۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' گیری' به 'گیری') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
هر چند اقلیتی در اهل سنت نظیر اقلیت در بین شیعیان، قائل به تحریف قرآن هستند | هر چند اقلیتی در اهل سنت نظیر اقلیت در بین شیعیان، قائل به تحریف قرآن هستند | ||
اما قاطبه اهل سنت و اعلام آنان قائل به عدم تحریف قرآن میباشند چنانکه الوسی در "روح | اما قاطبه اهل سنت و اعلام آنان قائل به عدم تحریف قرآن میباشند چنانکه الوسی در "روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم " ادعای برخی در نسبت تحریف قرآن به اهل سنت را بشدت نفی کرده و در زمینه اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قرآن اظهار میدارد: | ||
...لأنهم أجمعوا | ...لأنهم أجمعوا علی عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا کما هو موجود بین الدفتین الیوم،<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 ص 26</ref> | ||
در اینجا گفتار برخی از اعلام اهل سنت را در عدم تحریف قرآن -که غالبا در کتب تفسیری شان ذکر گردیده است - بیان می کنیم: | در اینجا گفتار برخی از اعلام اهل سنت را در عدم تحریف قرآن -که غالبا در کتب تفسیری شان ذکر گردیده است - بیان می کنیم: | ||
===ابن جریر طبری – قرن چهارم هجری -=== | ===ابن جریر طبری – قرن چهارم هجری -=== | ||
ایشان در تفسیر جامع البیان | ایشان در تفسیر جامع البیان فی تفسیر القرآن ذیل آیه:" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ " مینویسد: | ||
بر اساس آیه مذکور قرآن بدلیل حفظ الهی از عروض هر نقص و زیادتی بران مصون بوده و بر اساس آیه نفی باطل در قرآن "لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ "و الباطل شیطان قدرت ایجاد زیادت و نقیصه در قرآن رادارا نخواهد بود . <ref>جامع البیان | بر اساس آیه مذکور قرآن بدلیل حفظ الهی از عروض هر نقص و زیادتی بران مصون بوده و بر اساس آیه نفی باطل در قرآن "لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ "و الباطل شیطان قدرت ایجاد زیادت و نقیصه در قرآن رادارا نخواهد بود . <ref>جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج14، ص: 7</ref> | ||
===علی بن محمد ماوردی – قرن پنجم هجری -=== | ===علی بن محمد ماوردی – قرن پنجم هجری -=== | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
نقد و بررسی: | نقد و بررسی: | ||
باید گفت: به رغم گفتاری که از شیخ مفید ره در زمینه تفاوت قرآن با قرآنی که امام علی ع به جمع ان اقدام نمود ذکر شد ایشان و همه کسانی که قائل به چنین امری هستند خود را در مقام عمل ملتزم به قرآن موجود دانسته و همه ان را کلام الله میدانند. اینان معتقدند که ائمه علیهم السلام امر به قرائت قرآن موجود نموده و انرا حجت الهی بر مردم | باید گفت: به رغم گفتاری که از شیخ مفید ره در زمینه تفاوت قرآن با قرآنی که امام علی ع به جمع ان اقدام نمود ذکر شد ایشان و همه کسانی که قائل به چنین امری هستند خود را در مقام عمل ملتزم به قرآن موجود دانسته و همه ان را کلام الله میدانند. اینان معتقدند که ائمه علیهم السلام امر به قرائت قرآن موجود نموده و انرا حجت الهی بر مردم میدانستند. | ||
در اینجا برخی از گفتار شیخ مفید را در این زمینه بیان می کنیم: | در اینجا برخی از گفتار شیخ مفید را در این زمینه بیان می کنیم: | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
علامه طباطبائی در زمینه ضرورت وتواترتاریخی قرآن میفرماید: | علامه طباطبائی در زمینه ضرورت وتواترتاریخی قرآن میفرماید: | ||
از ضروریات تاریخ این معنا است که تقریبا در 14 قرن قبل پیامبری از نژاد عرب به نام محمد ( ص ) مبعوث به نبوت شد و | از ضروریات تاریخ این معنا است که تقریبا در 14 قرن قبل پیامبری از نژاد عرب به نام محمد ( ص ) مبعوث به نبوت شد و دعوی نبوت کرد. امتی از عرب و غیر عرب به وی ایمان آوردند و نیز کتابی آورده که آن را به نام « قرآن » نامیده و به خدای سبحان نسبتش داده است و این قرآن متضمن معارف و کلیاتی از شریعت است که در طول حیاتش مردم را به آن شریعت دعوت میکرد. | ||
و نیز از مسلمات تاریخ است که آن جناب با همین قرآن | و نیز از مسلمات تاریخ است که آن جناب با همین قرآن تحدی کرده و آن را معجزه نبوت خود خوانده، و نیز هیچ حرفی نیست در اینکه قرآن موجود در این عصر همان قرآنی است که او آورده و برای بیشتر مردم معاصر خودش قرائت کرده است. و مقصود ما از اینکه گفتیم این همان است تکرار ادعا نیست بلکه منظور این است که بطور مسلم این چنین نیست که آن کتاب به کلی از میان رفته باشد و کتاب دیگری نظیر آن و یا غیر آن به دست اشخاص دیگری تنظیم و به آن جناب نسبت داده شده و در میان مردم معروف شده باشد که این، آن قرآنی است که به محمد نازل شده است. | ||
ایشان در ادامه مینویسد: | ایشان در ادامه مینویسد: | ||
همه اینها که گفتیم | همه اینها که گفتیم اموری است که احدی در آن تردید ندارد، مگر کسی که فهمش آسیب دیده باشد. حتی موافق و مخالف در مساله تحریف و عدم آن نیز در هیچ یک آنها احتمال خلاف نداده است. | ||
تنها | تنها چیزی که بعضی از مخالفین و موافقین احتمال دادهاند این است که جملات مختصری و یا آیه ای در آن زیاد و یا از آن کم شده و یا جا بجا و یا تغییری در کلمات و یا اعراب آن رخ داده باشد و اما اصل کتاب الهی، به همان وضع و اسلوبی که در زمان رسول خدا ( ص ) بوده باقی مانده است، و به کلی از بین نرفته است. <ref>المیزان ج 12ص 132-104:</ref> | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
در ایات متعدد قرآن امده است که بشر از اوردن کتابی همانند قرآن عاجز است: | در ایات متعدد قرآن امده است که بشر از اوردن کتابی همانند قرآن عاجز است: | ||
قل لئن اجتمعت الإنس والجن | قل لئن اجتمعت الإنس والجن علی أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا- اسراء: 88 | ||
حتی مفاد برخی از ایات اعلام عجز بشر از اوردن سوره ای همانند یکی از سوره های قرآن میباشد: وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا | حتی مفاد برخی از ایات اعلام عجز بشر از اوردن سوره ای همانند یکی از سوره های قرآن میباشد: وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَیٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ –بقره: 23 | ||
آیه دیگر: أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا " النساء: 82 | آیه دیگر: أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا " النساء: 82 | ||
مفاد ایات مذکور این است که جن و انس از معارضه با قرآن عاجز بوده و تدبر در ایات قرآنی مستلزم اعتراف به وحیاتی بودن قرآن و بشری نبودن ان خواهد بود . در نتیجه عجز بشر از اوردن کتاب یا سوره ای نظیر یکی از سور قرآنی مستلزم عجز او از تحریف قرآن خواهد بود. | مفاد ایات مذکور این است که جن و انس از معارضه با قرآن عاجز بوده و تدبر در ایات قرآنی مستلزم اعتراف به وحیاتی بودن قرآن و بشری نبودن ان خواهد بود . در نتیجه عجز بشر از اوردن کتاب یا سوره ای نظیر یکی از سور قرآنی مستلزم عجز او از تحریف قرآن خواهد بود. | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۶: | ||
علامه طباطبائی نیز در این زمینه مینویسد: | علامه طباطبائی نیز در این زمینه مینویسد: | ||
...قرآن کریم با اوصاف و | ...قرآن کریم با اوصاف و خواصی که نوع آیاتش واجد آنهاست تحدی کرده یعنی بشر را از آوردن کتابی مشتمل بر آن اوصاف عاجز دانسته است و ما تمامی آیات آن را میبینیم که آن اوصاف را دارد بدون اینکه آیه ای از آن، آن اوصاف را از دست داده باشد. | ||
مثلا اگر به فصاحت و بلاغت | مثلا اگر به فصاحت و بلاغت تحدی نموده میبینیم که تمامی آیات همین قرآنی که در دست ماست آن نظم بدیع و عجیب را دارد و گفتار هیچ یک از فصحاء و بلغای عرب مانند آن نیست، و هیچ شعر و نثری که تاریخ از اساتید ادبیات عرب ضبط نموده و هیچ خطبه و یا رساله و یا محاوره ای از آنان چنان نظم و اسلوبی را ندارد و این نظم و اسلوب و این امتیازات در تمامی آیات قرآنی مشهود است و همه را میبینیم که در تکان دادن جسم و جان آدمی مثل همند. | ||
ایشان در ادامه برخی از ایات را که بیانگر عجز بشر از اوردن همانند قرآن هستند بیان نموده و مینویسد: | ایشان در ادامه برخی از ایات را که بیانگر عجز بشر از اوردن همانند قرآن هستند بیان نموده و مینویسد: | ||
...و نیز | ...و نیز میبینیم که در آیه « أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِیه اخْتِلافاً کَثِیراً » به اختلاف نداشتن قرآن تحدی نموده و این خصوصیت در قرآن عصر ما نیز هست، هیچ ابهام و یا خللی در آیه ای دیده نمیشود مگر آنکه آیه ای دیگر آن را بر طرف میسازد، و هیچ تناقض و اختلافی که در به دو نظر تناقض و اختلاف باشد، پیش نمیآید، مگر آنکه آیاتی آن را دفع میسازد. | ||
باز | باز میبینیم که با معارف حقیقی و کلیات شرایع فطری و جزئیات فضائل عقلی که مبتکر آن است تحدی نموده، و عموم دانشمندان عالم را نه تنها اهل لغت و ادبیات را به آوردن مانند آن دعوت کرده و از آن جمله فرموده است: « قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِه وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً » و نیز فرموده: « إِنَّه لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَما هُوَ بِالْهَزْلِ » | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۵۹: | ||
علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قرآن و نقش ان در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی مینویسد: | علامه طباطبائی در تبیین جایگاه وصف ذکر برای قرآن و نقش ان در تحریف ناپذیری این کتاب اسمانی مینویسد: | ||
از جامعترین | از جامعترین اوصافی که برای خود قائل شده صفت یادآوری خداست و اینکه در راهنمایی به سوی خدا همیشه زنده است، و همه جا از اسمای حسنی و صفات علیای خدا اسم میبرد، و سنت او را در صنع و ایجاد وصف میکند، و اوصاف ملائکه و کتب و رسل خدا را ذکر مینماید، شرایع و احکام خدا را وصف میکند، منتهی الیه و سرانجام امر خلقت یعنی معاد و برگشت به سوی خدا و جزئیات سعادت و شقاوت و آتش و بهشت را بیان میکند. | ||
و همه اینها ذکر و یاد خداست، و همانست که قرآن کریم به قول مطلق، خود را بدان نامیده است. <ref>همان</ref> | و همه اینها ذکر و یاد خداست، و همانست که قرآن کریم به قول مطلق، خود را بدان نامیده است. <ref>همان</ref> | ||
ایشان در ادامه با استناد به آیات حفظ و نفی باطل در تحریف ناپذیری قرآن میفرماید: | ایشان در ادامه با استناد به آیات حفظ و نفی باطل در تحریف ناپذیری قرآن میفرماید: | ||
چون از | چون از اسامی قرآن هیچ اسمی در دلالت بر آثار و شؤون قرآن به مثل اسم « ذکر » نیست، به همین جهت در آیاتی که راجع به حفظ قرآن از زوال و تحریف صحبت میکند آن را به نام ذکر یاد نموده، و از آن جمله میفرماید: « إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أفَمَنْ یُلْقی فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّه بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ » که میفرماید: قرآن کریم از این جهت که ذکر است باطل بر آن غلبه نمیکند، نه روز نزولش و نه در زمان آینده، نه باطل در آن رخنه میکند و نه نسخ و تغییر و تحریفی که خاصیت ذکریتش را از بین ببرد. | ||
و نیز در آیات مورد بحث ذکر را به طور مطلق بر قرآن کریم اطلاق نموده، و نیز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ | و نیز در آیات مورد بحث ذکر را به طور مطلق بر قرآن کریم اطلاق نموده، و نیز به طور مطلق آن را محفوظ به حفظ خدای تعالی دانسته و فرموده: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » که از آن دو اطلاق این معنا استفاده میشود که گفتیم قرآن کریم از هر زیاده و نقصان و تغییر لفظی و یا ترتیبی که ذکر بودن آن را از بین ببرد محفوظ خواهد بود.<ref>همان</ref> | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
ایشان ذیل آیه لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ مینویسد: | ایشان ذیل آیه لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ مینویسد: | ||
فقره " وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ" بیانگر اتقان و غلبه محتوای قرآن بر همه اندیشه ها میباشد و نیز بیانگر ان است که هیچکس را توان تحریف ان نخواهد بود چون قرآن حق خالص است و باطل نمیتواند دران نفوذ کند. <ref>من | فقره " وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ" بیانگر اتقان و غلبه محتوای قرآن بر همه اندیشه ها میباشد و نیز بیانگر ان است که هیچکس را توان تحریف ان نخواهد بود چون قرآن حق خالص است و باطل نمیتواند دران نفوذ کند. <ref>من وحی القرآن، ج20، ص126</ref> | ||
==گفتار اعلام اهل سنت دردلالت آیه حفظ: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ... بر عدم تحریف در قرآن== | ==گفتار اعلام اهل سنت دردلالت آیه حفظ: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ... بر عدم تحریف در قرآن== | ||
خط ۲۸۸: | خط ۲۸۸: | ||
ایشان در تبیین دلالت آیه مذکور - إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ - بر نفی تحریف قرآن مینویسد: | ایشان در تبیین دلالت آیه مذکور - إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ - بر نفی تحریف قرآن مینویسد: | ||
خداوند متعال در این آیه از مقام شامخ ربوبی اش نزول قرآن را بر پبامبر بیان نموده و مصونیت انرا از هر نوع تحریفی – زیاده یا نقصان و...- متعهد شده است بگونهای که حتی اگر نقطه ای از ان تغییر یابد مورد اعتراض کودکان – که حافظ قرآن هستند - قرار خواهد گرفت. | خداوند متعال در این آیه از مقام شامخ ربوبی اش نزول قرآن را بر پبامبر بیان نموده و مصونیت انرا از هر نوع تحریفی – زیاده یا نقصان و...- متعهد شده است بگونهای که حتی اگر نقطه ای از ان تغییر یابد مورد اعتراض کودکان – که حافظ قرآن هستند - قرار خواهد گرفت. | ||
ایشان در تبیین بیشتر دلالت آیه برتحریف ناپذیری قرآن به گفتار برخی از عالمان اهل سنت نیز استناد میکند. <ref>روح | ایشان در تبیین بیشتر دلالت آیه برتحریف ناپذیری قرآن به گفتار برخی از عالمان اهل سنت نیز استناد میکند. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج7 ص 263 </ref> | ||
سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن | سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن | ||
خط ۳۰۰: | خط ۳۰۰: | ||
طبری در "جامع البیان | طبری در "جامع البیان فی تفسیر القرآن" | ||
ایشان ذیل آیه "وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ "مینویسد: | ایشان ذیل آیه "وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ "مینویسد: | ||
بر اساس آیه مذکور قرآن از هر نوع تحریفی که بخواهد توسط شیاطین جنی یا انسی در ان صورت بگیرد محفوظ است چون آنان عاجز از دسترسی به چنین هدفی هستند. جامع <ref>البیان | بر اساس آیه مذکور قرآن از هر نوع تحریفی که بخواهد توسط شیاطین جنی یا انسی در ان صورت بگیرد محفوظ است چون آنان عاجز از دسترسی به چنین هدفی هستند. جامع <ref>البیان فی تفسیر القرآن ج24 79-80</ref> | ||
خط ۳۱۷: | خط ۳۱۷: | ||
علامه طباطبائی در اثبات عدم وقوع تحریف در قرآن به روایات استناد کرده ومیفرماید: | علامه طباطبائی در اثبات عدم وقوع تحریف در قرآن به روایات استناد کرده ومیفرماید: | ||
ایشان در زمینه کیفیت دلالت احادیث مذکور بر عدم تحریف قرآن میفرماید: | ایشان در زمینه کیفیت دلالت احادیث مذکور بر عدم تحریف قرآن میفرماید: | ||
دلیل دیگر آن حدیث شریف ثقلین است که از طریق شیعه و | دلیل دیگر آن حدیث شریف ثقلین است که از طریق شیعه و سنی به حد تواتر نقل شده که رسول خدا ( ص ) فرمود: « انی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا - به درستی که من در میان شما دو چیز گرانقدر باقی میگذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم، ما دام که به آن دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد »، چون اگر بنا بود قرآن کریم دستخوش تحریف شود معنا نداشت آن جناب مردم را به کتابی دستخورده و تحریف شده ارجاع دهد و با این شدت تاکید بفرماید « تا ابد هر وقت به آن دو تمسک جویید گمراه نمیشوید ». | ||
