۸۷٬۱۷۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به 'گیری') |
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
در این جا به متون و روایات بسیاری باید اشاره کنیم که مؤمنان را به تحمّل و مدارا و سعه صدر فرا میخواند و به سادگی میتوان آنها را بر اوضاع کنونی مسلمانان انطباق داد. از جمله این حدیث از امام جعفر صادق«علیهالسلام» که چون در محضر ایشان نام گروهی به میان آمد، راوی گفت: ما از آنان تبرّی میجوییم، زیرا آنها مانند ما نمیاندیشند و باور ندارند. امام فرمود: با ما دوستی دارند ولی مانند شما نمیاندیشند به این دلیل از آنان تبرّی میجویید؟ راوی میگوید: آری. فرمود: این همان چیزی است که ما معتقدیم ولی شما به آن اعتقاد ندارید پس ما هم باید از شما تبرّی جوییم!... تا آن جا که فرمود: با آنان دوستی داشته باشید و از آنها تبرّی مجویید. در میان مسلمانان کسانی هستند که یک سهم و کسانی نیز هستند که دو سهم دارند... و درست نیست که صاحب یک سهم، از صاحب دو سهم، خردهگیری کند...» <ref>وسائل الشیعه؛ چاپ: مؤسسه اهل البیت «علیهم السلام» ؛ جلد 16 ـ صفحه 160</ref> | در این جا به متون و روایات بسیاری باید اشاره کنیم که مؤمنان را به تحمّل و مدارا و سعه صدر فرا میخواند و به سادگی میتوان آنها را بر اوضاع کنونی مسلمانان انطباق داد. از جمله این حدیث از امام جعفر صادق«علیهالسلام» که چون در محضر ایشان نام گروهی به میان آمد، راوی گفت: ما از آنان تبرّی میجوییم، زیرا آنها مانند ما نمیاندیشند و باور ندارند. امام فرمود: با ما دوستی دارند ولی مانند شما نمیاندیشند به این دلیل از آنان تبرّی میجویید؟ راوی میگوید: آری. فرمود: این همان چیزی است که ما معتقدیم ولی شما به آن اعتقاد ندارید پس ما هم باید از شما تبرّی جوییم!... تا آن جا که فرمود: با آنان دوستی داشته باشید و از آنها تبرّی مجویید. در میان مسلمانان کسانی هستند که یک سهم و کسانی نیز هستند که دو سهم دارند... و درست نیست که صاحب یک سهم، از صاحب دو سهم، خردهگیری کند...» <ref>وسائل الشیعه؛ چاپ: مؤسسه اهل البیت «علیهم السلام» ؛ جلد 16 ـ صفحه 160</ref> | ||
برخورد پیشوایان مذاهب با یک دیگر خود بهترین گواه بر این حقیقت است. اگر بخواهیم به وقایع تاریخی | برخورد پیشوایان مذاهب با یک دیگر خود بهترین گواه بر این حقیقت است. اگر بخواهیم به وقایع تاریخی دراینباره بپردازیم، سخن به درازا خواهد کشید.<ref>نگاه کنید به پژوهش آیت ا... واعظ زاده خراسانی دراینباره در کتاب خود: «دراسات و بحوث» جلد 1، صفحه 545 به بعد</ref> | ||
هم چنان که شاهد آنیم که پیشوایان مذاهب، باب اجتهاد را بر دیگران نبستند و حتی پیروی از نظریات و آرای خود را در صورت تحقق خلاف آن برای کسی، حرام دانستند. | هم چنان که شاهد آنیم که پیشوایان مذاهب، باب اجتهاد را بر دیگران نبستند و حتی پیروی از نظریات و آرای خود را در صورت تحقق خلاف آن برای کسی، حرام دانستند. دراینباره تنها به موارد زیر اشاره میکنیم: | ||
از امام «[[مالک بن انس]]» نقل شده که گفته است: «من خود یک انسانم، ممکن است بر صواب یا خطا باشم، سخنانم را با کتاب و سنت، بسنجید». | از امام «[[مالک بن انس]]» نقل شده که گفته است: «من خود یک انسانم، ممکن است بر صواب یا خطا باشم، سخنانم را با کتاب و سنت، بسنجید». | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
و این دقیقاً همان نکاتی است که علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأکید کردهاند.<ref>سخنان فراوان دیگری نیز وجود دارد که در کتابهای گوناگونی از جمله «جلاء العینین»(آلوسی)، ص199 و «تلبیس ابلیس» (ابنجوزی)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حیدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref> | و این دقیقاً همان نکاتی است که علمای بزرگ پس از ایشان نیز بر آن تأکید کردهاند.<ref>سخنان فراوان دیگری نیز وجود دارد که در کتابهای گوناگونی از جمله «جلاء العینین»(آلوسی)، ص199 و «تلبیس ابلیس» (ابنجوزی)، ص99 به بعد و «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» (اسد حیدر)، ج1 ص 175، نقل شده است.</ref> | ||
==اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام بدعت گذاری== | ==اجتناب از [[تکفیر]] و اتهام بدعت گذاری== | ||
تکفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی که از یک سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام کفر به مسلمانان، منع میکند<ref> | تکفیر از جمله مصیبتهای تاریخ ماست. به رغم احادیث شریفی که از یک سو، مسلمانان را در ایراد تهمت به دیگران محدود میگرداند و از سوی، دیگر از اتهام کفر به مسلمانان، منع میکند<ref>دراینباره میتوان به احادیث کتاب «الایمان» در «صحاح» و کتب حدیث دیگری چون «جامع الاصول» (ابن اثیر الجزری) جزء اول، ص207 به بعد مراجعه کرد</ref> ، شاهد این روند ـ که راه هر گونه مخالفت یا خلاقیتی را بر عقل بسته است – هستیم تا جایی که مشاهده شده است که فردی کتابی را تألیف کرده و معتقد است مخالفت حتی با یک حرف در آن به کفر منجر میشود! | ||
از این روست که ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میکند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند. | از این روست که ما همگان را فرا میخوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت میکند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند. | ||
==عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر== | ==عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر== | ||
این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، | این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز میکند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، دراینباره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح میشود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد. | ||
برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد میکنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نمودهاند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ میکند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را میکنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار میکند، چیزی جز حکم عقل نیست. | برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد میکنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نمودهاند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ میکند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را میکنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار میکند، چیزی جز حکم عقل نیست. |