confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
تفاوت در معنای تاریخ موجب گردیده است که اصطلاح «فلسفهی تاریخ» نیز متناظر با ایندو، دو معنای متفاوت پیدا کند: | تفاوت در معنای تاریخ موجب گردیده است که اصطلاح «فلسفهی تاریخ» نیز متناظر با ایندو، دو معنای متفاوت پیدا کند: | ||
این دو معنای مختلف واژهی تاریخ، تمایز دو نوع مطالعه به کلی متفاوت، اگرچه نه کاملا بیارتباط به هم را که به نام «فلسفهی تاریخ» معروف است، نشان میدهد، فلسفهی تاریخ در معنای اول واژه «تاریخ» -یعنی تاریخ به مثابه رویداد- معمولا فلسفه نظری یا مادی یا محتوایی تاریخ خوانده میشود. هدف فیلسوف نظری تاریخ این است که در رویدادهای گذشته، الگو یا معنای کلی کشف کند. فلسفهی تاریخ، در معنای دوم واژه «تاریخ» -تاریخ به مثابه گزارش- معمولا فلسفهی نقدی یا صوری یا تحلیلی تاریخ و یا فلسفهی علم تاریخ خوانده میشود. فلسفهی نقدی تاریخ مسائلی دربارهی پژوهش تاریخی پیش میکشد و به نقد ادعاهای مربوط به علم میپردازد. هدف فیلسوف نقدی تاریخ این است که ماهیت پژوهش تاریخی را وضوح بخشد و پیشفرضهای اساسی، مفاهیم نظامدهنده و روش تحقیق و نگارش آن را روشن سازد<ref> مسعود صادقی، مقدمه «درآمدی بر تاریخ پژوهی» ، مایکل استنفورد، ص2.</ref>. | این دو معنای مختلف واژهی تاریخ، تمایز دو نوع مطالعه به کلی متفاوت، اگرچه نه کاملا بیارتباط به هم را که به نام «فلسفهی تاریخ» معروف است، نشان میدهد، فلسفهی تاریخ در معنای اول واژه «تاریخ» -یعنی تاریخ به مثابه رویداد- معمولا فلسفه نظری یا مادی یا محتوایی تاریخ خوانده میشود. هدف فیلسوف نظری تاریخ این است که در رویدادهای گذشته، الگو یا معنای کلی کشف کند. فلسفهی تاریخ، در معنای دوم واژه «تاریخ» -تاریخ به مثابه گزارش- معمولا فلسفهی نقدی یا صوری یا تحلیلی تاریخ و یا فلسفهی علم تاریخ خوانده میشود. فلسفهی نقدی تاریخ مسائلی دربارهی پژوهش تاریخی پیش میکشد و به نقد ادعاهای مربوط به علم میپردازد. هدف فیلسوف نقدی تاریخ این است که ماهیت پژوهش تاریخی را وضوح بخشد و پیشفرضهای اساسی، مفاهیم نظامدهنده و روش تحقیق و نگارش آن را روشن سازد<ref> مسعود صادقی، مقدمه «درآمدی بر تاریخ پژوهی» ، مایکل استنفورد، ص2.</ref>. | ||
=شاخصههای علم «تاریخ»= | |||
تبیین دامنه علم تاریخ نیازمند تعریف موضوع و شاخصههای این علم میباشد تا از این طریق حد و مرز این علم قابل تشخیص گردد. آیا مطلق هرآنچه در «گذشته» رخ داده است، داخل در تاریخ میباشد؟ آیا فقط امور مربوط به «انسان» در علم تاریخ جای دارد و یا اینکه دانش تاریخ، همهی موجودات را فرا میگیرد؟ اینها از جمله سئوالات اصلی در این زمینه میباشد. برخی محققان درصدد ارائهی تعریفی جامع و مانع از «علم تاریخ» بودهاند: | |||
علم تاریخ، علم شناخت و تفسیر گذشتهی انسانها در پرتو حال است که بر اساس روشها، گزینشها و تفسیرهای مورخان به دست میآید<ref>ملائیتوانی، علیرضا، مقاله «کند وکاوی در تعریف علم تاریخ و نقد یک نگاه»، نشریهی تاریخ اسلام (دانشگاه باقرالعلوم)، تابستان 1384، شماره 22ص 23.</ref>. | |||
برخی دیگر از محققان به ارائه شاخصههای علم تاریخ پرداختهاند که از جمله سه متغیر «انسان»، «گذشته» و «وقایع مهم»، مؤلفههای اصلی تاریخ شمرده شده است<ref>«در این تعریف برای علم تاریخ سه متغیر در نظر گرفته شده است: انسان، گذشته و وقایع مهمه. به نظر میرسد حذف یا نادیده گرفتن هر کدام از این سه متغیر، تاریخ را از داشتن موضوع و قلمرو مشخص محروم خواهد کرد. متغیر نخست دلالت بر «انسان» دارد؛ چرا که اساسا انسان موضوع علم تاریخ است. از این رو آن جایی که انسان نباشد، تاریخ نیز وجود ندارد. موضوعی که بالاستقلال برای تاریخ مهم است، انسان است. بنابراین علم تاریخ پیرامون «انسان» در گردش است. اگر در تاریخ، کوه طور یا چاه زمزم و یا غار حراء اهمیت یافته، به دلیل وجود ردپای انسان در آن مکانهاست، وگرنه آنها به خودی خود موضوع و محل توجه تاریخ نمیبودند. متغیر دوم دلالت بر «گذشته» دارد؛ چرا که اساسا قلمرو علم تاریخ محدود به زمان گذشته است یعنی در تاریخ تنها از وقایعی گفت و گو میشود که رخ داده و زمانی از آنها گذشته است. علم تاریخ به حال و به آینده تعلق ندارد، بلکه تنها شامل زمان گذشته است. اگر در این علم از زمان حال و آینده گفتوگو شود، در آن صورت به قلمرو فایدهی تاریخ قدم نهادهایم. به عبارت دیگر، فایدهی تاریخ برای زمان حال و آینده است، اما موضوعهای تاریخی تنها در زمان گذشته قابل جستجو هستند... اما متغیر سوم دلالت بر «وقایع مهمه» دارد؛ یعنی هر آن چیزی که در گذشته برای انسان و دربارهی انسان اتفاق افتاده است، جزو تاریخ به شمار نمیآید، بلکه تنها وقایع مهمهای که برای مورخان ارزش ثبت داشته است، جزو تاریخ است. (حسن حضرتی، «اسلام و ایران؛ بررسی تاریخی»،مجموعه مقالات، قم، بوستان کتاب قم، (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، 1382، ص15).</ref>. | |||
این سه شاخصه در تعریف موضوع علم تاریخ از دیدگاه مرحوم شریعتی نیز وجود دارد: | |||
موضوع علم تاریخ عبارت است از: «مجموعهی پدیدهها و واقعهها و روابط و فعل و انفعالات و زاد و مرگ حوادث و تکوین طبقات و طلوع و رشد و افول تمدنها و جامعهها و مجموعهی همه رویدادها و پدیدههای ویژهی انسان در رابطهاش با «طبیعت» و در رابطهاش با «دیگری» در زمان «گذشته»، از بینهایت دور تا حال<ref> علی شریعتی، انسان: ص251.</ref>.» | |||
مولفههای دانش (معرفت) تاریخ از نظر مایکل استنفورد نیز «واقعیت گذشته»، «تفسیر آثار بازمانده» و «زمان» میباشد<ref> مایکل استنفورد، درآمدی بر تاریخ پژوهی: ص191- 192.</ref>. در این دیدگاه، محدودیت علم تاریخ به موضوع «انسان» ملاحظه نمیشود. برخلاف هگل که از این هم محدودتر میاندیشید چرا که او معتقد بود که تنها آن اقوامی را که خودشان از داشتن تاریخ و از زیستن در تاریخ آگاه بودند میتوان به عنوان اقوام تاریخی در نظر گرفت<ref> همان، ص191.</ref>. کالینگوود نیز «افعال موجودات انسانی که در گذشته انجام پذیرفته است» را موضوع تاریخ میداند<ref>همان، ص7.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |