۲۲٬۱۹۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==پیوستن به اخوانالمسلمین== | ==پیوستن به اخوانالمسلمین== | ||
این سوال مدام ذهن او را به خود مشغول میکرد، و به دنبال پاسخی میگشت تا دلش را آرام کند، تا اینکه در سال 1959 م، به دانشکده مهندسی پیوست؛ در دانشکده، به ویژه در نمازخانه آن، با چند جوان خوب اسلامی آشنا شد، بنابراین سؤالاتی را که در مورد [[اخوانالمسلمین]] داشت، مطرح میکرد، و از آنها پاسخ کافی و رضایت بخش دریافت میکرد. همانطور که این جوانان با [[اخوان المسلمین|اخوان]] ارتباط داشتند و برخی از آنها اهل [[سوریه]] بودند. ایشان تصویر روشنی از این گروه داشت و اطلاعات خوبی در مورد دعوت [[اخوانالمسلمین]] داشت. و یقین داشت که دعوت این گروه، دعوتی الهی است که به شناخت همه جانبه اسلام میطلبد تا فرد و جامعه و سپس کل ملت را اصلاح کند. | |||
و یقین داشت که دعوت این گروه، دعوتی الهی است که به شناخت همه جانبه اسلام | |||
وقتی این حقیقت برایش فاش شد، شوکه او بزرگ بود، که چگونه چنین اهداف والایی با این جنگ سهمگین روبرو می شود، و چگونه فرزندان آن توسط آن محاکمات ناعادلانه قضایی محاکمه می شوند. خفاش ها رها می شوند تا زمین را ویران کنند و توهمات مردم را بدون قضاوت شدن توسط کسی یا حتی متوقف کردن پیشروی مخرب آنها از بین ببرند. | وقتی این حقیقت برایش فاش شد، شوکه او بزرگ بود، که چگونه چنین اهداف والایی با این جنگ سهمگین روبرو می شود، و چگونه فرزندان آن توسط آن محاکمات ناعادلانه قضایی محاکمه می شوند. خفاش ها رها می شوند تا زمین را ویران کنند و توهمات مردم را بدون قضاوت شدن توسط کسی یا حتی متوقف کردن پیشروی مخرب آنها از بین ببرند. | ||
این بود که در سال 1962 م، تصمیم گرفت که به صفوف [[اخوانالمسلمین]] بپیوندد و از آن پس مسیر کار در میان صفوف آن به عنوان یکی از فرزندان وفادار آن آغاز شد.<br> | این بود که در سال 1962 م، تصمیم گرفت که به صفوف [[اخوانالمسلمین]] بپیوندد و از آن پس مسیر کار در میان صفوف آن به عنوان یکی از فرزندان وفادار آن آغاز شد.<br> | ||
ایشان بارها به دلیل حمایت از [[اخوانالمسلمین]] مورد آزار و شکنجه و ظلم شدید همچون اعضای جنبش [[اخوان المسلمین|اخوان]] قرار گرفت. | |||
==زندان== | ==زندان== | ||
او به همکاری با [[اخوان المسلمین|اخوان]] برای حمایت و سازماندهی مجدد این گروه ادامه داد تا اینکه در پرونده سازمان 65 دستگیر شد و وارد تاریک ترین زندان نظامی شد و آنچه را که از شکنجه، وحشیگری و آزار شنیده بود در آنجا دید. خداوند تبارک و تعالی تحمل مصیبت را با صبر و شکیبایی به او ثابت کرد و با ایمان راسخ ثواب او را نزد خداوند متعال برشمرد و قوت پایداری او به لطف خداوند متعال جایگاه شگفتانگیز ایمانی او نزد صلاح الفکی رئیس خانواده الفکی در پی وقایع روستای کمشیش. | او به همکاری با [[اخوان المسلمین|اخوان]] برای حمایت و سازماندهی مجدد این گروه ادامه داد تا اینکه در پرونده سازمان 65 دستگیر شد و وارد تاریک ترین زندان نظامی شد و آنچه را که از شکنجه، وحشیگری و آزار شنیده بود در آنجا دید. خداوند تبارک و تعالی تحمل مصیبت را با صبر و شکیبایی به او ثابت کرد و با ایمان راسخ ثواب او را نزد خداوند متعال برشمرد و قوت پایداری او به لطف خداوند متعال جایگاه شگفتانگیز ایمانی او نزد صلاح الفکی رئیس خانواده الفکی در پی وقایع روستای کمشیش. |