confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
# جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ای استفاده میکنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمیتوان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود مینامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد. ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز میشود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد میشود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد. | # جنگ محدود از لحاظ ابزار: در چنین جنگی، طرفهای متخاصم از ابزارهای غیر هسته ای استفاده میکنند. هرگاه در این نوع از جنگ، طرفین و یا یکی از طرفهای درگیر، از سلاحهای اتمی استفاده کند، نمیتوان آن را یک جنگ محدود از لحاظ ابزار، محسوب کرد. جنگی را جنگ محدود مینامند که در آن از نفرات محدود استفاده گردد و یا اینکه دامنه تخریب آن اندک باشد. ممکن است یک جنگی که با تخریب اندک و یا نفرات محدود آغاز میشود، منجر به یک جنگ عمومی غیر هسته ای گردد؛ زیرا غولی که آزاد میشود، هرچند با طنابهای محکم او را بسته باشند، باز تضمینی در کنترل صد در صد آن وجود ندارد. | ||
'''ب) جنگ چریکی'''<ref> جنگ | '''ب) جنگ چریکی'''<ref> جنگ چریکی (Guerrilla War Fare) به نام جنگ پارتیزانی و جنگ آزادیبخش نیز به کار میرود. چریک که ترجمه Guerrilla است یک لغت ترکی محسوب میشود و به معنای گروه کوچک مسلّحی میباشد، که پیشقراول مردم در مبارزه علیه دشمن است. </ref>: | ||
جنگ چریکی دارای یک سابقه طولانی است. اصطلاح چریک و جنگهای چریکی در سال 1186 ش. (1807 م.) در پی حمله [[فرانسه]] به شبه جزیره ایبری<ref> شبه جزایر | جنگ چریکی دارای یک سابقه طولانی است. اصطلاح چریک و جنگهای چریکی در سال 1186 ش. (1807 م.) در پی حمله [[فرانسه]] به شبه جزیره ایبری<ref> شبه جزایر ایبری شامل دو کشور اسپانیا و پرتقال میشود.</ref> وارد فرهنگ نظامی شد. به دنبال آن، به صورت محدود از جنگهای چریکی در [[جنگ جهانی دوم]] استفاده گردید. بعد از جنگ جهانی دوم نمونههای برجسته جنگ چریکی در [[چین]]، [[کوبا]] و [[ویتنام]] اتفاق افتاد<ref> بهمن آقایی و غلامرضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، نشر ویس، تهران، 1366، ص 253.</ref>. هرگاه برای سرنگون کردن حکومت ضد مردمی حاکم یا به منظور بیرون راندن نیروهای متجاوز استعمار، ابزار، امکانات و در نهایت قدرت کافی فراهم نباشد، ممکن است جنگ چریکی بدین منظور آغاز شود. بر این اساس، نیروهای چریکی بیش از هر چیز، به قدرت و امکانات مردمی متکی میشوند و در تلاشند برای دستیابی به پیروزی، پشتوانه مردمی لازم را فراهم آورند. | ||
جنگ چریکی، جنگ نامنظم و دراز مدتی است که توسط دستههای کوچک مسلّح، علیه دشمن(داخلی و یا خارجی) صورت میگیرد. در این جنگ بیش از سایر جنگها، بر اصولی چون ایجاد انفجار در پشت خطوط اصلی، به ستوه آوردن دشمن، ناامن کردن و قطع راههای ارتباطی دشمن، عملیات ناگهانی علیه آن، تغییر دائم میدان جنگ و نظایر آن تکیه میشود<ref>فونگوین جیاپ، هنر | جنگ چریکی، جنگ نامنظم و دراز مدتی است که توسط دستههای کوچک مسلّح، علیه دشمن(داخلی و یا خارجی) صورت میگیرد. در این جنگ بیش از سایر جنگها، بر اصولی چون ایجاد انفجار در پشت خطوط اصلی، به ستوه آوردن دشمن، ناامن کردن و قطع راههای ارتباطی دشمن، عملیات ناگهانی علیه آن، تغییر دائم میدان جنگ و نظایر آن تکیه میشود<ref>فونگوین جیاپ، هنر نظامی جنگ خلق، ترجمه احمد تدین، آگاه، تهران، 1359، ص6.