۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
</div><div class="wikiInfo"> | </div><div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:Jeld20.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره بیستم]] | [[پرونده:Jeld20.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره بیستم]] | ||
خط ۴۳: | خط ۳۳: | ||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
شاید بهترین مقدمه این بحث، نقل سخن «علامه شیخ محمد حسین آل کاشف الغطا»(رحمةالله) باشد که در جمله بسیار گویا و کوتاهی، گفت: «اسلام بر دو ستون پیریزی شده است: کلمه توحید و توحید کلمه». (مجله | شاید بهترین مقدمه این بحث، نقل سخن «علامه شیخ محمد حسین آل کاشف الغطا»(رحمةالله) باشد که در جمله بسیار گویا و کوتاهی، گفت: «اسلام بر دو ستون پیریزی شده است: کلمه توحید و توحید کلمه». (مجله رسالةالتقریب، شماره دوم، ص 187). اسلام وحدت در پنج حوزه را برای مسلمانان ضروری دانسته است؛ پنج حوزهای که به مثابه هویت جامع و ثابتی طی تاریخ طولانی خود، مسلمانان را تمایز ویژهای بخشید. این حوزههای پنجگانه عبارت است از: وحدت در عقیده؛ وحدت در شریعت؛ وحدت در امت؛ وحدت در تمدن و وحدت در سرزمین اسلام (دارالاسلام).(عماره، 2005م، ص9).<br> | ||
مسلمانان در زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در راستای اطاعت از خداوند متعال در آیات قرآنی زیر، در وحدت و انسجام کامل به سر میبردند:<br> | مسلمانان در زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در راستای اطاعت از خداوند متعال در آیات قرآنی زیر، در وحدت و انسجام کامل به سر میبردند:<br> | ||
« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ * وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَه اللّهِ عَلَيکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَه مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک يبَينُ اللّهُ لَکمْ آياتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ * وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّه يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَينَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی، نمیرید * و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمتهای خداوند را بر خود به یاد آورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید، باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و ایناناند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه گواهها برای آنان آمده اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود.» (آلعمران/102ـ105).<br> | « يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ * وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَه اللّهِ عَلَيکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَه مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک يبَينُ اللّهُ لَکمْ آياتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ * وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّه يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَينَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی، نمیرید * و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمتهای خداوند را بر خود به یاد آورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید، باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و ایناناند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه گواهها برای آنان آمده اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود.» (آلعمران/102ـ105).<br> | ||
خط ۵۸: | خط ۴۸: | ||
==1ـ قومگرایی== | ==1ـ قومگرایی== | ||
قومگرایی (ناسیونالیسم) بیانی از تجمعی طبیعی و خویشاوندی، به شکل دولتی به منظور ابراز هویت و پاسداری از سرنوشت مشترک است و ایجاب میکند تا جامعه اسلامی، فروپاشیده شود، چه کسانی که به این قومیت وابسته نیستند، خارج از جماعت تلقی میشوند و کسی به آنان توجهی نمیکند و از حقوقی که دیگران بهرهمند هستند، بهرهای ندارند.<br> | |||
اما در دوره ما، اندیشه دیگری مطرح شده مبنی بر اینکه باور به مذهب یا ملت خاصی مطرح نیست و وجود یا اضمحلال یا انزوای کشورها را به عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی نسبت میدهد و بر آن است که این عوامل است که در دوران جدید، کشورها را تأسیس یا زایل میسازد. این امر تفرقه و اختلاف میان مسلمانان را در پی داشته است.<br> | اما در دوره ما، اندیشه دیگری مطرح شده مبنی بر اینکه باور به مذهب یا ملت خاصی مطرح نیست و وجود یا اضمحلال یا انزوای کشورها را به عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی نسبت میدهد و بر آن است که این عوامل است که در دوران جدید، کشورها را تأسیس یا زایل میسازد. این امر تفرقه و اختلاف میان مسلمانان را در پی داشته است.<br> | ||
==2ـ کمین کفار نسبت به مسلمانان و کوشش در پراکنده ساختن آنها== | ==2ـ کمین کفار نسبت به مسلمانان و کوشش در پراکنده ساختن آنها== | ||
از آنجا که دین اسلام، ناسخ همه ادیان بود و همه ریاستهای موجود را تحت تأثیر قرار داد، همگان کینه آنرا به دل گرفتند و چون در غایت زیبایی و نهایت شایستگی بود دشمنانش فزونی گرفتند و نقشههای شوم و توطئه علیه آن، فراوان گردید. (پیشین، ص80).<br> | از آنجا که دین اسلام، ناسخ همه ادیان بود و همه ریاستهای موجود را تحت تأثیر قرار داد، همگان کینه آنرا به دل گرفتند و چون در غایت زیبایی و نهایت شایستگی بود دشمنانش فزونی گرفتند و نقشههای شوم و توطئه علیه آن، فراوان گردید. (پیشین، ص80).<br> | ||
«علامه مقری» در کتاب خود «ازهار الریاض» سخنی از «علامه فقیه و وزیر و کاتب ابو یحیی بن عاصم» صاحب کتاب «جنه الرضی | «علامه مقری» در کتاب خود «ازهار الریاض» سخنی از «علامه فقیه و وزیر و کاتب ابو یحیی بن عاصم» صاحب کتاب «جنه الرضی في التسلیم لما قدّر الله و قضی»، نقل کرده که در آن به ترفندهای خبیث کفار و فتنهانگیزیهای آنان و توطئههایی که علیه مسلمانان میچینند، اشاره کرده است.<br> | ||
او میگوید: «با نگاهی به نوشتههای تاریخی و اخبار سینه به سینه پادشاهان روشن میشود که مسیحیان ـ خداوند تباهشان گرداند ـ تنها پس از اختلافافکنی میان مسلمانان و کوششهای جدی در ایجاد تفرقه و تشتت میان مسلمانان و مفسدهجویی و نیرنگآفرینی میان شاهان جزیرهالعرب، توانستند از مسلمانان انتقام بگیرند و خانهها و سرزمینهای «جزیره» را ویران سازند و بر شهرها و آبادیهای فراوانی چیره شوند...». آنگاه میگوید: «و روزها و ایامی چند به زد و خورد و سازش و نزاع و کرنش و موافقت و مخالفت و دوستی و دشمنی و فریبکاری بر مؤمنان و توطئهچینی علیه موحدان و نیرنگکاری با مجاهدان، سپری شد. در این میان دشمنان وانمود میکردند که فرجام خوشی را برای وطن میخواهند و در رعایت حال آنان میکوشند و مصلحت ویژه آنان را دنبال میکنند. ولی بدا به آنان که این ترهّات را میپذیرند و چنین دروغهایی را راست میپندارند و چه مغرورند کسانی که چنین محالهایی را باور میکنند و از دشمنان چنین انتظاری دارند... ولی اگر با دقّت به کارهای ایشان نظر افکنیم و به وجدان خویش باز گردیم، هرگز نباید باور نماییم که آنها خیر و صلاح ما را میخواهند... چنین اندیشهای برای کسانی که عقیده توحید را دارند و به ستایش خدای میپردازند و دینشان دین پاک [اسلام] است و شریعتشان سپید و دین حقیقی دارند و پیامبرشان آن وجود مهربان و رئوف است و کتابشان قرآن کریم است و در هدایت به دنبال صراط المستقیم هستند، چنین کسانی چگونه این ویژگیهای ادعایی مثبت را از طرف کسانی که عقیده آنان تثلیث و دینشان آلوده و معبودشان صلیب است و نمادشان تصلیب و دینشان منسوخ و ختنه فرزندانشان در آب فرو کردن [غسل تعمید] است و آمرزنده گناهانشان کشیش و پروردگارشان عیسی مسیحی است که آغشته به خون شد و سرکه را به جای آب نوشید و یهودیان او را در حالی که به دار آویخته شده بود، کشتند و از پای درش آوردند و او از مرگ بیتابی کرد و ترسید و تا دیگر مواردی متناسب با این یاوهها باشد، چگونه از این کافران به اندازه یک ذرّه، جلب منفعت و دفع ضرر انتظار میرود؟ خداوندا! عقل و دین ما را حفظ نما و راه هدایت دیدگان را، رهنمونمان ساز». (مقری تلمسانی، 1358ق، ج1، ص53ـ50).<br> | او میگوید: «با نگاهی به نوشتههای تاریخی و اخبار سینه به سینه پادشاهان روشن میشود که مسیحیان ـ خداوند تباهشان گرداند ـ تنها پس از اختلافافکنی میان مسلمانان و کوششهای جدی در ایجاد تفرقه و تشتت میان مسلمانان و مفسدهجویی و نیرنگآفرینی میان شاهان جزیرهالعرب، توانستند از مسلمانان انتقام بگیرند و خانهها و سرزمینهای «جزیره» را ویران سازند و بر شهرها و آبادیهای فراوانی چیره شوند...». آنگاه میگوید: «و روزها و ایامی چند به زد و خورد و سازش و نزاع و کرنش و موافقت و مخالفت و دوستی و دشمنی و فریبکاری بر مؤمنان و توطئهچینی علیه موحدان و نیرنگکاری با مجاهدان، سپری شد. در این میان دشمنان وانمود میکردند که فرجام خوشی را برای وطن میخواهند و در رعایت حال آنان میکوشند و مصلحت ویژه آنان را دنبال میکنند. ولی بدا به آنان که این ترهّات را میپذیرند و چنین دروغهایی را راست میپندارند و چه مغرورند کسانی که چنین محالهایی را باور میکنند و از دشمنان چنین انتظاری دارند... ولی اگر با دقّت به کارهای ایشان نظر افکنیم و به وجدان خویش باز گردیم، هرگز نباید باور نماییم که آنها خیر و صلاح ما را میخواهند... چنین اندیشهای برای کسانی که عقیده توحید را دارند و به ستایش خدای میپردازند و دینشان دین پاک [اسلام] است و شریعتشان سپید و دین حقیقی دارند و پیامبرشان آن وجود مهربان و رئوف است و کتابشان قرآن کریم است و در هدایت به دنبال صراط المستقیم هستند، چنین کسانی چگونه این ویژگیهای ادعایی مثبت را از طرف کسانی که عقیده آنان تثلیث و دینشان آلوده و معبودشان صلیب است و نمادشان تصلیب و دینشان منسوخ و ختنه فرزندانشان در آب فرو کردن [غسل تعمید] است و آمرزنده گناهانشان کشیش و پروردگارشان عیسی مسیحی است که آغشته به خون شد و سرکه را به جای آب نوشید و یهودیان او را در حالی که به دار آویخته شده بود، کشتند و از پای درش آوردند و او از مرگ بیتابی کرد و ترسید و تا دیگر مواردی متناسب با این یاوهها باشد، چگونه از این کافران به اندازه یک ذرّه، جلب منفعت و دفع ضرر انتظار میرود؟ خداوندا! عقل و دین ما را حفظ نما و راه هدایت دیدگان را، رهنمونمان ساز». (مقری تلمسانی، 1358ق، ج1، ص53ـ50).<br> | ||
مطلب «دکتر محمد عماره» نیز به آنچه نقل شد، شباهت دارد؛ وی میگوید: «از آنجا که اسلام این حوزههای پنجگانه توحیدی را عرضه کرد، جبهه مبارزه غرب علیه اسلام و امت اسلامی را متعدد و با سلاحهای متنوعی یافتیم تا بتواند همزمان و همراه و همنوا با یکدیگر با همه عناصر توحید و وحدت اسلامی، از در جنگ و ستیز درآید و برای هر حوزهای و هر بخشی از هر حوزه با تخصصها و تنوعهایی متناسب با آن، درگیر گردد... در این میان جنگ تبشیر و تنصیر [مسیحیسازی] و مسیحیان، جنبههای عقیده اسلامی را آماج خود میگیرد و جنگ لائیسم و لائیکها شریعت اسلامی را نشانه میگیرد و گرایشهای مرکزی تمدنی غربی، با وجه تمایز تمدن اسلامی درگیر میشود و گسترش استعماری ـ سنتی و نوین ـ از آغاز حملات «ناپلئون بناپارت» تا جهانی شدن ـ در راستای فروپاشی و پراکندگی امت اسلامی و سرزمینهای اسلامی میکوشد و در همه این موارد همه ابزارها و ادوات پراکندگی و تفرقه ـ از اشغال مسلحانه گرفته تا بازی با برگ اقلیتها ـ را به بازی میگیرد...». (عماره، پیشین، ص10). <br> | مطلب «دکتر محمد عماره» نیز به آنچه نقل شد، شباهت دارد؛ وی میگوید: «از آنجا که اسلام این حوزههای پنجگانه توحیدی را عرضه کرد، جبهه مبارزه غرب علیه اسلام و امت اسلامی را متعدد و با سلاحهای متنوعی یافتیم تا بتواند همزمان و همراه و همنوا با یکدیگر با همه عناصر توحید و وحدت اسلامی، از در جنگ و ستیز درآید و برای هر حوزهای و هر بخشی از هر حوزه با تخصصها و تنوعهایی متناسب با آن، درگیر گردد... در این میان جنگ تبشیر و تنصیر [مسیحیسازی] و مسیحیان، جنبههای عقیده اسلامی را آماج خود میگیرد و جنگ لائیسم و لائیکها شریعت اسلامی را نشانه میگیرد و گرایشهای مرکزی تمدنی غربی، با وجه تمایز تمدن اسلامی درگیر میشود و گسترش استعماری ـ سنتی و نوین ـ از آغاز حملات «ناپلئون بناپارت» تا جهانی شدن ـ در راستای فروپاشی و پراکندگی امت اسلامی و سرزمینهای اسلامی میکوشد و در همه این موارد همه ابزارها و ادوات پراکندگی و تفرقه ـ از اشغال مسلحانه گرفته تا بازی با برگ اقلیتها ـ را به بازی میگیرد...». (عماره، پیشین، ص10). <br> | ||
خط ۷۸: | خط ۶۸: | ||
==4ـ کینهها و بدخواهیها== | ==4ـ کینهها و بدخواهیها== | ||
برخی بزرگان با انگیزه کینه و نفرت و بدخواهی، بر آتش فتنه، به جای آب، بنزین میریزند؛ از جمله اینان «شیخ الکوثری» است که میگوید: «و اما سرزمین فارس و اطراف آن، همواره و از زمان صفویه، جایگاه غلاه و خشونتطلبان بود؛ آنها | برخی بزرگان با انگیزه کینه و نفرت و بدخواهی، بر آتش فتنه، به جای آب، بنزین میریزند؛ از جمله اینان «شیخ الکوثری» است که میگوید: «و اما سرزمین فارس و اطراف آن، همواره و از زمان صفویه، جایگاه غلاه و خشونتطلبان بود؛ آنها اهلسنت را از آن دیار راندند و نگذاشتند که در آنجا با ایشان زندگی کنند و به همین دلیل، آثاری از اهلسنت در آنجا به جای نماند. نادر شاه کوشید که از راه مناظره، نوعی همزیستی با ایشان داشته باشد ولی پس از آن همگان دانستند که علم، کمتر در نزدیکسازی آن طایفههایی که شکلگیری آنها ریشه در سیاست داشته، مؤثر است. همچنآنکه شمشیر نیز در نسلهای گذشته، تأثیری جز تحکیم شرّ، نداشته است». (کوثری، 1988م، ص102و103).<br> | ||
بهتان بزرگی که در این سخن وجود دارد و نیز اهانت به شیعه و تأیید کشتار ایشان از سوی امویان و عباسیان، بر کسی پوشیده نیست؛ چنین سخنانی است که خود به دوری و فتنهانگیزی و مفسدهجویی میانجامد.<br> | بهتان بزرگی که در این سخن وجود دارد و نیز اهانت به شیعه و تأیید کشتار ایشان از سوی امویان و عباسیان، بر کسی پوشیده نیست؛ چنین سخنانی است که خود به دوری و فتنهانگیزی و مفسدهجویی میانجامد.<br> | ||
==5ـ پیروی از هواهای نفسانی== | ==5ـ پیروی از هواهای نفسانی== | ||
از جمله موانع «تقریب» و وحدت امت اسلامی، هواهای نفسانی است که به جای عقل و منطق بر احساسات و عواطف، حاکم میگردد.<br> | از جمله موانع «تقریب» و وحدت امت اسلامی، هواهای نفسانی است که به جای عقل و منطق بر احساسات و عواطف، حاکم میگردد.<br> | ||
عبارت حضرت «آیتا... شهید سید محمد باقر حکیم» به همین معنا اشاره دارد: «وقتی انسان از هواهای خود پیروی کند و از سمت و سوی عقل و منطق خارج گردد، شاهد اختلافهای برخاسته از تجاوز هواپرستان بر مردم و جهان هستی و نیز تناقض میان منافع و ارادهها و رقابت ناپاک بر جاه و مقام و قدرت و شهوت میان مردم میشود» ( | عبارت حضرت «آیتا... شهید سید محمد باقر حکیم» به همین معنا اشاره دارد: «وقتی انسان از هواهای خود پیروی کند و از سمت و سوی عقل و منطق خارج گردد، شاهد اختلافهای برخاسته از تجاوز هواپرستان بر مردم و جهان هستی و نیز تناقض میان منافع و ارادهها و رقابت ناپاک بر جاه و مقام و قدرت و شهوت میان مردم میشود» (رسالةالتقریب، پیشین، ص15).<br> | ||
==6ـ جهل و طغیان== | ==6ـ جهل و طغیان== | ||
خط ۸۹: | خط ۷۹: | ||
==7ـ ادعای تحریف قرآن از سوی شیعه== | ==7ـ ادعای تحریف قرآن از سوی شیعه== | ||
از جمله ادعاهای باطلی که خلق را گمراه میسازد و به تفرقه و نزاع میان مسلمانان میانجامد، اتهام برخی | از جمله ادعاهای باطلی که خلق را گمراه میسازد و به تفرقه و نزاع میان مسلمانان میانجامد، اتهام برخی اهلسنت به شیعیان مبنی بر قول به تحریف قرآن است؛ از جمله آنچه که «محمد بن حسن حجوی ثعالبی» از علمای مغرب گفته که شیعیان قائل به نزول وحی بر امامان دوازدهگانه خود پس از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هستند و آیاتی را در قرآن افزوده یا کاسته و پنهان ساخته و چون رازی میان خود نگاه داشتهاند تا بر کمخردان فتنه انگیزی کنند. (حجوی ثعالبی فاسی، 1426 ق، ص40).<br> | ||
و یا از این قبیل است آنچه «احسان الهی ظهیر» در کتاب خود «الشیعه و القرآن» نوشته است: «ما خود را پایبند میدانیم که در این مورد چیزی نگوییم مگر آنکه از یکی از امامان دوازدهگانه و از کتاب خود شیعیان و آنچه از نظر آنها قابل اعتماد است، نقل کرده باشیم و یادآور شویم که شیعه در زمان همه پیشوایان خود ـ بدون هیچ استثنایی ـ معتقد بودهاند که قرآن تحریف شده و دچار تغییر گردیده است و در آن چیزهای زیادی اضافه یا از آن کاسته شده است». (الهی ظهیر، 1426ق، ص26).<br> | و یا از این قبیل است آنچه «احسان الهی ظهیر» در کتاب خود «الشیعه و القرآن» نوشته است: «ما خود را پایبند میدانیم که در این مورد چیزی نگوییم مگر آنکه از یکی از امامان دوازدهگانه و از کتاب خود شیعیان و آنچه از نظر آنها قابل اعتماد است، نقل کرده باشیم و یادآور شویم که شیعه در زمان همه پیشوایان خود ـ بدون هیچ استثنایی ـ معتقد بودهاند که قرآن تحریف شده و دچار تغییر گردیده است و در آن چیزهای زیادی اضافه یا از آن کاسته شده است». (الهی ظهیر، 1426ق، ص26).<br> | ||
این گفتههای آنهاست؛ گفتههایی که بیهیچ تأمل و دقتی بیان شده است، حال آنکه دقت و تأمل در مسایل، امر لازم و واجبی است که هیچ کس نباید آنرا نادیده بگیرد. خداوند تأکید فرموده: « وَ کانَ الإِْنْسانُ عَجُولاً ً؛ و آدمی شتابگر است» (اسراء/11) و نیز فرموده است: « خُلِقَ الإِْنْسانُ مِنْ عَجَلٍ؛ آدمی را از شتاب آفریدهاند» (انبیاء/37).<br> | این گفتههای آنهاست؛ گفتههایی که بیهیچ تأمل و دقتی بیان شده است، حال آنکه دقت و تأمل در مسایل، امر لازم و واجبی است که هیچ کس نباید آنرا نادیده بگیرد. خداوند تأکید فرموده: « وَ کانَ الإِْنْسانُ عَجُولاً ً؛ و آدمی شتابگر است» (اسراء/11) و نیز فرموده است: « خُلِقَ الإِْنْسانُ مِنْ عَجَلٍ؛ آدمی را از شتاب آفریدهاند» (انبیاء/37).<br> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۰: | ||
بنابراین شایسته نیست که چنین موضوعی مطرح شود، زیرا بهانه و دستاویزی به خاورشناسان میدهد تا به مسلمانان گوشزد کنند در قرآنی که مدعی مصونیت آن در برابر تحریف هستند نیز همچون تورات و انجیل، تحریف واقع شده است. (صافی، پیشین، ص16).<br> | بنابراین شایسته نیست که چنین موضوعی مطرح شود، زیرا بهانه و دستاویزی به خاورشناسان میدهد تا به مسلمانان گوشزد کنند در قرآنی که مدعی مصونیت آن در برابر تحریف هستند نیز همچون تورات و انجیل، تحریف واقع شده است. (صافی، پیشین، ص16).<br> | ||
از این رو، بهتر است که ما به عنوان مسلمانانی که غیرت دین امت خود را داریم، این مناقشهها را کنار گذاشته و در چنین شرایط و احوالی که جهان اسلام شاهد آن است و فتنهها و بدبختیها از هر سو ما را در برگرفته و لشکریان الحاد با تمام اندیشهها و اصول شرقی و غربی آن و نیز استعمار صهیونیستی و صلیبی به جنگ تمامعیار با ما برخاسته و از همه شیوههای فریبکاری و نقشههای ویرانگر و ترفندهای رذیلانه استفاده میکنند، دست از این تفرقهافکنیها برداریم. استعمارگران و صهیونیستها و ملحدان از مدتهای مدید، و در خانه، به ما یورش آوردهاند؛ حرمتها و مقدسات ما را مورد اهانت قرار دادهاند، مساجد ما را ویران ساختهاند و میکوشند همه آثار اسلام و بناهای فضیلت و شرف و اخلاقی را که پیامبر گرامی ما(صلیاللهعلیهوآله) پیریزی کرده است، ویران و تباه سازند» (پیشین، ص8).<br> | از این رو، بهتر است که ما به عنوان مسلمانانی که غیرت دین امت خود را داریم، این مناقشهها را کنار گذاشته و در چنین شرایط و احوالی که جهان اسلام شاهد آن است و فتنهها و بدبختیها از هر سو ما را در برگرفته و لشکریان الحاد با تمام اندیشهها و اصول شرقی و غربی آن و نیز استعمار صهیونیستی و صلیبی به جنگ تمامعیار با ما برخاسته و از همه شیوههای فریبکاری و نقشههای ویرانگر و ترفندهای رذیلانه استفاده میکنند، دست از این تفرقهافکنیها برداریم. استعمارگران و صهیونیستها و ملحدان از مدتهای مدید، و در خانه، به ما یورش آوردهاند؛ حرمتها و مقدسات ما را مورد اهانت قرار دادهاند، مساجد ما را ویران ساختهاند و میکوشند همه آثار اسلام و بناهای فضیلت و شرف و اخلاقی را که پیامبر گرامی ما(صلیاللهعلیهوآله) پیریزی کرده است، ویران و تباه سازند» (پیشین، ص8).<br> | ||
شیعیان مسلمان بوده و با | شیعیان مسلمان بوده و با اهلسنت برادرند و مسئله آنچنان که «ابن حزم» در کتاب «الممل و النحل» میگوید، نیست: «ادّعای شیعیان، حجتی بر قرآن و مسلمانان نیست، زیرا آنها از ما نیستند و ما نیز از آنها نیستیم» (ابن حزم، ص78).<br> | ||
اما راه نجات کدام است و چگونه میتوان از این وضع نابسامان، رهایی یافت؟ چگونه میتوان نیروهای امت اسلامی و نیروهای کشورهای اسلامی را یکجا گرد آورد تا بتوان اراده اسلامی و آیین اسلام را [بر جهانیان] تحمیل کرد و خیر و صلاح جامعه اسلامی را تحقق بخشید؟<br> | اما راه نجات کدام است و چگونه میتوان از این وضع نابسامان، رهایی یافت؟ چگونه میتوان نیروهای امت اسلامی و نیروهای کشورهای اسلامی را یکجا گرد آورد تا بتوان اراده اسلامی و آیین اسلام را [بر جهانیان] تحمیل کرد و خیر و صلاح جامعه اسلامی را تحقق بخشید؟<br> | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۰۳: | ||
مسئله سنی و شیعه ـ همچنآنکه «جناب شیخ احمد حسن باقوری» نتیجهگیری کرده ـ مسئله ایمان و علم است و اگر مشکلات آنان را در پرتو ایمان صادقانه و دانش حل و فصل کنیم، هیچ گره ناگشوده و مانعی در برابرمان باقی نخواهد ماند.<br> | مسئله سنی و شیعه ـ همچنآنکه «جناب شیخ احمد حسن باقوری» نتیجهگیری کرده ـ مسئله ایمان و علم است و اگر مشکلات آنان را در پرتو ایمان صادقانه و دانش حل و فصل کنیم، هیچ گره ناگشوده و مانعی در برابرمان باقی نخواهد ماند.<br> | ||
آری، مسئله، مسئله ایمان و علم است. علم، از اینرو که هر دو گروه [سنی و شیعه]، رابطه خود را با اسلام بر اساس ایمان به کتاب خدا و سنت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پیریزی کردهاند و همگی بر اصول اساسی این دین، اتفاقنظر دارند و اگر در این میان در فرعیات فقهی و تشریعی، نظرات گوناگون و متفاوتی مطرح شود، همه مذاهب اسلامی معتقدند مجتهد ـ خطا کند یا بر صواب باشد ـ نزد خداوند اجر و پاداش دارد.<br> | آری، مسئله، مسئله ایمان و علم است. علم، از اینرو که هر دو گروه [سنی و شیعه]، رابطه خود را با اسلام بر اساس ایمان به کتاب خدا و سنت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پیریزی کردهاند و همگی بر اصول اساسی این دین، اتفاقنظر دارند و اگر در این میان در فرعیات فقهی و تشریعی، نظرات گوناگون و متفاوتی مطرح شود، همه مذاهب اسلامی معتقدند مجتهد ـ خطا کند یا بر صواب باشد ـ نزد خداوند اجر و پاداش دارد.<br> | ||
