۸۷٬۸۸۶
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) (←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
امام حسین(ع) فرزند علی(ع) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبدمناف، فرزند قصیّ است | امام حسین(ع) فرزند علی(ع) فرزند ابیطالب، فرزند عبدالمطلب، فرزند هاشم، فرزند عبدمناف، فرزند قصیّ است | ||
مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) بود. | مادر سیدالشهداء نیز حضرت فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) بود. | ||
کنیه امام حسین(ع)، اباعبدالله <ref>الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27</ref> و کنیه خاصّ او | کنیه امام حسین(ع)، اباعبدالله <ref>الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 27</ref> و کنیه خاصّ او ابوعلی <ref>مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 78</ref> است. | ||
اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت(أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و.... <ref>«کنیه ابا عبدالله»، 6707</ref> | اگرچه امام حسین فرزند شیرخواری به نام عبدالله رضیع داشت که در روز عاشورا به شهادت رسید، اما دلیلی وجود ندارد که کنیه حضرت(أباعبدالله) به دلیل وجود چنین فرزندی باشد؛ زیرا اینگونه کنیهها در میان عرب مرسوم است و لازم نیست تا فرزندی باشد و از نامش کنیه درست کنند؛ مانند اباصالح که کنیه مبارک امام زمان(عج) است، یا ابوتراب و.... <ref>«کنیه ابا عبدالله»، 6707</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
=القاب امام حسین (ع)= | =القاب امام حسین (ع)= | ||
القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، | القاب ایشان، بسیار است؛ مانند: رشید، طیّب، وفیّ، سیّد، زکیّ، مبارک، مطهّر، دلیل علی ذات الله، سِبط رسول الله، شهید،<ref>طبری، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، ص 181، قم، بعثت، چاپ اوّل، 1413ق</ref> ثار الله، <ref>«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللهِ وَ ابْنَ ثَارِه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 576، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref> و سیّد الشهدا. <ref>شیخ صدوق، الامالی، ص 127، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ نک: «مصادیق لقب سید الشهداء»، 68747</ref> | ||
البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد. | البته ممکن است بعضی از القاب، بعد از شهادت مظلومانه حضرتشان به ایشان منتسب شده باشد. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
=امام حسین(ع) در زمان حیات پیامبر اسلام(ص)= | =امام حسین(ع) در زمان حیات پیامبر اسلام(ص)= | ||
امام حسین(ع) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا(ص) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه(س) سپری نمود. <ref>مسعودی، | امام حسین(ع) حدود هفت سال از دوران کودکی خود را در زمان حیات پر برکت رسول خدا(ص) و مادر بزرگوارش حضرت فاطمه(س) سپری نمود. <ref>مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة، ص 164، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق</ref> آنحضرت تحت پرورشهای الهی و آسمانی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) با بهترین شیوههای تربیتی پرورش مییافت و با احترام و محبت فوق العاده، روحیه اعتماد به نفس و عزّت در وجود آنحضرت، رشد داده و تقویت میشد. | ||
یکی از ویژگیهای برجسته دوران کودکی امام حسین(ع) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر(ص) بود. و رسول خدا نه تنها به وجود امام حسین(ع) به شدّت عشق میورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین(ع) نشان میدادند، محبّت میکرد و آنها را نیز گرامی میداشت. | یکی از ویژگیهای برجسته دوران کودکی امام حسین(ع) این است که ایشان در دوران کودکی مورد توجه خاص پیامبر(ص) بود. و رسول خدا نه تنها به وجود امام حسین(ع) به شدّت عشق میورزید، بلکه به کودکانی هم که با آن حضرت بازی میکردند و مهر و علاقه به امام حسین(ع) نشان میدادند، محبّت میکرد و آنها را نیز گرامی میداشت. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
=امام حسین(ع) در دوران امامت امام علی(ع)= | =امام حسین(ع) در دوران امامت امام علی(ع)= | ||
مدت | مدت سی سال از عمر پر برکت امام حسین(ع)، مقارن با دوران امامت علی(ع) پدر بزرگوارش بود. پدری که جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت. جز به طهارت و بندگی نگذرانید و جز به عدل و انصاف حکم نکرد، پدری که در زمان حکومتش لحظهای او را آرام نگذاشتند. آنحضرت، در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت کرد و در چند سالی که حضرت علی(ع) متصدی خلافت ظاهری شد، در راه پیشبرد اهداف اسلامی، همچون سربازی فداکار؛ مانند برادر بزرگوارش، میکوشید. | ||
در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت | در این دوران، امام حسین همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت میکرد. در [[واقعه حکمیت]] [[جنگ نهروان]] و دیگر جریانهای پس از [[جنگ صفین]] نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بیوفاییها و سست عنصریهای مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک میدید و با مرارت و تلخ کامی آن مصایب را تحمل میکرد. همه او را به عظمت و بزرگی میشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه برای او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل میکردند. <ref>اربلی، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۵۶۹؛ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۰۷، ص۳۲۳</ref> | ||
=امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)= | =امام حسین(ع) در دوران امامت امام حسن(ع)= | ||
پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن(ع) عهدهدار امامت و زعامت [[مسلمانان]] شد و امام حسین(ع) با ایشان [[بیعت]] کرد. امام حسین(ع) در ایام امامت و خلافت امام حسن(ع)، همواره همراه و یار و یاور آنحضرت در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین(ع) احترام | پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع)، امام حسن(ع) عهدهدار امامت و زعامت [[مسلمانان]] شد و امام حسین(ع) با ایشان [[بیعت]] کرد. امام حسین(ع) در ایام امامت و خلافت امام حسن(ع)، همواره همراه و یار و یاور آنحضرت در امور خلافت و امامت بود. افزون بر این، امام حسین(ع) احترام ویژهای برای برادر و امام خود قائل بود، به طوری که در یک کلام میتوان گفت ایشان در پیروی و تکریم از امام حسن(ع) کار را به سرانجام رسانده بود. | ||
امام حسین(ع) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکرد و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامر او میدانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه <big>نُخَیله</big> و <small>مسکن</small> <big>متن بزرگ</big>، نقشی فعال داشت و همراه برادر به [[مدائن]] و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 165، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref> زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref>، امام حسن(ع) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتیها را متحمل شد، امام شریک رنجهای برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام حسن نداشت. | امام حسین(ع) در همه حال، پیوسته جانب برادر را رعایت میکرد و خود را تابع سیاستهای ایشان و مطیع اوامر او میدانست. هنگامی که آهنگ نبرد و مقابله با دشمنان شامی نواخته شد، آنحضرت در بسیج و اعزام نیروها به اردوگاه <big>نُخَیله</big> و <small>مسکن</small> <big>متن بزرگ</big>، نقشی فعال داشت و همراه برادر به [[مدائن]] و ساباط برای جمعآوری لشکر رفت. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج 5، ص 165، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق</ref> زمانی هم که در پی کارشکنیها و خیانتهای مکرر سپاهیان [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref>، امام حسن(ع) با پیشنهاد صلح از سوی معاویه روبرو شد و بنابر مصالح اسلام و جامعه اسلامی مجبور به پذیرش صلح با معاویه شد و آن همه ناراحتیها را متحمل شد، امام شریک رنجهای برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است، هرگز اعتراضی به امام حسن نداشت. | ||
پس از انعقاد صلح، امام حسین(ع) همراه برادر به مدینه بازگشت و در همان جا اقامت گزید.<ref>ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 184، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1412ق؛ ابن کثیر | پس از انعقاد صلح، امام حسین(ع) همراه برادر به مدینه بازگشت و در همان جا اقامت گزید.<ref>ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 5، ص 184، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اوّل، 1412ق؛ ابن کثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیل، البدایه و النهایه، ج 8، ص 19، بیروت، دار الفکر، بیتا</ref> ایشان ده سال از عمر شریف خود را در ایام امامت امام حسن(ع) به سر برد و در تمام این مدت، استوار در کنار ایشان ایستاده بود و در همه احوال مطیع ایشان بود و از آن حضرت تبعیت میکرد، و پس از شهادت وی نیز، تا زمانی که معاویه در قید حیات بود، به پیمان صلح با معاویه وفادار ماند. | ||
=مقام و منزلت امام حسین(ع)= | =مقام و منزلت امام حسین(ع)= | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
در صورت و سیرت شبیهترین مردم به [[حضرت رسالت]] بود. <ref>أنساب الأشراف، ج 3، ص 142</ref> به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آنحضرت ساطع بود و مردم آنحضرت را به آن نور میشناختند. | در صورت و سیرت شبیهترین مردم به [[حضرت رسالت]] بود. <ref>أنساب الأشراف، ج 3، ص 142</ref> به گونهای که در شبهای تار نور از جبین آنحضرت ساطع بود و مردم آنحضرت را به آن نور میشناختند. | ||
از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد. <ref>أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش</ref> تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت [[قرآن]] برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد. <ref>شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه | از جود و سخا و شجاعت حسین(ع) که از پدرانش به او ارث رسیده بود. گزارشهای فراوانی وجود دارد. <ref>أعیان الشیعة، ج 1، ص 579 – 580؛ عطاردی، عزیز الله، مسند الإمام الشهید(ع)، ج 1، ص 32 – 52، تهران، عطارد، چاپ اوّل، 1376ش</ref> تهجد و مناجات با پروردگار و تلاوت [[قرآن]] برای آنحضرت به گونهای اهمیت داشت که حتی در سختترین لحظات و در شدیدترین محاصره نظامی، شبی را از دشمن فرصت میگیرد تا با پروردگارش مناجات کرده و به تلاوت قرآن بپردازد. <ref>شریف قرشی، باقر، حیاة الإمام الحسین(ع)، ج 1، ص 132 – 134، قم، مدرسه علمیه ایروانی، چاپ چهارم، 1413ق</ref> | ||
=واقعه عاشورا= | =واقعه عاشورا= | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (ص) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا میشمرد از همه مردم [[مکه]] و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده میشد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (ص) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. <ref>تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲</ref> | ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامهاش به یزید مینویسد: هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا (ص) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند. سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی و ترسان و نگران از مکه بیرون شد با این که در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا میشمرد از همه مردم [[مکه]] و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده میشد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله (ص) را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آن چه را که تو بزرگ نشمردی از آن جا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. <ref>تاریخ یعقوبی ۲۲۱/۱ و ۲۲۲</ref> | ||
عبیدالله با حیله و تزویر [[مسلم بن عقیل]] و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که | عبیدالله با حیله و تزویر [[مسلم بن عقیل]] و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. و از آن جا که میدانست امام حسین (ع) رو به شهر کوفه میآید، سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیرنظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد. حر بن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین (ع) روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامههای اهل کوفه را که دو خرجین بود به [[حر بن یزید]] عرضه کرد و دعوت آنان را خاطر نشان ساخت و راه خود را ادامه داد. تا آن که به روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به ناحیه نینوا وارد شد. <refتاریخ طبری ۳۱۰/۴><nowiki></ref></nowiki> | ||
در این زمین بود که ابن زیاد نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (ع) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد. | در این زمین بود که ابن زیاد نامه ای به حر بن یزید تسلیم کرد. متن نامه این بود: آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب. حر بن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین (ع) را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد. فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبیدالله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
عصر [[تاسوعا]] دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (ع) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی (ع) را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. <ref> تاریخ طبری ۳۱۴/۴</ref> | عصر [[تاسوعا]] دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید. امام حسین (ع) چون تحرکات دشمن را دید، برادرش عباس بن علی (ع) را فرستاد تا با آنان صحبت کند و جنگ را به فردا موکول کنند که این پیشنهاد مورد پذیرش آنان واقع شد. <ref> تاریخ طبری ۳۱۴/۴</ref> | ||
در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (ع) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نمودهاند. <ref>جواد | در روز دهم معروف به روز عاشورا دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند در حالی که سپاهیان عمر بن سعد را سی هزار نفر و تعداد یاران حسین (ع) را بین ۷۲ تا ۱۵۴ نفر گزارش نمودهاند. <ref>جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۲۷۶</ref> | ||
در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (ع) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش [[حضرت علی اکبر]] بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (ع) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (ع) و [[جعفر طیار]] و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (ع) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (ع) ساخت. | در آغاز جنگ اصحاب امام حسین (ع) همچون حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی (که پیش از آغاز جنگ توبه نموده بود) وارد کارزار شده و به شهادت رسیدند و در این هنگام نوبت به خاندان آن حضرت رسید. اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش [[حضرت علی اکبر]] بود. و به دنبال او دیگر کسان امام حسین (ع) از جمله فرزندان امام علی و امام حسن (ع) و [[جعفر طیار]] و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه به شهادت رسیدند. عباس بن علی (ع) هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین (ع) ساخت. |