confirmed، مدیران
۳۷٬۴۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
</div> | </div> | ||
'''اسکندریه''' شهریست زیبا که در زمان [[اسکندر مقدونی]] و به دستور او احداث شده است. همانطور که از نامش (الکساندریا) مشخص است از روی نام اسکندر (الکساندر) نامگذاری گشته و در منطقه از ابتدا شهری مهم بوده و هست. این شهر بندری دومین شهر و پنجمین بندر از نظر وسعت در [[کشور مصر]] میباشد و به خاطر وجود لولههای نفت و گاز از نظر صنعتی دارای اهمیت زیادی است. | '''اسکندریه''' شهریست زیبا که در زمان [[اسکندر مقدونی]] و به دستور او احداث شده است. همانطور که از نامش (الکساندریا) مشخص است از روی نام اسکندر (الکساندر) نامگذاری گشته و در منطقه از ابتدا شهری مهم بوده و هست. این شهر بندری دومین شهر و پنجمین بندر از نظر وسعت در [[کشور مصر]] میباشد و به خاطر وجود لولههای نفت و گاز از نظر صنعتی دارای اهمیت زیادی است. | ||
در این شهر در زمان اسکندر سازههای زیبا و افسانهای ساخته شدند که از مهمترین آنها فانوس دریایی اسکندریه بود. این فانوس که دارای آتشدانی در بالای خود بود، راهنمای کشتیها بود. آتشی که در آن بر افروخته میشد به گونهای بود که برخی میگفتند تا انتهای جهان را قابل مشاهده است. | در این شهر در زمان اسکندر سازههای زیبا و افسانهای ساخته شدند که از مهمترین آنها فانوس دریایی اسکندریه بود. این فانوس که دارای آتشدانی در بالای خود بود، راهنمای کشتیها بود. آتشی که در آن بر افروخته میشد به گونهای بود که برخی میگفتند تا انتهای جهان را قابل مشاهده است. همچنین به دلیل عظمت ساخت این سازه در دوران قدمی جزو عجایب هفتگانه بوده است. | ||
=اسکندریه= | =اسکندریه= | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=تأسیس= | =تأسیس= | ||
اسکندر در 332قم پس از آغاز لشکرکشی به [[ایران]] بر آن شد تا پایتختی برای متصرفات جدید خود و پایگاهی برای تسلط بر | اسکندر در 332قم پس از آغاز لشکرکشی به [[ایران]] بر آن شد تا پایتختی برای متصرفات جدید خود و پایگاهی برای تسلط بر آبهای مدیترانه بنا کند. وی شهر قدیمی رقوده یا راکوتیس(مربوط به 1500قم) در مجاورت جزیره فاروس و در شمال نوکراتیس(نقراطیس) را برگزید و بنای شهر جدید را آغاز کرد. سپس ادامه کار را بر عهده نایبالسلطنه خود کلئومنس گذاشت و مصر را ترک کرد<ref>اسکندری، عمر و سفدج، تاریخ مصر الی الفتح العثمانی، قاهره، 1410ق/1990م، ص 105.</ref>. | ||
نقشه شهر را دینوکراتس معمار یونانی به صورت شطرنجی با | نقشه شهر را دینوکراتس معمار یونانی به صورت شطرنجی با خیابانهای هشتگانهای که از شمال به جنوب و از شرق به غرب کشیده میشد، طراحی کرد. در وسط شهر میدان بزرگی بود که قصر امپراتور، تماشاخانه، موزه و کتابخانه در آن قرار داشت<ref> سالم، عبدالعزیز، تاریخ الاسکندریة و حضارتها فی العصر الاسلامی، قاهره، 1969م، ص11-12</ref>. اسکندریه حدود یک قرن پس از تأسیس چنان شکوهی یافت که هیچ شهری در دنیای باستان با آن برابری نمیکرد<ref>Britannica, 1986, vol. XIII, p.252.</ref>. با اینکه اخبار و گزارشهای مورخان مسلمان درباره بنای اسکندریه با واقعیت منطبق نیست، اما بیانگر تمدن عظیم و درخشان این شهر در روزگاران کهن است. | ||
=تاریخ اسکندریه در دوره یونان و روم= | =تاریخ اسکندریه در دوره یونان و روم= | ||
چون اسکندر در 323قم درگذشت و قلمرو پهناور او میان سردارانش تقسیم شد، سرزمین مصر نصیب "بطلمیوس اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل به اسکندریه آمد و سلسله بطالسه را در مصر بنیان نهاد. و با تصرف [[سوریه]]، [[قبرس]] و فینیقیه قلمرو امپراتوری خود را وسعت بخشید<ref>زیدان، جرجی، تاریخ مصر الحدیث، قاهره، 1411ق/1991م، ج 1، ص 72.</ref>. سپس به ساختن بناها و معابد باشکوه همت گماشت و برای ایجاد وحدت دینی میان مصریان، مذاهب باستانی یونان و مصر را درهم آمیخت و پرستش الهه ساراپیس را کیش رسمی حکومت اعلام کرد و معبد سراپیوم را برای آن الهه بنیاد نهاد. | چون اسکندر در 323قم درگذشت و قلمرو پهناور او میان سردارانش تقسیم شد، سرزمین مصر نصیب "بطلمیوس اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل به اسکندریه آمد و سلسله بطالسه را در مصر بنیان نهاد. و با تصرف [[سوریه]]، [[قبرس]] و فینیقیه قلمرو امپراتوری خود را وسعت بخشید<ref>زیدان، جرجی، تاریخ مصر الحدیث، قاهره، 1411ق/1991م، ج 1، ص 72.</ref>. سپس به ساختن بناها و معابد باشکوه همت گماشت و برای ایجاد وحدت دینی میان مصریان، مذاهب باستانی یونان و مصر را درهم آمیخت و پرستش الهه ساراپیس را کیش رسمی حکومت اعلام کرد و معبد سراپیوم را برای آن الهه بنیاد نهاد. همچنین فانوس دریایی، مدرسه(موزه) و کتابخانه معروف اسکندریه را تأسیس کرد<ref> اسکندری، همان، ص 109.</ref>. سوتر برای تقویت مدرسه اسکندریه، دانشمندان بسیاری از یونان فرا خواند و خود کتابی درباره زندگی و سیره اسکندر نوشت. | ||
سوتر در 285قم فرزند خود بطلمیوس دوم فیلادلفوس (حدود 285-247قم) را به جانشینی برگزید و اداره امور را به او سپرد. بطلمیوس دوم روابط سیاسی و بازرگانی مصر را با دولت روم استحکام بخشید و در جنگهای کارتاژ متحد روم بود. در زمان او [[حبشه]]، [[عربستان]]، [[لیبی]]، فینیقیه و قسمتهایی از آسیای صغیر و جزایر دریای مدیترانه به قلمرو مصر افزوده شدند<ref>همان، 117 .</ref>. | سوتر در 285قم فرزند خود بطلمیوس دوم فیلادلفوس (حدود 285-247قم) را به جانشینی برگزید و اداره امور را به او سپرد. بطلمیوس دوم روابط سیاسی و بازرگانی مصر را با دولت روم استحکام بخشید و در جنگهای کارتاژ متحد روم بود. در زمان او [[حبشه]]، [[عربستان]]، [[لیبی]]، فینیقیه و قسمتهایی از آسیای صغیر و جزایر دریای مدیترانه به قلمرو مصر افزوده شدند<ref>همان، 117 .</ref>. | ||
وی به گسترش علوم توجه خاصی داشت. کتابخانه بزرگ اسکندریه را تقویت کرد و کتاب مقدس یهودیان را به یاری دانشمندان یهودی به یونانی ترجمه کرد و فلاسفه و اندیشمندان را مورد عنایت بسیار قرار داد. | وی به گسترش علوم توجه خاصی داشت. کتابخانه بزرگ اسکندریه را تقویت کرد و کتاب مقدس یهودیان را به یاری دانشمندان یهودی به یونانی ترجمه کرد و فلاسفه و اندیشمندان را مورد عنایت بسیار قرار داد. همچنین شعر و ادب را که با رواج فلسفه و بروز حوادث سیاسی گوناگون رو به انحطاط نهاده بود، رونق بخشید، چنانکه در روزگار وی اسکندریه به بزرگترین مرکز علمی و ادبی و بازرگانی جهان مبدل شد<ref>عمون، هنداسکندر، تاریخ مصر، قاهره، 1341ق/ 1923م، ص 49-50.</ref>. | ||
=آغاز مسیحت، پیوند با فلسفه= | =آغاز مسیحت، پیوند با فلسفه= | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
