۲۱٬۶۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
* '''ابوالفتح شهرستانى''' در ''المِلَل والنحَل''، ضمن توضیح دربارۀ نحلۀ شیعۀ [[امامیه]]، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>سوره مائده:67.</ref> بوده است، اشاره میکند. | * '''ابوالفتح شهرستانى''' در ''المِلَل والنحَل''، ضمن توضیح دربارۀ نحلۀ شیعۀ [[امامیه]]، به واقعه غدیر خم و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فعَلی مَولاه، اللهم وَالِ مَن والاه، وعَادِ مَن عَاداه، وانصُر مَن نَصَره، واخذُل مَن خَذَله، وادِرِ الحَق معَه حَیثُ دارَ»؛ و آن پس از نزول آیه تبلیغ<ref>سوره مائده:67.</ref> بوده است، اشاره میکند. | ||
* '''ابن عَساکِر دمشقی شافعی''' در ''تاریخ دمشق''، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره میکند. برای نمونه مینویسد: «روزغدیرخم، پیامبر(ص) ایستاد و خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود». <ref>ابنعساکر، | * '''ابن عَساکِر دمشقی شافعی''' در ''تاریخ دمشق''، در مواضع بسیار زیادی به حدیث غدیر اشاره میکند. برای نمونه مینویسد: «روزغدیرخم، پیامبر(ص) ایستاد و خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! آیا من اولی از مؤمنان برخودشان نیستم؟ و سه بارتکرارکرد! همه گفتند: آری! فرمود: ای علی! نزدم بیا. پس دست علی را آنقدر بالا برد که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد و فرمود: «هرکس من مولای اویم، على مولای اوست». حتی سه بار این جمله را تکرار نمود». <ref>ابنعساکر، تاریخ دمشق ج42، ص117.</ref>. | ||
=== ب. بسندهکردن به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر === | === ب. بسندهکردن به ذکر جزئیات مرتبط با غدیر === | ||
گروه دوم از مورخان [[اهلسنت]] به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا [[احتجاج]] و [[مناشده]] علی(ع) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کردهاند، که عبارتند از: | گروه دوم از مورخان [[اهلسنت]] به گوشههایی از آنچه با غدیر خم مرتبط است، اشاره کردهاند. این تاریخ نگاران، به ذکر حدیث:«مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه»، یا [[احتجاج]] و [[مناشده]] علی(ع) با برخی صحابه در خصوص واقع شدن غدیر خم و مواردی از این دست، بسنده کردهاند، که عبارتند از: | ||
* '''[[ابن قتیبه|ابن قُتَیبه]]''' در کتاب ''المعارف''، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص(پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده [[علی(ع)]] با انَس بن مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس بن مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی(ع) درباره این کلام رسول خدا(ص):«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمیآورم. علی(ع) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از [[ ابن قتیبه|ابومحمد ابن قتیبه]] نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». | * '''[[ابن قتیبه|ابن قُتَیبه]]''' در کتاب ''المعارف''، در فصل ذکر کسانی که به بیماری بَرَص(پیسی) مبتلا شدهاند، به احتجاج و مناشده [[علی(ع)]] با انَس بن مالک اشاره میکند و میگوید: «در چهره انس بن مالک، بیماری برص نمایان بود. گروهی گفتند: علی(ع) درباره این کلام رسول خدا(ص):«اللهم والِ مَن والاه وعادِ مَن عاداه» از او سؤال کرد. او [که شاهد بر این سخن در غدیر بود] گفت: من پیر شدم و این سخن را به خاطر نمیآورم. علی(ع) فرمود: اگر دروغ گفته باشی، خداوند تو را به بیماری برص مبتلا کند که دستار(عمامه) آن را پنهان نکند». متأسفانه باید گفت: در چاپهای مصری کتاب، کلماتی که از [[ ابن قتیبه|ابومحمد ابن قتیبه]] نیست و در متن کتاب او وجود نداشته، بر آن افزوده شده است و پس از ذکر عبارت بالا، این جمله را گنجاندهاند: «ابومحمد [ابن قتیبه] گوید: برای این حکایت، اصلی نیست و آن حقیقت ندارد». با استدلالات صائب خود، از ساختگی بودن عبارت اخیرِ کتاب، پرده برداشته و آن را رد کرده است<ref>ر.ک: امینی، الغدیرج1، ص192-195.</ref>. | ||
* '''ابن عَبدالبَر قُرطُبی''' در ''الاستیعاب فی معرفة الاصحاب'' از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم(ص) در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها میگوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شدهاند». | * '''ابن عَبدالبَر قُرطُبی''' در ''الاستیعاب فی معرفة الاصحاب'' از چند طریق (بُرَیده، ابوهُرَیره، جابر، بَراء بن عازِب و زید بن ارقَم) فقط به حدیث غدیر اشاره کرده و آورده است که حضرت نبی اکرم(ص) در روز غدیر خم فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ، اللهم وَالِ مَنْ وَالاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ» وی در ادامه میگوید: برخی از این صحابه بر جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» چیزی نیفزودهاند. همچنین پس از ذکر احادیث مؤاخات(برادری) و رایت(پرچم) و غدیر، درباره اعتبار آنها میگوید: «تمام این روایات، آثارى ثابت شدهاند». | ||
* '''ابن الشیخ بَلوِى مالکی''' در کتاب ''الف باء''، غدیریه امام علی(ع) را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 مینویسد: «اما علی(ع) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که [[اسلام]] را پذیرفت و همسر [[فاطمه]] :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى [...]». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، میگوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»<ref>همان؛ ج2، ص27.</ref><br>. | * '''ابن الشیخ بَلوِى مالکی''' در کتاب ''الف باء''، غدیریه امام علی(ع) را روایت کرده و در جلد اول، صفحه 439 مینویسد: «اما علی(ع) جایگاهش بلند و شرفش عالی است. او نخستین کسى است که [[اسلام]] را پذیرفت و همسر [[فاطمه]] :دختر پیغمبر است؛ و هنگامیکه بعضى از دشمنانش بر او فخر فروختند، با سرایش ابیاتى، مفاخر خود را بیان کرد و به حمزه، عموى خود، و جعفر، برادرش، افتخار نمود و سرود: محمدٌ النبی اخِى و صِنْوِى [...]». ابن الشیخ پس از ذکر بیتی که به موضوع ولایت و داستان غدیر اشاره دارد: «فاوْجَبَ لِی وِلایَتَه عَلَیکُم * رَسُولُ اللهِ یَومَ غَدِیرِ خُم»، میگوید: مراد از این شعر، سخن پیامبر است که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاه فعَلى مَولاه، اللهم والِ مَن وَالاه و عَادِ مَن عَاداه»<ref>همان؛ ج2، ص27.</ref><br>. | ||
* '''یاقوت حموی''' که بر امیرمؤمنان علی(ع) سخت متعصب بوده، در ''مُعجَم الادَباء''، ج 18، ص84، حدیث غدیر خم را آورده است. <ref> | * '''یاقوت حموی''' که بر امیرمؤمنان علی(ع) سخت متعصب بوده، در ''مُعجَم الادَباء''، ج 18، ص84، حدیث غدیر خم را آورده است. <ref>ر.ک: همان، ص6.</ref>. | ||
=== ج. سکوت مطلق یا انکار صریح === | === ج. سکوت مطلق یا انکار صریح === | ||
در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثه عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن شیعه دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریستهاند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کرده اند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثه بزرگ در تاریخهای خود ننگاشتهاند. | در برابر دو گروه نخست، برخی مورخان عامه، حادثه عظیم غدیر را ساخته و پرداخته ذهن شیعه دانسته و با دید تردید و انکار، به آن موضوع حساس تاریخی نگریستهاند. آنان انکار خود را یا صراحتاً بیان کرده اند یا در برابر آن سکوت اختیار نموده و حتی سطری از آن حادثه بزرگ در تاریخهای خود ننگاشتهاند. | ||
عدهای از آنان، علت بیان حدیث «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب پیامبر(ص) پایان دادن به انتقاد و بدگویی صحابه از علی(ع) در جریان برخوردهای قاطعانه او با همراهانش | عدهای از آنان، علت بیان حدیث «مَن کُنتُ مَولاه فعَلی مَولاه» را از جانب پیامبر(ص) پایان دادن به انتقاد و بدگویی صحابه از علی(ع) در جریان برخوردهای قاطعانه او با همراهانش سختگیرى حضرت در ممانعت از استفاده از مرکبهاى زکات و اقدام او در بازپسگیرى لباسهایى که در غیابش توزیع شده بود و خنثی شدن توطئه تفرقهافکنی میان مسلمانان، ذکر کردهاند که رد گفته آنان، قبلاً بیان شد. | ||
عبدالحسین امینی، محقق گرانقدر و نگارنده کتاب شریف الغدیر، در صفحات نخستین این کتاب، بحثی عقلانی و علمی تحت عنوان «اهمیت غدیر در تاریخ» مطرح، و مورخان متعصب را به¬شدت محکوم میکند و میگوید: | عبدالحسین امینی، محقق گرانقدر و نگارنده کتاب شریف الغدیر، در صفحات نخستین این کتاب، بحثی عقلانی و علمی تحت عنوان «اهمیت غدیر در تاریخ» مطرح، و مورخان متعصب را به¬شدت محکوم میکند و میگوید: | ||
اگر مورخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان [غدیر] و حقایق وابسته به آن چشمپوشی کند، به اسلام و نبی مکرم(ص) خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی جبران¬ناپذیر مرتکب شده است؛ زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و آن صحنه تبلیغیای را که برپا نموده، مسئولیتی بوده است که بهفرمان وحی انجام شده و هیچ کس شک ندارد که روز غدیر، در تاریخ اسلام موجی ایجاد کرده است که هیچگاه از ارتعاشات آن کاسته نمیشود. از اینجاست که میبینیم مورخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ثبت حوادث بزرگ، به بررسی درباره حدیث غدیر و جمع¬آوری مأخذش همت گماشتهاند. <ref>(امینی، 1977م، ج1، ص5 و 6)</ref> | اگر مورخی از روی تعصب جاهلانه، از بیان این داستان [غدیر] و حقایق وابسته به آن چشمپوشی کند، به اسلام و نبی مکرم(ص) خیانتی بزرگ کرده و هم در صفحات تاریخِ خود، جنایتی جبران¬ناپذیر مرتکب شده است؛ زیرا حدیث غدیر و آنچه که پیامبر گرامی ما در آن روز فرخنده و باشکوه ابلاغ کرده و آن صحنه تبلیغیای را که برپا نموده، مسئولیتی بوده است که بهفرمان وحی انجام شده و هیچ کس شک ندارد که روز غدیر، در تاریخ اسلام موجی ایجاد کرده است که هیچگاه از ارتعاشات آن کاسته نمیشود. از اینجاست که میبینیم مورخین، نظر به حفظ حقایق تاریخ و ثبت حوادث بزرگ، به بررسی درباره حدیث غدیر و جمع¬آوری مأخذش همت گماشتهاند. <ref>(امینی، 1977م، ج1، ص5 و 6)</ref> |