۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کردند' به 'میکردند') |
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
شاه اسماعیل صفوی و یوسف عادلشاه این مذهب را در قلمرو خود رسمیکردند اما شیوه برخورد آنها با پیروان دیگر مذاهب اسلامی به طور کلی متفاوت بوده است. شاه اسماعیل به شدت با پیروان دیگر مذاهب برخورد میکرد. او حتی در بسیاری از موارد افراد سنیمذهب را که دارای مسئولیتهای سیاسی بودند مجبور به ترک مذهب یا ترک منصب کرد. اما در حکومت یوسف عادلشاه چنین نبود، به طوری که حتی بسیاری از صاحبمنصبان، اهل سنت یا حتی هندو مذهب بودند. در حکوت عادلشاهیان شیعیان و اهل سنت ذیل تقسیمبندی آفاقی و دکنی در تصاحب قدرت با یکدیگر رقابت میکردند و مسئله مذهب در درجه دوم یا سوم اهمیت قرار داشت. شاید علت این امر شرایط خاص مذهبی دکن و وجود فرقههای مختلف مذهبی در آنجا بوده باشد. همچنین محلی بودن حکومت عادلشاهیان و رواج گسترده مذهب تسنن در دکن مانع از آن میشد که یوسف عادلشاه همچون صفویان در کنار ترویج مذهب تشیع به شدت با پیروان مذهب اهل سنت برخورد کند.<br> | شاه اسماعیل صفوی و یوسف عادلشاه این مذهب را در قلمرو خود رسمیکردند اما شیوه برخورد آنها با پیروان دیگر مذاهب اسلامی به طور کلی متفاوت بوده است. شاه اسماعیل به شدت با پیروان دیگر مذاهب برخورد میکرد. او حتی در بسیاری از موارد افراد سنیمذهب را که دارای مسئولیتهای سیاسی بودند مجبور به ترک مذهب یا ترک منصب کرد. اما در حکومت یوسف عادلشاه چنین نبود، به طوری که حتی بسیاری از صاحبمنصبان، اهل سنت یا حتی هندو مذهب بودند. در حکوت عادلشاهیان شیعیان و اهل سنت ذیل تقسیمبندی آفاقی و دکنی در تصاحب قدرت با یکدیگر رقابت میکردند و مسئله مذهب در درجه دوم یا سوم اهمیت قرار داشت. شاید علت این امر شرایط خاص مذهبی دکن و وجود فرقههای مختلف مذهبی در آنجا بوده باشد. همچنین محلی بودن حکومت عادلشاهیان و رواج گسترده مذهب تسنن در دکن مانع از آن میشد که یوسف عادلشاه همچون صفویان در کنار ترویج مذهب تشیع به شدت با پیروان مذهب اهل سنت برخورد کند.<br> | ||
شاه اسماعیل پس از آنکه آخرین امیر آق قو یونلو را شکست داد، در سال 907ق در مسجد جمعه تبریز تشکیل دولت صفوی و رسمی شدن مذهب اثنیعشری را اعلام کرد. <ref>روملو، 1357ش، ص86؛ عالم آرای شاه اسماعیل، 1349ش، ص 60؛ عالم آرای صفوی، 1363ش، ص 64</ref>. اگرچه | شاه اسماعیل پس از آنکه آخرین امیر آق قو یونلو را شکست داد، در سال 907ق در مسجد جمعه تبریز تشکیل دولت صفوی و رسمی شدن مذهب اثنیعشری را اعلام کرد. <ref>روملو، 1357ش، ص86؛ عالم آرای شاه اسماعیل، 1349ش، ص 60؛ عالم آرای صفوی، 1363ش، ص 64</ref>. اگرچه دراینباره مخالفتهایی با او شد و به او گفتند که چون بیشتر مردم پیرو مذهب اهل سنت هستند، اعلام رسمیت مذهب تشیع با مخالفت آنها روبهرو خواهد شد، اما شاه اسماعیل با استناد به خوابی که به گفته خودش دیده بود در بهرسمیت بخشیدن به این مذهب بسیار مصر بود. او همچنین با استناد به همین خواب، در روزی که میخواست مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی اعلام کند، دستور داد تا قزلباشها با شمشیر در بین مردم بایستند تا هنگام اعلام این خبر کسی جرأت مخالفت با آن را نداشته باشد، و هر کس مخالفت کرد به شدت مجازات شود. <ref>روملو، پیشین؛ عالم آرای شاه اسماعیل، پیشین، عالم آرای صفوی، پیشین</ref>. <br> | ||
این اجبار در پذیرش مذهب شیعه تنها مربوط به مردم عامی نبود بلکه به صورت ویژه سردمداران سیاسی را نیز دربر میگرفت. شاه اسماعیل پس از اعلام رسمیت مذهب تشیع به نقاط مختلف حکومت خود نامه نوشت و دستور داد تمام امرای حکومت از این فرمان اطاعت کنند و هر کس اطاعت کند در منصب خود باقی خواهد ماند و هرکس اطاعت نکند کشته خواهد شد. وقتی این نامه به ایالات رسید گروهی اطاعت کرده و گروهی نیز که در اعتقاد خود راسختر بودند فرار کردند. <ref>روملو، پیشین؛ عالم آرای صفوی، پیشین</ref>. نمونهای از این موارد را میتوان در سلطانمراد دید که خاله شاه اسماعیل جهت شفاعت او نزد شاه آمده بود و شاه یکی از شروط بخشش و ابقای او در منصبش را تولی و تبری قرار داد. <ref>عالم آرای شاه اسماعیل، ص 103-104</ref>.<br> | این اجبار در پذیرش مذهب شیعه تنها مربوط به مردم عامی نبود بلکه به صورت ویژه سردمداران سیاسی را نیز دربر میگرفت. شاه اسماعیل پس از اعلام رسمیت مذهب تشیع به نقاط مختلف حکومت خود نامه نوشت و دستور داد تمام امرای حکومت از این فرمان اطاعت کنند و هر کس اطاعت کند در منصب خود باقی خواهد ماند و هرکس اطاعت نکند کشته خواهد شد. وقتی این نامه به ایالات رسید گروهی اطاعت کرده و گروهی نیز که در اعتقاد خود راسختر بودند فرار کردند. <ref>روملو، پیشین؛ عالم آرای صفوی، پیشین</ref>. نمونهای از این موارد را میتوان در سلطانمراد دید که خاله شاه اسماعیل جهت شفاعت او نزد شاه آمده بود و شاه یکی از شروط بخشش و ابقای او در منصبش را تولی و تبری قرار داد. <ref>عالم آرای شاه اسماعیل، ص 103-104</ref>.<br> |