پرش به محتوا

اجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ اوت ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'می گرد' به 'می‌گرد')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۲۷: خط ۲۷:
بر این مبنا، این اصول و قواعد، از مبادی اجتهاد به شمار می روند و هر مجتهدی بر مبنای آنها می‌تواند مسائل فرعی، تازه و پدیده های جدید را به آن اصول پایه عودت داده و قواعد کلی آنها را بر مصادیق خارجی منطبق سازد. از این آیات که در آنها، احکام شرعی در همۀ ابعاد و زمینه های مختلف زندگی مادی و معنوی انسانها بیان شده، به «آیات الاحکام» تعبیر کرده‌اند.<ref>ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص 42</ref>
بر این مبنا، این اصول و قواعد، از مبادی اجتهاد به شمار می روند و هر مجتهدی بر مبنای آنها می‌تواند مسائل فرعی، تازه و پدیده های جدید را به آن اصول پایه عودت داده و قواعد کلی آنها را بر مصادیق خارجی منطبق سازد. از این آیات که در آنها، احکام شرعی در همۀ ابعاد و زمینه های مختلف زندگی مادی و معنوی انسانها بیان شده، به «آیات الاحکام» تعبیر کرده‌اند.<ref>ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص 42</ref>


به این ترتیب مدینه را می‌توان به عنوان نخستین پایگاه تشریع احکام و تشکیل حکومت اسلامى‌دانست که خود زمینه ساز دورۀ تمهید مبانی اجتهاد نیز به شمار می‌رود؛ با این توضیح که در این دوره با وجود و حضور بنیانگذار اسلام و تشریع کنندۀ احکام اسلامی، نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشته، زیرا:
به این ترتیب مدینه را می‌توان به عنوان نخستین پایگاه تشریع احکام و تشکیل حکومت اسلامی‌دانست که خود زمینه ساز دورۀ تمهید مبانی اجتهاد نیز به شمار می‌رود؛ با این توضیح که در این دوره با وجود و حضور بنیانگذار اسلام و تشریع کنندۀ احکام اسلامی، نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشته، زیرا:


الف. وجود شارع یعنی [[رسول خدا]] (ص) در میان [[مسلمانان]] و دسترسی مستقیم آنان به آن حضرت، که خود بهترین راه و مطمئن ترین طریق برای شناخت احکام شرعی در وقت نیاز بود و مردم بی هیچ واسطه ای به شخص پیامبر (ص) مراجعه می‌کردند و دربارۀ احکام و مسائل خویش از آن حضرت می پرسیدند.
الف. وجود شارع یعنی [[رسول خدا]] (ص) در میان [[مسلمانان]] و دسترسی مستقیم آنان به آن حضرت، که خود بهترین راه و مطمئن ترین طریق برای شناخت احکام شرعی در وقت نیاز بود و مردم بی هیچ واسطه ای به شخص پیامبر (ص) مراجعه می‌کردند و دربارۀ احکام و مسائل خویش از آن حضرت می پرسیدند.
خط ۶۷: خط ۶۷:
=اجتهاد از نظر لغت=
=اجتهاد از نظر لغت=


اجتهاد در لغت از ریشه «جَهْد» به فتح جیم، یا از «جُهد» به ضمّ جیم است؛ فیّومى مى گوید: «الْجُهْدُ بِالضَّمِّ فى الْحِجَازِ وَ بِالْفَتْحِ فى غَیْرِهِمْ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ»<ref>مصباح المنیر، فیّومى، احمد بن محمّد، واژه «جهد»</ref> و نظر ابن فارس چنین است: «الجیم و الهاء و الدال، أصله المشقة... و الجُهد وَ الطَّاقَةِ» <ref>مقاییس اللغه، ابوالحسین احمد بن فارس، واژه «جهد»</ref> و ابن منظورمى گوید: «الجَهْد و الجُهد بمعنى الطاقة» یعنى جَهْد و جُهد به معناى قدرت و توانایى است و در همین کتاب آمده که «جَهْد» به معناى سختى و رنج و «جُهد» به معناى طاقت و توانایى است.<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «جهد»</ref>
اجتهاد در لغت از ریشه «جَهْد» به فتح جیم، یا از «جُهد» به ضمّ جیم است؛ فیّومی می گوید: «الْجُهْدُ بِالضَّمِّ فی الْحِجَازِ وَ بِالْفَتْحِ فی غَیْرِهِمْ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ»<ref>مصباح المنیر، فیّومی، احمد بن محمّد، واژه «جهد»</ref> و نظر ابن فارس چنین است: «الجیم و الهاء و الدال، أصله المشقة... و الجُهد وَ الطَّاقَةِ» <ref>مقاییس اللغه، ابوالحسین احمد بن فارس، واژه «جهد»</ref> و ابن منظورمی گوید: «الجَهْد و الجُهد بمعنی الطاقة» یعنی جَهْد و جُهد به معنای قدرت و توانایی است و در همین کتاب آمده که «جَهْد» به معنای سختی و رنج و «جُهد» به معنای طاقت و توانایی است.<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «جهد»</ref>


راغب اصفهانى مى گوید: «الجَهْد و الجُهد الطَّاقَةُ وَالْمَشَقَّةِ»، نیز: «الجَهْد الطاقة» و «الجُهد الوسع» و سرانجام گفته است: «الِاجْتِهَادِ أَخْذُ النَّفْسِ بِبَذْلِ الطَّاقَةِ وَ تَحْمِلُ الْمَشَقَّةِ»<ref>المفردات، راغب اصفهانى، واژه «جهد»</ref>؛ (اجتهاد آن است که انسان در انجام کارى نهایت طاقت و توان خویش را به کار گیرد و رنج ها و سختى ها را تحمّل کند».
راغب اصفهانی می گوید: «الجَهْد و الجُهد الطَّاقَةُ وَالْمَشَقَّةِ»، نیز: «الجَهْد الطاقة» و «الجُهد الوسع» و سرانجام گفته است: «الِاجْتِهَادِ أَخْذُ النَّفْسِ بِبَذْلِ الطَّاقَةِ وَ تَحْمِلُ الْمَشَقَّةِ»<ref>المفردات، راغب اصفهانی، واژه «جهد»</ref>؛ (اجتهاد آن است که انسان در انجام کاری نهایت طاقت و توان خویش را به کار گیرد و رنج ها و سختی ها را تحمّل کند».


حق آن است که تحمّل مشقّت و سختى از لوازم به کار گرفتن نهایت قدرت و توان است. اجتهاد در لغت به معناى استفاده کردن از تمام قدرت و توان است که لازمه اش در رنج و سختى قرار گرفتن مى باشد.<ref>أنوار الأصول، مکارم شیرازی، ناصر، به قلم: قدسى، احمد، مدرسة الامام على بن ابى طالب، ج 3، ص 596</ref>
حق آن است که تحمّل مشقّت و سختی از لوازم به کار گرفتن نهایت قدرت و توان است. اجتهاد در لغت به معنای استفاده کردن از تمام قدرت و توان است که لازمه اش در رنج و سختی قرار گرفتن می باشد.<ref>أنوار الأصول، مکارم شیرازی، ناصر، به قلم: قدسی، احمد، مدرسة الامام علی بن ابی طالب، ج 3، ص 596</ref>
آیه شریفه: «لاَ یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ»<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه 79</ref>؛ (کسانى راکه [براى انفاق در راه خدا] جز به مقدارِ [ناچیزِ] توانایى خود دسترسى ندارند) به همین معنا اشاره دارد، یعنى بیش از توان نمى یابند.
آیه شریفه: «لاَ یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ»<ref>قرآن کریم، سوره توبه، آیه 79</ref>؛ (کسانی راکه [برای انفاق در راه خدا] جز به مقدارِ [ناچیزِ] توانایی خود دسترسی ندارند) به همین معنا اشاره دارد، یعنی بیش از توان نمی یابند.