و همچنین اخبار | و همچنین اخبار بسیاری که از طریق رسول خدا و ائمه اهل بیت ( ع ) رسیده، دستور دادهاند اخبار و احادیثشان را به قرآن عرضه کنند، زیرا اگر کتاب الهی تحریف شده بود معنایی برای این گونه اخبار نبود <ref>المیزان ج 12ص 107 </ref> | ||
ایشان در دفع این احتمال که روایات مذکور –روایات عرض احادیث بر قرآن – مربوط به آیات الاحکام است و شامل آیات دیگر نمیشود میفرماید: | ایشان در دفع این احتمال که روایات مذکور –روایات عرض احادیث بر قرآن – مربوط به آیات الاحکام است و شامل آیات دیگر نمیشود میفرماید: | ||
و اینکه | و اینکه بعضی گفتهاند « مقصود از این دستور تنها در اخبار فقهی است که باید عرضه به آیات احکام شود و ممکن است قبول کنیم که آیات احکام تحریف نشده، اما دلیل بر این نیست که اصل قرآن تحریف نشده باشد » صحیح نیست، زیرا دستور مذکور مطلق است و زیرنویسی ندارد که تنها اخبار فقهی را به قرآن عرضه کنید و اختصاص دادنش به اخبار فقهی تخصیص بدون مخصص است. | ||
علاوه بر اینکه زبان اخبار عرضه به قرآن صریح و یا دست کم نزدیک به صریح است در اینکه دستور عرضه مزبور به منظور تشخیص راست از دروغ و حق از باطل است، و معلوم است که اگر در روایات دسیسه و | علاوه بر اینکه زبان اخبار عرضه به قرآن صریح و یا دست کم نزدیک به صریح است در اینکه دستور عرضه مزبور به منظور تشخیص راست از دروغ و حق از باطل است، و معلوم است که اگر در روایات دسیسه و دستبردی شده باشد تنها در اخبار مربوط به فقه و احکام نبوده بلکه اگر دشمن داعی به دسیسه در اخبار داشته داعیش در اخبار مربوط به اصول و معارف اعتقادی و قصص انبیاء و امم گذشته، و همچنین اوصاف مبدأ و معاد قویتر و بیشتر بوده است. و لذا میبینیم روایات اسرائیلی که یهود داخل در روایات ما کردهاند و همچنین نظائر آن غالبا در مسائل اعتقادی است نه فقهی. <ref>المیزان ج 12ص 107-108</ref> | ||
ایشان در ادامه به روایات دیگری تمسک میکند که بیانگر سیره اهل بیت ع در تمسک به قرآن موجود و معیار قرار دادن ان در مواجهه با احادیث دیگر میباشد: | ایشان در ادامه به روایات دیگری تمسک میکند که بیانگر سیره اهل بیت ع در تمسک به قرآن موجود و معیار قرار دادن ان در مواجهه با احادیث دیگر میباشد: | ||
دلیل دیگر عدم تحریف از نظر روایات، | دلیل دیگر عدم تحریف از نظر روایات، روایاتی است که در آنها امامان اهل بیت ( ع ) آیات کریمه قرآن را در هر باب موافق و هماهنگ با آنچه در قرآن موجود در عصر کنونی قرائت کردهاند، حتی در آن روایات، اخبار آحادی که میخواهند قرآن را تحریف شده معرفی کنند آیه را آن طور که در قرآن عصر کنونی است تلاوت کردهاند و این بهترین شاهد است بر اینکه مراد در بسیاری از آنها که دارد آیه فلان جور نازل شده است تفسیر بر حسب تنزیل و در مقابل بطن و تاویل استدلیل دیگر، روایاتی است که از امیرالمؤمنین و سائر ائمه معصومین ( ع ) وارد شده که قرآن موجود در دست مردم همان قرآنی است که از ناحیه خدا نازل شده، اگر چه غیر آن قرآنی است که علی ( ع ) آن را به خط خود تنظیم نموده است، و در زمان ابوبکر و همچنین در زمان عثمان که به تنظیم و کتابت قرآن پرداختند آن حضرت را مشارکت ندادند. و از همین باب است اینکه به شیعیان خود فرمودهاند « اقرؤا کما قرء الناس - قرآن را همانطور که مردم میخوانند بخوانید » <ref>ترجمه المیزان ج 12ص 157</ref> | ||
ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قرآن مینویسد: | ایشان در پایان استناد به روایات مذکور بر عدم تحریف قرآن مینویسد: | ||
پس مجموع این اخبار - هر چند که مضامین آنها با یکدیگر مختلف است - دلالت | پس مجموع این اخبار - هر چند که مضامین آنها با یکدیگر مختلف است - دلالت قطعی دارد بر اینکه قرآنی که امروز در دست مردم است همان قرآنی است که از ناحیه خدای تعالی بر خاتم انبیاء ( ص ) نازل شده است، بدون اینکه چیزی از اوصاف کریمه اش و آثار و برکاتش از بین رفته باشد. | ||
نتیجه: دلائل قطعی بر عدم تحریف قرآن، حکم قطعی عقل، ضرورت و تواتر تاریخی، تحدی و اعجاز قرآن و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و احادیث عرض بر کتاب خواهد بود. | نتیجه: دلائل قطعی بر عدم تحریف قرآن، حکم قطعی عقل، ضرورت و تواتر تاریخی، تحدی و اعجاز قرآن و نیز روایات متواتره نظیر حدیث ثقلین و احادیث عرض بر کتاب خواهد بود. | ||
خط ۳۴۵: | خط ۳۴۵: | ||
روایات تحریف در کتب اهل سنت: | روایات تحریف در کتب اهل سنت: | ||
در کتب معتبر اهل سنت مفاد بسیاری از روایات ان است که قرآن کریم مورد تحریف قرار گرفته است بگونهای که آلوسی-متوفای1270- صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت اظهار میدارد روایات در تحریف قرآن قابل شمارش نیست. <ref>روح | در کتب معتبر اهل سنت مفاد بسیاری از روایات ان است که قرآن کریم مورد تحریف قرار گرفته است بگونهای که آلوسی-متوفای1270- صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت اظهار میدارد روایات در تحریف قرآن قابل شمارش نیست. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 25</ref> | ||
گفتار الوسی در روح | گفتار الوسی در روح المعانی | ||
ایشان بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قرآن -....لأنهم أجمعوا | ایشان بعد از بیان اجماع اهل سنت بر عدم تحریف قرآن -....لأنهم أجمعوا علی عدم وقوع النقص فیما تواتر قرآنا کما هو موجود بین الدفتین الیوم،-مینویسد: | ||
اری در زمان ابوبکر ایات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت انها نسخ گردید از قرآن موجود حذف شد گرچه این کار – حذف ایات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود. <ref>روح | اری در زمان ابوبکر ایات غیر متواتر و نیز ایاتی که تلاوت انها نسخ گردید از قرآن موجود حذف شد گرچه این کار – حذف ایات مذکور - بصورت رسمی در عهد عثمان انجام شد اما قبل از او بصورت غیر رسمی انجام گرفته بود. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 26-25</ref> | ||
انگاه روایات زیادی را که بیانگر وقوع تحریف درقرآن میباشد نقل میکند. <ref>روح | انگاه روایات زیادی را که بیانگر وقوع تحریف درقرآن میباشد نقل میکند. <ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم ج1 26-25</ref> | ||
==طوائف روایات تحریف قرآن در منابع اهل سنت== | ==طوائف روایات تحریف قرآن در منابع اهل سنت== | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۷۴: | ||
طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است. | طبق روایات متعددی که از اهل سنت وارد شده است این دو سوره در بعضی قرآنها وجود داشته و عمر ابن خطاب پیش از رکوع آنها را می خوانده است. | ||
عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه أنه قنت بهاتین السورتین ( اللهم إنا نستعینک ونستغفرک ونثنی علیک الخیر نشکرک ولا نکفرک ونخلع ونترک من یفجرک اللهم إیاک نعبد ولک نصلی ونسجد وإلیک | عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه أنه قنت بهاتین السورتین ( اللهم إنا نستعینک ونستغفرک ونثنی علیک الخیر نشکرک ولا نکفرک ونخلع ونترک من یفجرک اللهم إیاک نعبد ولک نصلی ونسجد وإلیک نسعی ونحفد نرجو رحمتک ونخشی عذابک إن عذابک بالکفار ملحق ) وکان یحدث عن ابن عباس رضی الله عنهما عن عمر رضی الله عنه بهذا الحدیث ویحدث عن علی رضی الله عنه أنه قنت معرفه <ref>السنن و الاثار ج 2ص 170</ref> | ||
5- روایاتی که بیانگر حذف سوره های فلق و ناس از قرآن میباشد: | 5- روایاتی که بیانگر حذف سوره های فلق و ناس از قرآن میباشد: | ||
خط ۳۹۱: | خط ۳۹۱: | ||
در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است: | در این کتاب - سنن ابی داوود - بعد از ذکر روایت مذکور امده است: | ||
....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور | ....عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور میداد به مردانی که عائشه دوست داشت، آن مردان وی را ببیند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شیر بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند. <ref>صحیح البخاری ج 3ص 150</ref> | ||
لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است: | لازم به ذکر است که روایت مذکور معارض روایاتی است که رسول خدا خشم خود را از رفتارعائشه در مورد رضاعه الکبیر اظهار نموده است: | ||
عایشه میگوید: رسول خدا بر من وارد شد. | عایشه میگوید: رسول خدا بر من وارد شد. مردی نزدم نشسته بود. این صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهرهاش مشاهده کردم. گفتم: یا رسول اللّه این مرد برادر رضاعی من است. فرمود: در این امر دقت کنید که رضاع وقتی ثابت است که طفل شیر خوار از پستان زنی شیر بخورد. (و به وسیله شیر، سیر شود) | ||
7- روایاتی که بیانگر حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن میباشد: | 7- روایاتی که بیانگر حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن میباشد: | ||
خط ۴۷۵: | خط ۴۷۵: | ||
در تفسیر قمی نسبت به این نوع از تحریف امده است: | در تفسیر قمی نسبت به این نوع از تحریف امده است: | ||
آیه ای که مفادش بیان مدت عده زنان به چهارماه و ده روز میباشد. قاعده ان است که آیه مذکور بعد از آیه ای که مدت عده را یکسال ذکر کرده است قرار گیرد چون آیه نخست ناسخ آیه بعدی میباشد. | آیه ای که مفادش بیان مدت عده زنان به چهارماه و ده روز میباشد. قاعده ان است که آیه مذکور بعد از آیه ای که مدت عده را یکسال ذکر کرده است قرار گیرد چون آیه نخست ناسخ آیه بعدی میباشد. | ||
و نیز آیه "أفمن کان | و نیز آیه "أفمن کان علی بینة من ربه ویتلوه شاهد منه ومن قبله کتاب موسی إماما ورحمة"،که در اصل اینگونه بوده است: "ویتلوه شاهد منه إماما ورحمة ومن قبله کتاب موسی "، و آیه دیگر: "وما هی إلا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا " که در اصل اینگونه بوده است: "...نحیی ونموت" بدلیل انکه منکرین قیامت قائل به مبعوث شدن بعد از مرگ نیستند. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51</ref> | ||
8-روایاتی که بیانگر جابجائی برخی از ایات در سور قرآن میباشد: | 8-روایاتی که بیانگر جابجائی برخی از ایات در سور قرآن میباشد: | ||
در تفسیر قمی امده است: | در تفسیر قمی امده است: | ||
ایاتی که برخی از فقراتش در یک سوره و همه ان در سوره دیگر ذکر شده است عبارتند از: آیه "أتستبدلون الذی هو | ایاتی که برخی از فقراتش در یک سوره و همه ان در سوره دیگر ذکر شده است عبارتند از: آیه "أتستبدلون الذی هو أدنی بالذی هو خیر اهبطوا مصر فإن لکم ما سألتم فقالوا: یا موسی إن فیها قوما جبارین وإنا لن ندخلها حتی یخرجوا منها فإن یخرجوا منها فإنا داخلون "،که نصف این آیه در سوره بقره و نصف دیگرش در سوره مائده ذکر شده است. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51.</ref>... | ||
آیه دیگر:"... اکتتبها فهی | آیه دیگر:"... اکتتبها فهی تملی علیه بکرة وأصیلا "، که خداوند در مقام رد این ادعا فرمود: وما کنت تتلو من قبله من کتاب ولا تخطه بیمینک إذا لارتاب المبطلون، که نصف آیه در سوره فرقان و نصف دیگرش در سوره عنکبوت ذکر شده است. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 50-51</ref> | ||
و امثال این ایات که در منابع روائی ذکر شده است. | و امثال این ایات که در منابع روائی ذکر شده است. | ||
خط ۵۰۰: | خط ۵۰۰: | ||
ایشان شاهد بر صحت پاسخ مذکور را فقره ذیل حدیث طلحه می داند که امام ع عمل به قرآن موجود را سبب نجات از دوزخ و ورود به بهشت دانستند: | ایشان شاهد بر صحت پاسخ مذکور را فقره ذیل حدیث طلحه می داند که امام ع عمل به قرآن موجود را سبب نجات از دوزخ و ورود به بهشت دانستند: | ||
ویدل | ویدل علی هذا قوله ( علیهالسلام ) فی حدیث طلحة: إن أخذتم بما فیه نجوتم من النار ودخلتم الجنة فإن فیه حجتنا وبیان حقنا وفرض طاعتنا. | ||
ایشان در ادامه با نفی ادعای تحریف قرآن، برخی از روایات مذکور را از قبیل تفسیر و بیان دانسته و قرائنی را در این زمینه بیان میکند از جمله انکه در روایتی از امام باقر ع امده است که مراد از تحریف صورت گرفته در کتب اسمانی تحریف معنوی است نه تحریف لفظی. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 52-51</ref> | ایشان در ادامه با نفی ادعای تحریف قرآن، برخی از روایات مذکور را از قبیل تفسیر و بیان دانسته و قرائنی را در این زمینه بیان میکند از جمله انکه در روایتی از امام باقر ع امده است که مراد از تحریف صورت گرفته در کتب اسمانی تحریف معنوی است نه تحریف لفظی. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص 52-51</ref> | ||
خط ۵۲۹: | خط ۵۲۹: | ||
علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قرآن دانسته و میفرماید: | علامه طباطبائی علت پذیرش برخی از قائلین به چنین ترهاتی را روحیه اخباریگری و عدم عرضه احادیث به قرآن دانسته و میفرماید: | ||
.... | .... محدثینی که به چنین سوره هایی – نظیر سوره حفد و خلع - اعتناء میکنند، بخاطر تعصب و تعبد شدیدی است که نسبت به روایات دارند و در تشخیص صحیح از مجعول آن و در عرضه داشتن احادیث بر قرآن کوتاهی میکنند و اگر این تعصب و تعبد نبود، کافی بود در یک نظر حکم کنند به اینکه ترهات مذکور جزو قرآن کریم نیست. همان | ||
خط ۵۳۷: | خط ۵۳۷: | ||
ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قرآن می نویسند: | ایشان در تبیین مخالفت روایات تحریف با قرآن می نویسند: | ||
و اما اینکه گفتیم روایات تحریف، به | و اما اینکه گفتیم روایات تحریف، به فرضی هم که صحیح باشد مخالف با کتاب است و به همین جهت باید طرح شود. توضیحش این است که مقصود ما مخالفت با ظاهر آیه * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » ) * و ظاهر آیه « وَإِنَّه لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نیست، تا بگویید این مخالفت ظنی است، - چون ظهور الفاظ آیه جزو ادله ظنی است - بلکه مراد مخالفت با دلالت قطعی کتاب است، چون مجموع قرآنی که فعلا در دست ما است به بیانی که در دلیل اول بر نفی تحریف گذشت، دلالت قطعی دارد بر اینکه در قرآن تحریفی رخ نداده است. | ||
و چطور ممکن است در این دلالت خدشه کرد، و حال آنکه | و چطور ممکن است در این دلالت خدشه کرد، و حال آنکه قرآنی که در دست ما هست اجزایش در نظم بدیع، و معجزه بودن نظیر یکدیگرند و خودش در دفع اختلافاتی که در به دو نظر به ذهن میرسد کافی است. نه در دفع آن اختلافات نقصی دارد، و نه در افاده معارف حقیقی و علوم الهی کلی و جزئیش قصوری، معارفش همه به هم مربوط و فروعش بر اصولش مترتب، و اطرافش بر اوساطش منعطف است، و این خصوصیات که در نظم قرآنی است و خداوند آن را به آن خصوصیات، وصف نموده در همه جای این کتاب مشهود است. <ref>المیزان ج 12ص 115-116</ref> | ||
خط ۵۶۰: | خط ۵۶۰: | ||
ایشان روایاتی را که از باب جری و تطبیق برخی موارد را بیان نمودهاند نیز از موارد مذکور می داند نظیر روایتی که آیه شریفه: وسیعلم الذین ظلموا را این | ایشان روایاتی را که از باب جری و تطبیق برخی موارد را بیان نمودهاند نیز از موارد مذکور می داند نظیر روایتی که آیه شریفه: وسیعلم الذین ظلموا را این | ||
گونه ذکر کرده است: وسیعلم الذین ظلموا آل محمد حقهم و یا آیه شریفه: ومن یطع الله ورسوله " را اینگونه بیان کرده است: ومن یطع الله ورسوله فی ولایة | گونه ذکر کرده است: وسیعلم الذین ظلموا آل محمد حقهم و یا آیه شریفه: ومن یطع الله ورسوله " را اینگونه بیان کرده است: ومن یطع الله ورسوله فی ولایة علی والأئمة من بعده فقد فاز فوزا عظیما <ref>همان</ref> | ||
ایشان در ادامه برخی از روایات را که امام ع در ان کلمه ای را نظیر: کذلک الله | ایشان در ادامه برخی از روایات را که امام ع در ان کلمه ای را نظیر: کذلک الله ربی کذلک الله ربی که امام ع ذیل سوره توحید تلفظ نموده است عده ای بعنوان روایت پنداشته را بیان میکند <ref>المیزان ج 12ص 114</ref> | ||
8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی ایات شده است: | 8- تعارض اخبار تحریف با یکدیگر در مواردی که ادعای حذف برخی ایات شده است: | ||
علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته که لازمه اش تساقط میباشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که آیه ای بعنوان آیه رجم شیخ و شیخه در قرآن وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی ان اختلاف میباشد. در برخی امده است که آیه مذکور اینگونه میباشد: إذا | علامه بخشی از روایات تحریف را معارض یکدیگر دانسته که لازمه اش تساقط میباشد بعنوان نمونه در روایات تحریف امده است که آیه ای بعنوان آیه رجم شیخ و شیخه در قرآن وجود داشته که ساقط شده است اما در روایات نسبت به چگونگی ان اختلاف میباشد. در برخی امده است که آیه مذکور اینگونه میباشد: إذا زنی الشیخ والشیخة فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی دیگر: الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة فإنهما قضیا الشهوة و در برخی: بما قضیا من اللذة ودر بعضی دیگر... نکالا من الله والله علیم حکیم و در برخی دیگر: نکالا من الله والله عزیز حکیم ذکر شده است. | ||
بنابر این تعارض این روایات با یکدیگر دلیل دیگری بر عدم اعتبار و سقوطشان خواهد بود. <ref>المیزان ج 12ص -113- 114</ref> | بنابر این تعارض این روایات با یکدیگر دلیل دیگری بر عدم اعتبار و سقوطشان خواهد بود. <ref>المیزان ج 12ص -113- 114</ref> | ||
خط ۵۷۳: | خط ۵۷۳: | ||
دفع توهم: بطلان سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قرآن میدانند: | دفع توهم: بطلان سخن کسانی که اختلاف روایات تحریف را دلیل بر اصل وقوع تحریف قرآن میدانند: | ||
علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان فوق الذکر میفرماید: | علامه طباطبائی در نقد گفتار مدعیان فوق الذکر میفرماید: | ||
اینکه | اینکه بعضی از محدثین گفتهاند که « اختلاف روایات در آیاتی که نقل شد ضرر به جایی نمیرساند چون این روایات در اصل تحریف قرآن اتفاق دارند » مردود و غلط است. چون اتفاق روایات مذکور در تحریف شدن قرآن ضعف دلالت آنها را جبران نمیکند و هر یک از آنها دیگری را دفع میکند <ref>المیزان ج 12ص 114</ref> | ||
خط ۵۸۰: | خط ۵۸۰: | ||
علامه طباطبائی بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفته اند اظهار داشته و میفرماید: | علامه طباطبائی بعد از نفی اعتبار روایات تحریف شگفتی خویش را از کسانی که روایات تحریف را پذیرفته اند اظهار داشته و میفرماید: | ||
و عجب از این گونه | و عجب از این گونه علمای دینی است که در مقام استدلال بر تحریف شدن قرآن بر میآیند و آن گاه به روایاتی که به صحابه و یا به ائمه اهل بیت منسوب شده احتجاج میکنند و هیچ فکر نمیکنند که چه میکنند. اگر حجیت قرآن باطل گردد، نبوت خاتم الأنبیاء باطل شده، و معارف دینی لغو و بی اثر میشود، و در چنین فرضی این سخن به کجا میرسد که در فلان تاریخ مردی دعوی نبوت نموده و قرآنی به عنوان معجزه آورد، خودش از دنیا رفت، و قرآنش هم دستخورده شد، و از او چیزی باقی نماند مگر اجماع مؤمنین به وی، بر اینکه او به راستی پیغمبر بوده، و قرآنش هم به راستی معجزه ای بر نبوت او بوده است، و چون اجماع حجت است - زیرا همان پیغمبر آن را حجت قرار داده، و یا از اجماع مجمعین کشف میکنیم که قول یکی از جانشینانش در آن هست- پس باید نبوت او و قرآنش را قبول کنیم ؟ ! ! <ref>المیزان ج 12ص 114</ref> | ||
ایشان احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته و انرا موید به شواهدی میدانند: | ایشان احتمال جعل روایات تحریف را قوی دانسته و انرا موید به شواهدی میدانند: | ||
و کوتاه سخن انکه احتمال دسیسه و جعل حدیث که احتمال | و کوتاه سخن انکه احتمال دسیسه و جعل حدیث که احتمال قوی هم هست و شواهد و قرائن آن را تایید میکند، وقعی و اعتباری برای روایات مذکور باقی نمیگذارد، و با در نظر گرفتن آن، دیگر نه حجیت شرعی بر آن اخبار باقی میماند، و نه حجیت عقلانی، حتی صحیح السندترین آنها هم از اعتبار ساقط میگردد.زیرا حجیت سند، معنایش این است که رجال حدیث دروغ عمدی نمیگویند، و اما اینکه فریب نمیخورند، و در اصول روایتی آنان هم دست برده نمیشود، ربطی به صحت سند ندارد. <ref>المیزان ج 12ص- 114-115</ref> | ||
خط ۶۱۳: | خط ۶۱۳: | ||
در روایتی دیگر از ابی بن کعب نقل شده است که سوره احزاب بمقدار سوره بقره بود و ما در ان آیه رجم را ( إذا | در روایتی دیگر از ابی بن کعب نقل شده است که سوره احزاب بمقدار سوره بقره بود و ما در ان آیه رجم را ( إذا زنی الشیخ والشیخة فارجموهما البتة نکالا من الله والله عزیز حکیم ) قرائت میکردیم. الاتقان فی علوم القرآن ج 2ص 66 | ||
سیوطی روایت دیگری را بعنوان آیه الرجم که از نوع سوم نسخ انرا می شمرد نقل کرده است. الاتقان فی علوم القرآن ج 2ص 66- این روایت در سائر منابع اهل سنت نیز با اندک تفاوتی نقل شده است <ref>السنن الکبری ج 4ص 272-</ref> | سیوطی روایت دیگری را بعنوان آیه الرجم که از نوع سوم نسخ انرا می شمرد نقل کرده است. الاتقان فی علوم القرآن ج 2ص 66- این روایت در سائر منابع اهل سنت نیز با اندک تفاوتی نقل شده است <ref>السنن الکبری ج 4ص 272-</ref> | ||
خط ۶۲۳: | خط ۶۲۳: | ||
گفتار علامه طباطبائی در نقد دیدگاه مذکور- نسخ تلاوت -: | گفتار علامه طباطبائی در نقد دیدگاه مذکور- نسخ تلاوت -: | ||
علامه در نقد و بررسی چنین دیدگاهی میفرماید لازمه این دیدگاه پذیرش وقوع تحریف در قرآن میباشد: | علامه در نقد و بررسی چنین دیدگاهی میفرماید لازمه این دیدگاه پذیرش وقوع تحریف در قرآن میباشد: | ||
اهل سنت میگویند: .... | اهل سنت میگویند: ....آیاتی بر اساس احادیث مرسل در سوره نساء در میان جمله « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامی » و جمله « فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ » بوده و به اندازه یک ثلث قرآن یعنی بیش از دو هزار آیه میشده و افتاده. و نیز آن آیاتی که محدثین سنی گفتهاند از سوره برائت ساقط شده، مانند « بسم اللَّه » آن و صدها آیه که سوره مذکور را مساوی با سوره بقره میکرده و اینکه سوره احزاب بزرگتر از سوره بقره بوده و دویست آیه از آن ساقط شده. و یا آن آیاتی که روایات مجعوله مذکور میگوید منسوخ التلاوه شده است. | ||
ایشان ادامه میدهد: | ایشان ادامه میدهد: | ||
جمعی از مفسرین اهل سنت هم برای دفاع از یک حدیث که گفته « پاره ای از قرآن را خدا از یادها برد و تلاوتش را منسوخ کرد » پذیرفتهاند، سئوال این است که اینهمه ایات کجا رفتهاند ؟ و چطور مفقود شدهاند، که حتی یک نفر هم سراغ یکی از آن هزارها را نگرفته است ؟ !. | |||
و اگر شما هم همان حدیث را سند قرار دهید، و بگویید خدا از یادها برده | و اگر شما هم همان حدیث را سند قرار دهید، و بگویید خدا از یادها برده میپرسیم از یاد بردن خدا چه معنا دارد ؟ و مقصود از نسخ تلاوت چه میتواند باشد ؟ آیا نسخ تلاوت بخاطر این بوده که عمل به آن آیات منسوخ شده ؟ پس چرا آیات منسوخه دیگری که هم اکنون در قرآن کریم است منسوخ التلاوه نشد ؟ و تا کنون در قرآن کریم باقی مانده ؟ ! مانند آیه صدقه و آیه نکاح زانیه و زانی، و آیه عده، و غیر آن ؟ | ||
و جالب اینجاست که آقایان آیات منسوخ التلاوه را دو قسم | و جالب اینجاست که آقایان آیات منسوخ التلاوه را دو قسم میکنند، یکی آنها که هم تلاوتش نسخ شده و هم عمل به آن، و قسم دیگر آن آیاتی که تنها تلاوتش نسخ شده است مانند آیه رجم. | ||
و یا بخاطر این بوده که واجد صفات کلام | و یا بخاطر این بوده که واجد صفات کلام خدایی نبوده و بدین جهت خداوند خط بطلان بر آنها کشیده، و از یادهایشان برده است. اگر چنین بود پس در حقیقت جزو کلام خدا و کتاب عزیز که « لا یَأْتِیه الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْه وَلا مِنْ خَلْفِه » نبوده، منزه از اختلاف نبود، قول فصل و هادی به سوی حق و به سوی صراط مستقیم، و معجزه ای که بتوان با آن تحدی نمود و... نبوده. و کوتاه، سخن بگو قرآن نبوده، زیرا خدای تعالی قرآن را به صفاتی معرفی نموده است که آن را نازل شده از لوح محفوظ، و نیز آن را کتاب عزیزی خوانده که در عصر نزولش و در اعصار بعد تا قیام قیامت باطل در آن راه ندارد، و آن را قول فصل، هدایت، نور، فرقان میان حق و باطل، معجزه و... نامیده است. | ||
آیا با چنین | آیا با چنین معرفی باز هم میتوانیم بگوییم این آیاتی که قرآن را معرفی میکند مخصوص به پاره ای از قرآن بوده که هم اکنون در دست ما است، و تنها این باقیمانده از یادها نمیرود، و منسوخ التلاوه و دستخوش بطلان نمیشود ؟ آیا تنها این باقیمانده است که قول فصل، هدایت، نور، فرقان، و معجزه جاودانه است ؟ | ||
و یا | و یا میگویید منسوخ التلاوه شدن و فراموش شدن بطلان نیست ؟ چطور بطلان نیست ؟ مگر بطلان غیر از این است که کلام ناقصی از اثر و خاصیت بیفتد و هیچ چیز نتواند آن را اصلاح نموده و برای ابد از کار بیفتد ؟ و آیا با اینکه برای ابد از کار افتاده باز هم ذکر و یاد آورنده خداست. | ||
پس حق همین است که به خود جرأت داده | پس حق همین است که به خود جرأت داده برای رهایی از این همه اشتباه بگوییم روایاتی که از طرق شیعه و سنی در تحریف و یا نسخ تلاوت رسیده بخاطر مخالفتش با کتاب خدا، مردود است. <ref>المیزان ج 12ص 117-116</ref> | ||
. | . | ||
نقد و بررسی مباحث مطرح شده درالاتقان: | نقد و بررسی مباحث مطرح شده درالاتقان: | ||
خط ۶۸۴: | خط ۶۸۴: | ||
نقد علامه به دلیل دوم قائلین به تحریف – تعدد مصاحف - | نقد علامه به دلیل دوم قائلین به تحریف – تعدد مصاحف - | ||
ایشان در نقد دلیل مذکور مینویسد: ادعای مذکور، سخن | ایشان در نقد دلیل مذکور مینویسد: ادعای مذکور، سخن خرافی بیش نیست، بلکه مطلب به عکس است، زیرا عقل مخالفت نوشته شده را با واقعش ممکن میداند، نه اینکه موافقت آن دو را بعید و مخالفت آن را واجب شمارد پس هر جا که دلیل و قرینه ای باشد بر اینکه نوشته شده با واقعش موافق است آن را میپذیرد و ما به جای یک دلیل و یک قرینه دلیلهایی ارائه دادیم که همه موافقت این قرآن را با واقعش اثبات میکردند همان | ||
خط ۶۹۴: | خط ۶۹۴: | ||
نقد دلیل سوم | نقد دلیل سوم | ||
علامه در نقد دلیل سوم قائلین به تحریف قرآن -تفاوت قرآن جمع شده امام علی با مصاحف دیگر - اظهار میدارد مصحف امام علی ع تفاوت جدی با مصاحف دیگر نداشته و تنها تمایزش این بوده که این مصحف بر خلاف مصاحف دیگر مشتمل بر بیان برخی تغییرات در ترتیب سور و ایات بوده است | علامه در نقد دلیل سوم قائلین به تحریف قرآن -تفاوت قرآن جمع شده امام علی با مصاحف دیگر - اظهار میدارد مصحف امام علی ع تفاوت جدی با مصاحف دیگر نداشته و تنها تمایزش این بوده که این مصحف بر خلاف مصاحف دیگر مشتمل بر بیان برخی تغییرات در ترتیب سور و ایات بوده است | ||
... اگر امام علی ع مصحف خود را مخالف مصاحف دیگر | ... اگر امام علی ع مصحف خود را مخالف مصاحف دیگر میدانست قطعا در برابر انها به معارضه برخاسته و لا اقل در دوران حکومت خویش مصحف خود را معیار قرار می داد. <ref>المیزان ج 12ص 116- | ||
</ref> | </ref> | ||