confirmed
۳۸٬۰۶۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
مصعب گفت: «من نیز به کمک دوستان مسلمانم با آنان مبارزه خواهم کرد». وقتی مادر جدیت مصعب را دید، با ناراحتی، وی را ترک کرد. مصعب نیز به وی گفت: «مادر جان، من تو را بسیار دوست دارم و همواره خیرخواهت هستم. حرف مرا گوش کن و به یگانگی خدا و رسالت محمد(ص) ایمان بیاور تا رستگار شوی». مادر از خواسته ی پسرش سر باز زد و گفت: «به ستارگان آسمان سوگند، هرگز این کار را نخواهم کرد. اکنون تو را نیز آزاد می گذارم. تو بر عقیده ی خود باش و من نیز بر عقیده ی خودم باقی می مانم». مصعب نیز وقتی دید پافشاری و تلاشش سودی ندارد، با ناراحتی، مادرش را ترک کرد. | مصعب گفت: «من نیز به کمک دوستان مسلمانم با آنان مبارزه خواهم کرد». وقتی مادر جدیت مصعب را دید، با ناراحتی، وی را ترک کرد. مصعب نیز به وی گفت: «مادر جان، من تو را بسیار دوست دارم و همواره خیرخواهت هستم. حرف مرا گوش کن و به یگانگی خدا و رسالت محمد(ص) ایمان بیاور تا رستگار شوی». مادر از خواسته ی پسرش سر باز زد و گفت: «به ستارگان آسمان سوگند، هرگز این کار را نخواهم کرد. اکنون تو را نیز آزاد می گذارم. تو بر عقیده ی خود باش و من نیز بر عقیده ی خودم باقی می مانم». مصعب نیز وقتی دید پافشاری و تلاشش سودی ندارد، با ناراحتی، مادرش را ترک کرد. | ||
=نخستین مهاجر یثرب= | |||
پس از ماجرای بیعت [[عقبهی دوم]]، مصعب بن عمیر مدتی در مکه ماند. کم کم زمینه ی مهاجرت پیامبر و مسلمانان به یثرب فراهم می شد. مصعب در فراهم شدن این فرصت، نقش بسیار مهمی داشت. می گویند او پیش از آنکه پیامبر از مکه خارج شود، به همراه دوازده نفر به سوی یثرب حرکت کرد. از «براء بن عازب» در این باره نقل کرده اند: نخستین کسی که از مهاجران بر ما وارد شد، مصعب بن عمیر بود. از او پرسیدیم: «رسول خدا(ص) را چه کردید؟ چرا او را با خود نیاوردید؟» وی گفت: «آن حضرت و اصحابش از پی من می آیند». مردم یثرب آماده شدند تا از رسول خدا (ص) و مهاجران مکه استقبال کنند. | |||
می گویند وقتی پیامبر اکرم(ص) به یثرب وارد شد، مردم دسته دسته به دیدن پیامبر آمدند و سوره هایی از قرآن را که در سایه ی آموزش های مصعب آموخته بودند، با لحنی جذاب برای آن حضرت می خواندند. پیامبر نیز آنان را می ستود. مصعب بن عمیر مانند گذشته به ترویج معارف دینی و آموزش [[قرآن کریم]] به مردم یثرب پرداخت و این کار را تا نزول تکلیف [[جهاد]] با مشرکان ادامه داد. پس از آن، وی نیز همانند دیگر مسلمانان لباس رزم پوشید و در میدان جهاد حضور یافت. | |||
=پانویس= | =پانویس= |