پرش به محتوا

درآمدی بر شناخت موسیقی قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
جز (جایگزینی متن - 'نظام مند' به 'نظام‌مند')
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۴۲: خط ۴۲:
هربرت رید دراین‌باره گفته است: « هنر، بیان هر آرمانى است که هنرمند توانسته باشد آن را در صورت تجسّمى تحقق بخشد، و یا هنر، کوششى است براى آفرینش صور لذّت بخش»<ref>پیشین.</ref><br>
هربرت رید دراین‌باره گفته است: « هنر، بیان هر آرمانى است که هنرمند توانسته باشد آن را در صورت تجسّمى تحقق بخشد، و یا هنر، کوششى است براى آفرینش صور لذّت بخش»<ref>پیشین.</ref><br>
سید قطب نیز در تعریف هنر گفته است: « هنر کوشش بشرى است براى تصویر تأثیرات ناشى از حقایق هستى که در حس ایجاد مى‌شود، تصویرى زیبا و زنده و مؤثر».<ref>پیشین.</ref><br>
سید قطب نیز در تعریف هنر گفته است: « هنر کوشش بشرى است براى تصویر تأثیرات ناشى از حقایق هستى که در حس ایجاد مى‌شود، تصویرى زیبا و زنده و مؤثر».<ref>پیشین.</ref><br>
در باب هنر و نقش آن در زندگى بشر نیز گفته‌ها و نوشته‌هاى فراوانى وجود دارد، اما همه آن‌ها در حقیقت، تاریخى از تجلّیات هنر آدمى است و از حقیقت حضور هنر در زوایاى بشرى چندان که باید پرده برنگرفته است. این حضور پنهان و بى‌بدیل را تنها در یک جا مى‌توان سراغ گرفت و آن حوزه دین و معرفت تعالى بخش روح آدمى است.<br>
در باب هنر و نقش آن در زندگى بشر نیز گفته‌ها و نوشته‌هاى فراوانى وجود دارد، اما همه آنها در حقیقت، تاریخى از تجلّیات هنر آدمى است و از حقیقت حضور هنر در زوایاى بشرى چندان که باید پرده برنگرفته است. این حضور پنهان و بى‌بدیل را تنها در یک جا مى‌توان سراغ گرفت و آن حوزه دین و معرفت تعالى بخش روح آدمى است.<br>
دین از گذشته‌هاى تاریخ تاکنون همگام با هنر و حتى بسى ژرف‌تر، هزار توى حیات و هستى بشر را در نوردیده، روح آدمى را صفا و صیقل بخشیده، راه ناهموار زندگانى را هموار کرده و دیده آدمى را از کره خاکى به فراسوى هستى کشانده است.<br>
دین از گذشته‌هاى تاریخ تاکنون همگام با هنر و حتى بسى ژرف‌تر، هزار توى حیات و هستى بشر را در نوردیده، روح آدمى را صفا و صیقل بخشیده، راه ناهموار زندگانى را هموار کرده و دیده آدمى را از کره خاکى به فراسوى هستى کشانده است.<br>
در طول تاریخ، این دو مقوله، یعنى هنر و دین، آن چنان در هم تنیده‌اند که بازشناسى و جداسازى آنها از یک‌دیگر ناممکن مى‌نماید. شاید این پیوند و پیوستگى از آن روست که دین و هنر هر دو ریشه در پنهان جان و مایه در عمق هستى انسان و جهان دارند و با گوش جان مى‌توان «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها» <ref>روم / 30.</ref> را از آنها باز شنید. از این رو هم چنان که دین، مقدس و متعالى است، هنر نیز ریشه در قداست‌ها و تعالى‌جویى‌هاى انسان دارد و همان‌طور که دیانت بدون دستگیرى پیامبران، به کژى و کاستى مى‌گراید، هنرمندى نیز بدون رهنمود خداى هنر و هستى به بیراهه مى‌رود. از این روست که باید پیوند دو سویه دین و هنر را براى همیشه تاریخ پاس داشت و در عرصه تباهى و بى‌پناهى انسان، در پناه آن آسود، و به بلنداى کمال انسان راه جست.<br>
در طول تاریخ، این دو مقوله، یعنى هنر و دین، آن چنان در هم تنیده‌اند که بازشناسى و جداسازى آنها از یک‌دیگر ناممکن مى‌نماید. شاید این پیوند و پیوستگى از آن روست که دین و هنر هر دو ریشه در پنهان جان و مایه در عمق هستى انسان و جهان دارند و با گوش جان مى‌توان «فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها» <ref>روم / 30.</ref> را از آنها باز شنید. از این رو هم چنان که دین، مقدس و متعالى است، هنر نیز ریشه در قداست‌ها و تعالى‌جویى‌هاى انسان دارد و همان‌طور که دیانت بدون دستگیرى پیامبران، به کژى و کاستى مى‌گراید، هنرمندى نیز بدون رهنمود خداى هنر و هستى به بیراهه مى‌رود. از این روست که باید پیوند دو سویه دین و هنر را براى همیشه تاریخ پاس داشت و در عرصه تباهى و بى‌پناهى انسان، در پناه آن آسود، و به بلنداى کمال انسان راه جست.<br>
خط ۵۳: خط ۵۳:
اعجاز بیانى قرآن را مى‌توان درسه بخش خلاصه نمود.<br>
اعجاز بیانى قرآن را مى‌توان درسه بخش خلاصه نمود.<br>
==الف) گزینش کلمات:==
==الف) گزینش کلمات:==
سخن‌دانان عرب از نظر ادبى، اعجاز قرآن را در گرو فصاحت و بلاغت والاى آن دانسته‌اند. رسا بودن بیان، روان بودن عبارات گزینش دقیق کلمات و نظم آن‌ها، چنان ترکیبى در آیات قرآن به وجود آورده که از لحاظ تعبیر و آواى الفاظ و کلمات، بافتى به هم پیوسته و گره خورده فراهم آورده است، به گونه‌اى که گویى سراسر هر آیه و سوره، واحد منسجمى را تشکیل داده که غیرقابل تفکیک است. تمامى این‌ها بر این مطلب دلالت دارد که قرآن سخن خداست.<br>
سخن‌دانان عرب از نظر ادبى، اعجاز قرآن را در گرو فصاحت و بلاغت والاى آن دانسته‌اند. رسا بودن بیان، روان بودن عبارات گزینش دقیق کلمات و نظم آنها، چنان ترکیبى در آیات قرآن به وجود آورده که از لحاظ تعبیر و آواى الفاظ و کلمات، بافتى به هم پیوسته و گره خورده فراهم آورده است، به گونه‌اى که گویى سراسر هر آیه و سوره، واحد منسجمى را تشکیل داده که غیرقابل تفکیک است. تمامى این‌ها بر این مطلب دلالت دارد که قرآن سخن خداست.<br>
گزینش واژه‌هاى قرآنى به گونه‌اى انجام گرفته که اوّلاً: تناسب آواى حروف کلمات هم ردیف آن رعایت گردیده است، به صورتى که آخرین حرف از هر کلمه پیشین با اولین حرف از کلمه بعدى هم آوا و هم آهنگ شده است. ثانیاً: تناسب معنوى کلمات با یک‌دیگر رعایت شده است، تا از لحاظ مفهومى نیز بافت منسجمى به وجود آید. ثالثاً: فصاحت کلمات طبق شرایطى که در علم معانى و بیان قید شده، کاملا لحاظ گردیده است، و در مجموع، هر یک از واژه‌ها به گونه‌اى در جایگاه مخصوص خود قرار گرفته است که قابل تغییر و تبدیل نمى‌باشد. ابن عطیه در تفسیر خود دراین‌باره نوشته است: «اگر واژه‌اى از قرآن از جاى خود برداشته و سپس تمامى زبان عرب جستوجو گردد تا واژه‌اى مناسب‌تر از آن پیدا شود، یافت نمى‌شود.» <ref>معرفت، التمهید، 1396 ق، ص 21.</ref><br>
گزینش واژه‌هاى قرآنى به گونه‌اى انجام گرفته که اوّلاً: تناسب آواى حروف کلمات هم ردیف آن رعایت گردیده است، به صورتى که آخرین حرف از هر کلمه پیشین با اولین حرف از کلمه بعدى هم آوا و هم آهنگ شده است. ثانیاً: تناسب معنوى کلمات با یک‌دیگر رعایت شده است، تا از لحاظ مفهومى نیز بافت منسجمى به وجود آید. ثالثاً: فصاحت کلمات طبق شرایطى که در علم معانى و بیان قید شده، کاملا لحاظ گردیده است، و در مجموع، هر یک از واژه‌ها به گونه‌اى در جایگاه مخصوص خود قرار گرفته است که قابل تغییر و تبدیل نمى‌باشد. ابن عطیه در تفسیر خود دراین‌باره نوشته است: «اگر واژه‌اى از قرآن از جاى خود برداشته و سپس تمامى زبان عرب جستوجو گردد تا واژه‌اى مناسب‌تر از آن پیدا شود، یافت نمى‌شود.» <ref>معرفت، التمهید، 1396 ق، ص 21.</ref><br>
ابو سلیمان بستى دراین‌باره مى‌گوید: «بدان که پایه اصلى بلاغت قرآن که صفات یاد شده را در خود گرد آورده بر این اساس است که هر نوع لفظى را که ویژگى‌هاى یاد شده در آن فراهم است درست به جاى خود به کار برده که مخصوص به آن و متناسب با آن بوده است به گونه‌اى که اگر به جاى آن، کلمه دیگرى را به کار برند یا معنا به کلى تغییر مى‌کند و موجب تباهى مقصود مى‌گردد و یا آن که رونق و جلوه خود را از دست مى‌دهد و از درجه بلاغت مطلوب ساقط مى‌گردد» <ref>معرفت، علوم قرآنى، ص 375.</ref><br>
ابو سلیمان بستى دراین‌باره مى‌گوید: «بدان که پایه اصلى بلاغت قرآن که صفات یاد شده را در خود گرد آورده بر این اساس است که هر نوع لفظى را که ویژگى‌هاى یاد شده در آن فراهم است درست به جاى خود به کار برده که مخصوص به آن و متناسب با آن بوده است به گونه‌اى که اگر به جاى آن، کلمه دیگرى را به کار برند یا معنا به کلى تغییر مى‌کند و موجب تباهى مقصود مى‌گردد و یا آن که رونق و جلوه خود را از دست مى‌دهد و از درجه بلاغت مطلوب ساقط مى‌گردد» <ref>معرفت، علوم قرآنى، ص 375.</ref><br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش