۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است. | شبیب بن یزید بن ابینعیم شیبانی، از بزرگان خوارج و از شجاعان زمان خویش بوده است. | ||
=تاریخچه= | =تاریخچه= | ||
کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال( جنگاوران) عرب و دشمنان بنیامیه به شمار میرفت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251 | کنیه شبیب، ابوالحصاری بود. وی از ابطال(جنگاوران) عرب و دشمنان بنیامیه به شمار میرفت.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251 | ||
</ref> | </ref> | ||
وی پس از صالح بن المسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی خوارج را برعهده نمیگیرد و پس از جنگهایی، کوفه را فتح و حجاج را در مقر خویش محاصره میکند. عبدالملک بن مروان در دفاع از حجاج، نیروهای کمکی از شام میفرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشگریان شبیب را شکست میدهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان میگریزد، اما پس از دو ماه باز گشته این بار طی جنگی در منطقه دُجیل (به معنای دجله کوچک: رودخانه ای که از اصفهان آغاز شده و در اطراف آبادان به خلیج فارس ریخته میشود) غرق میشود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش، <ref> طبری محمد بن جریر، تاریخ طبرى، ج 2، ص 861- 892.</ref> زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته میشود. <ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص163 / مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص347</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> | وی پس از صالح بن المسرّح که در اثر شدت جراحات کشته شد، فرماندهی خوارج را برعهده نمیگیرد و پس از جنگهایی، کوفه را فتح و حجاج را در مقر خویش محاصره میکند. عبدالملک بن مروان در دفاع از حجاج، نیروهای کمکی از شام میفرستد و آنان پس از جنگی بسیار سخت، لشگریان شبیب را شکست میدهند. وی ابتدا به اهواز و سپس به کرمان میگریزد، اما پس از دو ماه باز گشته این بار طی جنگی در منطقه دُجیل (به معنای دجله کوچک: رودخانه ای که از اصفهان آغاز شده و در اطراف آبادان به خلیج فارس ریخته میشود) غرق میشود. غزاله مادر شبیب و به نقلی همسرش، <ref> طبری محمد بن جریر، تاریخ طبرى، ج 2، ص 861- 892.</ref> زنی بسیار شجاع معرفی شده است که ظاهرا همراه با شبیب کشته میشود. <ref>ذهبی محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج5، ص163 / مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج3، ص347</ref> <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 251</ref> | ||
در منابع دیگر نیز آوردهاند: | در منابع دیگر نیز آوردهاند: | ||
مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و | مروان که از سوی برادرش عبدالملک مروان بر عراق و موصل حکومت میکرد، شورش کرد و بشر حارث بن عمیر را به نبرد او فرستاد. | ||
مداینی نقل میکند که صالح بر حجاج بن یوسف خروج کرد و | مداینی نقل میکند که صالح بر حجاج بن یوسف خروج کرد و حجاج حارث بن عمیر را به جنگ وی فرستاد و جنگی در میان ایشان جلوی دژ جلولا روی داد و صالح در این جنگ زخمی شده و گریخت. وی از این زخم جان به در نبرد، اما قبل از آن شبیب را به جانشینی خود برگزید و گفت که او مردی دلاور و فقیه است. شبیب هزار مرد از خوارج صالحیه گرد آورد و با ایشان بر سرزمین کسکر(مکانی در غرب دجله) و مداین چیره گشت و حجاج، عبید ابوالمخارق متبنی را با هزار سوار به جنگ او فرستاد، شبیب او را شکست داد. | ||
پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از | پس از وی، عبدالرحمن محمد اشعث را به تعقیب او فرستاد، اما شبیب او را نیز گریزان کرد. پس از او حجاج عتاب بن ورقا تمیمی را فرستاد، او نیز کشته شد. در طی دو سال بیست لشکر حجاج از شبیب شکست خوردند. | ||
شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزه ای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند. | شبی وی با هزار نفر از خوارج به کوفه شبیخون زد و مادرش غزاله و زنش جهیزه و دویست تن از زنان خوارج که هر یک نیزه ای در دست و شمشیری بر کمر داشتند، همراه او بودند. وی شبانگاه به مسجد کوفه رفت و مسجدنشینان را به قتل رساند. مادرش بالای منبر رفت و خطبه خواند. چون لشکریان حجاج پراکنده بودند، وی تمام شب را در سرای خود ماند تا سپاهیان گرد او جمع شدند. | ||
شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. | شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح، سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وی با کسانی که مانده بودند، به شهر انبار گریخت. | ||
حجاج سفیان بن ابرد کلبی را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام شبیب با اسب از روی پل عبور میکرد. شبیب دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد. | |||
افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | افرادی که این منظره را تماشا میکردند نقل میکنند که شبیب در همان حال میگفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنی: این سرنوشتی است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وی، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به دستور سفیان غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref> | ||