوصی را که در مورد صفات و افعال و ویژگی‌های خداوند وارد شده است تفویض می‌کنند؛ به این معنا که آنها این نصوص را همان‌طور که وارد شده برای خداوند به کار می‌برند بدون آن‌که تأویلاتی را در مورد آنها به کار برده و آنها را از معانی ظاهریشان خارج نمایند، و خداوند را از مشابهت با مخلوقات در تمام صفات و افعالش منزه می‌دانند». <ref>پیشین، ص 135.</ref> <br>
اما در واقع باید اذعان نمود که رشیدرضا در تفسیر آیات صفات در تمام موارد به طور کامل به این روش پای-بند نیست، زیرا در تفسیر بسیاری از آیات صفات، معنایی کنایه‌ای یا مجازی برای آنها در نظر می‌گیرد و علت این امر را می‌توان ناگزیر شدن به استفاده از روش تفسیری خلف در کنار تبعیت کردن از سلف جهت بهره‌گیری از آیات خداوند دانست.  
 
اما در واقع باید اذعان نمود که رشیدرضا در تفسیر آیات صفات در تمام موارد به طور کامل به این روش پای-بند نیست، زیرا در تفسیر بسیاری از آیات صفات، معنایی کنایه‌ای یا مجازی برای آنها در نظر می‌گیرد و علت این امر را می‌توان ناگزیر شدن به استفاده از روش تفسیری خلف در کنار تبعیت کردن از سلف جهت بهره‌گیری از آیات خداوند دانست.<br>


=مبانی تفسیر آیات صفات در المیزان=
=مبانی تفسیر آیات صفات در المیزان=
==1ـ امکان فهم تمام آیات==
==1ـ امکان فهم تمام آیات==
علامه به طور مطلق دربارۀ فهم آیات قرآن، چه آیات صفات و چه غیرصفات، معتقد است که قرآن نور و تبیان است و این صفات برای همه انسان‌ها و مخاطبین آیات خواهد بود نه برای بخش خاصی از انسان‌ها. وی قرآن را کتابی می‌داند که فهم و اندیشه عادی نیز بدان دست‌رسی دارد و آیات آن می‌تواند یک‌دیگر را تفسیر نماید. وی می‌گوید: «اگر قرآن قابل دریافت برای همه انسان‌ها نبود، خداوند در آیاتش آدمی را به اندیشیدن در آیات فرانمی‌خواند». وی با تأکید یادآور می‌شود که در میان همۀ آیات قرآن حتی یک آیه نمی‌یابیم که در مفهومش تعقیدی باشد به طوری که ذهن خواننده در فهم معنای آن دچار حیرت و سرگردانی شود. قرآن فصیح‌ترین کلام عرب است، و ابتدایی‌ترین شرط فصاحت این است که تعقید نداشته باشد، و حتی آن آیاتی که جزء متشابهات قرآن به‌شمار می‌آید، مانند آیات نسخ شده و امثال آن، در مفهوم آنها وضوح و روشنی وجود دارد و تشابهش به خاطر این است که مراد از آن را نمی‌دانیم، نه این‌که معنای ظاهرش نامعلوم باشد (طباطبایی، پیشین، ج1، ص 14).  
علامه به طور مطلق دربارۀ فهم آیات قرآن، چه آیات صفات و چه غیرصفات، معتقد است که قرآن نور و تبیان است و این صفات برای همه انسان‌ها و مخاطبین آیات خواهد بود نه برای بخش خاصی از انسان‌ها. وی قرآن را کتابی می‌داند که فهم و اندیشه عادی نیز بدان دست‌رسی دارد و آیات آن می‌تواند یک‌دیگر را تفسیر نماید. وی می‌گوید: «اگر قرآن قابل دریافت برای همه انسان‌ها نبود، خداوند در آیاتش آدمی را به اندیشیدن در آیات فرانمی‌خواند». وی با تأکید یادآور می‌شود که در میان همۀ آیات قرآن حتی یک آیه نمی‌یابیم که در مفهومش تعقیدی باشد به طوری که ذهن خواننده در فهم معنای آن دچار حیرت و سرگردانی شود. قرآن فصیح‌ترین کلام عرب است، و ابتدایی‌ترین شرط فصاحت این است که تعقید نداشته باشد، و حتی آن آیاتی که جزء متشابهات قرآن به‌شمار می‌آید، مانند آیات نسخ شده و امثال آن، در مفهوم آنها وضوح و روشنی وجود دارد و تشابهش به خاطر این است که مراد از آن را نمی‌دانیم، نه این‌که معنای ظاهرش نامعلوم باشد. <ref>طباطبایی، پیشین، ج1، ص 14.</ref> <br>
وی در مورد آیات صفاتی مانند «فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛ پس به هر سو روی کنید آن‌جا رو به خداست» (بقره/115) با توجه به این‌که آنها را جزء متشابهات می‌داند و نیز با توجه به قاعده کلی ارجاع متشابهات به محکمات، آنها را هم قابل فهم می‌داند و اصلاً متشابه بودن را در آنها نسبی دانسته و می‌گوید: «آیات متشابه، مقصود از آن برای فهم شنونده روشن نیست و چنان نیست که شنونده به محض شنیدن آن، مراد از آن را درک کند، بلکه در این‌که منظور فلان معناست یا آن معنای دیگر تردید می‌کند و تردیدش برطرف نمی‌شود تا آن‌که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معنای آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه، همان آیات متشابه نیز محکم می‌شود» (پیشین، ج3، ص 31).  
 
وی در مورد آیات صفاتی مانند «فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛ پس به هر سو روی کنید آن‌جا رو به خداست» (بقره/115) با توجه به این‌که آنها را جزء متشابهات می‌داند و نیز با توجه به قاعده کلی ارجاع متشابهات به محکمات، آنها را هم قابل فهم می‌داند و اصلاً متشابه بودن را در آنها نسبی دانسته و می‌گوید: «آیات متشابه، مقصود از آن برای فهم شنونده روشن نیست و چنان نیست که شنونده به محض شنیدن آن، مراد از آن را درک کند، بلکه در این‌که منظور فلان معناست یا آن معنای دیگر تردید می‌کند و تردیدش برطرف نمی‌شود تا آن‌که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معنای آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه، همان آیات متشابه نیز محکم می‌شود». <ref>پیشین، ج3، ص 31.</ref> <br>
 
==2ـ بازگشت متشابهات به محکمات==
==2ـ بازگشت متشابهات به محکمات==
علامه، آیات صفات را جزء متشابهات می‌داند و بر این نظر است که راه رسیدن به فهم این آیات، ارجاع این آیات به آیات محکمی است که بارزترین ویژگی آنها عدم ابهام و تشابه برای همگان می‌باشد. وی می‌گوید: «هرچه از ظاهر آیات قرآن برخلاف این آیات محکمه دیده شود مثلاً صفات و افعالی را به خدا نسبت دهد، که متضمن حدوث است، باید به وسیله آیات محکم قرآن معنا شود، و معنایی از آنها گرفت که با صفات علیا و حسنای خدای تعالی منافات نداشته باشد» (پیشین، ج2، ص 154).
علامه، آیات صفات را جزء متشابهات می‌داند و بر این نظر است که راه رسیدن به فهم این آیات، ارجاع این آیات به آیات محکمی است که بارزترین ویژگی آنها عدم ابهام و تشابه برای همگان می‌باشد. وی می‌گوید: «هرچه از ظاهر آیات قرآن برخلاف این آیات محکمه دیده شود مثلاً صفات و افعالی را به خدا نسبت دهد، که متضمن حدوث است، باید به وسیله آیات محکم قرآن معنا شود، و معنایی از آنها گرفت که با صفات علیا و حسنای خدای تعالی منافات نداشته باشد». <ref>پیشین، ج2، ص 154.</ref><br><br>
وی برای نمونه می‌گوید: «وقتی شنونده آیۀ «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی پروردگار خود می‌نگرند (قیامت/23) را می‌شنود، بلافاصله به ذهنش خطور می‌کند که خدا هم مانند اجسام دیدنی است و وقتی به آیه «لا تُدْرِكُهُ الأَْبْصارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الأَْبْصارَ؛ چشم‌ها او را درنمی‌یابند و اوست که دیدگان را درمی‌یابد (أنعام/103) مراجعه می‌کند آن وقت می‌فهمد که منظور از نظر کردن، تماشا کردن با چشم مادی نیست» (پیشین، ج3، ص 31).  
 
 
وی برای نمونه می‌گوید: «وقتی شنونده آیۀ «إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ؛ به سوی پروردگار خود می‌نگرند. <ref>قیامت(75):23.</ref> را می‌شنود، بلافاصله به ذهنش خطور می‌کند که خدا هم مانند اجسام دیدنی است و وقتی به آیه «لا تُدْرِكُهُ الأَْبْصارُ وَ هُوَ یدْرِكُ الأَْبْصارَ؛ چشم‌ها او را درنمی‌یابند و اوست که دیدگان را درمی‌یابد.<ref>أنعام(6):103.</ref> مراجعه می‌کند آن وقت می‌فهمد که منظور از نظر کردن، تماشا کردن با چشم مادی نیست».<ref>پیشین، ج3، ص 31.</ref> <br>
 


==3ـ تنزیه خداوند از مشابهت با مخلوقات==
==3ـ تنزیه خداوند از مشابهت با مخلوقات==
یکی از اصول و مبانی خدشه‌ناپذیر در تفسیر تمام آیات صفات در المیزان تنزیه خداوند از مشابهت با مخلوقات می‌باشد. علامه این مطلب را هنگام بحث از متشابهات و به خصوص آیات صفات مطرح می‌کند و آن را از ضروریات کتاب و سنت، معرفی می‌نماید. وی می‌گوید: «از ضروریات کتاب و سنت است که خدای سبحان متصف به صفت اجسام نیست، و با اوصاف ممکنات، اوصافی که مستلزم حدوث و فقر و حاجت و نقص است، متصف نمی‌گردد، هم‌چنان‌که فرموده: «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ؛ چیزی مانند او نیست (شوری/11) و نیز فرموده: «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَی‏ءٍ؛ پروردگار، آفریننده هر موجودی است(زمر/62) (پیشین، ص479)». وی شأن خدای تعالی را اجل و ساحتش را منزّه می‌داند از آن که به تجهیزات جسمانی مجهّز باشد (پیشین، ج7، ص 56).  
یکی از اصول و مبانی خدشه‌ناپذیر در تفسیر تمام آیات صفات در المیزان تنزیه خداوند از مشابهت با مخلوقات می‌باشد. علامه این مطلب را هنگام بحث از متشابهات و به خصوص آیات صفات مطرح می‌کند و آن را از ضروریات کتاب و سنت، معرفی می‌نماید. وی می‌گوید: «از ضروریات کتاب و سنت است که خدای سبحان متصف به صفت اجسام نیست، و با اوصاف ممکنات، اوصافی که مستلزم حدوث و فقر و حاجت و نقص است، متصف نمی‌گردد، هم‌چنان‌که فرموده: «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَی‏ءٌ؛ چیزی مانند او نیست.<ref>شوری(42):11</ref> و نیز فرموده: «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَی‏ءٍ؛ پروردگار، آفریننده هر موجودی است<ref>(زمر(39):62)</ref> <ref>پیشین، ص479</ref>». وی شأن خدای تعالی را اجل و ساحتش را منزّه می‌داند از آن که به تجهیزات جسمانی مجهّز باشد.<ref>پیشین، ج7، ص 56.</ref><br>


==4ـ اثبات صفات وارد شده در کتاب و سنت و انتساب معنای تصدیقی آنها به خداوند، بدون تأویل==
==4ـ اثبات صفات وارد شده در کتاب و سنت و انتساب معنای تصدیقی آنها به خداوند، بدون تأویل==
در المیزان، اثبات آیات صفات بدون تشبیه پذیرفته شده است و اما در انتساب این آیات، علامه مفهوم تصدیقی این آیات را به خداوند منتسب می‌کند نه مفهوم تصوری و ابتدایی آنها را. وی  
در المیزان، اثبات آیات صفات بدون تشبیه پذیرفته شده است و اما در انتساب این آیات، علامه مفهوم تصدیقی این آیات را به خداوند منتسب می‌کند نه مفهوم تصوری و ابتدایی آنها را. وی هم‌چنین از نامیدن این معنای آیات به تأویل ابا دارد، زیرا به عقیدۀ وی مؤلفین برای تفسیر آیات صفات، بر اساس تفسیر به رأی، معنای خارج از ظاهر لفظ آیات را در نظر می‌گیرند. در حالی که انسان مکلّف است بر اساس ظهور آیه به معنای آن دست یابد حال یا ظهور ابتدایی در آیات غیر صفاتی و یا ظهور تصدیقی در آیات صفاتی خداوند.  
هم‌چنین از نامیدن این معنای آیات به تأویل ابا دارد، زیرا به عقیدۀ وی مؤلفین برای تفسیر آیات صفات، بر اساس تفسیر به رأی، معنای خارج از ظاهر لفظ آیات را در نظر می‌گیرند. در حالی که انسان مکلّف است بر اساس ظهور آیه به معنای آن دست یابد حال یا ظهور ابتدایی در آیات غیر صفاتی و یا ظهور تصدیقی در آیات صفاتی خداوند.  
ذکر این نکته لازم است که در بسیاری از موارد، معنای تأویلی مؤوّله و معنای تصدیقی علامه یکی می‌باشد. <br>
ذکر این نکته لازم است که در بسیاری از موارد، معنای تأویلی مؤوّله و معنای تصدیقی علامه یکی می‌باشد.  
 
علامه در تأیید مذهب اثبات بدون تشبیه، می‌گوید: «مراد از آن، این است که از هر صفتی اصل آن دربارۀ خدای تعالی اثبات و خصوصیاتی که آن صفت در ممکنات و مخلوقات به خود گرفته از حق تعالی نفی شود و به عبارت دیگر اصل صفت اثبات و محدودیت آن به حدود امکانی نفی گردد» (پیشین، ص55). وی در جای دیگری تمام آیات صفات خداوند را بدون ذکر تأویل و با شرط تنزیه خداوند از نقص انتساب آنها به وی، آن‌طور که لایق اوست، قابل اثبات می‌داند و می‌گوید: «آن‌چه خدای تعالی از ضلالت، مکر، و کمک در طغیان، به ظاهر این‌گونه مطالب که به خود نسبت داده، تمامی آنها آن‌طور منسوب به خداست که لایق ساحت قدس او باشد و به نزاهت او از لوث نقص و قبیح و منکر برنخورد» (پیشین، ج1، ص149).  
علامه در تأیید مذهب اثبات بدون تشبیه، می‌گوید: «مراد از آن، این است که از هر صفتی اصل آن دربارۀ خدای تعالی اثبات و خصوصیاتی که آن صفت در ممکنات و مخلوقات به خود گرفته از حق تعالی نفی شود و به عبارت دیگر اصل صفت اثبات و محدودیت آن به حدود امکانی نفی گردد» <ref>پیشین، ص55.</ref> وی در جای دیگری تمام آیات صفات خداوند را بدون ذکر تأویل و با شرط تنزیه خداوند از نقص انتساب آنها به وی، آن‌طور که لایق اوست، قابل اثبات می‌داند و می‌گوید: «آن‌چه خدای تعالی از ضلالت، مکر، و کمک در طغیان، به ظاهر این‌گونه مطالب که به خود نسبت داده، تمامی آنها آن‌طور منسوب به خداست که لایق ساحت قدس او باشد و به نزاهت او از لوث نقص و قبیح و منکر برنخورد» <ref>پیشین، ج1، ص149.</ref> <br>


==5ـ پیروی از شیوۀ اهل‌بیت(علیهم‌السلام)=
==5ـ پیروی از شیوۀ اهل‌بیت(علیهم‌السلام)=
در مورد تفسیر آیات صفات می‌توان گفت که علامه اصل نوع بینش خود را نسبت به آیات صفات و روش تفسیر آنها از ائمه اخذ نموده است. در تفسیر آیات صفات توسط علامه، مبانی‌ای  
در مورد تفسیر آیات صفات می‌توان گفت که علامه اصل نوع بینش خود را نسبت به آیات صفات و روش تفسیر آنها از ائمه اخذ نموده است. در تفسیر آیات صفات توسط علامه، مبانی‌ای هم‌چون تنزیه خداوند از تشبیه به مخلوقات و اثبات این آیات، متبلور است که علامه این مبانی را در حدیثی که از امام رضا(علیه‌السلام) است، مستند می‌سازد و به نقل از تفسیر برهان می‌گوید: «حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمود: مردم را در توحید سه مذهب است: <br>
هم‌چون تنزیه خداوند از تشبیه به مخلوقات و اثبات این آیات، متبلور است که علامه این مبانی را در حدیثی که از امام رضا(علیه‌السلام) است، مستند می‌سازد و به نقل از تفسیر برهان می‌گوید: «حضرت رضا(علیه‌السلام) فرمود: مردم را در توحید سه مذهب است:  
1ـ نفی؛ 2ـ تشبیه؛ 3ـ اثبات به غیر تشبیه. <br>
مذهب نفی غلط است. مذهب تشبیه، یعنی او را به چیز دیگری شبیه ساختن نیز غلط است، برای این‌که چیزی نیست که شبیه خدای تعالی باشد. بنابراین راه صحیح و میانه همان اثبات بدون تشبیه است» <ref>پیشین، ج7، ص55.</ref> <br>


1ـ نفی؛ 2ـ تشبیه؛ 3ـ اثبات به غیر تشبیه.  
در بحث دیگری، علامه در مقام انتقاد و رد عقیدۀ تفویض و تأویل در تفسیر آیات صفات، از بیان و عقیدۀ رسیده از ائمه در این مورد بهره برده و به آن استناد می‌کند و بر این باور است که ائمه در تفسیر آیات صفات، هم نواقص امکانی را از صفات خدا نفی نموده و هم این آیات را برای خداوند قابل اثبات می‌دانستند. وی دلیل قول خود را احادیث بسیاری از ائمه ذکر می‌کند. <ref>پیشین، ج 14، ص179.</ref> <br>


مذهب نفی غلط است. مذهب تشبیه، یعنی او را به چیز دیگری شبیه ساختن نیز غلط است، برای این‌که چیزی نیست که شبیه خدای تعالی باشد. بنابراین راه صحیح و میانه همان اثبات بدون تشبیه است» (پیشین، ج7، ص55).
در بحث دیگری، علامه در مقام انتقاد و رد عقیدۀ تفویض و تأویل در تفسیر آیات صفات، از بیان و عقیدۀ رسیده از ائمه در این مورد بهره برده و به آن استناد می‌کند و بر این باور است که ائمه در تفسیر آیات صفات، هم نواقص امکانی را از صفات خدا نفی نموده و هم این آیات را برای خداوند قابل اثبات می‌دانستند. وی دلیل قول خود را احادیث بسیاری از ائمه ذکر می‌کند (پیشین، ج 14، ص179).


==6ـ توجه به اسلوب لغت و بلاغت زبان اصیل عربی==
==6ـ توجه به اسلوب لغت و بلاغت زبان اصیل عربی==
علامه، در ضمن پیروی از تمام مبانی و اصول مذکور، جهت یافتن معنای درستی از آیات صفات، ضمن بهره‌گیری از مباحث لغوی تفاسیر ارزشمندی چون کشّاف و روح‌المعانی، به طور مستقیم به کتاب‌های لغت معتبری چون قاموس‌المحیط و به‌ویژه مفردات راغب‌اصفهانی مراجعه نموده است تا معنای صحیحی از مفهوم تصدیقی هر یک از آیات صفات به دست آورد. وی علاوه بر این مراجعات، با استفاده از آیات مشابه، در تفسیر آیات صفات، تفسیر دیگر آیات را نیز جزء مهم‌ترین اصول خود جهت یافتن معنای کنایه‌ای این آیات قرار داده است.  
علامه، در ضمن پیروی از تمام مبانی و اصول مذکور، جهت یافتن معنای درستی از آیات صفات، ضمن بهره‌گیری از مباحث لغوی تفاسیر ارزشمندی چون کشّاف و روح‌المعانی، به طور مستقیم به کتاب‌های لغت معتبری چون قاموس‌المحیط و به‌ویژه مفردات راغب‌اصفهانی مراجعه نموده است تا معنای صحیحی از مفهوم تصدیقی هر یک از آیات صفات به دست آورد. وی علاوه بر این مراجعات، با استفاده از آیات مشابه، در تفسیر آیات صفات، تفسیر دیگر آیات را نیز جزء مهم‌ترین اصول خود جهت یافتن معنای کنایه‌ای این آیات قرار داده است. <br>
 
=روش تفسیری المیزان=
=روش تفسیری المیزان=
با توجه به بیانات وی در المیزان می‌توان به این نتیجه رسید که روش تفسیر ایشان در تفسیر آیات صفاتی خداوند، همان اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی یا جملی آیه می‌باشد. اگر چه علامه به صراحت، به این شیوۀ تفسیری اشاره ننموده است، و بعدها بزرگانی چون آیت‌الله سبحانی آن را در کنار دیگر روش‌های تفسیر آیات صفات، به روشنی بیان نمودند، اما با بررسی گفتار علامه، دربارۀ تفسیر آیات صفات، بیان انواع روش‌های تفسیر و بیان نظر خود در این مورد، می‌توان این شیوۀ تفسیری را به ایشان نسبت داد.  
با توجه به بیانات وی در المیزان می‌توان به این نتیجه رسید که روش تفسیر ایشان در تفسیر آیات صفاتی خداوند، همان اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی یا جملی آیه می‌باشد. اگر چه علامه به صراحت، به این شیوۀ تفسیری اشاره ننموده است، و بعدها بزرگانی چون آیت‌الله سبحانی آن را در کنار دیگر روش‌های تفسیر آیات صفات، به روشنی بیان نمودند، اما با بررسی گفتار علامه، دربارۀ تفسیر آیات صفات، بیان انواع روش‌های تفسیر و بیان نظر خود در این مورد، می‌توان این شیوۀ تفسیری را به ایشان نسبت داد. <br>
بنابراين شيوه‌اي كه علامه براي دست‌یابی به تفسیر آیات صفات در پیش می‌گیرد شیوۀ به خصوصی است که نه می‌توان آن را تفویض نامید چون وی مخالف این روش است و معنای آیه را به خداوند واگذار نمی‌کند و نه می‌توان آن را تأویل نامید، زیرا این روش را نیز رد کرده و برخلاف روش تأویل، به اثبات آیه قایل می‌باشد، پس روش او در تفسیر این آیات همان ظهور تصدیقی آیه می‌باشد.  
 
بنابراين شيوه‌اي كه علامه براي دست‌یابی به تفسیر آیات صفات در پیش می‌گیرد شیوۀ به خصوصی است که نه می‌توان آن را تفویض نامید چون وی مخالف این روش است و معنای آیه را به خداوند واگذار نمی‌کند و نه می‌توان آن را تأویل نامید، زیرا این روش را نیز رد کرده و برخلاف روش تأویل، به اثبات آیه قایل می‌باشد، پس روش او در تفسیر این آیات همان ظهور تصدیقی آیه می‌باشد. <br>
 


=نتیجه‌گیری=  
=نتیجه‌گیری=  
بررسی مبانی و روش تفسیر المیزان و المنار در خصوص تفسیر آیات صفات، تشابه بسیار زیاد این دو تفسیر را می‌رساند.  
بررسی مبانی و روش تفسیر المیزان و المنار در خصوص تفسیر آیات صفات، تشابه بسیار زیاد این دو تفسیر را می‌رساند. <br>
 
==همانندی‌ها:==  
==همانندی‌ها:==  
1ـ مبانی و اصول، تنزیه خداوند از مشابهت با مخلوقات، پیروی از مذهب سلف (منظور از پیروی سلف، در المنار پیروی از صحابه و تابعین و در المیزان تبعیت از اهل‌بیت(علیهم السلام) می‌باشد، امکان فهم تمام آیات، اثبات تمام صفات وارد شده در کتاب بدون تأویل، توجه به اسلوب لغت و بلاغت زبان اصیل عربی، در تفسیر آیات صفات در هر دو تفسیر مشترک است؛   
1ـ مبانی و اصول، تنزیه خداوند از مشابهت با مخلوقات، پیروی از مذهب سلف (منظور از پیروی سلف، در المنار پیروی از صحابه و تابعین و در المیزان تبعیت از اهل‌بیت(علیهم السلام) می‌باشد، امکان فهم تمام آیات، اثبات تمام صفات وارد شده در کتاب بدون تأویل، توجه به اسلوب لغت و بلاغت زبان اصیل عربی، در تفسیر آیات صفات در هر دو تفسیر مشترک است؛  <br>
 
2ـ در خصوص روش تفسیر در اثبات صفات خداوند با هم اشتراک دارند و آیات صفات را آن‌گونه که لایق خداوند است، به او نسبت می‌دهند؛ <br>
2ـ در خصوص روش تفسیر در اثبات صفات خداوند با هم اشتراک دارند و آیات صفات را آن‌گونه که لایق خداوند است، به او نسبت می‌دهند؛  
3ـ روش تفسیر هر دو از نوع اثبات مقبول بوده و مورد پذیرش تمامی مسلمانان می‌باشد. <br>
 
3ـ روش تفسیر هر دو از نوع اثبات مقبول بوده و مورد پذیرش تمامی مسلمانان می‌باشد.  


==تفاوت‌ها:==  
==تفاوت‌ها:==  
خط ۱۶۱: خط ۱۷۳:
1ـ رشیدرضا در کنار تبعیت کردن از سلف، جهت بهره‌گرفتن از آیات خداوند، خود را ناگزیر به استفاده از روش تفسیر خلف می‌بیند؛   
1ـ رشیدرضا در کنار تبعیت کردن از سلف، جهت بهره‌گرفتن از آیات خداوند، خود را ناگزیر به استفاده از روش تفسیر خلف می‌بیند؛   


2ـ ایشان در جاهایی که معنایی کنایه‌ای برای برخی آیات ذکر می‌کند این معانی را نه به معنای تأویل، یعنی خارج نمودن آیه از معنای ظاهری، که آنها را جزء معانی ظاهری آیه می‌داند و در آیات صفات دیگری که معنای کنایه‌ای ذکر نمی‌کند معانی ذکر شده توسط دیگر مفسرین را معانی غیر ظاهری آنها می‌پندارد. اما شیوه علامه در المیزان در اثبات آیات صفات برای خداوند گرچه با شیوه صاحب المنار برابر است اما با ذکر معنایی کنایه‌ای و مجازی برای تمامی آیات صفات از راه ظهور تصدیقی این آیات، شیوۀ او با شیوۀ رشیدرضا متفاوت می‌شود؛ به بیان دیگر، ایشان روش اثبات از نوع ظهور تصدیقی را از راه حذف لوازم و تحلیل معانی برای خود برمی‌گزیند. بر اساس این، در بسیاری از موارد نتیجۀ تفسیر آیات صفات در دو تفسیر یکی است و اما در پاره‌ای موارد با هم اختلاف دارند.  
2ـ ایشان در جاهایی که معنایی کنایه‌ای برای برخی آیات ذکر می‌کند این معانی را نه به معنای تأویل، یعنی خارج نمودن آیه از معنای ظاهری، که آنها را جزء معانی ظاهری آیه می‌داند و در آیات صفات دیگری که معنای کنایه‌ای ذکر نمی‌کند معانی ذکر شده توسط دیگر مفسرین را معانی غیر ظاهری آنها می‌پندارد. اما شیوه علامه در المیزان در اثبات آیات صفات برای خداوند گرچه با شیوه صاحب المنار برابر است اما با ذکر معنایی کنایه‌ای و مجازی برای تمامی آیات صفات از راه ظهور تصدیقی این آیات، شیوۀ او با شیوۀ رشیدرضا متفاوت می‌شود؛ به بیان دیگر، ایشان روش اثبات از نوع ظهور تصدیقی را از راه حذف لوازم و تحلیل معانی برای خود برمی‌گزیند. بر اساس این، در بسیاری از موارد نتیجۀ تفسیر آیات صفات در دو تفسیر یکی است و اما در پاره‌ای موارد با هم اختلاف دارند. <br>
 
=منابع و مآخذ=
=منابع و مآخذ=


۱٬۷۴۱

ویرایش