عبدالله بن مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیت‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'رده:صحابه' به 'رده: اصحاب پیامبر ص')
خط ۸۵: خط ۸۵:
{{پانویس|4}}
{{پانویس|4}}


[[رده:صحابه]]
[[رده: اصحاب پیامبر ص]]
[[رده:رجال]]
[[رده:رجال]]
[[رده:راویان حدیث از پیامبر]]
[[رده:راویان حدیث از پیامبر]]

نسخهٔ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۲

عبدالله بن مسعود
نام عبدالله بن مسعود
نام کامل عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب الهُذَلی
القاب ابن مسعود • ذوالهجرتین • صاحبُ النَّعلَینِ و السِّواکِ و الوَساد
کنیه ابو عبدالرحمان
زمان اسلام آوردن جزء نخستین گروندگان
حضور در جنگ‌ها بدراحد • همچنین جنگ‌های رِدّه • فتح شام
فعالیت‌ها جزء اولین حافظان قرآن • نظارت بر بیت المال • قضاوت در کوفه زمان خلافت عمر بن خطاب
مدفن مدینه
درگذشت ۳۲ق مدینه

عبدالله بن مسعود از اصحاب پیامبر (ص) بوده که در بسیاری از جنگ‌های صدر اسلام حضور داشته است و بسیار به پیامبر (ص) نزدیک بود. او قاری قرآن و صاحب مصحف بود.

پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) به نیکی از او نام می‌کردند؛ این مطلب که او از محبین اهل بیت(ع) بوده است به راحتی قابل اثبات است اما این مطلب که وی معتقد به امامت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) بوده است هرچند مورد اختلاف دانشمندان علم رجال است ولی با توجه به تعریف و تمجید سید مرتضی از او، و ارتباط نزدیکی که با پیامبر (ص) داشته است و قرائن دیگر، شاید بتوانیم بگوئیم وی معتقد به امامت حضرت علی(ع) نیز بوده است.

نام و نسب

عبدالله‌ بن‌ مسعود بن‌ غافل بن حبیب هُذَلی [۱] از تیره بنی مخزوم قریش است. [۲] از آن رو که به هُذَیل بن مدرکه از عرب عدنانی نسب می‌بُرد، به هُذَلی مشهور بود. [۳] کنیه‌اش ابوعبدالرحمن [۴] و ابن ام‌ عبد ثبت گشته است؛ زیرا مادرش ام‌ عبد بنت عَبدِودّ بن سواء از هُذیل بود. [۵] بر پایه گزارشی، پیامبر(ص) کنیه ابوعبدالرحمن را به او داد. [۶] به‌ سبب هم‌پیمانی پدرش با بنی‌زهره از تیره‌های قریش، وی را «حلیف‌ بنی‌زهره» خوانده‌اند. [۷]

مادر ابن‌ مسعود از راویان حدیث پیامبر بود. [۸] همسر وی، زینب بنت عبدالله ثقفیه، نیز راوی حدیث بود. [۹] او دو پسر به نام عبدالرحمن و ابوعبیده داشت. [۱۰]

اسلام‌آوردن ابن‌ مسعود

درباره زمان اسلام‌آوردن ابن‌ مسعود اختلاف است. برخی او را ششمین پذیرنده اسلام دانسته و از این رو او را سادسُ سِتَّة گفته‌اند؛ [۱۱] اما ابن‌ اسحاق و برخی دیگر او را بیست و دومین اسلام آورنده شمرده‌اند. [۱۲] در نحوه اسلام او آمده است که هنگام چراندن گوسفندان، اعجازی از پیامبر اسلام دید و مسلمان شد [۱۳] و از پیامبر خواست که به او دانش بیاموزد. پیامبر فرمود: «إنّک لَغلامٌ مُعَلَّم» (تو پسری تعلیم یافته‌ای). [۱۴] با توجه به این گزارش‌ها اسلام آوردنش پیش از دعوت پیامبر در‌ دارُ اَرقم بوده است؛ چنانکه واقدی بدان اشاره دارد. [۱۵]

ابن‌ مسعود نخستین‌ نومسلمانی بود که داوطلبانه سوره الرحمن را با‌ صدای‌ بلند بر مشرکان‌ مکه خواند و به همین سبب قریش او را زیر ضرب و شتم گرفتند؛ ولی از تلاوت دست برنداشت تا خواندن آن آیات را به پایان رساند. [۱۶]