و در نهج البلاغه نیز به این معنا آمده: « َو لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون‌»<ref>نهج البلاغه، صبحى صالح خطبه 1</ref>؛ (کسانى که با به کار گرفتن نهایت قدرت و توان خویش، نمى توانند حقّ پروردگار متعال را ادا کنند).
و در نهج البلاغه نیز به این معنا آمده: « َو لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون‌»<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح خطبه 1</ref>؛ (کسانی که با به کار گرفتن نهایت قدرت و توان خویش، نمی توانند حقّ پروردگار متعال را ادا کنند).
این واژه، گاه در مواردى که انسان، اشیاى ثقیل و سنگینى را حمل کند، یا آن را از زمین بردارد نیز استعمال مى شود.
این واژه، گاه در مواردی که انسان، اشیای ثقیل و سنگینی را حمل کند، یا آن را از زمین بردارد نیز استعمال می شود.
<ref>. المستصفى، غزالى، ابوحامد محمّد بن محمّد، ج 2، ص 350؛ الإحکام فى اصول الأحکام، آمدى، سیف الدین على بن ابى على، ج 4، ص 396؛ الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سیّد محمّدتقى، ص 561؛ ارشاد الفحول الى تحقیق علم الاصول، الشوکانى، محمّد بن على بن محمّد، ص 417؛ المحصول، الرازى، فخرالدین محمّد بن عمر بن الحسین، ج 2، ص 425</ref>
<ref>. المستصفی، غزالی، ابوحامد محمّد بن محمّد، ج 2، ص 350؛ الإحکام فی اصول الأحکام، آمدی، سیف الدین علی بن ابی علی، ج 4، ص 396؛ الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سیّد محمّدتقی، ص 561؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، الشوکانی، محمّد بن علی بن محمّد، ص 417؛ المحصول، الرازی، فخرالدین محمّد بن عمر بن الحسین، ج 2، ص 425</ref>
در نتیجه، به کسى که ضروریات دین را به دست مى آورد، نمى گویند اجتهاد کرده؛ ولى براى فقیهى که مسائل پیچیده فقهى و احکام شرعى را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار مى برند.
در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست می آورد، نمی گویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار می برند.


=اجتهاد از نظر اصطلاح=
=اجتهاد از نظر اصطلاح=


علماى اصول براى اجتهاد معانى و تعاریف مختلفى ذکر کرده‌اند که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کرده‌اند که به بعضی از آنها اشاره می شود:


الف) هر گاه کسى در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمى شرعى تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت مى گویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است.<ref>کفایة الاصول، خراسانى، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الى تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فى اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref>
الف) هر گاه کسی در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمی شرعی تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت می گویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است.<ref>کفایة الاصول، خراسانی، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فی اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref>


این تعریف اگر چه در کلمات بعضى از علماى امامیّه دیده مى شود<ref>مبادى الوصول الى علم الاصول، مطهر قمى ابومنصور حسین بن یوسف بن على بن حلّى، ص 240</ref>، ولى ریشه اصلى آن در کلمات غیر امامیّه (عامّه) است<ref>شرح مختصر، حاجبى، ص 460</ref>؛ زیرا عامّه ظن به احکام را به طور مطلق حجّت شرعى مى دانند و آنچه نزد امامیّه معتبر است ظنون خاصّى است که دلیل خاص بر حجیّت آن اقامه شده باشد.اشکال دیگر مقیّد شدن تعریف به «تحصیل ظن به حکم شرعى» است؛ چون اگر بذل وسع و طاقت در تحصیل علم به حکم شرعى شود نیز، اجتهاد صدق مى کند.<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 597</ref>
این تعریف اگر چه در کلمات بعضی از علمای امامیّه دیده می شود<ref>مبادی الوصول الی علم الاصول، مطهر قمی ابومنصور حسین بن یوسف بن علی بن حلّی، ص 240</ref>، ولی ریشه اصلی آن در کلمات غیر امامیّه (عامّه) است<ref>شرح مختصر، حاجبی، ص 460</ref>؛ زیرا عامّه ظن به احکام را به طور مطلق حجّت شرعی می دانند و آنچه نزد امامیّه معتبر است ظنون خاصّی است که دلیل خاص بر حجیّت آن اقامه شده باشد.اشکال دیگر مقیّد شدن تعریف به «تحصیل ظن به حکم شرعی» است؛ چون اگر بذل وسع و طاقت در تحصیل علم به حکم شرعی شود نیز، اجتهاد صدق می کند.<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 597</ref>


ب) «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِفْرَاغُ الْوُسْعِ فى تَحْصِیلِ الْحُجَّةُ عَلَى الحکم الشَّرْعِیِّ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 598</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از به کار گرفتن همه توان و قدرت و بذل وسع و طاقت در به دست آوردن حجّت بر حکم شرعى).
ب) «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِفْرَاغُ الْوُسْعِ فی تَحْصِیلِ الْحُجَّةُ عَلَی الحکم الشَّرْعِیِّ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 598</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از به کار گرفتن همه توان و قدرت و بذل وسع و طاقت در به دست آوردن حجّت بر حکم شرعی).


اشکال این تعریف آن است که در تحقق اجتهاد، نهایت تلاش و به کارگیرى تمام توان و نیرو در مقام فحص لازم نیست، بلکه اگر به قدرى فحص و تحقیق کند که از وجود دلیل مخالف یا مخصّص و یا مقیّد مأیوس شود، کافى است تا به ظاهر دلیل اوّل اخذ کند؛ دیگر نیازى نیست که همه توان را در مقام فحص و تحقیق به کار گیرد. مگر اینکه منظور از تمام وسع، همان مقدار عرفى فحص باشد.
اشکال این تعریف آن است که در تحقق اجتهاد، نهایت تلاش و به کارگیری تمام توان و نیرو در مقام فحص لازم نیست، بلکه اگر به قدری فحص و تحقیق کند که از وجود دلیل مخالف یا مخصّص و یا مقیّد مأیوس شود، کافی است تا به ظاهر دلیل اوّل اخذ کند؛ دیگر نیازی نیست که همه توان را در مقام فحص و تحقیق به کار گیرد. مگر اینکه منظور از تمام وسع، همان مقدار عرفی فحص باشد.


ج) تعریفى که در تنقیح آمده، و آن عبارت است از «تحصیل حجّت بر حکم شرعى».<ref> التنقیح فى شرح العروة الوثقى، الخویی، سید ابوالقاسم، به قلم: غروى تبریزى، میرزا على، ج 1، ص 22</ref>
ج) تعریفی که در تنقیح آمده، و آن عبارت است از «تحصیل حجّت بر حکم شرعی».<ref> التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الخویی، سید ابوالقاسم، به قلم: غروی تبریزی، میرزا علی، ج 1، ص 22</ref>
این تعریف اگر چه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولى اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز مى شود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعى را از طریق قول مجتهد تحصیل مى کند؛ ولى از طریق دلیل اجمالى.
این تعریف اگر چه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز می شود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعی را از طریق قول مجتهد تحصیل می کند؛ ولی از طریق دلیل اجمالی.


د) تعریفى که نزد مشهور علماى اصول مورد قبول و خالى از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعى فرعى، یا حجّتى شرعى بر حکم شرعى فرعى از طریق دلیل هاى تفصیلى).
د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ»<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیل های تفصیلی).


=بنیان‌گذاران اجتهاد=
=بنیان‌گذاران اجتهاد=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش