سید بن طاووس: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
جز (جایگزینی متن - 'هی' به 'ه') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
او صاحب کتاب لُهوف (مقتل امام حسین(ع)) و نقیب شیعیان در زمان حکومت مغول بر بغداد بود. برخی به سبب تقوا، مراقبه فراوان و حالات عرفانی به او «جمال العارفین» گفتهاند. | او صاحب کتاب لُهوف (مقتل امام حسین(ع)) و نقیب شیعیان در زمان حکومت مغول بر بغداد بود. برخی به سبب تقوا، مراقبه فراوان و حالات عرفانی به او «جمال العارفین» گفتهاند. | ||
گرایش ابن طاووس بیش از هر موضوعی به مسائل اخلاقی و معنوی و بخصوص [[دعا]] و زیارت بود و مجموعه آثاری با عنوان <big>تتمات مصباح المتهجد</big> به رشته تحریر در آورد که تکمیل مصباح المتهجد [[شیخ طوسی]] در موضوع دعاست. | گرایش ابن طاووس بیش از هر موضوعی به مسائل اخلاقی و معنوی و بخصوص [[دعا]] و زیارت بود و مجموعه آثاری با عنوان <big>تتمات مصباح المتهجد</big> به رشته تحریر در آورد که تکمیل مصباح المتهجد [[شیخ طوسی]] در موضوع دعاست. کتابخانه سید بن طاووس که بالغ بر ۱۵۰۰ کتاب داشته است یک مجموعه شخصی قابل توجه است. | ||
=زندگینامه سید بن طاووس= | =زندگینامه سید بن طاووس= |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱
نام | |
---|---|
نام کامل | سید علی بن موسی بن جعفر بن طاووس |
لقب | سید رضیالدین •ابن طاووس |
نامهای دیگر | ابنطاوس• ابوالقاسم علی ابنطاوس• رضیالدین علی سید بن طاوس طاوس• طاوس •آلطاوس •ابنطاووس• رضیالدین علی |
نسب | امام حسن مجتبی (ع) |
تولد | ۱۵ محرم ۵۸۹ق |
نام پدر | موسی |
زادگاه | حله |
محل زندگی | بغداد |
استادان | ابن نما حلی •فخار بن معد موسوی علامه حلی• حسن بن داوود حلی• بهاءالدین اربلی• عبدالکریم بن طاووس و ... |
شاگردان | سدیدالدین حلی • علامه حلی • حسن بن داوود حلی |
آثار | اقبال الاعمال • مهج الدعوات • اللهوف و... |
تاریخ وفات | ۵ ذیالقعده ۶۶۴ق |
شهر وفات | حله |
محل دفن | حرم علی بن ابیطالب |
سید رضی الدین علی بن موسی معروف به سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه در قرن هفتم هجری بود. وی در زمان حکومت مغولان منصب نقابت شیعیان را به عهده داشت. سید بن طاووس آثار بسیاری دارد که موضوع غالب آنها ادعیه و زیارات است. علمای بزرگی چون علامه حلى، ابن داوود حلی و شیخ یوسف سدیدالدین (پدر علامه حلی) از شاگردان او هستند.
او صاحب کتاب لُهوف (مقتل امام حسین(ع)) و نقیب شیعیان در زمان حکومت مغول بر بغداد بود. برخی به سبب تقوا، مراقبه فراوان و حالات عرفانی به او «جمال العارفین» گفتهاند.
گرایش ابن طاووس بیش از هر موضوعی به مسائل اخلاقی و معنوی و بخصوص دعا و زیارت بود و مجموعه آثاری با عنوان تتمات مصباح المتهجد به رشته تحریر در آورد که تکمیل مصباح المتهجد شیخ طوسی در موضوع دعاست. کتابخانه سید بن طاووس که بالغ بر ۱۵۰۰ کتاب داشته است یک مجموعه شخصی قابل توجه است.
زندگینامه سید بن طاووس
در پانزدهم محرم 589 ق. تولد نوزادی خانه سعدالدین ابو ابراهیم موسی بن جعفر را از شادی و نشاط آکنده ساخت. ابو ابراهیم نوزاد نیمه محرم را به یاد نیای ارجمندش علی نامید. [۱] همسر ابوابراهیم دختر ورّام بن ابی فراس دانشور شهره حله بود. [۲] علی اندک اندک در محضر پدر بزرگی چون ورّام و پدری مانند سعدالدین ابو ابراهیم با الفبای زندگی آشنا شد. او بزودی دریافت که ریشه در آسمان دارد و با سیزده واسطه به امام حسن مجتبی(ع) پیوند میخورد. [۳]
ورّام برایش گفت که ابو ابراهیم دختر زاده شیخ طوسی است [۴] و چگونه نیای بزرگوارش محمد بن اسحاق به دلیل زیبایی چهره و ناموزونی پاها به طاووس شهرت داشت. [۵]
ورّام در دوم محرم 605 ق. دیده از جهان بست. [۶] هر چند همراهی این بزرگمرد با علی بن موسی، که رضی الدین شهرت داشت دیری نپایید ولی همین زمان کوتاه کافی بود تا علی وی را بشناسد و همواره به عنوان الگو ستایشش کند. [۷]
البته ستاره حلّه تنها به این استادان بسنده نکرد. شیخ نجیب الدین بن نما سید شمس الدین فخار بن معدالموسوی، سید صفی الدین الحسن الدربی، شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزه السوراوی، سید ابو حامد محیی الدین محمد بن عبدالدین زهره الحلبی، شیخ نجیب الدین یحیی بن محمد السوراوی، شیخ ابوالسعادات اسعد بن عبدالقاهر اصفهانی، سید کمال الدین حیدر بن محمد بن زید بن محمد بن عبدالله الحسینی و سید محب الدین محمد بن محمود مشهور به «ابن نجار بغدادی» از دیگر استادان وی شمرده میشدند. [۸]
ناگفته پیداست که استفاده از همه این نامبردگان به شیوه معمول روزگار ما تحقق نیافته، بلکه بیشتر بهرهوری ستاره حله از آنها در قالب قرائت روایت و اجازه نقل حدیث بوده است. شتاب وی در آموختن مطالب دقیق علمی شگفتانگیز بود. آنچه دیگران در چند سال میآموختند او در یک سال فراگرفت و پس از خواندن بخش نخست نهایه شیخ طوسی به چنان پیشرفتی دست یافت که ابن نما در پشت جلد اول نهایه اجازهای به خط خویش برایش نگاشت. [۹]
علی که همواره پند ورّام در گوش داشت و در هر رشته علمی که وارد میشد به چیزی جز تخصص نمیاندیشید. به اجازه استاد بسنده نکرده، بخش دوم نهایه را نیز خواند؛ آنگاه مبسوط را به پایان برده، بدین ترتیب پس از دو سال و نیم فقه آموزی، از استاد بینیاز شد و از آن پس تنها برای نقل روایت در محضر استادان حضور یافت. [۱۰]
نام و القاب
نام او «رضیالدین ابوالقاسم سید علی ابن موسی ابن جعفر» است و چون نام او همنام با امام هشتم شیعیان «علی ابن موسی ابن جعفر» است، برخی از شاعران معاصرش، هنگامی که وی نقابت علویان در بغداد را در سه سال آخر عمرش بر عهده گرفت، به او «ابن طاووس » گفتهاند. کنیه او ابوالقاسم و لقب او طاووس است. لقب «طاووس» مربوط به یکی از نیاکان او (جد هشتم وی) «ابوعبداللّه محمد بن اسحاق بن حسن» (م. حدود ۳۵۰ ق) است که به عنوان نخستین فرد از آل طاووس مقام نقابت را در «سورا» بر عهده داشته است. وی چهره بسیار زیبایی داشت اما پاهایش با زیبایی صورتش متناسب نبود، همانند طاووس که پاهایش با زیبایی تنش تناسب ندارد. این لقب کمکم به خانواده او سرایت کرده و سپس نسلهای بعد از او نیز همین لقب را گرفته و معروف به «آل طاووس» گشتهاند. [۱۱]
تحصیلات
ابنطاووس تحصیل را در شهر حله آغاز و از پدر و جد خود، ورام بن ابی فراس علوم مقدماتی را آموخت. او در زندگی خودنوشت آورده است که در تحصیل فقه در عرض یکسال آنچه را همدرسان او در چند سال پیش از آن تحصیل نموده بودند، فراگرفت. [۱۲] علی به تعبیر خودش، پس از دو سال و نیم آموختن فقه خود را از استاد بینیاز دید. [۱۳] بعدها او مدتی در بغداد زندگی کرد و در آنجا نیز به تحصیل و تدریس پرداخت. [۱۴]
شاگردان
بسیاری از دانشوران حله و دیگر شهرهای عراق از محضر نورانی پژوهشگر فرزانه روزگار خویش ابوالقاسم رضی الدین علی بن موسی استفاده کردهاند. در میان این جمع پارسا میتوان از نامهای زیر به مثابه چهرههای برجسته محافل علمی سید یاد کرد.
1. شیخ سدید الدین یوسف علی بن مطهر (پدر علامه حلی).
2. جمال الدین حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی.
3. شیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامی.
4. شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلی.
5. شیخ محمد بن احمد بن صالح القسّینی.
6. شیخ ابراهیم بن محمد بن احمد القسینی.
7. شیخ جعفر بن محمد بن احمد القسینی.
8. شیخ علی بن محمد بن احمد القسینی.
9. سید غیاث الدین عبدالکریم بن احمد بن طاووس (فرزند برادرش)
10. سید احمد بن محمد علوی.
11. سید نجم الدین محمد بن الموسوی.
12. شیخ محمد بن بشیر.
13. صفی الدین محمد (فرزند سید).
14. رضی الدین محمد (فرزند دیگر سید) [۱۵]
تألیفات
سید بن طاووس در طول عمر پربرکت خویش با بهرهگیری از کتابهای اجدادش و نیز کتبی که خود فراهم آورده بود، موفق شد اثرات علمی گران بهایی از خود به یادگار بگذارد که تعدادی از آنها در اثر طوفان حوادث از بین رفته است. [۱۶] محدث قمی (ره) قسمتی از تألیفات این سید عالیقدر را به شرح زیر میآورد: [۱۷]
۱. الملهوف علی قتلی الطفوف. نام دیگر این کتاب اللهوف است و به دلیل اهمیتی که داشته تابهحال چندین مرتبه چاپ و ترجمهشده است. همانگونه که مؤلف در مقدمه کتاب اشاره فرموده است، خلاصهای است از داستان جانسوز و غمانگیز کربلا و مقصود سید از نگاشتن این کتاب آن بوده است که کتاب کوچکی در مصائب سیدالشهدا و اهلبیتش در دست شیفتگان آن امام باشد تا در زمان تشرف به حرم مطهر، آن را به همراه داشته باشند و با یادآوری این حادثه دردناک، از اجر و ثواب گریه و حزن بر حضرتش بهرهمند گردند. لذا این واقعه را از بدو حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سمت کربلا و سپس اسارت اهلبیت تا بازگشت به مدینه، با حذف اسناد مربوطه نقل فرموده است.
۲. الإبانه فی معرفه أسماء کتب الخزانه
۳. اسرار الصلوه
۴. السعادات العبادات
۵. فرحه الناظر و بهجه الخواطر
۶. کشف المحجه لثمره المهجه
۷. محاسبه النفس
۸. شرح نهج البلاغه
۹. المصرع الشین فی قتل الحسین و ...
مشاغل ابن طاووس
سید بن طاووس در میان علما و مردم زمان خویش از احترامی خاص برخوردار بود. او علاوه بر اینکه فقیهی نامآور بود، ادیبی گرانقدر و شاعری توانا شمرده میشد، اگرچه شهرت اصلی او در زهد و تقوا و عرفان اوست و اکثر تألیفات او در موضوع ادعیه و زیارات میباشد. [۱۸]
ابن طاووس از نگاه عالمان
سید بن طاووس نزد همه دانشمندان شیعه، معروف به زهد و تقوی بوده و همگی عظمت علمی او را ستودهاند. با آن که قرنها از رحلت وی میگذرد، هنوز با افتخار و احترام در محافل علمی از او یاد میشود. آوازه علمی و فکری و اخلاص عملی او به قدری است که شخصیتهای علمی معاصر او و نیز نسخه برداران آثارش، او را تمجید کردهاند. اینک برخی از گفتارهای بزرگان درباره سید بن طاووس را به اختصار بیان میداریم:
۱. علامه حلی (متوفی ۷۲۶ هجری) در حق رضی الدین میگوید: رضی الدین دارای کراماتی بود که برخی از آنها را خودش برایم بیان کرد و پارهای از آنها را پدرم بازگو کرد و من از او شنیدم. [۱۹]
۲. علامه مجلسی گوید: السید النقیب، الثقه الزاهد، جمال العارفین. [۲۰]
۳. محدث قمی میگوید: السید رضی الدین ابوالقاسم الأجل الأورع الأزهد الأسعد، قدوه العارفین و مصباح المتهجدین، صاحب الکرامات، طاووس آل طاووس، السید بن طاووس قدس الله سره و رفع فی الملأ الأعلی ذکره. [۲۱]
۴.علامه طهرانی در مهر تابان مینویسند: "مرحوم استاد علامه طباطبایی به دو نفر از علماء اسلام بسیار ارج مینهادند و مقام و منزلت آنان را به عظمت یاد میکردند:
اوّل: سیّد أجلّ علیّ بن طاووس - أعلی اللهُ تعالَی مقامَه الشّریف -، و به کتاب اقبال او اهمّیّت میدادند و او را «سیّد أهل الْمُراقَبه» میخواندند.
دوّم: سید مهدی بحرالعلوم أعلی اللهُ تعالَی مقامَه." [۲۲]
پانویس
- ↑ فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص 158
- ↑ روضات الجنات، خوانساری، ج 4، ص 325
- ↑ مقدمه برنامه سعادت، سید محمد باقر شهیدی گلپایگانی، ص 2
- ↑ روضات الجنات، ج 4، ص 337
- ↑ کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، اتان گلبرگ، سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص 20
- ↑ فیض العلام، ص 143
- ↑ مقدمه کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، سید محمد باقر شیهدی گلپایگانی، ص 7
- ↑ مقدمه کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، سید محمد باقر شیهدی گلپایگانی، ص 7
- ↑ کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، فصل 143، نسخه کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی ره
- ↑ کشف المحجه لثمره المهجه، سید بن طاووس، فصل 143، نسخه کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی ره
- ↑ گلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، ص۲۰
- ↑ سید بن طاووس، کشف المحجه، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۵
- ↑ سید بن طاووس، کشف المحجه، ۱۴۱۷ق، ص۱۸۵
- ↑ کلبرگ، کتابخانه ابن طاووس، ۱۳۷۱ش، ص۲۳-۲۴
- ↑ مقدمه برنامه سعادت، ص 8
- ↑ جهت اطلاع بیشتر درباره تألیفات سید بن طاووس و جزییات آن به کتاب «کتابخانه سید بن طاووس و احوال و آثار او» اثر اتان کلبرگ مراجعه شود
- ↑ الفوائد الرضویه، ج 1، ص 543
- ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن الحسن، أمل الآمل، ج ۲، ص ۲۰۵ ۲۰۷، مکتبهالأندلس، بغداد، ۱۳۸۵ق.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۰۷، ص۶۳ و ۶۴
- ↑ بحارالانوار،ج۱، ص۲۰۵
- ↑ قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی أحوال علماء المذهب الجعفریه، ترجمه و تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۵شمسی، ج۱، ص۵۴۲
- ↑ مهر تابان، علامه طهرانی، ص٨٦