پرش به محتوا

سید احمد خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره'
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
خط ۶۵: خط ۶۵:
حاج احمد آقا دوران دبستان و دبیرستان را در [[قم]] سپری کردند. در خلال تحصیل به ورزش بویژه فوتبال علاقه‌مند شدند. از دوستان این مقطع وی آقای کاظم رحیمی هستند که خاطرات جالبی از تمرین های ورزشی ایشان دارند. حاج احمد آقا خود چنین می گوید: «در همان حدود یواش یواش مسابقات محلی فوتبال را شروع کردیم. از بس علاقه‌مند به مسابقه بودیم، شب مسابقه تا صبح در فصل زمستان می‌آمدیم کنار پنجره و به آسمان خیره می شدیم که ببینیم آیا باران می‌آید یا نه؟ اگر باران می‌آمد مثل اینکه کوهی را به سرمان می زدند که فردا نمی‌توانیم مسابقه بدهیم. از این محله به آن محله راه می افتادیم برای مسابقه در رشته های فوتبال، والیبال، دو و میدانی و امثال این ورزش ها. هر وقت می بردیم از میزبان کتک می خوردیم و گاهی چند دقیقه به پایان بازی فرار می‌کردیم. وقتی دوران ابتدایی یعنی کلاس ششم را تمام کردم و وارد کلاس هفتم شدم؛ عضو تیم فوتبال، بسکتبال و والیبال شدم و از بازیکنان محبوب دبیرستان بودم.»
حاج احمد آقا دوران دبستان و دبیرستان را در [[قم]] سپری کردند. در خلال تحصیل به ورزش بویژه فوتبال علاقه‌مند شدند. از دوستان این مقطع وی آقای کاظم رحیمی هستند که خاطرات جالبی از تمرین های ورزشی ایشان دارند. حاج احمد آقا خود چنین می گوید: «در همان حدود یواش یواش مسابقات محلی فوتبال را شروع کردیم. از بس علاقه‌مند به مسابقه بودیم، شب مسابقه تا صبح در فصل زمستان می‌آمدیم کنار پنجره و به آسمان خیره می شدیم که ببینیم آیا باران می‌آید یا نه؟ اگر باران می‌آمد مثل اینکه کوهی را به سرمان می زدند که فردا نمی‌توانیم مسابقه بدهیم. از این محله به آن محله راه می افتادیم برای مسابقه در رشته های فوتبال، والیبال، دو و میدانی و امثال این ورزش ها. هر وقت می بردیم از میزبان کتک می خوردیم و گاهی چند دقیقه به پایان بازی فرار می‌کردیم. وقتی دوران ابتدایی یعنی کلاس ششم را تمام کردم و وارد کلاس هفتم شدم؛ عضو تیم فوتبال، بسکتبال و والیبال شدم و از بازیکنان محبوب دبیرستان بودم.»


حاج احمد آقا پس از اخذ دیپلم به [[تهران]] آمد و تیم شاهین از وی برای بازی دعوت کرد. ایشان هم در آن ایام برای خروج از ایران دعوت آن تیم را پذیرفت که خود در این باره می گوید: «ولی انتخاب نشدم، به حق که انتخاب نشدم، چون سایرین بهتر از من بودند.»
حاج احمد آقا پس از اخذ دیپلم به [[تهران]] آمد و تیم شاهین از وی برای بازی دعوت کرد. ایشان هم در آن ایام برای خروج از ایران دعوت آن تیم را پذیرفت که خود در‌این‌باره می گوید: «ولی انتخاب نشدم، به حق که انتخاب نشدم، چون سایرین بهتر از من بودند.»


=تحصیلات حوزوی=
=تحصیلات حوزوی=


پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره و توضیح [[امام خمینی]] تحصیلات حوزوی خود را شروع کردند. حجت الاسلام محتشمی در این باره می گوید: «به هر حال حاج احمد آقا سال 45 که از [[نجف]] به قم برمی‌گردد به توصیه حضرت امام وارد سلک روحانیت می شود و به اصطلاح درس طلبگی را با جدیت شروع می کند. البته آن مرحله ای که دیگر به صورت رسمی و جدی وارد شد، بعد از پیامی بود که امام از نجف به قم دادند که به احمد خبر بدهید و بگویید: «من نصیحتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی، مخارج تو را می پردازم، ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی، خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد.» البته این در شرایطی بود که حاج احمد آقا دیگر وارد مسلک روحانیت شده و مشغول تحصیل شده بود».
پس از اخذ دیپلم از دبیرستان حکیم نظامی قم با اشاره و توضیح [[امام خمینی]] تحصیلات حوزوی خود را شروع کردند. حجت الاسلام محتشمی در‌این‌باره می گوید: «به هر حال حاج احمد آقا سال 45 که از [[نجف]] به قم برمی‌گردد به توصیه حضرت امام وارد سلک روحانیت می شود و به اصطلاح درس طلبگی را با جدیت شروع می کند. البته آن مرحله ای که دیگر به صورت رسمی و جدی وارد شد، بعد از پیامی بود که امام از نجف به قم دادند که به احمد خبر بدهید و بگویید: «من نصیحتم به تو این است که طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را کردی، مخارج تو را می پردازم، ولی اگر طلبه نشدی و درس نخواندی، خودت باید بروی و به فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی به تو نخواهم کرد.» البته این در شرایطی بود که حاج احمد آقا دیگر وارد مسلک روحانیت شده و مشغول تحصیل شده بود».


ایشان از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری [[علوم اسلامی]] شدند. [[آیت‌الله طاهری خرم آبادی]] از این دوره چنین گزارش می‌دهد: «بعد از [[تبعید]] امام به نجف، آقای حاج سید احمد آقا ضمن اینکه درس می خواند یعنی واقعاً یک طلبه درس خوان بود و من مکرر می دیدم ایشان مثل یک طلبه عادی در [[مدرسه فیضیه]] نشسته است روی زمین و با همبحثش دارد مباحثه می کند، مثل یک طلبه عادی که این برای ما از یک طرف شگفت انگیز بود و از طرفی چون فرزند امام بود، و مى‌دانستیم توقع از او هم همین است. اینجوری نبود که ایشان برای خودش عنوان آقازادگی بگیرد و حریم برای خودش قائل بشود و در بحث و مباحثه جدا از دیگران باشد و با دیگران تفاوت داشته باشد.»
ایشان از همان آغاز تحصیل در حوزه علمیه همانند یک طلبه عادی با سادگی و بی اعتنا به شأن آقازادگی مشغول فراگیری [[علوم اسلامی]] شدند. [[آیت‌الله طاهری خرم آبادی]] از این دوره چنین گزارش می‌دهد: «بعد از [[تبعید]] امام به نجف، آقای حاج سید احمد آقا ضمن اینکه درس می خواند یعنی واقعاً یک طلبه درس خوان بود و من مکرر می دیدم ایشان مثل یک طلبه عادی در [[مدرسه فیضیه]] نشسته است روی زمین و با همبحثش دارد مباحثه می کند، مثل یک طلبه عادی که این برای ما از یک طرف شگفت انگیز بود و از طرفی چون فرزند امام بود، و مى‌دانستیم توقع از او هم همین است. اینجوری نبود که ایشان برای خودش عنوان آقازادگی بگیرد و حریم برای خودش قائل بشود و در بحث و مباحثه جدا از دیگران باشد و با دیگران تفاوت داشته باشد.»
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۸۰

ویرایش