۲۱٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
وی پس از آشنایی با شهید امام [[حسن البناء]] در سال 1934 میلادی به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و در این باره میگوید: | وی پس از آشنایی با شهید امام [[حسن البناء]] در سال 1934 میلادی به [[اخوانالمسلمین]] پیوست و در این باره میگوید: | ||
من از کودکی تا سال 1934 میلادی در همه جا با پدرم خدا را عبادت می کردم، به | من از کودکی تا سال 1934 میلادی در همه جا با پدرم خدا را عبادت می کردم، به [[اخوانالمسلمین]] پیوستم و بعد از آن سال 1939 میلادی ماندیم، اخوان خانه ای برای فقرا باز کرده بود و دریا مردم را می خورد. با پنج نفر از قایق پیاده شد و با دو نفر برگشت. | ||
اولین و آخرین کار برادران تجلیل از یتیمان و مادران بیوه آنها بود که برای این امر آبونمان می پرداختیم و در سال 1941 میلادی راهنمای حسن البنا نزد ما آمد و با هم آشنا شدیم و به عنوان بخشی از آشنایی به شرف راهنما گفتم: به خاطر خوابی که قبلاً دیدم کار دیگری می خواهیم و وقتی در بیداری با شما آشنا شدم بیشتر به او ایمان آوردم.در مورد خواب هم داشتم عیادت می کردم مکانی در دمیتا به نام میدان صلاح الدین. | اولین و آخرین کار برادران تجلیل از یتیمان و مادران بیوه آنها بود که برای این امر آبونمان می پرداختیم و در سال 1941 میلادی راهنمای حسن البنا نزد ما آمد و با هم آشنا شدیم و به عنوان بخشی از آشنایی به شرف راهنما گفتم: به خاطر خوابی که قبلاً دیدم کار دیگری می خواهیم و وقتی در بیداری با شما آشنا شدم بیشتر به او ایمان آوردم.در مورد خواب هم داشتم عیادت می کردم مکانی در دمیتا به نام میدان صلاح الدین. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
=در سرزمین فلسطین= | =در سرزمین فلسطین= | ||
ایشان در سال 1948 در جنگ [[فلسطین]] شرکت کرد و 6 ماه در اورشلیم ماند. جایی که در [[مسجد الاقصی]] [[نماز]] می خواند و در سفر به فلسطین داستان خود را ذکر می کند و می گوید: (و ما چهار نفر از دمیطه به نام «ابراهیم سلمو»، سعد ابوالنصر، جناب البشر، باقی گذاشتیم. و علی برکاته به ما گفت برادران فرمان خود را اعلام کنید که در حضور پدرانتان به فلسطین می روید تا نماز واجب را که در حضور مردم غایب است اعلام کنید و با آوردن لشکری از هیئت ها فتنه شد. شمحتیه برای جلوگیری از رفتن مردم به فلسطین و رفتن نزد پدران و مادران برای صحبت با آنها، سپس دو افسر پلیس سیاسی و دو تن از علمای بلد نزد ما آمدند تا ابوالمطوعه و مادرش را متقاعد کنند که این چنین است. اشتباه کردند اما موفق نشدند و شروع کردند به متقاعد کردن او که اخوان خواهان قدرت است و [[مسجد الاقصی]] آنطور که هست توسط کسی گرفته نشده است، بنابراین پدرم پاسخ داد که این گفته اشتباه است زیرا مسجد الاقصی تهدید می شود). | |||
وی همچنین در سال 1951 میلادی در جنگ کانال شرکت کرد و می گوید: اخوان در این زمان اردوگاه آموزشی افتتاح کرد و مسئول دستگاه کانال در آن زمان بود، محمود عبده علی، آقای الشرکی و یکی از الشرقی. خانواده مونیسی و یکی به نام شاهین که ماهیت کار در اخوان را به محمود عبده و دیگران واگذار کردند. روند جهاد آغاز شد. | وی همچنین در سال 1951 میلادی در جنگ کانال شرکت کرد و می گوید: اخوان در این زمان اردوگاه آموزشی افتتاح کرد و مسئول دستگاه کانال در آن زمان بود، محمود عبده علی، آقای الشرکی و یکی از الشرقی. خانواده مونیسی و یکی به نام شاهین که ماهیت کار در اخوان را به محمود عبده و دیگران واگذار کردند. روند جهاد آغاز شد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
اما او دو ماه قبل از واقعه المنشیه در سال 1954 میلادی دستگیر شد و در مرداد ماه دستگیر شد و ماجرا در مهرماه اتفاق افتاد و در این باره می گوید: (دو ماه قبل از واقعه المنشیه دستگیر شدم و ایشان دستگیر شدند. به من گفت: به درگاه خدا توبه کن. | اما او دو ماه قبل از واقعه المنشیه در سال 1954 میلادی دستگیر شد و در مرداد ماه دستگیر شد و ماجرا در مهرماه اتفاق افتاد و در این باره می گوید: (دو ماه قبل از واقعه المنشیه دستگیر شدم و ایشان دستگیر شدند. به من گفت: به درگاه خدا توبه کن. | ||
او تا زمان آزادی در سال 1956 میلادی در بازداشت بود، سپس دوباره دستگیر شد و تا اینکه در اوایل دهه هفتاد پس از مرگ جمال عبدالناصر آزاد شد، در بازداشت به سر برد. او به کار در دعوت اخوان ادامه داد و تاریخ دعوت را به نسل ها آموزش داد و در سال 1981 به اردوگاه اخوان رفت، اما امسال دستگیر شد و هشت ماه در آنجا ماند تا اینکه آزاد شد. | او تا زمان آزادی در سال 1956 میلادی در بازداشت بود، سپس دوباره دستگیر شد و تا اینکه در اوایل دهه هفتاد پس از مرگ [[جمال عبدالناصر]] آزاد شد، در بازداشت به سر برد. او به کار در دعوت اخوان ادامه داد و تاریخ دعوت را به نسل ها آموزش داد و در سال 1981 به اردوگاه اخوان رفت، اما امسال دستگیر شد و هشت ماه در آنجا ماند تا اینکه آزاد شد. | ||
از جمله مناصب ایشان توسط مهندس احمد شوش ذکر شده است | از جمله مناصب ایشان توسط مهندس احمد شوش ذکر شده است | ||