او همراه مادرش که اسلام آورده بود در منزل پیامبر خدمت می‌کرد و در سفر و حضر همراه وی بود و به نگهداری لوازم شخصی او همچون جامه و کفش و فراهم‌آوردن بسترش اهتمام داشت. [۱۷] ازاین رو او را «صاحبُ النَّعلَینِ و السِّواکِ و الوَساد» (صاحب کفش و مسواک و بستر) لقب داده‌اند. [۱۸]

لقب ذوالهجرتین

ابن مسعود را به سبب هجرت به حبشه و مدینه ذوالهجرتین گفته‌اند. [۱۹] در هجرت دوم، برادرش عتبه نیز حضور داشت. [۲۰] در حبشه در بازاری به خرید و فروش اشتغال داشت. [۲۱] اما ابن اسحاق از ۱۰ مرد و چهار زن در هجرت اول نام می‌برد که نام او در میانشان نیست. [۲۲]

ابن حجر نیز تنها از حضور وی در هجرت دوم سخن گفته است. [۲۳] به نقلی وی در پی شایعه اسلام آوردن مکیان از حبشه بازگشت؛ اما برخلاف دیگران که با استفاده از قانون جوار یا مخفیانه در مکه ماندند، [۲۴] دیگر بار به حبشه بازگشت. [۲۵]

جایگاه نزد شیعه و سنی

اهل‌ سنت بر جلالت قدر او اتفاق‌نظر دارند و او را از عَشَرهٔ مُبَشَّره می‌دانند. [۲۶] در آثار امامیه هم از‌ ابن‌ مسعود همواره‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از بزرگان‌ صحابه‌ به احترام‌ یاد و به روایت‌های او به‌ ویژه‌ احادیثش در تأیید فضیلت‌های اهل‌ بیت(ع) توجه‌ شده است. [۲۷] البته علماء شیعه درباره وی اتفاق‌نظر ندارند. برخی در شیعه‌بودن او تردید کرده‌اند؛ با استناد به ادله‌ای از جمله روایت منقول از فضل بن شاذان در مورد مخلط بودن (راوی‌ای که صحیح و ناصحیح را نقل می‌کند) ابن‌ مسعود [۲۸] و نیز فتاوای فقهی وی و تخطئه‌اش در برخی روایت‌ها و ترجیح قرائت ابی ‌بن کعب بر قرائت او از سوی امام صادق(ع). [۲۹]

این گروه روایت‌های شیخ صدوق را ضعیف دانسته‌اند که ابن‌ مسعود را از ۱۲ مخالف ابوبکر شمرده و از پیامبر(ص) روایتی در معرفی امامان دوازده‌گانه جانشین ایشان آورده است. [۳۰] گروهی دیگر با استدلال‌هایی وی را توثیق کرده‌اند؛ از جمله اینکه ابن قولویه در کامل الزیارات از او نقل کرده است. [۳۱]

مصحف ابن مسعود

براساس آنچه در منابع آمده ابن مسعود آیات قرآن را از حافظه بر شاگردان املا می‌نمود و آنان قرائت او را در مصاحفی می‌نوشتند. [۳۲]

در جریان گردآوری قرآن و فراهم آوردن مصحف رسمی توسط عثمان و به مباشرت زید بن ثابت در روایات سخن از نسخه‌ای با عنوان مصحف ابن مسعود‌ به میان آمده که مورد توجه قرار نگرفته و عثمان او را امر کرده مصحف خود را تحویل نماید تا به همراه دیگر مصاحف از بین برده شود. به گفته روایات ابن مسعود به این امر تن در نداد و به همین سبب به امر عثمان مضروب شد. [۳۳]

اما بنا به برخی روایات ابن مسعود از این موضع خود عدول و مصحف عثمانی را تأیید کرد. [۳۴]

ابن مسعود و خلافت بلافصل امام علی(ع)

دیدگاه برخی علمای رجال

اما از طرف دیگر برخی علمای رجال او را پیرو عامه دانسته‌اند و شواهدی را در مخالفت ابن مسعود با حضرت علی (ع) نقل کردند؛ از جمله: فتاوایی که در باب ارث داده با حضرت علی (ع) مخالف بوده و اختلافاتی در قرائت قرآن با قرائت ائمه داشته است؛ یعنی ائمه بر قرائت او صحه نگذاشتند؛ از جمله:

روایتی از امام باقر(ع)

از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: ابن مسعود دو سوره معوذتین را از قرآن حذف کرده بود؛ در‌حالی‌که پدرم فرمود: ابن مسعود این کار را به رأی خودش انجام داده است. [۳۵]

دیدگاه علامه تستری

مرحوم علامه تستری در کتاب قاموس الرجال به دلایلی که در شیعه بودن ابن مسعود ذکر شد خدشه می‌کند و می‌گوید: خبر انکار دوازده نفر به خلافت ابوبکر در منابع دیگر مثل احتجاج طبرسی ذکر شده و ابن مسعود جزء آنها شمرده نشده است و از طرفی اخباری بر مخالفت او با حضرت علی (ع) داریم؛ و روایتی هم که نقل شده با این مضمون که "ابن مسعود گفته من از امام خودم در کارها اذن نمی‌گرفتم، همان‌طور که سلمان و عمار می‌گرفتند؛ لذا من توبه می‌کنم" خبر واحد است و نمی‌شود به آن استناد کرد. [۳۶]

دیدگاه مرحوم خویی

مرحوم آیت‌الله خویی هم در کتاب معجم او را محب حضرت علی (ع) نمی‌داند و می‌گوید: تابع حضرت نبوده؛ ولی چون در اسناد کتاب کامل الزیارات آمده می‌شود حکم به وثاقت او داد. [۳۷]

فوت ابن مسعود

او در سال ۳۲ هجری در سن شصت و چند سالگی در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد. [۳۸]

پانویس

  1. التنبیه و الاشراف، ص۲۵۵؛ جمهرة انساب العرب، ص۱۹۷
  2. الطبقات، ج۳، ص۱۵۰
  3. السیرة النبویه، ج۱، ص۲۵۵؛ الطبقات، ج۳، ص۱۵۰
  4. الطبقات، ج۳، ص۱۵۰؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۱؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۰
  5. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۲
  6. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۲
  7. الطبقات، ج۳، ص۱۵۰؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۰
  8. الاستیعاب، ج۴، ص۱۹۴۶؛ اسدالغابه، ج۶، ص۳۶۳
  9. الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۵۶
  10. الطبقات، ج۶، ص۲۱۰؛ تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۹۵
  11. المستدرک، ج۳، ص۳۱۳؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۱؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹
  12. سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۴۶۴
  13. مسند احمد، ج۱، ص۳۷۹؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۷-۹۸۸؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۱
  14. الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۱؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹
  15. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۰
  16. السیرة النبویه، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۵؛ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۱؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۱-۲۸۲
  17. اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۲؛ الاصابه، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۰
  18. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۲۱۷؛ الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ الاصابه، ج۴، ص۲۰۰
  19. ابن اثیر، علی بن محمد الجزری، اسدالغابه، (م. ۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۸۲
  20. بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۲۳۳
  21. بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، (م. ۴۵۸ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۹۹
  22. ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویه، (م. ۲۱۸ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه، ج۱، ص۳۲۲--۳۲۳
  23. ابن حجر، عسقلانی، فتح الباری، (م. ۸۵۲ق.)، بیروت، دار المعرفه، ج۷، ص۱۹۰
  24. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱
  25. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴-۱۹۱۸م، ج۳، ص۱۱۲
  26. الاستیعاب، ج۳، ص۹۸۸؛ اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۴
  27. الخصال، ص۱۷۳، ۴۶۴، ۴۶۷-۴۶۹
  28. رجال کشی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹
  29. الکافی، ج۲، ص۶۳۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۵
  30. معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۵-۳۴۶
  31. معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۴۴-۳۴۵
  32. «‌المبانی »، صص۳۵-۳۶؛ ابونعیم، ج۱، ص۱۲۴
  33. ابن ابی داوود، کتاب المصاحف، ۱۳۵۵ق، ص۱۳-۱۸
  34. پاکتچی، احمد، مدخل "ابن مسعود، ابو عبدالرحمن" در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 4
  35. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۵۰
  36. محمدتقی، تستری، قاموس الرجال، ج ۶، ص ۶۰۰ ـ ۶۰۸، چاپ جامعه مدرسین قم، محرم ۱۴۱۵
  37. خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۰، ص ۳۲۲، چاپ اول، سال ۱۳۹۸، انتشارات مدینه العلم قم
  38. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۱۲ ۱۱۹، بیروت، چاپ ۱، ۱۴۱۰، دارالکتب العلمیه