پس از مناقشه نسطوریان، فرقه دیگری به نام ائوتخس<ref>EUTCHES.</ref> در سال 448 به وجود آمد که ادعای کلیسا را در مورد طبیعت عیسی قبول نداشت و در واقع، آغازی بود برای ادعاهای مونوفیزیتها که در آینده به وجود آمدند. | پس از مناقشه نسطوریان، فرقه دیگری به نام ائوتخس<ref>EUTCHES.</ref> در سال 448 به وجود آمد که ادعای کلیسا را در مورد طبیعت عیسی قبول نداشت و در واقع، آغازی بود برای ادعاهای مونوفیزیتها که در آینده به وجود آمدند. | ||
در شورای کالسدون (451) اسقف اعظم اسکندریه که دیوسکوروس<ref> Dioscorus.</ref> نام داشت به علت حمایت از فرقه ائوتخس از مقام خود خلع شد، و محکومیت وی منجر به آشوب و خونریزی فراوانی در اسکندریه شد. بعد از این، آموزههای | در شورای کالسدون (451) اسقف اعظم اسکندریه که دیوسکوروس<ref> Dioscorus.</ref> نام داشت به علت حمایت از فرقه ائوتخس از مقام خود خلع شد، و محکومیت وی منجر به آشوب و خونریزی فراوانی در اسکندریه شد. بعد از این، آموزههای مونوفیزیتها در اسکندریه و سراسر مصر از حمایت فراوانی برخوردار شد. | ||
بعد ار این | بعد ار این آشوبها و سرکوبها، امپراطور ژوستینیان (527-565) که دارای تفکرات ارتدوکسی بود تصمیم گرفت تا آرامش را به امپراطوری برگرداند، و بدین منظور با توسل به زور از اسقفان ارتدوکس اسکندریه حمایت نمود. نتیجه این تجربه نسبتا طولانی این بود که در مصر مانند سوریه تمایلات تجزیهطلبانه گسترش یافت، لذا زمانی که مصر توسط عربها در سال 648 فتح شد به علت پیشینه خشونت باری که مردم از امپراطوری بیزانس به یاد داشتند عربها در اندک زمانی از حمایت نسبی برخوردار شدند<ref>The Oxford Dictionary of Christian Church, edited by F. L. CROSS, Oxford University Press, 1985, p.43</ref>. | ||
=یهودیت در اسکندریه= | =یهودیت در اسکندریه= | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
[[کنیسه]] مرکزی در این زمان از لحاظ بزرگی و شکوه بسیار مشهور میباشد. در عصر بطلمیوس رابطه میان یهودیان و حکومت به طور کلی خوب بوده است. تنها دو بار، یکی در 145 و دیگری در 88 قبل از میلاد برخوردهایی که ناشی از کشمکش سیاسی بود به وقوع پیوست. بسیاری از یهودیان حتی در این دوره مانند دیگر مردمان از کلیه حقوق شهری برخوردار بودند. | [[کنیسه]] مرکزی در این زمان از لحاظ بزرگی و شکوه بسیار مشهور میباشد. در عصر بطلمیوس رابطه میان یهودیان و حکومت به طور کلی خوب بوده است. تنها دو بار، یکی در 145 و دیگری در 88 قبل از میلاد برخوردهایی که ناشی از کشمکش سیاسی بود به وقوع پیوست. بسیاری از یهودیان حتی در این دوره مانند دیگر مردمان از کلیه حقوق شهری برخوردار بودند. | ||
مردم اسکندریه به شدت با اینکه یهودیان رسما در رتبهی تبعه درآیند مخالفت میکردند. در زمان حکومت کالیگولا<ref>synagogues</ref> | مردم اسکندریه به شدت با اینکه یهودیان رسما در رتبهی تبعه درآیند مخالفت میکردند. در زمان حکومت کالیگولا<ref>synagogues</ref> شورشهایی جدی بر علیه یهودیان واقع شد. یهودیان بسیاری کشته شدند، شخصیتهای برجسته آنها علنا مورد تنبیه و شلاقخوردن قرار گرفتند، کنیسهها بسته شد و تمامی یهودیان در یکچهارم شهر محدود شدند. | ||
هنگام مرگ کالیگولا، یهودیان خود را مجهز نمودند و پس از دریافت کمک از [[یهودیان]] [[مصر]] و بعضی از دیگر نواحی بر علیه یونانیان شورش کردند، ولی حرکت آنها توسط رومیان سرکوب شد. | هنگام مرگ کالیگولا، یهودیان خود را مجهز نمودند و پس از دریافت کمک از [[یهودیان]] [[مصر]] و بعضی از دیگر نواحی بر علیه یونانیان شورش کردند، ولی حرکت آنها توسط رومیان سرکوب شد. |