و ایمان، به این دلیل که وجدان هیچ مسلمانی راضی به ایجاد اختلاف و کینه میان امت واحد نیست، حتی اگر بر فرض، این اختلافها و کینهها، علتی داشته باشد، و حال آنکه هرگز علتی سبب منطقی برای آنها وجود ندارد. ( | و ایمان، به این دلیل که وجدان هیچ مسلمانی راضی به ایجاد اختلاف و کینه میان امت واحد نیست، حتی اگر بر فرض، این اختلافها و کینهها، علتی داشته باشد، و حال آنکه هرگز علتی سبب منطقی برای آنها وجود ندارد. (رسالةالتقریب، پیشین، ص188). <br> | ||
'''5ـ عدم دعوت به ادغام مذاهب،''' زیرا این امر هرگز تحقق نمیپذیرد و چه بسا به تفرقه و پراکندگی بیشتری هم منجر شود. مطلوب آن است که آنچه عقلای قوم و سلف صالح ما به آن فراخواندهاند، مطرح باشد؛ کسانی چون «امام خمینی»(رحمةالله) و «حضرت آیتالله خامنهای» که بر مشترکات در عرصههای عقیده و شریعت به مثابه اصول اساسی اسلام و معیار و ملاک برادری اسلامی و وحدت امت و البته همراه با حفظ مذاهب و احترام متقابل میان پیروان آنها به رغم اختلافهای فرعی در چارچوب دلیل و برهان، تأکید کردهاند؛ در این صورت، باب گفتوگو و اجتهاد نیز در آنها باز است. (پیشین، ص40و41).<br> | '''5ـ عدم دعوت به ادغام مذاهب،''' زیرا این امر هرگز تحقق نمیپذیرد و چه بسا به تفرقه و پراکندگی بیشتری هم منجر شود. مطلوب آن است که آنچه عقلای قوم و سلف صالح ما به آن فراخواندهاند، مطرح باشد؛ کسانی چون «امام خمینی»(رحمةالله) و «حضرت آیتالله خامنهای» که بر مشترکات در عرصههای عقیده و شریعت به مثابه اصول اساسی اسلام و معیار و ملاک برادری اسلامی و وحدت امت و البته همراه با حفظ مذاهب و احترام متقابل میان پیروان آنها به رغم اختلافهای فرعی در چارچوب دلیل و برهان، تأکید کردهاند؛ در این صورت، باب گفتوگو و اجتهاد نیز در آنها باز است. (پیشین، ص40و41).<br> | ||
'''6ـ به داوری گرفتن «اهداف شریعت»،''' که در واقع، قبله مجتهدان است و هر کس به سمت آن روی آورد، حتماً به راه حقیقت قدم گذاشته است. عبارت «غزالی» به همین نکته اشاره دارد؛ او میگوید: «قبله مجتهد، مقاصد و اهداف شرع است؛ مجتهد از هر سو بدان نظر افکند، اهداف شرع را در نظر گرفته و روی به این قبله دارد و همچون کسی است که در میان دیوارهای کعبه، به نماز ایستاده باشد» (غزالی، 1424ق، ص112).<br> | '''6ـ به داوری گرفتن «اهداف شریعت»،''' که در واقع، قبله مجتهدان است و هر کس به سمت آن روی آورد، حتماً به راه حقیقت قدم گذاشته است. عبارت «غزالی» به همین نکته اشاره دارد؛ او میگوید: «قبله مجتهد، مقاصد و اهداف شرع است؛ مجتهد از هر سو بدان نظر افکند، اهداف شرع را در نظر گرفته و روی به این قبله دارد و همچون کسی است که در میان دیوارهای کعبه، به نماز ایستاده باشد» (غزالی، 1424ق، ص112).<br> | ||
بنابراین توجه به اهداف و مقاصد شرع، باعث میشود تا مجتهدان با هر میزان اختلافنظر و دیدگاه و اندیشههای گوناگون و حتی متضاد، بر حق باشند.<br> | بنابراین توجه به اهداف و مقاصد شرع، باعث میشود تا مجتهدان با هر میزان اختلافنظر و دیدگاه و اندیشههای گوناگون و حتی متضاد، بر حق باشند.<br> | ||
'''7ـ ضرورت اعتدال در نقدها:''' در انتقاد از علمای خویش، نباید قدم از اعتدال فراتر گذاشت؛ چه بسا ایشان تأویل و عذری داشته باشند که ما از آن آگاهی نداشته باشیم، که در این صورت نسبت به مسلمانی، دچار سوءظن شده و با تهمت به وی، دروغگویی پیشه کردهایم.<br> | '''7ـ ضرورت اعتدال در نقدها:''' در انتقاد از علمای خویش، نباید قدم از اعتدال فراتر گذاشت؛ چه بسا ایشان تأویل و عذری داشته باشند که ما از آن آگاهی نداشته باشیم، که در این صورت نسبت به مسلمانی، دچار سوءظن شده و با تهمت به وی، دروغگویی پیشه کردهایم.<br> | ||
'''8ـ پذیرش داوری خردمندان برای حل اختلافها:''' «شیخ عبد الحسین آل کاشفالغطاء»(رحمةالله) میگوید: باید آزادی مذاهب و ادیان را آنچنان که خداوند متعال نیز فرموده است، پاس داشت: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَه | '''8ـ پذیرش داوری خردمندان برای حل اختلافها:''' «شیخ عبد الحسین آل کاشفالغطاء»(رحمةالله) میگوید: باید آزادی مذاهب و ادیان را آنچنان که خداوند متعال نیز فرموده است، پاس داشت: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَه فِي الأَْرْضِ فَاحْکمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ؛ ای داود! ما تو را در زمین خلیفه خویش کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن...» (ص/26). اباطیلی که حق با آنها روبهرو میشود مسلمانان را بر آن میدارد تا دستان نابکاری را که سرزمینهای اسلامی را بازیچه خود قرار داده است، قطع کنند و در صورتی که میان مردم یک سرزمین، اختلاف و توهمی پیش آمد، حکما و عقلا و خردمندان آن قوم به سرعت در راستای بر طرف ساختن آن و اصلاح امور، بکوشند. (رسالهالتقریب، پیشین، ص187).<br> | ||
=منابع و مآخذ:= | =منابع و مآخذ:= | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۱۶: | ||
# رسالهالتقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، شماره دوم، محرام الحرام 1414ق. | # رسالهالتقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، شماره دوم، محرام الحرام 1414ق. | ||
# صافی، لطفالله، صوت الحق و دعوه الصدق، دارالمعارف، بیروت، بیتا. | # صافی، لطفالله، صوت الحق و دعوه الصدق، دارالمعارف، بیروت، بیتا. | ||
# ـــــــــــ ، مع الخطیب | # ـــــــــــ ، مع الخطیب في خطوطه العریضه، مؤسسه السیده المعصومه للطباعه و النشر، چاپخانه ثامن الحجج(علیهالسلام)، قم، چاپ هشتم، 1426ق. | ||
# عامری، ابوالحسن محمد بن یوسف، الاعلام بمناقب الاسلام، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1427ق. | # عامری، ابوالحسن محمد بن یوسف، الاعلام بمناقب الاسلام، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1427ق. | ||
# علاء، صادق، اعلام الخلف بمن قال بتحریف القرآن من اعلام السلف، مرکز الآفاق للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1425ق. | # علاء، صادق، اعلام الخلف بمن قال بتحریف القرآن من اعلام السلف، مرکز الآفاق للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1425ق. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۲۲: | ||
# غزالی، ابو حامد، حقیقه القولین، دارالاوقاف و الشوؤن الاسلامیه، دبی، چاپ اول، 1424ق. | # غزالی، ابو حامد، حقیقه القولین، دارالاوقاف و الشوؤن الاسلامیه، دبی، چاپ اول، 1424ق. | ||
# کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، دارالسلام للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1418ق. | # کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، دارالسلام للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1418ق. | ||
# مقری تلمسانی، شهابالدین احمد بن محمد، ازهار الریاض | # مقری تلمسانی، شهابالدین احمد بن محمد، ازهار الریاض في اخبار القاضی عیاض، صندوق احیاء التراث الاسلامی المشترک بین الملکه المغربیه و الامارات العربیه المتحده، قاهره، ج1، 1358ق. | ||
* مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره بیستم، پاییز 1388 میباشد. | |||
= پانویس= | = پانویس= | ||
{{پانویس رنگی}} | |||
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] | ||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |
ویرایش