confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
=شروع جنگ= | =شروع جنگ= | ||
پیامبر(ص) از تصمیم آنان مبنی بر عدم ترک مدینه آگاه شد. از اینرو، همراه سپاهیان اسلام بعد از [[نماز ظهر]]، تکبیرگویان به سمت قلعههای بنینضیر حرکت کردند<ref>همان، ج2، ص44.</ref>. قبل از حرکت پیامبر(ص) [[ابن ام مکتوم]] را به عنوان جانشین خود در مدینه انتخاب کرد<ref>بلاذری، پیشین، ج1، ص416.</ref> و پرچم سپاه را به دست [[علی بن ابی طالب(ع)]] داد<ref> ابن هشام، پیشین، ج3، ص139.</ref>. سپاهیان اسلام قلعهها را محاصره کردند. محاصرهای که 15 شب به طول انجامید<ref>بلاذری، پیشین، ج1، ص415.</ref>. در این مدت درگیریهای پراکندهای نیز صورت میپذیرفت. در یکی از شبها علی بن ابیطالب(ع) در کمینی "غروک" از شجاعان و قدرتمندان بنینضیر را که قصد شبیخون داشت، از بین برد. او که به همراه ده نفر دیگر در پی ضربه زدن به [[مسلمانان]] بودند، توسط سپاهیان اسلام از بین رفتند. به دستور پیامبر(ص) سرهای آنان به درون قلعههای بنینضیر پرتاب شد<ref> واقدی، محمد بن سعد؛ کتاب المغازی، پیشین، ج1، ص372.</ref>. این حرکت رعب شدیدی در دلهای [[یهودیان]] ایجاد کرد. بنی قریضه که هنوز بر ماندن اصرار میکرد، با راه کاری دیگر از سوی پیامبر(ص) روبرو شد و آن قطع تعدادی از نخلهایشان توسط مسلمانان بود که با ناراحتی و اعتراض شدید بنینضیر مواجه شد. پیامبر(ص) هم یادآور شد که این کار به دستور خداوند صورت پذیرفته است<ref> ابن هشام، پیشین، ج3، ص110. لازم به ذکر است که خداوند در این باره آیهای نازل فرمود که «هرچه از درختان خرما قطع کنید و یا پا بر جا بگذارید، به فرمان خداست.» قرآن کریم، سوره حشر، آیه 5.</ref>. | پیامبر(ص) از تصمیم آنان مبنی بر عدم ترک مدینه آگاه شد. از اینرو، همراه سپاهیان اسلام بعد از [[نماز ظهر]]، تکبیرگویان به سمت قلعههای بنینضیر حرکت کردند<ref>همان، ج2، ص44.</ref>. قبل از حرکت پیامبر(ص) [[ابن ام مکتوم]] را به عنوان جانشین خود در مدینه انتخاب کرد<ref>بلاذری، پیشین، ج1، ص416.</ref> و پرچم سپاه را به دست [[علی بن ابی طالب(ع)]] داد<ref> ابن هشام، پیشین، ج3، ص139.</ref>. سپاهیان اسلام قلعهها را محاصره کردند. محاصرهای که 15 شب به طول انجامید<ref>بلاذری، پیشین، ج1، ص415.</ref>. در این مدت درگیریهای پراکندهای نیز صورت میپذیرفت. در یکی از شبها علی بن ابیطالب(ع) در کمینی "غروک" از شجاعان و قدرتمندان بنینضیر را که قصد شبیخون داشت، از بین برد. او که به همراه ده نفر دیگر در پی ضربه زدن به [[مسلمانان]] بودند، توسط سپاهیان اسلام از بین رفتند. به دستور پیامبر(ص) سرهای آنان به درون قلعههای بنینضیر پرتاب شد<ref> واقدی، محمد بن سعد؛ کتاب المغازی، پیشین، ج1، ص372.</ref>. این حرکت رعب شدیدی در دلهای [[یهودیان]] ایجاد کرد. بنی قریضه که هنوز بر ماندن اصرار میکرد، با راه کاری دیگر از سوی پیامبر(ص) روبرو شد و آن قطع تعدادی از نخلهایشان توسط مسلمانان بود که با ناراحتی و اعتراض شدید بنینضیر مواجه شد. پیامبر(ص) هم یادآور شد که این کار به دستور خداوند صورت پذیرفته است<ref> ابن هشام، پیشین، ج3، ص110. لازم به ذکر است که خداوند در این باره آیهای نازل فرمود که «هرچه از درختان خرما قطع کنید و یا پا بر جا بگذارید، به فرمان خداست.» قرآن کریم، سوره حشر، آیه 5.</ref> | ||
=نتیجه جنگ= | |||
یهودیان بنینضیر که از یک سو هیچ نرمشی از طرف پیامبر(ص) مشاهده نکردند، از سوی دیگر، انتظار هیچ نیروی کمکی را هم نداشتند؛ چرا که بنیقریظه ضمن رد هر گونه کمک به بنینضیر، بر دوری از آنها<ref>ابن الجوزی، پیشین، ج3، ص204.</ref> و عهد و پیمان خود با پیامبر تأکید کردند<ref>واقدی، محمد بن سعد؛ کتاب المغازی، پیشین، ج1، ص369.</ref>. ضمن این که بر خلاف قول و تعهدات عبدالله بن ابی، نه تنها از لشگر دو هزار نفری قبیله او و دیگر قبایل خبری نشد، حتی قبایل غطفانی همپیمان نیز، آنان را یاری نکردند<ref>واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، پیشین، ج2، ص44.</ref>. | |||
باید این نکته را هم اضافه کرد که رعب و وحشت عجیبی توسط [[خداوند]] در وجودشان ایجاد شده بود که آنان را در راه ادامه جنگ متزلزل ساخته بود<ref>ابن هشام، پیشین، ج3، ص111.</ref>. | |||
همه این عوامل دست به دست هم داد تا سرانجام به این نتیجه برسد که راه صلح و تسلیم در برابر دستور رسولخدا(ص) بهترین راه است. آنان برای رسولخدا(ص) پیام فرستادند که حاضر به قبول حکم اولیه هستند؛ ولی رفتار خصمانه آنان باعث رد این پیشنهاد از طرف پیامبر(ص) شد. پیامبر(ص) در حکمی جدید بیان داشت که یهودیان بنینضیر از مدینه بروند؛ اما تنها اجازه خواهند داشت، یک بار شتر با خود همراه برده و سلاحهایی را که برای جنگ با مسلمانان فراهم نمودهاند، باقی گذراند. یهودیان بنینضیر نیز پذیرفتند<ref>همان، ج3، ص111 و واقدی پیشین، ج1، ص373.</ref>. | |||
آنان از پیامبر(ص) مهلتی پانزده روزه طلب کردند که مورد قبول پیامبر(ص) واقع شد. سپاه اسلام در طول این مدت کنار قلعههای بنینضیر توقف کردند<ref>واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، پیشین، ج2، ص44.</ref>. یهودیان در این پانزده روز خانهها و وسایل خود را با دست خود ویران میساختند و به آتش میکشیدند. همچنین وسایل مفید آن را بر میداشتند تا مسلمانان از آنها استفاده نکنند<ref> ابن الجوزی، پیشین، ج3 ص205. </ref>. | |||
سرانجام زمان آنان به پایان رسید و با ششصد شتر به همراه زنان و بچهها از [[مدینه]] بیرون رفتند<ref>واقدی، محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، پیشین، ج2، ص44.</ref>. گروهی از آنان به «اذرعات» واقع در شام<ref>طبری، پیشین، ص388.</ref> و گروهی نیز با قلعههای خیبر رفتند<ref>همان، 388.</ref> و تعدادی مسلمان شدند که اموالشان بازگردانده شد<ref> ابن هشام، پیشین، ج3، ص111.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |