۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = ابن عجیبه | |||
| تصویر = عالمان اهل سنت.jpg | |||
| نام = احمد بن محمد بن مهدی بن عجیبه حسنی | |||
| نامهای دیگر = ابن عجیبه | |||
| سال تولد = 1160 ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = [[مراکش]] | |||
| سال درگذشت = 1224 ق | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = [[مراکش]] | |||
| استادان = {{فهرست جعبه افقی|محمد السنوسی|احمد الرشا| عبدالکریم بن قرّیش|محمد ورزازی}} | |||
| شاگردان = | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[سنی]] | |||
| آثار = {{فهرست جعبه افقی| البحر المدید فی تفسیر القرآن مجید|ایقاظ الهمم فی شرح الحکم، شرح الحکم ابن عطاءالله سکندری|الفتوحات الالهیة فی شرح المباحث الاصلیة|الفتوحات القدوسیة فی شرح المقدمة الاجرومیة|و...}} | |||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''احمد بن محمد بن مهدی بن عجیبه حسنی''' معروف به '''ابن عجیبه'''، عارف، مفسر و دانشمند [[مراکش|مراکشی]] است. شناخت این شخصیت از جهت اثری که وی بر وحدت مذاهب اسلامی میتواند داشته باشد، حائز اهمیت است. | |||
== | == زندگینامه == | ||
وی در سال 1160 یا 1161 (1747 یا 1748م) در قریة الخمیس واقع در ناحیه منسوب به قبیله انجرا، در سواحل جنوبی مدیترانه میان طنجه و تطوان زاده شد <ref>میشون، 2 - | وی در سال 1160 یا 1161 (1747 یا 1748م) در قریة الخمیس واقع در ناحیه منسوب به قبیله انجرا، در سواحل جنوبی مدیترانه میان طنجه و تطوان زاده شد<ref>میشون، 2 -1؛ صالح حمدان، 7</ref>. خانواده او از شرفای (ساداتِ) آنجا بودهاند. | ||
وی در کتاب خود الفهرسة به تفصیل درباره نسب، زادگاه، تحصیلات، | وی در کتاب خود الفهرسة به تفصیل درباره نسب، زادگاه، تحصیلات، گرایشهای فکری، ورود به طریقه صوفیانه، طی مدارج سلوک، زندگی خانوادگی، سفرها و رویدادهای دیگر دوران حیات خویش سخن گفته و آثار خود را نیز به ترتیب تاریخی و در ضمن بیان سرگذشت خویش بر شمرده است. | ||
طبق شجرهنامهای که مترجم به زبان فرانسوی در مقدمه کتاب الفهرسة تنظیم کرده است، در اصل از طریق [[حسن مثنی]] و امام [[ | طبق شجرهنامهای که مترجم به زبان فرانسوی در مقدمه کتاب الفهرسة تنظیم کرده است، در اصل از طریق [[حسن مثنی]] و امام [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن (ع)]] به امام [[علی بن ابی طالب|علی بن ابی طالب(ع)]] میرسد. <ref>نک: میشون، 28</ref> | ||
==تحصیلات== | == تحصیلات == | ||
وی تحصیلات مقدماتی و قرائت [[قرآن|قرآن]] را در زادگاه خود فراگرفت و یک چند در قصر الکبیر نزد فقیه محمد | وی تحصیلات مقدماتی و قرائت [[قرآن|قرآن]] را در زادگاه خود فراگرفت و یک چند در قصر الکبیر نزد فقیه محمد السنوسی و سپس در تطوان نزد استادانی چون احمد الرشا، عبدالکریم بن قرّیش و محمد ورزازی به تحصیل فقه و کلام و تفسیر و علوم ادبی پرداخت. هنگامی که شیخ محمد جنوی به تطوان آمد، وی ملازم مجلس درس او شد و فقه و حدیث و سپس مباحثی در عرفان را از او فراگرفت <ref>ابن عجیبه، الفهرسة، 29-32</ref>. پس از وفات محمد جنوی، ابن عجیبه عازم [[فاس|فاس]] شد و در آنجا به مجلس درس سیدی محمد التاودی ابن سوده پیوست و از او اجازه تدریس و نقل حدیث گرفت. | ||
فاس در آن روزگار یکی از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی بود و ابن عجیبه در آن شهر با جمعی از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چندتن از آنان نیز در تفسیر و حدیث و فقه کسب علم کرد و اجازه روایت گرفت <ref>همان، 35- 38</ref>، ولی چندی بعد به تطوان بازگشت و به تعلیم و تدریس مشغول شد و در این سفر (1208ق/1794م) با عارف مشهور سیدی محمد بوزیدی (د 1229ق/1814م) آشنا و به طریقه درقاوی وارد شد <ref>همان، 32-33</ref>. | فاس در آن روزگار یکی از مراکز مهم علوم و معارف اسلامی بود و ابن عجیبه در آن شهر با جمعی از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چندتن از آنان نیز در تفسیر و حدیث و فقه کسب علم کرد و اجازه روایت گرفت <ref>همان، 35- 38</ref>، ولی چندی بعد به تطوان بازگشت و به تعلیم و تدریس مشغول شد و در این سفر (1208ق/1794م) با عارف مشهور سیدی محمد بوزیدی (د 1229ق/1814م) آشنا و به طریقه درقاوی وارد شد <ref>همان، 32-33</ref>. | ||
==سرگذشت و تحول== | == سرگذشت و تحول == | ||
وی قبلاً در مجالس درس محمد جنوی به عرفان گرایش یافته و حکم ابن عطاءالله و اصول الطریقة شیخ زرّوق را خوانده بود، ولی ورود به طریقه درقاوی تحولی اساسی در فکر و روح او پدید آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روی آورد، از علایق دنیوی دست شست و در ریّ صوفیه به سیاحت در نواحی مختلف و ارشاد طالبان و تأسیس زاویههایی برای اجتماع [[تصوف|صوفیه]] و سیر و سلوک روحانی پرداخت. | وی قبلاً در مجالس درس محمد جنوی به عرفان گرایش یافته و حکم ابن عطاءالله و اصول الطریقة شیخ زرّوق را خوانده بود، ولی ورود به طریقه درقاوی تحولی اساسی در فکر و روح او پدید آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روی آورد، از علایق دنیوی دست شست و در ریّ صوفیه به سیاحت در نواحی مختلف و ارشاد طالبان و تأسیس زاویههایی برای اجتماع [[تصوف|صوفیه]] و سیر و سلوک روحانی پرداخت. | ||
وی در فهرسة چگونگی تغییر و تحول روحی و باطنی خود را با ذکر جزئیات بیان میکند و عوامل مؤثر در این دگرگونی را باز میگوید <ref>ص 40- 48</ref> و مجاهدتها و ریاضتهای سخت و مساعی و مصائب خود را به تفصیل بر میشمارد <ref>ص 52 -57</ref> و از جمله ماجرای گرفتار شدن خود و برادر و یارانش را در تطوان که به سبب مجاهدت در تبلیغ و ترویج طریقه و به تهمتی ناروا به زندان افتاده بودند، حکایت میکند. | وی در فهرسة چگونگی تغییر و تحول روحی و باطنی خود را با ذکر جزئیات بیان میکند و عوامل مؤثر در این دگرگونی را باز میگوید <ref>ص 40- 48</ref> و مجاهدتها و ریاضتهای سخت و مساعی و مصائب خود را به تفصیل بر میشمارد <ref>ص 52 -57</ref> و از جمله ماجرای گرفتار شدن خود و برادر و یارانش را در تطوان که به سبب مجاهدت در تبلیغ و ترویج طریقه و به تهمتی ناروا به زندان افتاده بودند، حکایت میکند. | ||
با ورود درویشان همراه او به زندان و پیوستن برخی دیگر از صوفیه به آنان، زندان به خانقاه تبدیل و حلقههای ذکر و تلقین تشکیل شد و زندانیان همگی به آنان پیوستند و در خیرات و خوراکیهایی که از بیرون میرسید، با آنان سهیم شدند <ref>ص 57 - 58</ref>. پس از 3 روز ابن عجیبه و یارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد که از ترویج و تبلیغ افکار و | با ورود درویشان همراه او به زندان و پیوستن برخی دیگر از صوفیه به آنان، زندان به خانقاه تبدیل و حلقههای ذکر و تلقین تشکیل شد و زندانیان همگی به آنان پیوستند و در خیرات و خوراکیهایی که از بیرون میرسید، با آنان سهیم شدند <ref>ص 57 - 58</ref>. پس از 3 روز ابن عجیبه و یارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد که از ترویج و تبلیغ افکار و روشهای صوفیانه خودداری کنند، ولی پس از چندی این خبر به فاس رسید و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب این عمل مورد ملامت و تقبیح قرار دادند و فقیه ادیب سیدی سلیمان الحوات در قصیدهای که در فهرسة نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت <ref>ص 57 -60</ref>. | ||
این واقعه که ابن عجیبه از آن به عنوان «امتحان» یاد میکند، به هیچ روی او را از راه و روشی که در پیش گرفته بود، بازنداشت و وی همچنان به دعوت مردم به سوی خدا، تأسیس و تشکیل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحیه و تألیف و تصنیف آثار علمی و عرفانی مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و درگذشت. مقبره او در نزدیکی طنجه، بر بلندیهایی که بر قریه زمیج و نیز بر دریا و صخرههای جبل الطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان درویشان درقاوی در آنجا گرد میآیند و با مراسم خاصی یاد او را گرامی میدارند <ref>نک: میشون، 91. </ref> | این واقعه که ابن عجیبه از آن به عنوان «امتحان» یاد میکند، به هیچ روی او را از راه و روشی که در پیش گرفته بود، بازنداشت و وی همچنان به دعوت مردم به سوی خدا، تأسیس و تشکیل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحیه و تألیف و تصنیف آثار علمی و عرفانی مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و درگذشت. مقبره او در نزدیکی طنجه، بر بلندیهایی که بر قریه زمیج و نیز بر دریا و صخرههای جبل الطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان درویشان درقاوی در آنجا گرد میآیند و با مراسم خاصی یاد او را گرامی میدارند <ref>نک: میشون، 91. </ref> | ||
==تصوف== | == تصوف == | ||
ابن عجیبه از بزرگان سلسله درقاوی و متعلق به شاخه بوزیدی آن است <ref>تریمینگهام، 112. </ref> این سلسله، چنانکه در فهرسة ابن عجیبه <ref>ص 62 -63</ref> دیده میشود، از یک جهت به شاذلیه و از جهت دیگر به [[جیلانیه]] میرسد. | ابن عجیبه از بزرگان سلسله درقاوی و متعلق به شاخه بوزیدی آن است <ref>تریمینگهام، 112. </ref> این سلسله، چنانکه در فهرسة ابن عجیبه <ref>ص 62 -63</ref> دیده میشود، از یک جهت به شاذلیه و از جهت دیگر به [[جیلانیه]] میرسد. | ||
ابن عجیبه با مؤسس طریقه درقاوی ابوحامد العربی درقاوی (1173- 1238ق/1760-1823م) ارتباط نزدیک داشته و غالباً در آثار خود به اقوال او استشهاد میکند، ولی ورود او به این طریقت در پی آشنایی با سیدی محمد بوزیدی در 1208ق/1794م و در 47 یا 48 سالگی او بوده است <ref>نک: ابن عجیبه، همان، 44</ref>. | ابن عجیبه با مؤسس طریقه درقاوی ابوحامد العربی درقاوی (1173- 1238ق/1760-1823م) ارتباط نزدیک داشته و غالباً در آثار خود به اقوال او استشهاد میکند، ولی ورود او به این طریقت در پی آشنایی با سیدی محمد بوزیدی در 1208ق/1794م و در 47 یا 48 سالگی او بوده است <ref>نک: ابن عجیبه، همان، 44</ref>. | ||
پیش از این زمان وی | پیش از این زمان وی سالها به تحصیل علوم ظاهر و تدریس فقه و حدیث و تفسیر مشغول بوده و در عین حال به زهد و عبادت و ترک و تجرد زندگی میکرده است <ref>همان، 40</ref>. از این روی بسیاری از تألیفات او در اوایل عمر، به موضوعات مربوط به علوم دینی اختصاص دارد. | ||
اساس روش او در تصوف، حفظ حدود و ظواهر شرع و وصول به حقیقت از طریق شریعت است، چنانکه خود شرط علم باطن را عمل به ظاهر شریعت دانسته و گفته است که از علم ظاهر به علم باطن باید رسید و تا ظواهر درست نشود و استقامت نیاید، عمل به بواطن درست نخواهد شد: | اساس روش او در تصوف، حفظ حدود و ظواهر شرع و وصول به حقیقت از طریق شریعت است، چنانکه خود شرط علم باطن را عمل به ظاهر شریعت دانسته و گفته است که از علم ظاهر به علم باطن باید رسید و تا ظواهر درست نشود و استقامت نیاید، عمل به بواطن درست نخواهد شد: | ||
خط ۳۹: | خط ۵۸: | ||
ابن عجیبه در چگونگی معاش و رفتار و سلوک و افراط در تجرد و اعراض از دنیا و جهاد با نفس از روش درویشان درقاوی و عادات و اعمال قلندر گونه آنان پیروی میکرد. او و یارانش، سبحههای بلند با دانههای درشت بر گردن میافکندند، عصا به دست میگرفتند، جامهای خشن به تن میکردند و در شهرها و دهکدهها به سیر و سفر میپرداختند و غالباً هیأت غریب و نامأنوس آنان موجب تعجب و گاه خشم و بیزاری مردم میشد <ref>همو، الفهرسة، 49-50، 53، 54؛ تریمینگهام، 114. </ref> وی خود گوید که بعد از ورود به طریقه درقاوی به حکم آیه «وَلَقَدْ جِئْتُمونا فُرادی» (انعام /6/94) دارایی خود و حتی کتب علوم ظاهر را فروخت و وجه آن را صرف خرید خانهای برای شیخ خود کرد <ref>همان، 53</ref>، ولی با این همه از شمار آثاری که در ابواب مختلف علوم از او برجای مانده است، چنین برمیآید که زندگانی او صرفاً سیر آفاق و ریاضت و مجاهدت نفسانی نبوده، بلکه بیشتر به تحقیق و مطالعه و تصنیف میگذشته است. | ابن عجیبه در چگونگی معاش و رفتار و سلوک و افراط در تجرد و اعراض از دنیا و جهاد با نفس از روش درویشان درقاوی و عادات و اعمال قلندر گونه آنان پیروی میکرد. او و یارانش، سبحههای بلند با دانههای درشت بر گردن میافکندند، عصا به دست میگرفتند، جامهای خشن به تن میکردند و در شهرها و دهکدهها به سیر و سفر میپرداختند و غالباً هیأت غریب و نامأنوس آنان موجب تعجب و گاه خشم و بیزاری مردم میشد <ref>همو، الفهرسة، 49-50، 53، 54؛ تریمینگهام، 114. </ref> وی خود گوید که بعد از ورود به طریقه درقاوی به حکم آیه «وَلَقَدْ جِئْتُمونا فُرادی» (انعام /6/94) دارایی خود و حتی کتب علوم ظاهر را فروخت و وجه آن را صرف خرید خانهای برای شیخ خود کرد <ref>همان، 53</ref>، ولی با این همه از شمار آثاری که در ابواب مختلف علوم از او برجای مانده است، چنین برمیآید که زندگانی او صرفاً سیر آفاق و ریاضت و مجاهدت نفسانی نبوده، بلکه بیشتر به تحقیق و مطالعه و تصنیف میگذشته است. | ||
==آثار== | == آثار == | ||
صورتی که ابن عجیبه خود از تألیفات و نوشتههای خویش در الفهرسة (38-40) به دست میدهد، شامل 38 عنوان است که دیوان او یعنی قصاید و توشیحات و آثار منظوم او را نیز در بر میگیرد و مترجم فهرسة به زبان فرانسوی 4 عنوان دیگر از منابع موجود به دست آورده و در مقدمه ترجمه فهرسة نقل کرده است <ref>نک: میشون، 30-31. </ref> | صورتی که ابن عجیبه خود از تألیفات و نوشتههای خویش در الفهرسة (38-40) به دست میدهد، شامل 38 عنوان است که دیوان او یعنی قصاید و توشیحات و آثار منظوم او را نیز در بر میگیرد و مترجم فهرسة به زبان فرانسوی 4 عنوان دیگر از منابع موجود به دست آورده و در مقدمه ترجمه فهرسة نقل کرده است <ref>نک: میشون، 30-31. </ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۶۵: | ||
معروفترین آثار او اینهاست: | معروفترین آثار او اینهاست: | ||
#البحر المدید فی تفسیر القرآن مجید، در 4 جلد. بخشی از آن در قاهره (1375-1376ق) به چاپ رسیده است. | # البحر المدید فی تفسیر القرآن مجید، در 4 جلد. بخشی از آن در قاهره (1375-1376ق) به چاپ رسیده است. | ||
#ایقاظ الهمم فی شرح الحکم، شرح الحکم ابن عطاءالله سکندری است که یک بار در 1331ق در قاهره و بار دیگر در 1961م در همانجا طبع و نشر شده است. این کتاب که ابن عجیبه آن را به درخواست شیخ خود سیدی محمد بوزیدی تصنیف کرده است، نه تنها شامل عقاید و نظریات خود او در مسائل عرفانی است، بلکه یکی از مهمترین منابع درباره اقوال و احوال بزرگان طریقه شاذلیه و درقاویه، چون ابوالحسن شاذلی، احمد یمنی، شیخ زروق، العربی و بوزیدی به شمار میآید. | # ایقاظ الهمم فی شرح الحکم، شرح الحکم ابن عطاءالله سکندری است که یک بار در 1331ق در قاهره و بار دیگر در 1961م در همانجا طبع و نشر شده است. این کتاب که ابن عجیبه آن را به درخواست شیخ خود سیدی محمد بوزیدی تصنیف کرده است، نه تنها شامل عقاید و نظریات خود او در مسائل عرفانی است، بلکه یکی از مهمترین منابع درباره اقوال و احوال بزرگان طریقه شاذلیه و درقاویه، چون ابوالحسن شاذلی، احمد یمنی، شیخ زروق، العربی و بوزیدی به شمار میآید. | ||
#الفتوحات الالهیة فی شرح المباحث الاصلیة، شرح منظومه عرفانی ابن بناء سرقسطی است که ابن عجیبه آن را نیز به اشاره شیخ خود سیدی محمد بوزیدی تألیف کرده است. این کتاب نیز یک بار در 1331ق، ذیل ایقاط الهمم در قاهره به چاپ رسید و بار دیگر به تحقیق عبدالرحمان حسن محمود در 1983م در همانجا طبع و نشر شد. | # الفتوحات الالهیة فی شرح المباحث الاصلیة، شرح منظومه عرفانی ابن بناء سرقسطی است که ابن عجیبه آن را نیز به اشاره شیخ خود سیدی محمد بوزیدی تألیف کرده است. این کتاب نیز یک بار در 1331ق، ذیل ایقاط الهمم در قاهره به چاپ رسید و بار دیگر به تحقیق عبدالرحمان حسن محمود در 1983م در همانجا طبع و نشر شد. | ||
#معراج التشوف الی حقائق التصوف، رسالهای است در شرح پارهای الفاظ و اصطلاحات صوفیه. این رساله در 1937م در دمشق به طبع رسیده است و ترجمه فرانسوی آن همراه با تحقیقاتی درباره ابن عجیبه و آثار او موضوع رساله دکتری ژ. ل. میشون بوده و در 1966م انجام یافته است. | # معراج التشوف الی حقائق التصوف، رسالهای است در شرح پارهای الفاظ و اصطلاحات صوفیه. این رساله در 1937م در دمشق به طبع رسیده است و ترجمه فرانسوی آن همراه با تحقیقاتی درباره ابن عجیبه و آثار او موضوع رساله دکتری ژ. ل. میشون بوده و در 1966م انجام یافته است. | ||
#الفتوحات القدوسیة فی شرح المقدمة الاجرومیة، شرحی است بر مقدمه منظومه معروف ابن آجروم در نحو که ابن عجیبه آن را به دو وجه نحوی و باطنی گزارش و تفسیر کرده است <ref>نک: ظاهریه، 381- 382</ref>. بخشی از این تألیف که شامل شرح باطنی مقدمه است در 1315ق در استانبول به طبع رسیده است. | # الفتوحات القدوسیة فی شرح المقدمة الاجرومیة، شرحی است بر مقدمه منظومه معروف ابن آجروم در نحو که ابن عجیبه آن را به دو وجه نحوی و باطنی گزارش و تفسیر کرده است <ref>نک: ظاهریه، 381- 382</ref>. بخشی از این تألیف که شامل شرح باطنی مقدمه است در 1315ق در استانبول به طبع رسیده است. | ||
#ازهار البستان فی طبقات الاعیان، در بیان احوال بزرگان مذهب مالکی است که در ضمن آن به ذکر نحویان و محدثان و صوفیه نیز پرداخته است <ref>وکیل، 2(4)/25. </ref> | # ازهار البستان فی طبقات الاعیان، در بیان احوال بزرگان مذهب مالکی است که در ضمن آن به ذکر نحویان و محدثان و صوفیه نیز پرداخته است <ref>وکیل، 2(4)/25. </ref> | ||
#الفهرسة، چنانکه ذکر آن گذشت، شرح احوال خود اوست، ترجمه فرانسوی آن نخست در 1968 و 1969م در شمارههای 15 و 16 مجله اربیکا و سپس در همان سال جداگانه در لیدن انتشار یافت. متن اصلی کتاب را دکتر عبدالحمید صالح حمدان در 1990م در قاهره به چاپ رساند. | # الفهرسة، چنانکه ذکر آن گذشت، شرح احوال خود اوست، ترجمه فرانسوی آن نخست در 1968 و 1969م در شمارههای 15 و 16 مجله اربیکا و سپس در همان سال جداگانه در لیدن انتشار یافت. متن اصلی کتاب را دکتر عبدالحمید صالح حمدان در 1990م در قاهره به چاپ رساند. | ||
#دیوان، که شامل قصاید و مقطعاتی در موضوعات عرفانی است و خمریههایی نیز در آن هست که تأثیر شعر صوفیانه ابن فارض در آنها آشکار است. بسیاری از اشعار ابن عجیبه در فهرسة نیز نقل شده است. | # دیوان، که شامل قصاید و مقطعاتی در موضوعات عرفانی است و خمریههایی نیز در آن هست که تأثیر شعر صوفیانه ابن فارض در آنها آشکار است. بسیاری از اشعار ابن عجیبه در فهرسة نیز نقل شده است. | ||
علاوه بر آثاری که ذکر شد، ابن عجیبه شروح مختلفی بر سوره فاتحه، قصیده بردة بوصیری، تائیة ابن فارض و اشعار ابن عربی و ششتری دارد که ذکر آنها در فهرسة آمده است. | علاوه بر آثاری که ذکر شد، ابن عجیبه شروح مختلفی بر سوره فاتحه، قصیده بردة بوصیری، تائیة ابن فارض و اشعار ابن عربی و ششتری دارد که ذکر آنها در فهرسة آمده است. | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
# ابن عجیبه، ایقاظ الهمم فی شرح الحکم، قاهره، 1331ق/1913م. | |||
# همو، الفهرسة، به کوشش عبدالحمید صالح حمدان، قاهره، 1990م. | |||
# صالح حمدان، مقدمه بر الفهرسة. | |||
# ظاهریه، خطی (نحو). | |||
# علوش و عبدالله رجراجی، فهرس المخطوطات العربیة، رباط، 1954م. | |||
# وکیل، مختار، فهرست المخطوطات المصورة، قاهره، 1390ق/1970م. | |||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | |||
[[رده: عالمان]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده: عالمان اهل سنت]] | [[رده:صوفیه]] | ||
[[رده: صوفیه]] | [[رده:مراکش]] | ||
[[رده: مراکش]] |