پرش به محتوا

سعد مهداوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۳۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
|}
|}
</div>
</div>
'''سعد محمد محمود المهدوی''' ابومعمر است ایشان در سال 1953 م، در [[شهر مقدادیه]] [[استان دیالی]] [[عراق]] در خانواده‌ای متدین و متعهد به دنیا آمد و از ویژگی‌های ایشان سادگی و مهربانی بود. او که یک [[مسلمان]] و کارگر است، در بازارها [[خدا]] را با حکمت و پند و اندرز نیکو تبلیغ می‌کند، مردم را دعوت به خدا می‌کند، با هدف نصیحت، راهنمایی و هدایت. از دهه هشتاد قرن گذشته، دعوت [[اخوان‌المسلمین]] را اعلام می‌کند. بدون ترس و واهمه علناً نامه‌های شهید امام [[حسن البناء]]  و خطبه‌ها را پخش می‌کرد.  
'''سعد محمد محمود المهدوی''' ابومعمر در سال 1953 م، در [[شهر مقدادیه]] [[استان دیالی]] [[عراق]] در خانواده‌ای متدین و متعهد به دنیا آمد و از ویژگی‌های ایشان سادگی و مهربانی بود. او که یک [[مسلمان]] و کارگر است، در بازارها [[خدا]] را با حکمت و پند و اندرز نیکو تبلیغ می‌کند، مردم را دعوت به خدا می‌کند، با هدف نصیحت، راهنمایی و هدایت. از دهه هشتاد قرن گذشته، دعوت [[اخوان‌المسلمین]] را اعلام می‌کند. بدون ترس و واهمه علناً نامه‌های شهید امام [[حسن البناء]]  و خطبه‌ها را پخش می‌کرد.  




در زمان اشغال [[عراق]]، شهر مقدادیه نیز مانند دیگر عراق در وضعیت آشفتگی و ناامنی بود، به همین دلیل با دو برادر به بیرون رفت و تپانچه شخصی خود را بیرون آورد و گلوله های هوایی شلیک کرد، در واقع جوانان اخوان برای حفاظت از مراکز حیاتی مانند بازار مقدادیه، بیمارستان عمومی، بانک، شهرداری ها، اداره املاک، ساختمان برق و پروژه آب توزیع شد و این کمیته یک ماه به کار خود ادامه داده بود.
در زمان اشغال [[عراق]]، شهر مقدادیه نیز مانند دیگر مناطق عراق در وضعیت آشفتگی و ناامنی بود، به همین دلیل با دو برادر به بیرون رفت و تپانچه شخصی خود را بیرون آورد و گلوله های هوایی شلیک کرد، در واقع جوانان اخوان برای حفاظت از مراکز حیاتی مانند بازار مقدادیه، بیمارستان عمومی، بانک، شهرداری ها، اداره املاک، ساختمان برق و پروژه آب توزیع شد و این کمیته یک ماه به کار خود ادامه داده بود.
حاج سعد رحمه الله تقریباً دائماً به ادارات امنیتی سر می زد و یک بار مأمور امنیتی با او تماس می گرفت که تعهد نامه ای بنویسد که از دعوت [[اخوان‌المسلمین]] صرف نظر کند. نتیجه گفتن حقیقت در چهره ظالمان.
حاج سعد رحمه الله تقریباً دائماً به ادارات امنیتی سر می زد و یک بار مأمور امنیتی با او تماس می گرفت که تعهد نامه ای بنویسد که از دعوت [[اخوان‌المسلمین]] صرف نظر کند. نتیجه گفتن حقیقت در چهره ظالمان.


خط ۴۱: خط ۴۱:
شاید حاج سعد  با آن ویژگی ایمانی در او جلوه می کرد که در همه چیز دیگران را بر خود و خانواده و وابستگانش ترجیح می داد و نخبگان و عوام و نخبگان و او. آنها را بدون تبعیض و اختلاف به یک سفره دعوت می کند تا برادری اسلام را در آنها احساس کند و هیچ فرقی جز با تقوای دلها نباشد.
شاید حاج سعد  با آن ویژگی ایمانی در او جلوه می کرد که در همه چیز دیگران را بر خود و خانواده و وابستگانش ترجیح می داد و نخبگان و عوام و نخبگان و او. آنها را بدون تبعیض و اختلاف به یک سفره دعوت می کند تا برادری اسلام را در آنها احساس کند و هیچ فرقی جز با تقوای دلها نباشد.


=داستان هدیه=
این رؤیا را چنانکه بر زبان یکی از شاگردان حج رحمه الله وارد شده است تقدیم می کنیم.
نزدیک ایشان نشسته بودم، یکی از برادران با مقداری گوشت هدیه یکی از دوستانش در را زد و وارد آشپزخانه کرد، حاج سعد به پسرش گفت: این هدیه را ببر خانه فلانی چون چند روز است که گوشت وارد خانه آنها نشده است و به محض این که این هدیه رسید فقط این برادر آن را به برادر سومی از جهت ترجیح خود بخشید و چون هدیه به سومی رسید. انسان در سفر انفاق فی سبیل الله آن را به حاج سعد هدیه داد تا دوباره به خانه خود برگردد پس حاجی رحمت الله علیه چه بود ولی به برادر دیگری هدیه داد تا هدیه حل شود. با او، به نشانه ای روشن در مورد عمق نوع دوستی در میان نسل های مؤمن.


=امتحان خیریه=
=امتحان خیریه=