</ref>. اقدامات فوق به عقیده [[مائو تسه تونگ]]<ref>مائو یکی از بنیانگذاران جنگ چریکی جدید محسوب میشود.</ref> ـ رهبر انقلاب [[چین]] ـ در سه مرحله انجام میشود. | ||
'''اوّل مرحله دفاع استراتژیک''': | '''اوّل مرحله دفاع استراتژیک''': | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
چریکها در صورت گذراندن موفقیت آمیز دو مرحله قبلی، توانایی لازم را برای نیل به پیروزی پیدا میکنند. بنابراین، با استفاده از قدرت حاصله در جهت تسلیم یا انهدام دشمن اقدام میکنند<ref> جان ام، کالینز، پیشین، ص 107.</ref>. به رغم این که جنگ چریکی متکی بر مردم است؛ ولی مردم همواره به دلیل انگیزههای مذهبی از آن حمایت نمیکنند. | چریکها در صورت گذراندن موفقیت آمیز دو مرحله قبلی، توانایی لازم را برای نیل به پیروزی پیدا میکنند. بنابراین، با استفاده از قدرت حاصله در جهت تسلیم یا انهدام دشمن اقدام میکنند<ref> جان ام، کالینز، پیشین، ص 107.</ref>. به رغم این که جنگ چریکی متکی بر مردم است؛ ولی مردم همواره به دلیل انگیزههای مذهبی از آن حمایت نمیکنند. | ||
'''ج ـ جنگ | '''ج ـ جنگ روانی'''<ref>جنگ روانی (Psychological Warfare) با اصطلاحاتی چون جنگ اذهان، تبلیغات، جهت دهی سیاسی، تهاجم غیر مستقیم و جنگ سیاسی مترادف است.</ref>: | ||
سابقه کاربرد | سابقه کاربرد عملی جنگ روانی بسیار طولانی است؛ ولی به طور مشخص، چینیها<ref>شستشوی مغزی توسط چینیها ابداع شد. </ref> و سپس [[مسلمانان]] اولین کسانی بودند که از جنگ روانی استفاده کردند<ref> خداوند در بخشی از آیه 12 سوره انفال با بیان «من ترس در دل کافران میافکنم»، مجوز استفاده از جنگ روانی را داده است و [[پیامبر(ص)]] بارها از آن استفاده کرده است، مانند آتش افروختن در بلندیهای مکه، هنگام فتح آن که به منظور ایجاد ترس در دل [[کافران]] انجام شد.</ref>. بعدها در قرن بیستم و به خصوص در [[جنگ جهانی اول]] و به میزان بیشتری در جنگ جهانی دوم و در دوران [[جنگ سرد]]، از آن استفاده گردید. از ابداع واژه جنگ روانی زمان کمی میگذرد، زیرا در سال 1282ش. (1902 م) جان فُولِر انگلیسی، اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را به کار برد. 22 سال بعد، دولت انگلیس اصطلاح «[[جنگ سیاسی]]» را به جای آن، مورد استفاده قرار داد و سرانجام در سال 1319ش. (1940 م) با انتشار مقاله «جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن» واژه جنگ روانی وارد فرهنگ نظامی آمریکا و سپس جهان گردید<ref>ویلیام داقرتی، جنگ روانی، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیهالسلام ، تهران، 1372، ص 41.</ref>. | ||
ویلیام | ویلیام داقرتی نویسنده آمریکایی مقاله «جنگ روانی»، تعریفی را که در مطبوعات علمی و عمومی از جنگ روانی آمده است به این صورت ذکر میکند: | ||
«<big>جنگ | «<big>جنگ روانی</big> عبارت است از مجموع اقدامات یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی در جهت مطلوب (که) با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی یعنی تبلیغاتی انجام میشود<ref>همان.</ref>.» | ||
برخلاف تعریف فوق، جنگ | برخلاف تعریف فوق، جنگ روانی میتواند کاربرد داخلی هم داشته باشد که در این حالت، شامل حملههای شدید تبلیغاتی دو گروه داخلی نسبت به یکدیگر میشود. این تبلیغات برای ایجاد نگرش دلخواه در مردم صورت میگیرد. | ||
همان طور که از تعریف جنگ | همان طور که از تعریف جنگ روانی مشخص است، هدف اصلی در جنگ روانی تضعیف و انحراف افکار عمومی به منظور تحمیل اراده بر آنهاست؛ چه این افکار عمومی حق باشد یا ناحق. زیرا در این صورت بدون به کاربردن ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی دارای هزینه بالا، دشمن آماده تسلیم در برابر طرف مقابل میگردد. برای دستیابی به این هدف، در ابتدا اطلاعات لازم و دقیق جمع آوری میشود؛ سپس این اطلاعات به وسیله ابزاهای جنگ روانی به کار گرفته میشود و در نهایت، میزان تأثیر جنگ روانی بر دشمن به منظور تقویت نقاط قوت و کاهش نقایص، مورد ارزیابی قرار میگیرد<ref> فصلنامه سیاست دفاعی، پیش شماره تابستان 1371، ص 17.</ref>. برای تحقق جنگ روانی، ابزارهای مختلفی از جمله «شایعه سازی» به کار میرود که با رعایت اختصار به شرح کوتاهی از آن میپردازیم. | ||
شایعه به | شایعه به معنای انتقال اخبار غیر موثق است که در جاهایی که وسائل اطلاع رسانی کم بوده یا مسؤولین اجرایی اطلاعات کافی در اختیار مردم نگذارند، گسترش مییابد. کسانی که شایعه را گسترش میدهند، هدفهایی چون، سلب اعتماد طرف مقابل، بیرون ریختن ناراحتیهای درونی و نظایر آن را دنبال میکنند. در هر صورت، نتیجه نهایی «شایع پراکنی» کاهش روحیه مردم و سربازان<ref>رابرت ناپ، شایعه، ترجمه حسین حسینی، دانشگاه امام حسین علیهالسلام ، تهران، 1372، ص36.</ref>، بی اعتمادی و ایجاد تفرقه است. البته جنگ روانی کاربردهای دوسویه دارد: یعنی هم به نفع دشمن و هم علیه آن قابل استفاده است؛ ولی هر کشوری که از ابزارهای تبلیغی فراوانتری برخوردار باشد، مؤفقیت آن نیز در جنگ روانی علیه دشمن بیشتر خواهد بود. | ||
'''د)جنگ | '''د)جنگ شیمیایی و میکروبی''': | ||
کاربرد عوامل | کاربرد عوامل شیمیایی همانند عوامل روانی، سابقهای طولانی دارد. اوّلین عوامل شیمیایی که انسان در جنگ به کار برد، نفت و قیر بود. به مرور زمان، مواد شیمیایی دیگری چون کُلر، گاز خردل، فسژن، گاز اشک آور و مانند آن، بر آنها افزوده شد. از این مواد به صورت گسترده و وسیع، در جنگ جهانی اول استفاده گردید. در جنگ جهانی دوم نیز، به علت ترس طرفهای درگیر از حمله شیمیایی طرف مقابل، از آن استفاده نشد؛ اما بعد از آن در بسیار از جنگهای منطقهای و محلی (مانند جنگ ویتنام) مورد بهره برداری قرار گرفت<ref>حسین علائی، جنگ شیمیایی تهدید فزاینده، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1370، ص10.</ref>. از مواد شیمیایی برای کشتن، صدمه زدن و ناتوان کردن انسان و حیوان و حتی به منظور از بین بردن گیاهان و عدم باروری خاکِ دشمن استفاده میشود. این مواد که به صورت جامد، مایع و گاز به کار میروند، از طریق پوست، دستگاه گوارشی و تنفسی سلامت موجودات زنده را به خطر میاندازند<ref> علی نوری، جنگ شیمیایی و پیشگیری و درمان آسیبهای ناشی از آن، جهان دانش، تهران، 1363، ص14.</ref>. | ||
نوع | نوع دیگری از جنگ که در بخش جنگ شیمیایی مورد بحث قرار میگیرد، جنگ میکروبی است. در این جنگ، موجودات زنده میکروسکوپی مانند ویروسها، باکتریها، قارچها، انگلها و مانند آن، با همان کاربردهای مواد شیمیایی برای مقاصد نظامی و غیر نظامی به کار میروند. این جنگ نیز قدمت زیادی دارد؛ زیرا [[تاتارها]]، در سال 726ش. (1347 م) برای اولین بار از میکروب طاعون و وبا، علیه دشمنان خود استفاده | ||
کردند<ref>حسین | کردند<ref>حسین علائی، پیشین، ص 85.</ref>. به نظر میرسد، با توجه به اثرات وحشتناک به کارگیری عوامل شیمیایی و میکروبی، تولید و به کارگیری آنها کاهش یافته باشد؛ امّا به دو دلیل توجه به سلاحهای شیمیایی و میکروبی در حال افزایش است. | ||
اوّل این که، هزینه ساخت و | اوّل این که، هزینه ساخت و انبارسازی آن در مقایسه با سایر سلاحهای جنگی بسیار کمتر است. همچنین به راحتی و بدون ابزارهای پیچیده میتوان آن را مورد استفاده قرار داد. به همین علت [[عراق]] در طول جنگ با ایران، مقادیر زیادی از سلاحهای میکروبی و شیمیایی را تولید و ذخیره کرد و بخشی از آن را در جنگ به کارگرفت. | ||
دوم آن که، بشر قادر نیست به علت قدرت | دوم آن که، بشر قادر نیست به علت قدرت تخریبی بسیار زیاد سلاحهای اتمی از آن بهره گیرد<ref>مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 10، 1376، ص 8.</ref>. بنابراین، سلاحهای شیمیایی و میکروبی پاسخگوی نیازهای جنگی او خواهد بود. | ||
[[جنگ | [[جنگ تحمیلی]] در دیدگاه ما، یک جنگ غیرهستهای است، به همین دلیل، در هیچیک از انواع و طبقه بندی جنگهای هستهای قرار نمیگیرد. این جنگ از یک نظر، یک نبرد جغرافیایی به شمار میآید که در بخش خاصی از زمین: یعنی اغلب در سرزمین ایران و عراق جریان داشته است؛ ولی یک تفاوت عمده با جنگ محدود جغرافیایی دارد و آن این که آثار [[دفاع مقدس]] در یک منطقه جغرافیایی محدود، باقی نماند، بلکه آثار منطقهای و جهانی وسیعی را به دنبال آورد. از دیدگاه ایرانیان، دفاع مقدس، یک جنگ با هدف محدود نبود، زیرا انگیزه ایران به خلاف عراق، تنها حفظ تمامیت ارضی نبود، بلکه هدف جنگجویان ایرانی و رهبری [[انقلاب اسلامی]]، دفاع از کیان اسلام بوده است. البته باید قبول کرد، جنگی که بر ما تحمیل شد، از لحاظ ابزار جنگی و به دلیل کاربرد سلاحهای غیرهستهای، محدود تلقی میشود. در این جنگ، حتی عملیات پارتیزانی و چریکی هم به چشم میخورد که گروه [[شهید چمران]] مصداق بارز آن بود. همچنین، عملیات روانی وسیعی در جنگ تحمیلی، هم از ناحیه ایران و هم از ناحیه عراق در جریان بود. همینطور بارها عراقیها از مواد شیمیایی و میکروبی علیه رزمندگان و مردم بیدفاع ایران استفاده کردهاند. بنابراین، جنگ تحمیلی در هیچ یک از طبقه بندی های جنگهای غیرهستهای هم قرار نمیگیرد و باید برای آن تعریف منحصر به فردی ارائه کرد و آن را در طبقه بندی جدید با ویژگیهای جدید قرار داد. همانگونه که انگیزههای این جنگ از نگاه ما، با دیگر جنگهای بشری قرن بیستم متفاوت است. | ||
انگیزههای مادی و معنوی در جنگ و جنگ تحمیلی مواردی چون عشق به قدرت، سودجویی، قدرتطلبی، خودنمایی و نظایر آن، از جمله علل جنگ معرفی شدهاند؛ در حالی که این موارد، معلول علت دیگری هستند. در حقیقت، علل اصلی جنگ به ابعاد مادی و روانی انسان برمی گردد. به بیان دیگر، جنگ از درون انسان سرچشمه میگیرد، به گونهای که هرگاه یکی از دو بُعد انسان، بر بُعد دیگر وی غلبه پیدا کند، آن بُعد غالب، علتِ واقعی جنگ را میسازد<ref>تاکنون هیچ گونه تبیین کلی از علل جنگ ارائه نشده است. تقسیم فوق قرارداری است. علت چنین تقسیمی آن است که عللی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی و ایدئولوژی را میتوان در چارچوب دو بعد مادی و معنوی قرار داد. به بیان دیگر، جنگ از خشونت برمی خیزد و خشونت یک پدیده روانی است. </ref>. با وجود این که علت اصلی جنگ را یکی از دو بُعد مادی و روانی انسان تشکیل میدهد؛ ولی به وسیله ابزارها و اهدافی چون سیاست، اقتصاد، تکنولوژی، ایدئولوژی و مانند آن خود را نشان میدهد. این بدان مفهوم نیست که یک جنگ، دارای یک هدف و ابزار است، بلکه ممکن است مجموعهای از ابزارها و اهداف در آن به کار گرفته شود؛ امّا یکی از آنها ظهور و بروز بیشتری داشته باشد. | |||
قبل از ورود به بحث | قبل از ورود به بحث اصلی لازم است به سئوال زیر پاسخ داده شود و آن این که آیا انگیزه جنگ در ذات انسان وجود دارد؟ عدهای<ref>مانند افلاطون، ارسطو، فروید و توماس هابز (هابس).</ref> معتقدند جنگ در ذات انسان قرار دارد، زیرا در نهاد انسان همواره یک عنصر حیوانی غالب وجود دارد. بنابراین، جنگ ـ نه صلح ـ حالت واقعی انسان را تشکیل میدهد. مطابق این نظریه، جنگ ناشی از طبیعت انسان است و جنبه وراثتی دارد و نمیتوان آن را تغییر داد. نظریه فوق به چند صورت دیگر نیز مطرح شده است که هر یک نشان میدهند در انسان صفاتی به صورت ذاتی وجود دارد که آن صفات ذاتی منشأ جنگ به شمار میروند. به عنوان مثال، بعضی عقیده دارند در هر انسانی تمایل به برتری جویی و سلطه طلبی وجود دارد که ناخودآگاه وی را به سوی جنگ میکشاند. همچنین عدهای معتقدند همه انسانها خواهان کسب سود و افتخار بیشترند و برای دستیابی به آن چارهای جز جنگ ندارند. این عده عقیده دارند خشم و غضبی که در هر انسانی یافت میشود، اگر به حد افراط برسد، جنگ حتمی است و نیز چون هیچ انسانی به انسان دیگر اعتماد ندارد، همواره از جنگ برای دفاع از خود استفاده میکند<ref>بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع، ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، تهران، 1368، ج 1، ص198.</ref>. | ||
دلایل | دلایل متعددی برای رد نظریه فوق ارائه شده است که با رعایت اختصار به چند نمونه آن اشاره میشود: | ||
# اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در | # اگر جنگ جزء ذات انسان است، در آن صورت باید سراسر تاریخ بشر پر از جنگ باشد، در حالی که چنین نیست. | ||
# | # | ||
# اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید | # اگر ما جنگ را جزء ذات انسان به شمار آوریم، باید انسانهایی را که برای برقراری صلح تلاش کرده یا میکنند را فاقد طبیعت کامل بدانیم. در صورتی که لازمه تلاش برای استقرار صلح، بهرهمندی از قوای روانی کامل است. | ||
# | # | ||
# اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، | # اگر گفته شود جنگ جزء ذات انسان است، پس باید جلاّدان و جانیان تاریخ مانند [[چنگیز]]، [[هیتلر]] و مانند آن را، کسانی دانست که به مقتضای طبیعت خود عمل کردهاند، بنابراین آنان را نباید سرزنش کرد. در حالی که هر عاقلی آنان را سرزنش کرده و میکند<ref> همان.</ref>. در واقع، ریشه مادی یا روانی بودن جنگ به درون انسان برمیگردد نه اینکه انسان به صورت فطری و ذاتی جنگ طلب باشد؛ بلکه انسان موجود مختاری است که میتواند از وقوع جنگ جلوگیری نماید. | ||
=علل | =علل مادی و معنوی جنگ= | ||
'''علل | '''علل مادی جنگ''': | ||
هر یک از | هر یک از ابزارهای مادی که برای آغاز و یا ادامه جنگ به کار میرود، اگر با هدف و انگیزه مذهبی، الهی، خدمت به انسانیّت و نظایر آن به کار رود، در چارچوب علل معنوی جنگ قرار میگیرد. آنچه موجب شده است، علل زیر جزء علل مادی جنگ محسوب شود آن است که هرگاه جنگ، فقط با انگیزهها و هدفهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مانند آن همراه باشد، در آن صورت علل مادی جنگ را تشکیل خواهند داد. | ||
# علل | # علل سیاسی جنگ: برخی عقیده دارند، هر گاه سیاست توانایی خود را در حل و فصل اختلافات از دست بدهد، جنگ آخرین وسیلهای است که برای دستیابی به اهداف سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. به بیان دیگر، زمانی که سیاست در حل مسائل با شکست رو به رو شود، جنگ تنها راه باقیمانده برای تحقق هدفهای سیاسی است. اگر چه نمونه هایی از جنگ را میتوان برای نظریه فوق پیدا کرد؛ ولی جنگ فقط به دلایل و علل سیاسی انجام نمیشود. به بیان دیگر، تصور این که پس از شکست سیاست، جنگ صورت میگیرد اشتباه است؛ زیرا پس از شکست سیاست، ممکن است جنگ صورت گیرد؛ امّا وقوع آن حتمی نیست؛ زیرا به عنوان مثال، توسل به راههای اقتصادی میتواند راه حل مناسبی برای حل اختلافات دو طرف جنگ در این شرایط باشد. همچنین اگر جنگ ادامه سیاست است<ref>(کلاوزویتس) جنگ را ادامه سیاست میدانست، در حالی که لنین جنگ را همان سیاست و هیتلر سیاست را همان جنگ میدانست.</ref> و پس از شکست سیاست ادامه مییابد، پس باید موقعی که جنگ در جریان است هیچ گونه روابط سیاسی بین متخاصمین در جریان نباشد، در حالی که در شدیدترین جنگها، روابط سیاسی ضعیفی بین طرفین درگیر برقرار است. دولتها و کشورها برای تحقق اهداف سیاسی با گسترش حاکمیت ملّی و همچنین امپریالیستها برای تحقق سلطهگری، فقط متکی به جنگ نیستند؛ بلکه ممکن است از ابزارهای دیگری چون پاداش و تنبیه نیز استفاده کنند. علاوه بر این، باید یادآور شد که به هم خوردن هر توازن قوایی منجر به جنگ نمیشود. به عنوان مثال، پس از فروپاشی شوروی و با به هم خوردن توازن بین آمریکا و روسیه، جنگی بین این دو کشور صورت نگرفت. | ||
# | # | ||
# علل | # علل اقتصادی جنگ: تلاش برای دستیابی به امکانات اقتصادی، منابع زیرزمینی، از بین بردن منابع تجاری و گمرکی و مانند آن، از علل اقتصادی جنگ معرفی شدهاند. به عنوان مثال، عدهای جنگ جهانی اوّل را ناشی از تلاش کشورهای آلمان و [[ایتالیا]] برای دستیابی به بازارهای جهانی مواد خامِ لازم، دانستهاند<ref>آلوین و هایدی تافلر، جنگ و ضد جنگ، ترجمه شهیندخت خوارزمی، نشر سیمرغ، تهران، 1372، ص11.</ref>. مهمترین نظریهای که ریشه جنگ را فقط در مؤلفههای اقتصادی جستجو میکند، تفسیر مارکسیستی از جنگ است. [[مارکسیست]]ها از یک سوء عقیده دارند تقسیم کار و برقراری اصل مالکیت خصوصی، طبقات مختلفی را در جامعه بشری ایجاد کرده است و تا زمانی که این طبقات باقی باشند، جنگ نیز وجود خواهد داشت و از سوی دیگر، آنها برای تحقق [[کمونیسم]] جهانی، جنگ را لازم میدانند؛ و آن جنگی است که بین طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار روی خواهد داد<ref>بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع، پیشین، ص 202.</ref>. شکی نیست که عامل اقتصادی میتواند در بروز جنگ نقش داشته باشد؛ امّا چنین عاملی نمیتواند به صورت مطلق، ریشه همه جنگهای بشری، مانند جنگهایی که در جهت گسترش دین و یا حفاظت از آن انجام میشود باشد. چنان که از نظر تاریخی، ایجاد طبقات اجتماعی به آن صورت که مارکسیستها میگویند آن هم در تمام دنیا که جنگ در آن کم و بیش جریان داشته است، به اثبات نرسیده است. البتّه فروپاشی شوروی، خود دلیلی بر بطلان عقاید [[مارکسیسم]] و [[لنینیسم]] ـ بخصوص نظریه علل اِقتصادی جنگ ـ به شمار میرود. | ||
# | # | ||
# سایر علل | # سایر علل مادی جنگ: جنگ دارای ریشههای مادی دیگری هم هست که به برخی از آنها به اختصار اشاره میشود. | ||
'''الف) علل | '''الف) علل زیستی جنگ''': | ||
این نظریه به چند صورت مطرح شده است: | این نظریه به چند صورت مطرح شده است: | ||
اوّل این که جمعیت | اوّل این که جمعیت جهانی در مقایسه با منابع غذایی، از رشد بیشتری برخوردار است. بنابراین برای برقراری تعادل بین این دو، چارهای جز جنگ نیست. این نظر نمیتواند درست باشد؛ زیرا بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که مواد غذایی موجود در زمین، برای تغذیه پانصد برابر جمعیت فعلی کافی است<ref>همایون الهی، امپریالیسم و عقب ماندگی، اندیشه، تهران، 1376، ص58.</ref>. دیگر آن که، تلاش در جهت دستیابی به فضای بیشتر به منظور بهرهمندی از امکانات افزونتر منجر به جنگ میشود. این نظریه که ناشی از افکار برتری طلبی نژادی است، یک دلیل عقلی و منطقی برای شروع جنگ محسوب نمیشود. چنان که تعداد کمی از کشورهای جهان مانند [[آلمان نازی]]، [[اسرائیل]] غاصب، نژادپرستان سابق [[آفریقای جنوبی]] به چنین اصلی اعتقاد دارند. | ||
'''ب) امپریالیسم''': | '''ب) امپریالیسم''': | ||
امپریالیسم هم در | امپریالیسم هم در بعضی موارد به عنوان عامل اصلی برای آغاز جنگ معرفی شده است. در این دیدگاه، امپریالسیم در دو صورت، علت جنگ محسوب میشود. | ||
# در سطح داخلی، سرمایه داران برای دستیابی به سود بیشتر، به غارت و چپاول خشونت آمیز دستمزدها و دست رنجها میپردازند. | |||
# در سطح خارجی، امپریالیسم برای بهره برداری از مواد اوّلیه ارزان و بازارهای وسیع به جنگ دست میزند. این نظریه، علل جنگهای سودجویانه و استعماری را نشان میدهد؛ امّا انگیزه جنگهایی که غیر امپریالیستها در نقاط دیگر جهان انجام میدهند را روشن نمیسازد. | |||
=پانویس= | =پانویس= |