۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==همکاری با اخوان== | ==همکاری با اخوان== | ||
ایشان در سال 1945 م، از طریق نامهای که از یکی از دوستانش رسید، با | ایشان در سال 1945 م، از طریق نامهای که از طریق یکی از دوستانش به دستش رسید، با [[اخوانالمسلمین]] آشنا شد و در آن نامه، سخنانی از [[اخوان المسلمین|اخوان]]، جهاد با نفس، فداکاری و دیگر مبانی عالی [[اسلامی]] بود. وی از پیوستن به اخوان چنین میگوید: | ||
من اخوان را | من [[اخوان المسلمین|اخوان]] را بطور خاص در سال 1945 میلادی میشناختم و یک سال قبل در حضور دولت [[وفد]] به شغلی در وزارت کشاورزی منصوب شده بودم که بعداً تصمیم به انحلال آن صادر شد و با وجود آن، وزارت کشاورزی دولت جدید تصمیمی برای انتقال همۀ کسانی که در دوران حکومت [[وفد]] به مشاغل دولتی مشغول بودند را به [[مصر]] علیا گرفته شد، البته من نیز در میان آنها بودم که به استان [[سوهاج]] منتقل شدم. | ||
تعداد همکاران و دوستانی که با من منتقل شدند زیاد بود و | تعداد همکاران و دوستانی که با من منتقل شدند زیاد بود و ما از نظر سنی نزدیک به هم بودیم. از این رو ما با هم در هر جایی قدم میزدیم و با هم به کافه و انجمن جوانان مسلمان میرفتیم تا نامهای از یکی از دوستان به دستم که دعوت به [[اخوان المسلمین|اخوان]] بود که بالاخره به آنجا رفتیم. و درآنجا از ما به خوبی پذیرایی کردند و پس از آن و در سپتامبر 1946 م، به فرمانداری شارکیه نقل مکان کردم و من از فعالیت اخوان در آنجا بسیار بهره بردم. من همچنین در سال 1945 م، پس از پایان یک مهمانی اخوان در شهر سوهاج با امام [[حسن البناء]] ملاقات کردم، بنابراین برادران ما را به جلسه آشنایی دعوت کردند که در آن جلسه به امام نزدیک شدیم و او به ما نزدیک شد و جلسه فقط به آشنایی محدود شد، اما نکته قابل توجه در معرفی خود به دیگران به من فرمود: امام البناء: | ||
من همچنین در سال 1945 | |||
آقای محمود لاشین چه چیزی را برای شما نمایندگی می کند؟ گفتم: عمویم و عجیب این است که بعداً وقتی این عمو را دیدم و به او گفتم امام البناء تو را آنقدر می شناسد که حتی از من درباره تو سؤال کرد، به من گفت که این چیز شگفت انگیزی است. از آنجا که من فقط یک بار در سال 1929 میلادی با امام البناء ملاقات کردم. 16 سال بین ظاهرم و شکل نابینایی من برای پیوند ما، این موضع نشان می دهد که امام البناء حافظه بسیار قوی و بسیار صریح داشتند. ویژگی های صورتم را با چهره عمویم که فقط یک بار با او آشنا شده بود پیوند زد. | آقای محمود لاشین چه چیزی را برای شما نمایندگی می کند؟ گفتم: عمویم و عجیب این است که بعداً وقتی این عمو را دیدم و به او گفتم امام البناء تو را آنقدر می شناسد که حتی از من درباره تو سؤال کرد، به من گفت که این چیز شگفت انگیزی است. از آنجا که من فقط یک بار در سال 1929 میلادی با امام البناء ملاقات کردم. 16 سال بین ظاهرم و شکل نابینایی من برای پیوند ما، این موضع نشان می دهد که امام البناء حافظه بسیار قوی و بسیار صریح داشتند. ویژگی های صورتم را با چهره عمویم که فقط یک بار با او آشنا شده بود پیوند زد. |