۸۷٬۸۱۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) (←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
</div> | </div> | ||
'''تأویل'''، اصطلاحی در [[علوم قرآنی]] و در تعبیر عام اصطلاحی است در مطالعات مربوط به فهم نصوص به معنای نوع خاصی برداشت از متن که به نحوی بر خلاف ظاهر متن باشد. قدما این واژه را با [[تفسیر قرآن]] مترادف و از این روی تمام آیات قرآن را دارای تأویل میدانستند. اما متأخرین آن را به معنای خلاف ظاهر دانسته، آیاتی خاص را دارای تأویل معرفی میکنند. در [[روایات]]، تأویل قرآن به | '''تأویل'''، اصطلاحی در [[علوم قرآنی]] و در تعبیر عام اصطلاحی است در مطالعات مربوط به فهم نصوص به معنای نوع خاصی برداشت از متن که به نحوی بر خلاف ظاهر متن باشد. قدما این واژه را با [[تفسیر قرآن]] مترادف و از این روی تمام آیات قرآن را دارای تأویل میدانستند. اما متأخرین آن را به معنای خلاف ظاهر دانسته، آیاتی خاص را دارای تأویل معرفی میکنند. در [[روایات]]، تأویل قرآن به معنای حقایق خارجی و واقعیتهای عینی که مقاصد واقعی آیات میباشد، به کار برده شده است. | ||
=تأویل چیست و تفاوت آن با تفسیر= | =تأویل چیست و تفاوت آن با تفسیر= | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
# جمعی گفتهاند: تفسیر و تأویل به یک معنا است<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 5، ص 55، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الإتقان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 4، ص 192، مصر، هیئة المصریة العامة للکتاب، 1394ق.</ref>. | # جمعی گفتهاند: تفسیر و تأویل به یک معنا است<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 5، ص 55، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ جلال الدین السیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الإتقان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 4، ص 192، مصر، هیئة المصریة العامة للکتاب، 1394ق.</ref>. | ||
# برخی تفسیر را اعم از تأویل دانستهاند<ref>حاجی خلیفه، | # برخی تفسیر را اعم از تأویل دانستهاند<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، ص 334، بغداد، مکتبه المثنی، 1941م؛ زرکشی، محمد بن عبد الله، البرهان فی علوم القرآن، محقق، محمد أبو الفضل إبراهیم، ج 2، ص 149، بیروت، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1957م.</ref>. | ||
# بیشتر مفسران و صاحبنظران، تأویل را به طور کامل مغایر با تفسیر دانسته؛ اما در بیان فرق این دو و تعیین حیطهی هر کدام از آنها اختلاف نظر دارند: | # بیشتر مفسران و صاحبنظران، تأویل را به طور کامل مغایر با تفسیر دانسته؛ اما در بیان فرق این دو و تعیین حیطهی هر کدام از آنها اختلاف نظر دارند: | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
# تفسیر به معنای روشنکردن و پردهبرداری از چهرهی کلمه، یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بینیاز از تفسیر است. بنابراین، لفظ مفرد یا جملهای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا میکند، نیازمند به تفسیر است، و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، اگرچه شرح خصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 52، 53، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1378ش.</ref>. | # تفسیر به معنای روشنکردن و پردهبرداری از چهرهی کلمه، یا کلامی است که بر اساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ایراد شده باشد و معنای آن، آشکار و واضح نباشد. قهراً لفظی که معنای آن بدیهی است، بینیاز از تفسیر است. بنابراین، لفظ مفرد یا جملهای که با تدبر و تأمل خردمندانه در آن، مبادی تصوری و تصدیقی روشنی پیدا میکند، نیازمند به تفسیر است، و تفسیر آن عبارت است از: تحلیل مبادی مزبور و رسیدن به مقصود متکلم و مدلول بسیط و مرکب لفظ، و تفسیر به این معنا اختصاصی به متون دینی مانند قرآن کریم ندارد، اگرچه شرح خصوص قرآن به فن تفسیر معروف شده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم تفسیر قرآن کریم، ج 3، ص 52، 53، قم، نشر اسراء، چاپ سوم، 1378ش.</ref>. | ||
# | # | ||
# «تفسیر، برگرفتن نقاب از چهرۀ الفاظ مشکل است». و به تعبیر دقیقتر: «تفسیر آنگاه است که هالهای از ابهام، لفظ را فراگرفته، پوششی بر معنا افکنده باشد، و مفسّر با ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در زدودن آن ابهام بکوشد»<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273و 274، قم، موسسه | # «تفسیر، برگرفتن نقاب از چهرۀ الفاظ مشکل است». و به تعبیر دقیقتر: «تفسیر آنگاه است که هالهای از ابهام، لفظ را فراگرفته، پوششی بر معنا افکنده باشد، و مفسّر با ابزار و وسایلی که در اختیار دارد در زدودن آن ابهام بکوشد»<ref>معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273و 274، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ چهارم، 1381ش.</ref>. | ||
# | # | ||
# «تفسیر عبارت است از: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن، بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره»<ref>بابائی، علی اکبر و دیگران، روش شناسی تفسیر، ص 23، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1392ش.</ref>. | # «تفسیر عبارت است از: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن، بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره»<ref>بابائی، علی اکبر و دیگران، روش شناسی تفسیر، ص 23، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1392ش.</ref>. |